‏از ظهور اندیشمندان در یونان باستان تا اندیشمندان امروزی افراد زیادی از قاب نگاه خود سیاست را تعریف کرده‏‏ ‏‏اند که می توان در میان منابع مختلف حدود 300 تعریف از این مفهوم را یافت که برخی همسو با هم و برخی معارض یکدیگرند. امام خمینی(ره) نیز که جدایی دیانت از سیاست را برنمی تابیدند، تعابیری از سیاست دارند که می‏‏ ‏‏توان از میان آن ها تعریفی انتزاع نمود؛ اما در تفسیر سوره حمد که مشخصاً موضوعات کاملاً مذهبی از دید عرفانی مورد بحث واقع شده، تعریف روشنی از سیاست بیان داشته اند که می توان گفت جامعترین تعریف ایشان از سیاست مبتنی بر دین می باشد:‏

‏«سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد، و این ها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست. دیگران این سیاست را نمی توانند اداره کنند. این مختص به انبیا و اولیاست و به تبع آنها به علمای بیدار اسلام...» (تفسیر سوره حمد، متن، ص: 246)‏

‏ ‏

C:\Users\v.safari\Desktop\jomalat-qesar.jpg

‏و اما «سیاست زدگی» گاه به دو معنا به کار می رود یک معنا وقتی به طور افراطی هر موضوعی هر چند ذوقی سیاسی تلقی یا به هر موضوعی از دریچه مقولات سیاسی نگریسته شود که این وجه در نظر اکثر اندیشمندان سیاسی نوعی بیماری است و در چنین صورتی اصطلاح «سیاست زدگی» بر آن اطلاق می شود.‏


Y:\politics.jpg‏معنای دیگر که در میان عده ای به غلط «سیاست زدگی» گفته‏می شود، معادل با «زده شدن از سیاست» و به عبارت دیگر «سیاست گریزی» می باشد.

این نیز نوع دیگری از بیماری فکری می باشد که معمولاً افرادی دچار آن می شوند که قبلاً به طور افراطی سیاسی یا سیاست زده بوده اند و ممکن است به صورت تفریطی از سیاست زده شده و سیاست گریز شوند. در روانشناسی اجتماعی این بیماری با نام آپولیتیسم ‏‎ (Apolitisme)‎‏ شهرت دارد. چنین افرادی به صورت توهمی تصور می کنند که میتوان به ‏‏طور کامل از سیاست دست کشید. حال آنکه تا انسان در میان اجتماع زندگی می کند، هرگز نمی تواند از سیاست فاصله بگیرد. چرا که هر فردی رابطه ای قهری با سیاست دارد که گاه فعالانه است و گاه منفعلانه.‏

‏ اگر هر فرد بالغی خود در سرنوشت اجتماعی خویش دخالت مؤثر نداشته باشد، دیگران برای چگونه اداره شدنش تصمیم می گیرند.‏


. انتهای پیام /*