به گزارش خبرنگار پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران، مهندس محمود شیری، از همکاران و یاران مرحوم استاد میر مصطفی عالی نسب، در سخنانی در موسسه دین و اقتصاد به تشریح نقش وی در احیا و بازسازی صنایع ملی به ویژه در صنعت مس،  پرداخت.

 پیش از آغاز سخنان وی، دکتر فرشاد مومنی، با استناد به یادداشت های شخصی مرحوم عالی نسب، مهندس شیری را یکی از مدیران مورد وثوق و اعتماد این چهره‌ ماندگارِ تاریخ اقتصاد ایران، خواند و گفت: آن چه از وقایع آن دوران قابل جمع بندی است؛ کارنامه عملکرد حماسی استاد عالی نسب است که با دل سوزی و پیگیری مستمر ایشان و همیاری مدیرانی مانند مهندس شیری، صنایع مس ایران با وجود تمام مشکلات در آن روزگار راه اندازی شد.

در ادامه این مراسم شیری تنگنای اقتصادی دهه شصت را  بسیار سخت توصیف کرد و گفت: من در سال شصت و دو، مسئولیت صنایع دفاع را بر عهده داشتم. آن زمان درآمدهای نفتی نزدیک به 5 میلیارد دلار بود. که از این میزان، دو میلیارد دلار آن به کالاهای اساسی تخصیص می یافت که کالاهای اساسی ، کاملا از طریق واردات تامین می شد. کالاهایی اساسی، مانند گندم، گوشت، برنج، مرغ، لامپ، پنیر، مواد شوینده وارداتی بود و این تخصیص بودجه دو میلیارد دلاری، حقیقتا تکافوی جمعیت چند ده میلیونی ایران را نمی کرد. معمولا دو میلیارد دلار برای مخارج جنگ تحمیلی، هزینه می شد. یک میلیارد دلار آن بی شک وارادات قطعاتی بود که صنایع دفاع بتواند به وسیله آن ابزار و ادوات جنگی مورد نیاز را تولید کند. یک میلیارد دلار هم برای ادواتی مانند تانک هزینه می شد که به صورت کامل و آماده وارد می شد.

وی با بیان این که آن در آن وضعیت دشوار اقتصادی، تزریق پول در بخش صنعت، موجب شکوفایی آن نیز شد؛ تصریح کرد: در زمینه رونق بخشی به صنعت باید به این نکته اشاره کنم که به طور نمونه، فولاد مبارکه که بزرگترین پروژه صنعتی آن روزگار لقب گرفت، در دهه شصت، نضج گرفت و شخص آقای میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر هدایت آن را برعهده داشتند و پیگیری و حمایت می کردند تا این پروژه عظیم، حتی المقدور در همان دوران دفاع مقدس تکمیل شود و به ثمر برسد.

مهندس شیری در ادامه سخنانش به ورشکستگی و تعطیلی قریب به اتفاق بنگاه های بزرگ تولیدی صنعتی و معدنی در سال های اولیه انقلاب و سپس اندیشیده شدن راه کار ملی شدن صنایع برای جلوگیری از موج رکود و بیکاری اشاره کرد و ابراز داشت: عمده صنایع، پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، در همان نیمه اول سال 1358  صنایع به دلایل متعددی ملی شدند؛ یا مدیران آن ها در لیست پنجاه و یک نفری یا پنجاه و چهار نفری شورای انقلاب قرار گرفت؛ یا بسیاری از آنان به دلیل حجم بدهی ها و معوقات و عدم تمدید آن توسط نظام بانکی، از کشور فرار کردند. برای آن که بنیان صنعت در مملکت ما از هم گسیخته نشود و کارگاه ها و کارخانه ها و بنگاه های تولیدی به خوبی مدیریت شوند و  به ورطه فروپاشی اقتصادی فرو نغلتند و بحران های اقتصادی و اجتماعی به تبعِ بیکاری گسترده چندین هزار پرسنل شاغل در این واحدهای صنعتی شکل نگیرد، در آن زمان، ناگزیر تدبیر و تمهیدی اندیشیده شد و «سازمان ملی صنایع ایران» به وجود آمد.

