مجله کودک 517 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 517 صفحه 15

آیا پیش آمده آدم بزرگسالی بیاید و برای خودش از شما خرید کند؟ بله. چنین مشتریهایی داریم. به این ماشینهای کوچک نگاه کنید. افرادی هستند که مثلاً علاقه به جمعآوری این ماشینهای کوچک دارند و صاحب یک مجموعه بزرگ از این ماکتها هستند. Õ عجب، حالا که این جور است واقعیت این است که آن موتورسیکلتهای کوچولویتان خیلی به من چشمک میزنند. قیمت هرکدام از آنها چقدر است؟ هفت هزار تومان. Õ ادامه این صحبتمان بماند برای بعد از گفتوگو با شما. معمولاً بزرگترها برای کوچکترها اسباببازی میخرند، پیش آمده که یک کودکی برای پدر یا مادرش از شما چیزی بخرد؟ از این موارد هم پیش آمده. مثلاً دختر خانمی آمد و از من یک ماشین اسباببازی خرید. ماشین کوچکی شبیه به یک اتومبیل پژوی 504. گفت برای هدیه روز تولد پدرش آن را میخواهد. آنطور که گفت پدر او صاحب یکی از آن اتومبیلهاست و آن را خیلی دوست دارد، آنقدر که پس از سالهای سال و حتی با اینکه اکنون صاحب یک اتومبیل دیگر مدل بالا هم هست آن را نفروخته است و همچنان نگاهش داشته است. Õ کار شما خوبیهای خیلی زیادی دارد. اما یک بدی بزرگ هم دارد. بعضی از بچهها از این فروشگاه بیرون میروند ولی دلشان اینجا میماند. متأسفانه از این اتفاقات هم پیش میآید. پیش میآید که با شنیدن گریههای بچهای مواجه باشیم و شاهد باشیم که والدیناش دست او را گرفته و به زور او را از فروشگاه بیرون میبرند. Õ در هر روز با چند فقره گریه روبرو هستید؟ به طور متوسط، حدود دو تا گریه. Õ افرادی که کاری شبیه شما دارند باید اعصابی پولادین هم داشته باشند، شما چنین اعصابی دارید؟ اگر هم داشتهام احساس میکنم که کمکم دارم آن را از دست میدهم. Õ گفتید قیمت هر کدام از آن موتورسیکلت چند تا هزار تومانی است؟ هفت هزار تومان. هفت تا هزار تومانی. ادامه دارد داشت به جَر و بحث میکشید، که دو همسفر پای یک مجسمهی سنگی رسیدند. مجسمه بر روی یک ستون سنگی بنا شده بود و مردی را نشان میداد که با شجاعت و دلیری، یک شیر قویهیکل و ترسناک را از پا درآورده بود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 517صفحه 15