پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی در اندیشه امام خمینی

دکتر محمدرضا دهشیری

استادیار علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق (ع) و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

مقدمه

امام خمینی به عنوان معمار و ایدئولوگ انقلاب اسلامی، تبیین کننده آموزه ها و راهکارهای حکومت اسلامی در دو عرصه درونی و برونی به شمار می آید. ایشان به عنوان بنیانگذار نظام متکی بر نقش حمایتگر قاطب مردم از حکومت، بر پویش سیاست خارجی آن با تأکید بر گفتمان رشد محور، اعتقاد داشتند؛ چرا که سیاست داخلی و سیاست خارجی را راهکارهای متنوع در راستای نیل به هدف اصلاح طلبانه می دانستند. به عبارت دیگر، با اذعان به تکثر روش و اتحاد ارزش نظری وحدت در عین کثرت را مورد تأکید قرار می دادند. یعنی بر هم کنشی روشهای درونی و برونی را موجب تحقق برآیند اعتلای اسلام در عرصه جهانی می دانستند. بنابراین در اندیشه ایشان، پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی به عنوان رابطه ای دو سویه بین دو متغیر وابسته در راستای متغیر مستقل نشر و احیای تعالیم حیاتبخش اسلامی در اقصی نقاط گیتی معنا و مفهوم می یافت. یعنی تأثیرگذاری دو سطح تحلیل خرد و میانه بر یکدیگر به معنای تأثیر مختصات نظام داخلی بر نوع روابط خارجی و اثربخشی روابط میان کشورهای مسلمان و مستضعف بر مسائل داخلی در راستای سطح تحلیل کلان یعنی اصلاح ساختار و کارکرد نظام بین الملل جهت می یابد. همان گونه که انطباق و همسویی محیط روانشناختی یعنی ذهنیتها و ادراک ها با محیط عینی - عملیاتی در خصوص فراگیری ارزشهای جهان وطنی اسلام موجب توجه به ارزشهای انسانی - معنوی در دو سطح سیاست داخلی و سیاست خارجی می گردد. در واقع، در اندیشه امام خمینی، سیاست خارجی نه به معنای سیاست کشور اسلامی در قبال کشورهای بیگانه که به معنای سیاست بیرونی ام القری در قبال کشورهای واقع در فراسوی مرزهای نظام اسلامی است که به عنوان فراگردی واسط بین سیاست داخلی و سیاست جهانی، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دو جانبه در رابطه با آن دو دارد. البته راهکارهای دیپلماتیک در سطح میانه بر اساس قواعد وسع و تدرج [1] یعنی مرحله بندی نیل به هدف بر اساس توانایی شکل می گیرد و در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، حقوقی و ارتباطاتی - تبلیغاتی قابل بازشناسی است که شرح آن با الهام از بیانات امام راحل در پی می آید.

الف- بعد سیاسی پیوند داخلی و سیاست خارجی

در بعد سیاسی، امام خمینی بر این اعتقاد بودند که تحقق نظام اسلامی متکی به حضور مردم در صحنه و آرا آنان در انتخابات موجب ترجیح روابط بین ملیتی می گردد؛ چرا که نظام متکی بر آحاد ملت خواهان ارتباط با سایر ملت ها و یا دولتهای متکی به نقش حمایتگر ملت خویش است و در این رابطه ملت های مسلمان و مستضعف که از سنخیت و تجانس بیشتری با مردم ام القری برخوردارند؛ حائز اولویت و ارجحیت می باشند. این مهم موجب اتخاذ سیاست جهانی بسط محور بر مبنای حکومت مسلمانان مستضعف بر سراسر گیتی می گردد به گونه ای که نظام هژمونیک مبتنی بر سلط قدرتهای استکباری بویژه امریکای امپریالیست و حامی آن اسرائیل صهیونیست و نیز شوروی سوسیال امپریالیست دچار تحولی بنیادین و عمیق گردد و توطئه های ستمگران و حیله گران تاریخ خنثی، مداخلات یکجانبه قدرتهای بزرگ در امور داخلی ملتهای مستضعف منتفی و نظمی فارغ از سلط مداخله جویان و کفر پیشگان مستقر شود. تحقق این مهم در سطح کلان سیستمی به نوبه خود موجب افزایش ارتباط بین ملتهای غیر سلطه جو و ارتقا سطوح همکاری و همزیستی مسالمت آمیز بین کشورهای اسلامی و ممالک جهان سوم در سطح میانه و ترویج سیستم مشارکت پذیر و متکی به وحدت ملی - با گفتمان حفظ محور در رهیافت خرد - می گردد. بنابراین اندیشه امام خمینی بر پیوند متقابل و بر همکنش سیاست داخلی، سیاست بین المللی در بعد سیاسی استوار است.

در باب تأثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، امام خمینی با تأکید بر اینکه نظام اسلامی متکی به آراء ملت است تحقق انقلاب متکی به حضور آحاد و اقشار مردم در صحنه را الگوی موفقی برای سایر ملت ها و ستمدیدگان می دانند و با اعتقاد به اینکه«هر چه عمل بزرگ باشد دشمنش بیشتر و بزرگتر است.» (صحیفه امام؛ ج 19، ص 54)

می فرمایند:«پیروزی ملت مسلمان ایران بدون شک سرمشق خوبی برای سایر ملل ستمدیده جهان، خصوصاً ملتهای خاورمیانه خواهد بود که چگونه یک ملتی با اتکا به ایدئولوژی انقلابی اسلامی بر قدرتهای عظیم فایق می آید. (صحیفه امام؛ ج 4، ص 333)

«مادامی که ملت پشتیبان مجلس و دولت و قوای مسلح هستند ... هیچ قدرتی توانایی آسیب رساندن به این نظام مقدس را ندارد.» (صحیفه امام؛ ج 17، ص 391)

ایشان بر این اعتقاد بودند که تحقق نظام عدالتجو و مشارکت پذیر در عرصه داخلی نه تنها بر ظلم ستیزی در سطح تحلیل میانه تأثیرگذار است که بر تحقق آرمانهای ظلم ستیز و عدالتخواهانه اسلام در عرصه جهانی نیز اثربخش می باشد.

