امام خمینی (س) و احیاء شخصیت زن مسلمان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : جناتی، اشرف

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1377

زبان اثر : فارسی

امام خمینی (س) و احیاء شخصیت زن مسلمان

امام خمینی(س) و احیاء شخصیت زن مسلمان

اشرف جناتی 

خلاصه مقاله 

‏«زن مسلمان» در صدر اسلام، با اسلام زاده شد، رشد و پیشرفت کرد و به مقامات والایی دست یافت. بتدریج‏‎ ‎‏در طول تاریخ تحت تأثیر عوامل مختلف در اسارت غل و زنجیرهای متعدد شوکت و عظمت خود و نیز زندگی‏‎ ‎‏خود را از دست داد و مرد. ‏

‏پس از آن، در بستر زمان، سه چهره از زنان دیده شد: زن سنتی، زن مقدس مآب و زن متجدد مآب (فرنگی‏‎ ‎‏مآب). ‏

‏زن سنتی: در زندگی همواره، دنباله روی سنتهای محیط است و به تحولات جامعه توجهی ندارد. او در‏‎ ‎‏صندوقخانه ای کوچک از سنتهای غلط غیر اصیل و بی ارزش به وظایف خود عمل می کند، وظایفی که سنتهای‏‎ ‎‏محیط بر دوشش گذاشته است. ‏

‏زن مقدس مآب: در زندگی همیشه پیرو امور سطحی، قشری و ظاهری است که از نظر دینی آن امور‏‎ ‎‏مطلوب و مقبول نیستند. او هیچگونه آگاهی نسبت به حقیقت دین و هیچگونه تسلطی بر باطن مسائل دینی‏‎ ‎‏ندارد بنابراین حقیقت و فلسفه احکام اسلام را درک نمی کند. زن مقدس مآب فقط ظواهری را که از دین و جزء‏‎ ‎‏آن می پندارد، می بیند و فقط آنها را می شناسد. ‏

‏زن فرنگی مآب: در زندگی بدون هیچ قید و شرطی پیرو فرنگ و تابع مقتضیات آن است. او مطابق اقتضای‏‎ ‎‏فرنگ رفتار می کند و با تحولات متعدد و نوین فرنگ متحول می شود، اگرچه آن تحولات موافق با معیارها و‏‎ ‎‏ارزشهای اخلاقی، سنتی و شرعی نباشد. ‏

‏زنان در دوره پهلوی: زنان سنتی و مقدس مآب، در رژیم پهلوی در برابر تحولات مختلف جامعه و اهداف‏‎ ‎‏شاه مخالفت و مقاومت می کردند اما مخالفت آنان و عدم جذبشان به سوی برنامه های شاه کوچکترین تأثیری‏‎ ‎‏در اصلاح جامعه و بهبود اوضاع نابسامان جامعه نداشت زنان فرنگی مآب در رژیم پهلوی برای پیشبرد اهداف‏‎ ‎‏شاه و غرب در جامعه بسیار مؤثر بودند. شاه، با تبلیغات می کوشید در ملاکات و اعتبارات اجتماعی تغییراتی‏‎ ‎‏ایجاد کند تا زن فرنگی مآب در اجتماع مقبول و ارزشمند باشد. ‏

‏تولد دوباره زن مسلمان: حضرت امام خمینی(س) در این عصر با ترسیم الگوی شخصیتی حضرت‏‎ ‎‏فاطمه(س) برای زنان شخصیت زن مسلمان را احیا کرد. ‏

‏زن مسلمان همو که در صدر اسلام از بطن تفکر اسلام متولد شده بود، او که همزاد و هماهنگ با اسلام بود‏‎ ‎‏و پس از یک دوره عزت، عظمت، شکوه، اقتدار، ارزش و قداست، در طول قرون متمادی در اسارت قید و‏‎ ‎‏بندهای مختلف حیات خود را از دست داده و مرده بود، در این دوره بازدم «روح الله» بر او زندگی دمید و با تفکر‏‎ ‎‏و بینش اسلامی حضرتش در جامعه ایرانی احیا شد. ‏

‏و این زن همچون الگویش شباهتی با زنان مقدس مآب و فرنگی مآب ندارد. ‏

‏امروز در جمهوری اسلامی ایران زن مسلمان همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور هستند و در‏‎ ‎‏همه صحنه ها و عرصه های مختلف اجتماعی حضوری مؤثر و چشمگیر دارد. ‏

الگوی زنان عالم در عصر خمینی:‏ «در عصر کنونی که عصر خمینی و عصر احیا و باروری اندیشه های‏‎ ‎‏انسانی و اسلامی است «زن مسلمان» الگوی واقعی و حقیقی زنان آزاده، حق جو، متعهد و مترقی است.‏‎[1]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 95

