یکی از دسیسه‏‏ ها و نقشه های مهم استکبار جهانی که تأثیر زیادی در جهان سوم به ویژه کشور عزیزمان گذاشته و آثار آن تا حدودی باقی مانده است از خودبیگانگی کشورها و هویت‌ زدایی آنان بوده است. استعمارگران درصددند تا از این طریق ملت‌ ها به ویژه جوانان را بی هویت ساخته و ضعیف و میان تهی سازند تا در نهایت بگویند شما هیچ نیستید و هیچ چیز ندارید و هر آنچه هست از آن غرب است و غرب آمال آروزهای شماست.‏

در طول تاریخ استعمارگران از طرق مختلف و با تبلیغات دامنه ‌دار فرهنگ غنی شرق به ویژه کشورمان را مورد تاخت و تاز قرار داده ‌اند و سعی کرده ‌اند به هر نحو ممکن بین مردم و بین جوانان و فرهنگ فاصله به وجود آورند و آنها را از خود بیگانه نمایند و فرهنگ آنان را ضعیف و ناچیز و فرهنگ غرب را فرهنگ والا و برتر ارائه دهند تا بتوانند سلطه همه جانبه علیه کشورهای شرق به ویژه ایران ایجاد نمایند که دوران پهلوی اول و دوم نمونه بارز این توطئه غرب است.‏



‏ حضرت امام در وصیت نامه سیاسی- الهی خود در این رابطه می ‌فرمایند: ‏

«از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش، و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را‏‎ ‎‏نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیر قابل اجتناب معرفی نمودند! و قصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است. و غم انگیزتر اینکه آنان ملت های ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفت های خود و قدرت های شیطانی شان ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زده بی فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و می نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملت ها داده و می دهند. فی المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشنفکر به حساب می آورند. و از گهواره تا قبر به هر چه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژه های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپس زده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده اند. خیابان ها، کوچه ها، مغازه ها، شرکت ها، داروخانه ها، کتابخانه ها، پارچه ها، و دیگر متاع ها، هر چند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مآبی ‏‎ ‎‏از سر تا پا و در تمام نشست و برخاست ها و در معاشرت ها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی، کهنه پرستی و عقب افتادگی است. در هر مرض و کسالتی و لو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود را محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است.»‏

«صحیفه امام، جلد 21، صص:391-453»

پیشنهاد می شود جهت تعمیق مطلب در این زمینه و همچنین آشنایی بیشتر با اندیشه های بلند حضرت امام در رابطه هویت و خودباوری به تبیان خودباوری و خودکفایی از دیدگاه امام خمینی (س)، بخش دوم کتاب نگرشی موضوعی بر وصیت نامه سیاسی -الهی امام خمینی، هم چنین به پایان نامه آسیب شناسی خواص سیاسی ایران از نظر امام خمینی(س) رجوع بفرمایید.


. انتهای پیام /*