«حضور شما مردم عزیز و مسلمان در صحنه است که توطئه های ستمگران و حیله گران تاریخ را خنثی می کند.» (صحیفه امام؛ ج 14، ص 473)

«ما باید نه تنها کشورمان، بلکه تمام مردم جهان را مستقل کنیم.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 114)

همچنین سیاست خارجی مبتنی بر افزایش وحدت و ارتباط میان ملل اسلامی در سطح میانه نیز بر تحقق نظام عادلانه در سطح کلان سیستمی تأثیرگذار می باشد و می فرمایند:«اگر مسلمانان جهان از خواب برخیزند و با یاری خداوند دست اتحاد ایمانی به هم دهند هیچ قدرتی نمی تواند آنها را تهدید کند.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 293)

«برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانی با تمام دوَل اسلامی است در سراسر جهان.» (صحیفه امام؛ ج 1، ص 336)

«اگر نزدیک به یک میلیارد جمعیت مسلمانان جهان متحد شوند شرق و غرب کاری نمی تواند بکند.»

از دیگر سو، امام خمینی در باب تأثیر سیاست بین المللی بر سیاست خارجی منطقه ای چنین اذعان دارند که تحقق نظام فارغ از سلط قدرتهای استکباری موجب برچیده شدن بنیان نظام های سلطه جو و نژادپرست چون اسرائیل در زیر سیستم منطقه ای خاورمیانه خواهد شد:«امروز روزی نیست که کسی اتکا به سرنیزه بکند، دنیا عوض شده، ملتها یکی بعد از دیگری دارند بیدار می شوند.» (کتاب کلمات قصار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 122)

«من همواره مصراً خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند.» (صحیفه امام؛ ج 3، ص 374)

همچنین ایشان بر این اعتقادند که افزایش وحدت ممالک اسلامی و ارتقاء روابط بین ملل مستضعف در سطح منطقه ای موجب پایداری و ثبات نظام اسلامی می گردد و به عبارت دیگر گفتمان رشد محور در عرصه سیاست خارجی زمینه تحقق گفتمان حفظ محور در عرصه سیاست داخلی را فراهم خواهد آورد، لذا از نظر امام محبوس شدن انقلاب در داخل که موجبات زوال آن را فراهم می آورد ناشی از عدم گسترش نایره آن به سایر ممالک مسلمان و مستضعف می باشد. از این رو در سایه ارتقاء روابط بین ملیتی است که جمهوری اسلامی ایران می تواند محفوظ و پایدار باقی بماند:«اگر ما در محیطی بسته بمانیم قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد.» (صحیفه امام؛ ج 12، ص 202)

«به شهادت تاریخ، هیچ قدرتی نمی تواند آتش قلب ملت مظلومی را که برای رسیدن به آزادی و استقلال قیام کرده است فرو نشاند.» (کتاب کلمات قصار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 121)

ب- بعد اقتصادی پیوند بین سیاست داخلی و سیاست خارجی

در بعد اقتصادی، امام خمینی، تحقق خودکفایی و سازندگی در داخل را موجب اتخاذ سیاست خارجی مبتنی بر عزت و در نهایت معرفی نظام اسلامی به عنوان الگو و قطب اقتصادی برای ممالک مستضعف می دانستند و در سطح تحلیل کلان سیستمی مبارزه با قدرتهای چپاولگر و نفی نظام استثمارگرانه قدرتهای استکباری را از نتایج آن بر می شمردند. از دیگر سو، سیاست بین المللی مبتنی بر نفی مداخله قدرتهای زمینخوار و نفت خوار در امور داخلی ممالک مستضعف را موجب شکوفایی اقتصادی کشورهای جهان سوم و در نهایت رشد و ترقی ام القری در بعد اقتصادی و تجاری تلقی می نمودند و از این رهگذر رابط دو سویه سیاست داخلی - سیاست خارجی - سیاست جهانی را مورد تأکید قرار می دادند.

در باب تأثیر سیاست اقتصادی خودکفا در بعد داخلی بر سیاست خارجی«خود بسندگی سازنده» و مبتنی بر رهایی از سلطه ابرقدرتها، امام خمینی می فرمایند:

«کوشش در خودکفایی کشاورزی گامی است به سوی رهایی از سلطه ابرقدرتها»

«باید ملت ما این تحول را پیدا بکند که عارش بیاید که به امریکا بگوید گندم به ما بده، یا مستشار به ما بده، خودش باید دنبال کار خودش باشد، خودش باید قیام کند و حوایج خودش را برآورد. همه باید با هم کمک بکنیم؛ یعنی ملت، همه قشرهای ملت، باید درصدد این باشند که خودکفا باشند؛ محتاج نباشند.» (صحیفه امام؛ ج 10، ص 443)

همچنین در باب تأثیرگذاری سیاست اقتصادی داخلی بر سیاست بین المللی، امام خمینی، هدف عمده را نفی نظام سلطه قدرتهای مستکبر بر کشورهای مستضعف می دانند و معتقدند در صورتی که بیداری تحقق یافته در نظام اسلامی، به سایر کشورها نیز سرایت یابد نظام عاری از سلطه اقتصادی و استثمار بیگانگان بر ذخایر ممالک اسلامی تحقق خواهد یافت.

«معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار بشوند و همه دولتها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلطه بودنی که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد می رود و خودشان به نحو فقر زندگی می کنند نجات بدهد.» (صحیفه امام؛ ج 13، ص 281)

همچنین تأثیر سیاست خارجی استقلال طلب در بعد اقتصادی بر سطح تحلیل کلان سیستمی را موجب قطع سلطه جهانخواران در عرصه بین المللی می دانند و معتقدند در صورتی که ملت های مستضعف سرنوشت خود را به دست گیرند و بر ذخایر و منابع تحت الارض خویش مسلط گردند از شکار شدن توسط گرگهای دنیا رهایی خواهند یافت.