مقدمه 

‏خداوند، پیامبر(ص) را در زمانه ای برانگیخت که زن در  اجتماع خود کوچکترین ارزشی‏‎ ‎‏نداشت. محمد(ص) در سرزمینی مبعوث شد که زن روزگار را با ذلت و خواری و پستی‏‎ ‎‏می گذراند. اسلام آمد تا زن و تمامی محرومان و ستمدیدگان جهان را از تیرگیها و نارواییها‏‎ ‎‏نجات دهد. اسلام آمد تا زن بتواند از همه امتیازات بشری و مزایای انسانی برخوردار شود و‏‎ ‎‏از تجاوز به حقوق او جلوگیری گردد. ‏

‏در سایه تعالیم اسلام، زن توانست مانند مردان در کارهای اقتصادی و امور اجتماعی‏‎ ‎‏مشارکت کند و مانند مردان به فراگیری علم و دانش بپردازد. ‏

‏در صفحات زرین و تابناک تاریخ، نام زنان بسیاری که به مقامات شامخ و بلند علمی‏‎ ‎‏رسیده اند می درخشد. ‏

‏در پناه اسلام، زن توانست با کمال شجاعت و قدرت و با منطق نیرومند و قوی خود از‏‎ ‎‏قانون شکنی امپراتوران جلوگیری کند و از نعمت رفاه و آسایش کامل برخوردار شود، در‏‎ ‎‏حالیکه قبل از اسلام، وضع رقت بار و اسف آوری در خانۀ مرد داشت. ‏

‏اسلام به زن، حق زندگی، حق رفاه و آسایش، حق تعلیم و تعلم، حق مالکیت، حق مزد در‏‎ ‎‏برابر کار، حق شکایت از مرد، حق دفاع از حقوق خود، حق شرکت در امور اجتماعی و حق‏‎ ‎‎…‎‏ عطا فرمود و در این زمینه ها هیچگونه امتیاز و برتری برای مردان نسبت به زنان قائل نشده‏‎ ‎‏است. ‏

‏همان‏‏ ‏‏گونه که مرد می تواند از تمامی امتیازات علمی و مزایای اخلاقی، اجتماعی،‏‎ ‎‏اقتصادی و سیاسی بهره مند شود، زن هم می تواند از همۀ آن امتیازات در جامعه اسلامی و‏‎ ‎‏انسانی برخوردار شود. زیرا در نظر اسلام، هیچیک از این دو با هم فرق و تفاوتی ندارند؛‏‎ ‎‏بلکه هر دو آزادند و هر یک مسئول اعمال خوب و بد خویش است. ‏«کل نفس بما کسبت‎ ‎رهینة».‏ ‏‎[2]‎

‏«زن مسلمان، درصدر اسلام، با اسلام زاده شد، پیشرفت و رشد کرد و به مقامات والایی‏‎ ‎‏دست یافت. او که بر اساس تعلیمات قرآن عزت، شکوه، قدرت، ارزش و قداست خود را‏‎ ‎‏باز یافته بود، در طول تاریخ، تحت تأثیر عوامل مختلف، بتدریج آن عظمت و ابهت خود را از‏‎ ‎‏دست داد و در اسارت غل و زنجیرهای متعدد و قید و بندهای سنت گرایان، تحجرگرایان و‏‎ ‎‏متجددگرایان در وضع ناهنجاری به زندگی ادامه داد. ‏

‏پس از آن، در بستر زمان سه چهره از زنان دیده شد که عبارت اند از: زنان سنتی، زنان‏‎ ‎‏مقدس مآب و زنان متجدد مآب (فرنگی‏‏ ‏‏مآب) ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 96

‏درصدهای متفاوتی از این چهره ها، در دوره های مختلف تاریخ، در ممالک گوناگون‏‎ ‎‏زندگی می کردند. در کشور ما (ایران) نیز این سه چهره از زنان تا پیش از شروع نهضت عظیم‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی(س) کم و بیش حضور داشتند. ‏

‏انقلاب اسلامی ایران ضمن ایجاد دگرگونی در عرصه ها و ابعاد گوناگون جامعه، «زنان» ‏‎ ‎‏را نیز متحول و دگرگون ساخت و آنها را از قید سنتهای غلط و بی ارزش و همچنین تفکرات‏‎ ‎‏فرنگی رهایی داد. ‏