شیری ادامه داد: در همین دهه شصت در گذر زمان، از بطن سازمان مذکور، وزارت معادن و فلزات به وجود آمد. در سال 62 وزارت صنایع سنگین تاسیس شد و با تصویب این وزارت خانه، به مرور زمان کلیه ریخته گری ها و ماشین سازی ها و کلیه صنایع معدنی و ذوب فلزات، از قبیل ذوب آهن اصفهان و آلمینیوم اراک، به آن ملحق شدند.

 شیری علت بیان این مقدمات را تشریح چگونگی آشنایی با مرحوم عالی نسب خواند و اظهار کرد: در اردیبهشت سال 1363 برای اولین بار با مرحوم عالی نسب آشنا شدم؛ به دلیل این که شرکت ملی صنایع مس ایران یکی از عظیم ترین واحدهای صنعتی بود که دچار مشکلاتی شده بود. شرکت مس اساسنامه ای داشت که مصوب مجلسین پیش از انقلاب بود و برای این مجموعه به مثابه قانون بود، به این علت به مس بها داده شد بود که ایران دومین ذخیره معدنی مس در جهان را پس از شیلی داشت. اهمیتی که داده بودند به موجب این مصوبه، رییس هیئت مدیره و مدیر عامل، به پیشنهاد مجمع، تصویب هیئت دولت و تایید و فرمان شاه انتخاب می شد که این قضیه پس از انقلاب نیز همین گونه بود تا زمان آقای بنی صدر، فرمان شاه حذف شد اما پیشنهاد مجمع و تصویب هیئت دولت، برای یک دوره پنج ساله، هم چنان به مثابه یک اصل قانونی وجود داشت. شخص آقای عالی نسب به عنوان نماینده تام الاختیار نخست وزیر در صنعت مس بود. به این ترتیب ارتباط من با ایشان، جدی تر و نزدیک ترشد و اگر مشکلی پیش می آمد و یا اتفاقی می افتاد؛ من با مرحوم عالی نسب مطرح می کردم تا مسائل سریع تر حل شود.

وی در تبیین دلایل اهمیت استراتژیک مس  در اوایل دهه شصت گفت: کل صادرات غیرنفتی ایران حدود چهارصد میلیون دلار بود که 200 میلیون دلار ماحصل صادرات فرش، 100 میلیون دلار از طرق صادرات پسته، 70،80 میلیون دلار مس و صنایع دستی هم عایدی حاصل از فروش مس بود. مس مجموعه ای بود که 5800 نفر نیرو در سرچشمه استان کرمان داشت و تولید اندکی داشت و در آن در حدود 800 میلیون دلار سرمایه گذاری شده بود. مضافا 12 میلیارد تومان هم سرمایه گذاری ریالی شده بود. این اعداد، به ارقام امروزین قابل تبدیل است. برای 5800 نیروی شاغل در مس به مقیاس پولی امروز، در آن زمان 60 میلیون تومان بودجه برای پرداخت حقوق داشت. مس یک میلیارد و دویست  میلیون تومن بدهی به نظام بانکی با بالاترین بهره بانکی داشت و به صورت اعتبار در حساب جاری بود. علاوه بر آن به وسیله شرکت های زیر مجموعه بانک صنعت و معدن بخشی از محصول پیش خرید شده بود. مفتول 8 میلی متری که مورد خواست صنعت سیم و کابل کشور است و در سال 62 پیش خریداری شده بود در حالی که اساسا تولید نمی شد و وجود خارجی نداشت. سرمایه گذاری از معدن شروع بود و به تبریز می رسید که کنسانتره مس تولید می کرد. بعدا واحدهای ذوب هم راه اندازی شدند اما به صورت خام صادر می شد.