«ما اگر عقل سیاسی هم داشته باشیم، باید همگی دست در دست یکدیگر گذاریم تا بتوانیم راه برویم ... حال که ما همه طعمه گرگ های دنیا هستیم و همه می خواهند ما را شکار کنند ما باید با عقل و تدبیر و قلم و حق و همه چیز با یکدیگر همکاری کنیم.»

از دیگر سو در باب تأثیر سیاست بین المللی بر سیاست خارجی، نفی سلطه قدرتهای جهانخوار بر نظام بین المللی را موجب دستیابی ملل مسلمان به حق تعیین سرنوشت می دانستند و اظهار می داشتند:

«آن روز مبارک است بر ما که سلطه جهانخواران بر ملت مظلوم ما و بر سایر ملت های مستضعف شکسته شود و تمام ملت ها، سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگیرند.» (صحیفه امام؛ ج 14، ص 226)

«خوشوقتی کامل ما آن روزی است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و بخصوص امریکای جهانخوار از سر مسلمانان قطع و عموم پیروان مکتب مقدس اسلام بتوانند با کمال برادری و محبت استقلال خود را به دست آورده و عظمت از دست رفته خود را بازیابند.» (صحیفه امام؛ ج 12، ص 191)

همچنین در خصوص تأثیر سیاست خارجی بر سیاست داخلی، تسلط قدرتهای بزرگ بر ذخایر تحت الارضی کشورهای ضعیف را موجب اتلاف منابع آنان و محاصر اقتصادی ام القری توسط قدرتهای استکباری را عامل توجه به استعدادهای نیروی انسانی داخلی و به فعلیت رساندن پتانسیل های بالقوه و نعمت های خدادادی آنان محسوب می داشتند.

«مگر تسلط امریکا بر ما غیر از این است که منابعی که ما داریم، مخازنی را که ما داریم و چیزهای زیرزمینی را که ما داریم، روی زمینی را که ما داریم، اینها سلطه پیدا کنند و ببرند؟» (صحیفه امام؛ ج 4، ص 300)

«وقتی که محاصره اقتصادی بشود افکار همه مردم توجه به این پیدا می کند که ما باید خودکفا باشیم.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 104)

«همین دست دزدی از خزائن یک مملکت کوتاه شدن، اسباب این می شود که ان شاء الله بعد از یک چندی اقتصاد ما اقتصاد صحیحی بشود؛ و انتساب به سایر ممالک را احتیاج نداشته باشیم. یک مملکتی خودش خودکفا بشود؛ خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بکند.» (صحیفه امام؛ ج 9، ص 84)

«اگر ما را محاصره اقتصادی بکنند ما فعالتر می شویم، به نفع ماست.» (صحیفه امام؛ ج 11، ص 505)

«امروز متفکران ملت بزرگ ما در اثر محاصره اقتصادی، مغزهای خود را به کار انداخته اند و نقصان های موجود را به طور چشمگیری رفع و زیان های ناشی از محاصره را با کوشش شبانه روزی خود به مقدار زیاد جبران نمودند.» (صحیفه امام؛ ج 14، ص 251)

«ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته ایم آن همه هنرآفرینی و اختراعات و پیشرفت ها داشته باشیم.» (صحیفه امام؛ ج 21، ص 96)

ج- پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی در بعد نظامی

امام خمینی بر این اعتقاد بودند که بسیج عمومی نیروهای داخلی بر مبنای جانباختگی و شهادت طلبی موجب ارتقاء روحیه ملی و افزایش جایگاه قدرتمند ام القری در جهان اسلام می گردد و این مهم موجبات ایجاد خوف و رعب و وحشت در دل دشمنان جهانی را فراهم خواهد آورد و با اقتدار مستضعفان در سراسر گیتی، توان مقابله نیروهای مسلمان و انقلابی در سطح میانه نیز ارتقاء خواهد یافت و در این رهگذر افزایش کارآیی استراتژی بازدارندگی مردمی و نهایتاً بقای کیان مملکت اسلامی و آسیب ناپذیری امنیتی آن را موجب خواهد شد.

در باب تأثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، شرکت نیروهای ارتش بیست میلیونی در دفاع مقدس را عاملی عمده در قطع شر جهانخواران و تجاوزگران قلمداد می نمودند و می فرمودند:

«امید آن است که با شرکت فعال قشرهای معظم و شور و شعفی که در جوانان عزیز از برکت اسلام مشاهده می شود ارتش بیست میلیونی که نگهبان جمهوری اسلامی و کشور عزیز از شر جهانخواران متجاوز است تحقق یابد.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 386)

«تا شما جوانان بیدار و سایر قشرهای ملت بزرگ با این شور و شعور در صحنه حاضرید به کشور و جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد رسید.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 387)

«اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.» (صحیفه امام؛ ج 21، ص 195)

«آنها عرضه این را که با یک ملتی که با شجاعت خود و تعهد خود به اسلام و روی گشاده به طرف مرگ می رود، به طرف شهادت می رود، تا مرز شهادت می رود، نمی توانند مقابله کنند.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 15)

نیز در باب تأثیر سیاست خارجی بر سیاست بین المللی، امام خمینی بسیج نیروهای مسلمان جهان اسلام را عامل ایجاد رعب و وحشت در دل قدرتهای استکباری در سطح ماکرو تلقی می نمودند.