‏پیش از اینکه از تحول زنان در انقلاب صحبت کنیم، خصوصیات و ویژگیهای «زن سنتی»، «زن‏‎ ‎‏مقدس مآب» و «زن فرنگی مآب» و نقش آنان را در جامعه مورد بررسی قرار‏‎ ‎‏می دهیم تا بهتر بتوانیم به چگونگی تحول و دگرگونی معجزه آسای آنان پی ببریم و با نقش‏‎ ‎‏عظیم امام خمینی(س) در این زمینه آشنایی بیشتری پیدا کنیم. ‏

‏ ‏

زن سنتی

‏زن سنتی در زندگی، همواره، دنباله روی سنتهای محیط است. ‏

‏زن سنتی به تحولات جامعه توجهی ندارد و با هر گونه تغییر و تحول در شرایط و سنتهای‏‎ ‎‏زمانه، مخالف است. ‏

‏زن سنتی، هیچگاه، با دگرگونیهای جامعه و رویدادهای نوین آن دگرگون نمی شود؛ حتی‏‎ ‎‏اگر تحولات شرایط جامعه، موجب وظایف و تکالیف شرعی جدید و با موجب تغییر و‏‎ ‎‏تحول در تکالیف دینی او شود. ‏

‏او در برابر تغییرات سنتها با دوری از جریانات جدید و عدم توجه به آنها مقاومت و‏‎ ‎‏ایستادگی می کند و به این طریق مخالفت خود را بیان می دارد. ‏

‏اگر جامعه دچار جنگ شود، زن سنتی از سنتهای خود دست برنمی دارد و به امور خود‏‎ ‎‏مشغول است؛ اگر صلاح و مصلحت جامعه نیازمند امری باشد که مخالف سنتهای جامعه‏‎ ‎‏است، زن سنتی به دنبال آن صلاح و رفع آن نیاز نمی رود بلکه به اموری که از قبل به آن‏‎ ‎‏مشغول و سرگرم بوده می پردازد؛ چه امور عبادی و چه امور غیر عبادی. ‏

‏بنابراین زن سنتی اصلاً با تغییرات جامعه همراه، هم آهنگ و همنوا نمی شود و به هنگام‏‎ ‎‏روی آوردن کار اهم و پیش آمدن کار مهم، به کارهای قبلی خود ادامه می دهد و کاری با‏‎ ‎‏رویدادهای جدید ندارد. ‏

‏زن سنتی در صندوقخانه ای کوچک از سنتهای غلط، غیر اصیل و بی ارزش به وظایف و‏‎ ‎‏تکالیف خود عمل می کند؛ وظایفی که سنتهای محیط بر دوشش گذاشته است. عرصه‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 97

‏فعالیت او، فقط، همان زندان تنگ و کوچک است؛ در حقیقت این عرصه تنها زمینه ای است‏‎ ‎‏که او می تواند در آن حضور یابد، فعالیت و تلاش کند و (در واقع) زندگی کند و به وظیفه اش‏‎ ‎‏که بقای نسل است بپردازد. ‏

‏ ‏

زن سنتی در دوره پهلوی 

‏زنان سنتی، در دوران رژیم پهلوی، گروه عظیمی از زنان ایرانی را تشکیل می دادند. اینان‏‎ ‎‏با اهداف و مقاصد شاه همگام نبودند و در برابر تحولات جامعه که بیشتر از سوی غرب‏‎ ‎‏صورت می گرفت، مقاومت می کردند و به سوی آن تغییرات جذب و کشیده نمی شدند. ‏

‏تفکر سنتی و سنت گرایی همه ابعاد زندگی زن سنتی را (چه ابعاد فردی و چه ابعاد‏‎ ‎‏اجتماعی) فرا گرفته بود. مسیر حرکت زندگی، مقصد، ظاهر، لباس، پوشش، حجاب‏‏،‏‎ ‎‏تفکرات و ‏‎…‎‏ را ‏‎–‎‏ سنت معین و مشخص می کرد و او همه را با دل و جان پذیرا بود؛ هر چند‏‎ ‎‏پذیرش بسیاری از سنتها، محدودیتهای اجتماعی فراوانی را برای او، به ارمغان می آورد و او‏‎ ‎‏را از صحنه های مختلف اجتماعی، در آن دوران منزوی می کرد. ‏

‏زنان سنتی در زمینه ها و عرصه های مختلف اجتماعی همچون تحصیلات در مقاطع‏‎ ‎‏مختلف آموزشی و علمی و فعالیتهای حرفه ای و اجتماعی تا هر جا که سنت اجازه می داد و‏‎ ‎‏روا می شمرد، فعالیت می کرد و از آنجایی که اکثر عرصه ها از او اعمال و رفتارهای مخالف با‏‎ ‎‏سنت را می خواست، او از آن عرصه ها کناره می گرفت و خود را از آن فعالیتها دور‏‎ ‎‏می ساخت. ‏