شیری در ادامه تصریح کرد: درسال 65 این بهره برداری به بار نشست. این میزان بدهی معادل 20 ماه حقوق آن 5800 نفر نیروی شاغل در مس بود. یا به عبارت دیگر با احتساب قیمت 24 تومانی هر کیلو مس، 55000 تن مس، بدهی این شرکت بود.

وی نقش مرحوم عالی نسب در احیا و بازسازی و ترمیمِ صنعت در آستانه فروپاشی اقتصادیِ مس را حیاتی تلقی کرد و گفت:  در چنین شرایطی مرحوم عالی نسب سعی کردند؛ این مجموعه عظیم صنعتی را از هم گسیخنگی نجات بدهند و من نیز در خدمت ایشان قرار گرفتم. همیشه دچار روزمرگی بودیم که چطور در ابتدای ماه، حقوق ها را چگونه پرداخت کنیم.  با هر بانکی که مذاکره هم می کردیم پس از هم اندیشی در کمیسیون مشترک بانک ها، همه آن ها از معوقات بانکی شرکت مس گلایه می کردند و از ارائه تسهیلات بانکی منصرف می شدند. سال 1364 در خردادماه و تیرماه موفق به پرداخت حقوق کارکنان نشدیم. 10 مردادماه 1364، من با آقای عالی نسب تماس گرفتم و گفتم: حتما باید یک واحد صنعنی با اعتصاب و تعطیلی رو به رو شود تا به مشکلاتش رسیدگی شود. ما ماهیانه 60 میلیون تومان بودجه برای پرداخت حقوق پرسنل در اختیار داریم؛ در حالی که صنعت فولاد در همین زمان، 300 میلیون تومان در اختیار دارد ولی هیچ مسئولی از آنان این انتظار را ندارد که خودکفا باشد. چند دقیقه ای طول کشید تا ایشان مجددا تماس گرفتند و به من گفتند: یک تلگراف آنی به نخست وزیر بدهید و مشکلات خود را شرح دهید. من در پاسخ گفتم: از این کار معذور هستم چون سلسله مراتب اجازه چنین کاری را به من، آن هم به صورت نامه نگاری مستقیم و بی واسطه نمی دهد.باید با وزیر تماس گرفت. ایشان گفتند: تلگراف را حتما بفرستید. ما این تلگراف را ارسال کردیم و آقای نخست وزیر دستور دادند که مرحوم دکتر نوربخش، رییس کل بانک مرکزی، از آن روز مذکور که پنج شنبه بود تا حداکثر دوشنبه بعد از آن، اعتباری با بهره پایین در اختیار ما قرار دهند.

مهندس شیری ادامه داد: مرحوم نوربخش به من گفتند: اگر به این شیوه پول بخواهید از محل تولیدات به شما خواهم داد. آن روزها نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری بود و تمام مدت رادیوهای معاند شایعه می کردند؛ اقتصاد ایران ورشکسته است؛ چون کارکنان شرکت مس حقوق نگرفته اند. ما با این پول تازه توانستیم حقوق خردادماه را بپردازیم.

شیری با بیان خاطره ای، میزان ناباوری و بی اعتمادی به توان تولید داخلی در وضعیت نامساعد اقتصاد دوران جنگ را این گونه شرح داد: یک بار خدمت رییس جمهور وقت، گفتم دیگر نمی خواهیم کنسانتره را بفروشیم؛ می خواهیم از این پس، مفتول تولید کنیم. کسی باور نمی کرد. هیئتی از طرف اتحادیه کابل سازهای ایران به سرچشمه آمد و وقتی  چگونگی مراحل تولی را مستقیما مشاهده کردند؛ اشک شوق از چشمانشان جاری شد و این مساله باورپذیر شد.

وی با بیان این که در آن زمان مرحوم عالی نسب پیش بینی کردند که پس از موفقیت در تولید داخلی مفتول، به زودی بحران اقتصادی  در مجتمع مس مرتفع خواهد شد؛ ادامه داد: در آن موقع فرایند واردات، هفت تا هشت ماه طول می کشید و همه این اجناس سریعا انبار می شد. مرحوم عالی نسب پس از تولید مفتول به من گفتند انبارها که تمام شود؛ شرایط کاملا دگرگون می شود. همین گونه نیز شد و بعد از اتمام موجودی پیشین مفتول وارداتی در انبارها، هجومِ سیل آسایِ تقاضای داخلی آغاز شد.