«سلاح اسلام که عبارت از ایمان است، باید به این هم مجهز بشوند. و اگر به این مجهز شدند، این، طرفشان را می ترساند.» (صحیفه امام؛ ج 12، ص 241)

«ابرقدرتان جنایتکار ... خطر عظیم صدور انقلاب و پرتو حق در جهان اسلام بلکه در جهان مستضعفان آنان را به وحشت انداخت.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 238)

«(مسلمین) اگر چنانچه متحد شوند، هیچ یک از ابرقدرتها قدرت اینکه به آنها تجاوز کنند ندارند.» (صحیفه امام؛ ج 4، ص 444)

در باب تأثیر سیاست بین المللی بر سیاست خارجی، امام خمینی مقابله تمامی نیروهای اسلامی و انقلابی علیه قدرتهای فتنه گر و فتنه جو را موجب توفیق سیاست استقلال طلبانه ملتهای مسلمان می دانستند و اظهار می داشتند.

«امروز روزی نیست که کسی اتکا به سرنیزه بکند. دنیا عوض شده. حالا اگر سابق بود، پنجاه سال پیش از این بود، سی سال پیش از این بود، اتکا به سرنیزه یک مسئله ای بود. اما وقتی که دنیا عوض شده است، ملتها یکی بعد از دیگری دارند بیدار می شوند، دارند از تحت سلطه استعمار بیرون می روند.» (صحیفه امام؛ ج 11، ص 335)

«قرآن می فرماید: قاتلوهم حتی لاتکون فتنه همه بشر را دعوت می کند به مقابله برای رفع فتنه یعنی جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم.» (صحیفه امام؛ ج 19، ص 113)

در خصوص تأثیر سیاست خارجی بر سیاست داخلی، توطئه قدرتهای بزرگ و ضرورت مقابله با آن را موجب تحقق بسیج عمومی نیروهای داخلی می دانستند و اظهار می داشتند:«شما ابداً نباید خوف محاصره اقتصادی و نظامی داشته باشید.»

«در حال دفاع هستیم و در حال دفاع، بسیج باید عمومی باشد. (صحیفه امام؛ ج 12، ص 239)

د- بعد فرهنگی پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی

امام خمینی بر این اعتقاد بودند که ارتقا فرهنگ معنویت و ایمان و به عبارت دیگر اصلاح درون موجبات اصلاح برون و گسترش ارزشهای انسانی و اسلامی در ممالک مسلمان و مستضعف را فراهم خواهد آورد. در این رابطه ایجاد پایگاههای نشر اسلام موجب فراگیر شدن دعوت و صدور پیام فرهنگی انقلاب در جهان خواهد شد. از دیگر سو عمومیت ارزشهای معنوی در جهان موجبات ارتقا حیثیت و قدرت بین المللی ممالک اسلامی را فراهم خواهد ساخت و وحدت معنوی این کشورها جایگاه رفیع اخلاق و معنویت را در ام القری ارتقاء خواهد بخشید. البته با الهام از بیانات امام خمینی، منظور ایشان از فرهنگ همانا فکر و طرز تفکر مبتنی بر اخلاق، معنویت و تربیت است که در ابعاد داخلی، خارجی و بین المللی متجلی است.

در باب تأثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی امام خمینی بر اصلاح درون برای ایجاد تغییر در برون تأکید داشتند و با تأکید بر ضرورت دعوت عملی اذعان می داشتند که:

«باید طوری بکنید که این جمعیت های زیاد را دعوت کنید عملًا به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در کردارتان طوری باشد که نمونه باشید از جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم انشاءالله برود.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 81)

«لکن ما باید از خودمان شروع کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح کنیم قهراً آن تعهدی که ما داریم در دنیا هم صدور پیدا می کند. چنانچه پیدا کرده است.»

«اگر مردم را تربیت کنید به یک تربیتی سالم و دعوت کنید به این که با خدا آشنا بشوند، با معارف الهی آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر این طور شد، کشور شما سالم می ماند و به سایر جاها هم سرایت می کند.» (صحیفه امام؛ ج 19، ص 357)

«صدور آنوقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی در اینجاها رشد پیدا بکند .... کم کم این انقلاب صدور پیدا می کند به خارج.»

«و باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند» (صحیفه امام؛ ج 12، ص 8)

همچنین امام خمینی با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی انقلاب جهانی مستضعفان است بر پیوند سیاست خارجی و سیاست بین الملل تأکیدی وافر داشتند و اظهار می داشتند:

«نهضت ما اسلامی است قبل از آنکه ایرانی باشد، نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقه ای خاص متعلق باشد.» (صحیفه امام؛ ج 11، ص 110)

«ما چیزی جز پیاده شدن احکام اسلام در جهان نمی خواهیم.»

«این انگیزه های الهی و اسلامی در همه نقاط جهان متحقق بشود.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 161)

«امید آن است که یک انقلاب عمیق عمومی در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشریت تحقق یابد.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 126)

«محتوای این انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامی و اخلاق انسانی و تربیت انسان ها بر موازین انسانیت بوده است.» (صحیفه امام؛ ج 14، ص 54)

«ما باید با تمام توان کوشش کنیم تا مردم متوجه گردند که می شود روی پای خودمان بایستیم، می شود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حیثیت - ملی اسلامیمان دفاع کنیم و می توانیم دنیای مادی را شکست دهیم و پرچم لا اله الاالله و محمداً رسول الله را در تمامی دنیا به اهتزاز درآوریم.» (صحیفه امام؛ ج 18، ص 343)

و با عنایت به این پیوند بین سیاست خارجی در قبال کشورهای اسلامی در سیاست بین المللی است که مسلمانان را به خود آگاهی و وحدت ایمانی برای مقابله با تهدیدات قدرتهای بزرگ دعوت می نمایند:

«اگر مسلمانان جهان از خواب برخیزند و با یاری خداوند دست اتحاد ایمانی به هم دهند هیچ قدرتی نمی تواند آنها را تهدید کند.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 293)

«وظیفه مسلمانان نفی سلطه فرهنگی اجنبی و نشر فرهنگ غنی اسلام است.»

«امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر، گرفتاریهای خود و منشأ آن را به درستی بررسی کنند و با اتحاد همه جانبه و اتکالی به اسلام و در زیر پرچم پرافتخار آن از قید و بندهای استعمارگران رهایی یابند.» (صحیفه امام؛ ج 10، ص 395)

«فقط با فداکاری، پایداری و اتحاد دولت های اسلامی می توان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت.» (صحیفه امام؛ ج 3، ص 2)

«امیدواریم جمهوری اسلامی ما که بر مبنای اتحاد و تشریک مساعی با کشورهای مسلمان جهان بنا شده نقش قاطعی در حصول به هدفهای والای اسلامی و خوشبختی مسلمانان سراسر جهان داشته باشد.»

«امید است همه ملل مسلمان جهان، با اتحاد و همبستگی و رفع اختلاف و تفرق، عظمت از دست رفته خود را بازیافته، از تحت سلطه دشمنان اسلام و بخصوص امریکای جنایتکار نجات یابند.» (صحیفه امام؛ ج 12، ص 232)

از دیگر سو، امام خمینی بر تأثیر سیاست بین الملل بر سیاست خارجی کشورهای اسلامی تأکید داشتند و معتقد بودند محافل و مجامع بین المللی اسلامی می تواند نقش مهمی در حصول به اهداف عدالتجویان اسلامی ممالک مسلمان ایفا نماید:

«اهالی هر کشوری باید در این اجتماع مقدس (حج)، گرفتاری های ملت خود را به مسلمین جهان گزارش دهند.» (صحیفه امام؛ ج 2، ص 324)

«لازم است پایگاههای اسلامی برای معرفی اسلام و نشر حقایق نجاتبخش در هر نقطه ای از جهان که امکان است برقرار باشد و در تحت یک سازمان هماهنگ برای نشر عدالت و قطع ایادی ستمکاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند». (صحیفه امام؛ ج 3، ص 324)

«ما الحمدالله همه جا پیروز هستیم و احدی الحسنیین برای ماست. انشاءالله شکست ابرقدرتها و صدور انقلاب اسلامی با اتحاد ممالک اسلامی.»

و امّا در خصوص تأثیر سطح میانه یعنی سیاست خارجی بر سطح خرد یعنی سیاست داخلی، امام خمینی بر این اعتقاد بودند که از یکسو وحدت و همدلی مسلمانان در امور تربیتی و اخلاقی موجب ترویج اخلاق در ممالک آنان می گردد و از دیگر سو نفی سلطه فرهنگی بیگانگان موجب تحقق فرهنگ استقلال در جوامع مورد هدف استعمارگران می شود.

«هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 243)

«اسلام بزرگ سد مقابل اجانب به دست خودفروختگانی بی مایه شکسته می شود تا راه برای چپاول و غارتگری اجانب باز شود. سهل انگاری برای ممالک اسلامی و تشتت و تفرقه آنان موجب سلطه روز افزون مستعمرین بر مقدسات و مقدرات مسلمین شده است.» (صحیفه امام؛ ج 3، ص 254)

ه-- بعد ارتباطاتی - تبلیغاتی پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی

امام خمینی ضمن اذعان به اهمیت تبلیغات در داخل کشور با محوریت روحانیت، بر اهمیت ایجاد پایگاه تبلیغی در داخل برای گسترش آن در عرصه خارجی تأکید داشتند و تقویت مراکز تبلیغی نشر اسلام در ممالک مسلمان را موجب زدودن انحصار تبلیغاتی از دست رسانه های قدرتهای بزرگ می دانستند. از دیگر سو عدم تمرکز قدرت تبلیغی در دست قدرتهای استکباری را موجب حضور مسلمانان در مراکز تصمیم گیری جهانی و تقویت پایگاههای ارتباطاتی آنان می دانستند. نشر تبلیغات پان اسلامیستی در عرصه خارجی، زمینه را برای ارتقاء نقش و جایگاه روحانیت تشیع در درون ممالک اسلامی بویژه ام القری فراهم خواهد آورد و از این رهگذر پیوندی دو سویه میان سطوح تحلیل خرد، میانه و کلان در عرصه تبلیغی تحقق می یابد.

در بعد تأثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، اصلاح شیوه تبلیغات در داخل را عامل عمده برای معرفی صحیح اسلام به جهانیان می دانستند و معتقد بودند که نقش تبلیغات بیشتر تبیینی و تعلیمی است تا ترویجی و اعلامی. یعنی هدف بیشتر رساندن پیام انقلاب به گوش جهانیان است تا از طریق اقناع خود آنان به اسلام روی آوردند.

«باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آنگونه که هست به دنیا معرفی نمایید. وقتی ملتها اسلام را شناختند قهراً به آن روی می آورند.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 321)

«امید است با تأییدات خداوند متعال و تحت عنایات خاصه ولی الله اعظم - روحی فداه - هر چه بیشتر برای بارور شدن تبلیغات اسلامی و صدور معنوی انقلاب اسلامی در جهان موفق و مؤید باشید. » (صحیفه امام؛ ج 18، ص 164)

«صدور انقلاب به لشکرکشی نیست بلکه می خواهیم حرفمان را به دنیا برسانیم. که یکی از آن مراکز وزارت امور خارجه است که باید مسائل ایران و اسلام و گرفتاری هایی که ایران از شرق و غرب داشته است به دنیا برساند.» (صحیفه امام؛ ج 19، ص 414)

همچنین در باب تأثیر سیاست خارجی بر سیاست بین المللی، امام خمینی نشر صحیح عقاید و تبیین دقیق مواضع انقلاب اسلامی را عاملی عمده برای صدور انقلاب به اقصی نقاط گیتی تلقی می نمودند و می فرمودند:«صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی، آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند و از امور مهم داشتن یک نشریه در هر سفارتخانه هست .... یک نشریه اخلاقی - اسلامی و در آن درج بشود مسائلی که در ایران گذشته است .... شما باید به هر سفارتخانه ای که دارید .... آن مخارج را صرف تبلیغات بکنید.» (صحیفه امام؛ ج 13، ص 486)

«باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آنگونه که هست به دنیا معرفی نمایید. وقتی ملتها اسلام را شناختند قهراً به آن روی می آورند و ما چیزی جز پیاده شدن احکام اسلام در جهان نمی خواهیم.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 321)

«لازم است پایگاههای اسلامی برای معرفی اسلام و نشر حقایق نجاتبخش در هر نقطه ای از جهان که امکان است برقرار باشد و در تحت یک سازمان هماهنگ برای نشر عدالت و قطع ایادی ستمکاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند.» (صحیفه امام؛ ج 3، ص 324)

«با اتحاد قوای تبلیغاتی، سدها را شکسته و بر سعادت دست یابیم.»