وی در ادامه با ذکر خاطره ای از دوران نحست وزیری مهندس موسوی، به توصیف ساختار غیر تشریفاتی  و روابط میان تمامی مجموعه ها که گاهی کاملا به صورت بی واسطه انجام می پذیرفت؛ اشاره کرد و اظهار داشت: روزی جناب نخست وزیر با من تماس گرفت و گفت: شنیدم مجموعه عظیم صنعتی و معدنی تبریز کاملا تعطیل شده و تمامی کارها در آن جا به صورت راکد درآمده است؛ چراپیش از وقوع این بحران به منظور پیشگیری از آن، به من اطلاع ندادید. من گفتم طبق روند جاری اداری من سلسله مراتب سرپرستی را در جریان گذاشته ام. هنوز نیم ساعت سپری نشده بود که گفتند با نظر شخص نخست وزیر مجمع فوق العاده تشکیل شده است و باید حضور داشته باشید. توجه داشته باشید که در آن اوضاع جنگی مس اولویت کاری به نظر نمی رسید. به هر روی، جلسه مجمع تشکیل شد و من مورد بازخواست ایشان قرار گرفتم. در همان جلسه تدابیری اندیشیده شد و برای بازگشایی مجموعه صنعتی و معدنی تبریز دستورات لازم ابلاغ و ارز مورد نیاز تخصیص داده شد.در همان جلسه مهندس موسوی خطاب به من گفت: مگر ما در ایران چند مجوعه صنعتی مس داریم؟ مس در صنایع نظامی هم کاربرد ویژه ای دارد. چرا اطلاع  ندادید؟ باید به سرعت برای حل مشکل، اطلاع رسانی می شد. ایشان برای من موردی را مثال زدند که در همان زمان اتفاق افتاده بود؛ گفتند فلان بخش دار در استان هرمزگان با کمبود سموم و نهاده های کشاورزی مواجه شده است. سلسله مراتب بالادستی خاص خود را نیز داشته است. فرماندار و استاندار و در نهایت وزیر کشور؛ اما وی، یک سره، با  تلکس نخست وزیری ارتباط برقرار کرده است و پیگیری کارش را تا حصول به نتیجه، انجام داده است.

 وی در پایان خصائل اخلاقی مرحوم استاد میر مصطفی عالی نسب  را این گونه توصیف کرد: اخلاق ایشان، جنسی متفاوت داشت. پیشتاز بود و در روزگار وابستگی مطلق صنعتی، چشم به افزایش تولید داخلی داشت. ایشان وقتی در سال های تولید چراغ های نفتی علا الدین در کارخانه اش می گوید: علاالدین تولید ما نباید از معادل انگلیسی اش ضعیف تر باشد  و باید مرغوبیت کیفیت تولیدی مان افزایش یابد. یعنی در حد شعار مبارزه با امپریالیسم انگلیس را شروع نکرده است. بعدها عده ای آمدند در صنعت و اثرگذار بودند؛ ایشان پیش از دهه چهل، نقش تاثیر بخشِ انگیزشی در تولید ملی داشتند؛ زمانی هنوز به طور کامل، نطفه های صنعتی شدن ایران شکل نگرفته بود. با اعتقاد راسخی که ایشان داشتند؛ در تاریخ اقتصاد ایران ماندگار شدند. ایشان یک مدیرِ صاحب کارخانه  با خلق و خویِ ویژه  انسانی بود که  نسبت به مزایای بازنشستگی و تامین مسکن و ازدواج پرسنل به شدت حساسیت داشت.

نکته: این خبر در تاریخ 4 تیر 1394 در جماران منتشر شده است.

. انتهای پیام /*