از دیگر سو، در باب تأثیر سیاست خارجی و سیاست بین المللی بر سیاست داخلی امام خمینی بر این اعتقاد بودند که افکار عمومی بین المللی می تواند نقش مهمی در خنثی کردن تبلیغات بیگانگان و تأثیرگذاری جهانی تبلیغات اسلامی ایفا نماید:

«اینها همه شان دنبال این هستند که این نهضت اسلامی را شکست بدهند که مبادا در ایران درست تحقق پیدا کند و تا آخر دست آنها کوتاه بشود و مبادا از ایران به سایر جاها و منطقه های دیگر سرایت بکند و صدور پیدا بکند که دست قدرتهای بزرگ از جهان کوتاه بشود.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 509)

«و آقای کارتر را، که با شکست نهایی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملتهایی که می خواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند رفتار کند. (صحیفه امام؛ ج 12، ص 237

پاسخ به پاپ ژان پل دوم رهبر وقت کاتولیک های جهان)

«از ترس اینکه مبادا این انقلاب به جاهای دیگر هم سرایت بکند در دست و پا افتاده اند که من امیدوارم که ملتها بیدار بشوند و توجه داشته باشند که تمام این تبلیغات برای این است که اسلام را در همین جا خفه کنند و نگذارند اسلام به آن معنایی که هست، به آن معنای لاشرقیه و لاغربیه در جاهای دیگر هم پیاده بشود.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 148)

و- بعد حقوقی پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی

امام خمینی ضمن قائل شدن پیوندی ناگسستنی بین حقوق و اخلاق بر ضرورت رعایت موازین انسانی و عرفی در قراردادها، معاملات و پیمانهای بین المللی تأکید داشتند و ضمن تأکید بر فطرت گرایی در تدوین قوانین داخلی و خارجی، رعایت قانونگرایی و توزیع عادلانه حقوق در داخل را مستوجب رعایت قوانین مبتنی بر طبیعت بشری و توازن حقوقی ملتها در عرصه بین المللی می دانستند، به گونه ای که ضمن نهادینه سازی تساوی حقوقی دولت - ملتها، حاکمیت ملی آنان توسط سایر دولتها نیز به رسمیت شناخته شود. البته امام خمینی در پذیرش قراردادهای بین المللی قائل به حق شرط یا تحفظ بودند بدین معنا که در صورت رعایت مصالح و منافع نظام اسلامی، دولت اسلامی تن به قراردادهای امضاء شده توسط رژیم مخلوع پهلوی دهد چرا که این قراردادها در حالت اکراه و اجبار منعقد شده نه در حالت اضطرار. از این رو امضای قراردادهای قبلی با توجه به تغییر بنیادین اوضاع و احوال بین المللی منوط به انطباق با مصالح نظام اسلامی و رعایت حقوق مملکت مسلمان از سوی سایر دولتهاست. البته در باب رعایت حقوق و مقررات دیپلماتیک از سوی حکومت اسلامی امام خمینی از باب قاعد الزام (الزموا الناس بما الزموا علیه انفسهم) که موجب متعهدسازی سایر کشورها بر رعایت برخی حقوق و موازین بین المللی می گردد پذیرش آنها را مجاز تلقی نموده اند. لذا در صورت رعایت توازن حقوقی بین ملتها در سطح میانه است که می توان شاهد ترویج عدالتخواهی، تحقق اصل نصفت و احترام متقابل در جهان همزیستی مسالمت آمیز باشیم. از دیگر سو در صورتی که در عرصه کلان، آنارشیسم و هرج و مرج بین المللی منتفی گردد و قدرت حقوقی به صورتی عادلانه بین ملتها توزیع گردد و حقوق مستضعفان از سوی ابرقدرتهای قلدرمآب تضییع نگردد شاهد رعایت حقوق ممالک مسلمان و مستضعف در سطح بین المللی و تحقق نمادهای منطقه ای از سوی آنها خواهیم بود که این مهم به نوبه خود حاکمیت حقوق جامع خود سامان اسلامی را در سطح خرد به ارمغان خواهد آورد.

از این رو مشاهده می گردد که در بعد حقوقی نیز پیوندی ناگسستنی بین سطوح خرد، میانه و کلان به صورت رابطه ای دو سویه برقرار می باشد که البته می توان وضعیت نسبی سیاست خارجی را در اندیشه امام خمینی از رهگذر بررسی اندیشه های حقوقی ایشان مورد مداقه قرار داد. از یکسو سیاست خارجی در مقایسه با سیاست بین الملل نوعی سیاست داخلی به شمار می آید که بین ممالک اسلامی و مستضعف و به اصلاح ممالک خودی تحقق می یابد و از سوی دیگر سیاست خارجی در مقایسه با سیاست ام القری سیاستی بیرونی است که با سیاست درونی در حال کنش متقابل می باشد. لذاست که می توان از خلال بررسی بیانات امام راحل چنین پیوند دوجانبه ای را مورد تجزیه و تحلیلی دقیق تر قرار داد:

در باب تأثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، امام خمینی ترویج قانون در داخل را موجب نفی سبیل و طرد سلطه اجانب می دانستند و عمل به موازین حقوقی در داخل را موجب گرایش ابناء بشر به چنین الگوی قانونی با رعایت اصل تدرج تلقی می نمودند، چرا که فطرت سالم و نهاد پاک بشری در همه انسانها وجود دارند و این مهم در سطح میانه موجبات گرایش سایر ملتها به موازین اسلامی را فراهم خواهد آورد. البته در این رابطه عدالت در معاملات و رعایت حق تصمیم گیری مملکت اسلامی از موارد تأثیرگذار بر سیاست خارجی ام القری به حساب می آید.

«اگر جمهوری اسلامی شد و قانون، قانون اسلامی شد، دیگر برای آن اربابها راهی پیدا نمی شود. و آن وقت به عقیده این آقایان، ما دیگر باید از [قافله] تمدن و از کشورهای متمدن کناره بگیریم حتماً! یا باید کلاه امریکا را سرمان بگذاریم یا کلاه شوروی را سرمان بگذاریم و اگر این نشد، دیگر ما مرتجع هستیم و باید کناره بگیریم، منزوی دیگر هستیم! این یک اشتباه است که آقایان دارند. و اینها را ترسانده اند از اول. اینها بچه ترس شده اند! از اول نمی دانند که مسأله چیست، نمی دانند قدرت اسلام چیست، نمی دانند قدرت یک ملت چیست.» (صحیفه امام؛ ج 14، ص 440)

«طوری بکنید که با همین عمل، به تدریج انقلاب شما صادر بشود به آن کشوری که در آن هستید. مسائل اخلاقی، یک مسائل اخلاقی، یک مسائلی است که وقتی که یک کسی مقید به آن بود و دنبالش بود این سرایت می کند و مردم به حسب طبیعتشان، به حسب فطرتشان، فطرتها سالم است.» (صحیفه امام؛ ج 13، ص 485)

«این قراردادها بر خلاف مصالح مملکت ما بوده است. یکی از جنایاتی که شاه به ما کرده، این است که این طور قراردادهایی که بر خلاف مصلحت ملت ما و مملکت ما بوده، کرده است. و ما برای کلیه قراردادهایی که بر خلاف مصلحت ملت ما باشد، ارزشی قائل نیستیم. بله، اگر قراردادهایی باشد که انصاف در آن رعایت شده باشد و برای ما فایده هم داشته باشد، آن قراردادها را تصحیح می کنیم.» (صحیفه امام؛ ج 5، ص 149)

«درست در بین چهارچوب یک معامله عادلانه است که نفت و گاز نیز به خریداران آن عرضه خواهد شد. ما قطعاً با جهان صنعتی در رابطه کامل خواهیم بود ولی حق تصمیم گیری برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد کرد، به عهده خود ما خواهد بود.» (صحیفه امام؛ ج 5، ص 157)

«ایران ثابت کرد که در مقابل جنایات قدرتها ایستادگی می کند. مردم ما در مقابل آن رژیم جنایتکار ایستادند.» (صحیفه امام؛ ج 18، ص 48)

اما امام خمینی معتقد بودند که ملل اسلامی بایستی از حقوق حق خود دفاع کنند تا بتوانند در عرصه بین الملل جایگاه حقوقی لازم را کسب کنند چرا که حق گرفتنی است و با اتحاد حقوقی ممالک اسلامی در چارچوب نهادهای چند جانبه می توان جایگاه آنان را در عرصه جهان ارتقاء بخشید که در این رابطه جایگاه قابل توجهی برای ام القری جهان اسلام قائل بودند. در باب تأثیر سیاست خارجی بر سیاست بین المللی و یا کنش سطح میانه بر سطح کلان،

«باید مسلمین در آستانه قرن پانزدهم هجری بپاخیزند و در زیر پرچم الهی - اسلامی از حقوق حقه خود دفاع کنند و دست ستمکاران، حقوق ابرقدرتهای شرق و غرب را قطع کنند.» (صحیفه امام؛ ج 12، ص 136)

«نمی دانند و نمی بینند که انقلاب اسلامی صادر و یا در شرف صدور است و با تأییدات خداوند متعال پرچم اسلامی در آتیه ای نه چندان دور به دست ملت های اسلامی بلکه مظلومان تشنه عدالت اسلامی در سراسر عالم به اهتزاز درخواهد آمد.»

اما در باب تأثیر سطح کلان بر سطح میانه و یا تأثیر سیاست بین الملل بر سیاست خارجی، امام خمینی معتقد بودند که در صورتی که موازین قانونی بر اساس توازن حقوقی در میان کشورها رعایت گردد و قانون جنگل جای خود را به قوانین اسلامی و انسانی در عرصه گیتی دهد و قوانین عادلانه جایگزین قوانین مبتنی بر منافع قدرتهای بزرگ گردد در آن صورت شاهد آن خواهیم بود که ملتهای مسلمان و مستضعف در فضایی که حقوق آنان تضمین شده است با سایر ملتها به همزیستی مسالمت آمیز اهتمام خواهند کرد. لذاست که بایستی اصول حقوقی حاکم بر نظام بین الملل به صورتی عادلانه و مبتنی بر حقوق آحاد انسانها تغییر یابد.

«ما در عصری زندگی می کنیم که مقدرات ملتهای در بند مظلوم، به دست مشتی جنایت پیشه که خوی سبعیت بر آنان غالب است می باشد. دنیا در عصر ما و عصرهایی نظیر آن مبتلا به حکومت هایی بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمی کند. ما در عصری هستیم که جنایتکاران به جای توبیخ و تأدیب، تحسین و تأکید می شوند. ما در عصری به سر می بریم که سازمان های به اصلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکاری آنان و بستگان آنان هستند.» (صحیفه امام؛ ج 17، ص 500)

لذاست که آن دسته از قراردادهای بین المللی را معتبر می دانند که منجر به رابطه ظالمانه و حاکمیت یکسویه قدرتهای بزرگ نگردد و مداخلات بیگانگان را در امور داخلی ممالک مستضعف مجاز نشمرد بلکه برای تمامی ملتها حقوقی عادلانه را تضمین و نهادینه نماید.

«قراردادهای بین المللی اقتضا می کند که جاسوس در یک مملکتی به اسم سفیر باشد یا به اسم کاردار سفیر باشد؟ یا نه ... و اما آنچه که کارتر کرده است برخلاف قوانین بین المللی است. برای اینکه مجرم، مجرم به یک کشور باید بیاید در همان کشور محاکمه بشود و حق ندارد یک کشور مجرم را نگه دارد و پناه بدهد، برخلاف قواعد بین المللی است. این کارتر است که برخلاف قواعد بین المللی عمل کرده نه ما.» (صحیفه امام؛ ج 11، ص 85)

و اما در باب تأثیر سطح میانه بر سطح خرد و یا کنش سیاست خارجی بر سیاست داخلی، امام خمینی رعایت احترام نسبت به مملکت اسلامی از سوی بیگانگان را موجب رعایت حرمت سایر ممالک بر می شمرد. و عدم مداخله آنان در امور در داخلی ام القری را مستلزم رفتار احترام آمیز با آنان در عرصه سیاست داخلی می دانند:

«ما با تمام ملتها در صورتی که دخالت در امور ما نکنند و برای ما احترام متقابل قائل باشند. با احترام رفتار می کنیم.» (صحیفه امام؛ ج 5، ص 182)

«تمام کشورها اگر احترام ما را حفظ کنند ما هم احترام متقابل را حفظ خواهیم کرد و اگر کشورها و دولتها بخواهند به ما تحمیلی بکنند از آنها قبول نخواهیم کرد. نه ظلم به دیگران می کنیم و نه زیر بار ظلم دیگران می رویم.» (صحیفه امام؛ ج 4، ص 338)

نتیجه گیری

با عنایت به آنچه گذشت می توان پیوندی متقابل میان سیاست داخلی به عنوان سطح خرد، سیاست خارجی به عنوان سطح میانه با توجه به تلقی امام از آن به عنوان سیاست کشورهای اسلامی و سیاست بین المللی به عنوان سطح کلان با توجه به عنایت امام خمینی به اصلاح بنیادین در ساختار و کارکرد نظام بین الملل و رابطه ای دو سویه بین این سه متغیر را دریافت گرچه در وهله اول در کوتاه مدت، متغیر خود به عنوان متغیر مستقل و دو متغیر دیگر به عنوان متغیرهای وابسته محسوب می شوند؛ اما در میان مدت متغیر میانه به عنوان متغیر مستقل داخلی و سیاست بین المللی به عنوان متغیرهای وابسته آن می گردند و در دراز مدت دو متغیر اول به عنوان متغیرهای وابسته و متغیر نهایی یعنی سطح تحلیل کلان سیستمی به عنوان متغیر مستقل به حساب می آید. از این رو، سیاست خارجی که همانا سیاست کشورهای مسلمان و مستضعف در قبال بیگانگان با الهام و تأثیرپذیری از سیاست ام القری محسوب می گردد، مرحله ای واسط به شمار می آید که در مقایسه با سیاست داخلی سیاستی بیرونی محسوب می گردد از آن لحاظ که سیاست دولت اسلامی در قبال کشورهای فراسوی مرزهای آن را مورد لحاظ قرار می دهد و ضرورتاً به معنای بیگانه بودن آن کشورها از ام القری به حساب نمی آید. لذاست که سیاست خارجی بیشتر در اندیشه امام خمینی به عنوان سیاست بیرونی (ycilop roiretxE) تلقی می گردد. با توجه به این مهم، از دیگر سو، سیاست خارجی در مقایسه با سیاست بین الملل سیاستی داخلی میان کشورهای خودی یعنی ممالک مسلمان و مستضعف محسوب می شود که هدفش تغییر بنیادین نظم جهانی بر اساس موازین و ارزشهای انسانی و اسلامی است. از این رو سیاست خارجی مقوله ای نسبی است که در مقایسه با سیاست داخلی سطحی کلان و در مقایسه با سیاست بین الملل سطحی خرد به شمار می آید لذاست که سیاست خارجی در اندیشه امام خمینی در راستای سطح میکرو - ماکرو یا میانه قابل بازشناسی است.

از خلال بررسی اندیشه های امام خمینی در خصوص پیوند این سه مقوله در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی ارتباطاتی - تبلیغاتی و حقوقی به این نتیجه می توان نائل شد که میان این مقولات نیز ارتباطی وثیق وجود دارد بدین معنا که اصلاح ساختارهای درونزا موجبات گرایش سایر ملتهای مسلمان و مستضعف را به سیاستهای اخلاقی – معنوی - انسانی ام القری فراهم می سازد و اصلاح در سطح میانه موجبات تأثیرگذاری بر ساختار و کارکرد نظام بین الملل را فراهم خواهد ساخت به گونه ای که قدرتهای بزرگ در تحمیل نظم هژمونیک بر کشورهایی مستضعف توفیق نیافته و نخواهند توانست سیاستهای سلطه طلبانه و چپاولگرانه خود را حتی از طریق نهادهای بین المللی ساخته و پرداخته بر کشورهای استقلال طلب تحمیل نمایند. در صورت تحقق ارزشهای انسانی و عدالتجویانه در عرصه جهانی است که شاهد نضج جایگاه و موقعیت ممالک استضعاف یافته و بالندگی و اعتلای آنان خواهیم بود به گونه ای که این مهم در نهایت موجبات رشد و توسعه سیاستهای دیپلماتیک، اقتصادی، دفاعی، حقوقی، فرهنگی و تبلیغی حکومت اسلامی را فراهم خواهد آورد و پیوندی ناگسستنی بین گفتمانهای حفظ محور، رشد محور و بسط محور ایدئولوژیک برقرار خواهد ساخت.            


[1] این مهم در سخنرانی شماره 942 امام خمینی مورخ 11/ 6/ 1363 مورد اشاره قرار گرفته است که«در قرآن هم کارها به تدریج انجام گرفته است.»

 

 

. انتهای پیام /*