‏تقلید از سنتهای غلط و بی اصالت بزرگترین مانع برای ظهور و بروز زن سنتی در جامعه‏‎ ‎‏بود. «این فکر که زن فقط و فقط باید در کنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و‏‎ ‎‏رعایت عفاف هم از علم و از هر کمالی الزاما محروم بماند علاوه بر اینکه با اسلام جور‏‎ ‎‏نمی آید، بر ضد عواطف انسانی است.» ‏‎[3]‎

‏زن سنتی در برابر تغییرات مورد نظر شاه در جامعه، مقاومت می کرد اما کاری به اصلاح‏‎ ‎‏جامعه و اهداف اصلی اسلام نداشت. زن سنتی صلاح جامعه و صلاح اسلام و مسلمین را‏‎ ‎‏در نظر نمی گرفت و به آن اهمیت نمی داد. او در صدد رفع فساد و تغییرات فسادآور شاه بر‏‎ ‎‏نمی آمد. ‏

‏غل و زنجیری از سنتهای غلط به دست و پای او بسته بود و همین امر، مجال هرگونه‏‎ ‎‏رشد فکری، شکوفایی، پویایی و مبارزه را از او سلب کرده بود. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 98

زن مقدس مآب

‏زن مقدس‏‏ ‏‏مآب در زندگی، همواره، پیرو امور سطحی، قشری و ظاهری است که از نظر‏‎ ‎‏دینی، آن امور مطلوب و مقبول نیستند. ‏

‏او، هیچگونه، آگاهی و شناختی نسبت به حقیقت و واقعیت دین و هیچگونه تسلط و‏‎ ‎‏اشرافی بر باطن مسائل دینی ندارد و اصولاً از هر گونه تفکری که منجر به تحول، دگرگونی و‏‎ ‎‏ژرف نگری شود اجتناب و دوری می کند. او، فقط، ظواهری را که از دین و جزء آن می پندارند‏‎ ‎‏می بیند و فقط، همانها را می شناسد. به همین جهت، زن مقدس مآب، حقیقت و فلسفه‏‎ ‎‏احکام عبادی و غیر عبادی اسلام را نمی تواند درک کند. بنابراین در زندگی، همیشه، دنباله‏‎ ‎‏ رو امور سطحی دین است نه امور واقعی و حقیقی دین. ‏

‏به عنوان نمونه زن مقدس مآب، از ابتدا آموخته است که اسلام از او خواسته در برابر‏‎ ‎‏نامحرم ظاهر نشود بلکه در خانه بماند و صرفاً به امور خانه بپردازد؛ گرچه جامعه مسلمین‏‎ ‎‏مورد هجوم فرهنگی و یا تجاوز نظامی به بیگانگان واقع شود و یا جامعه اسلامی حضور او‏‎ ‎‏را در صحنه ها و عرصه های مختلف اجتماع طلب کند. ‏

‏با این وصف، زن مقدس مآب، گرچه قادر به کمک و یاری جامعه و رفع نیازها و‏‎ ‎‏احتیاجات ملت اسلام باشد، اظهار آمادگی نمی کند؛ بلکه به دنبال امور سطحی و قشری‏‎ ‎‏دین می رود و آن امور را انجام می دهد و حضور در اجتماع و برطرف کردن مشکلات، نیازها‏‎ ‎‏و خلاءهای جامعه را منافی با احکام اسلامی می پندارد. ‏

‏او قادر به درک این مطلب نیست که حضورش در جامعه برای خدمت به مسلمین و رفع‏‎ ‎‏نیازهای آنان و دفاع از کیان اسلام و حفظ حیثیت مسلمانان، خود از عبادات است و حضور‏‎ ‎‏او در ملاء عام و در معرض دیگران (با حفظ حدود و شرایط اسلامی) با احکام اسلام‏‎ ‎‏منافاتی ندارد. ‏

‏ ‏

زن مقدس مآب در دوره پهلوی 

‏در رژیم پهلوی، زنان مقدس‏‏ ‏‏مآب، در مقایسه با زنان سنتی و زنان فرنگی‏‏ ‏‏مآب، گروه‏‎ ‎‏اندکی از زنان ایرانی را تشکیل می دادند. ‏

‏کاملاً روشن است که این دسته از زنان با برنامه ها و اهداف شاه مخالف بودند. اینان،‏‎ ‎‏مخالفت و انزجار خود را، فقط، با اجتناب هرچه بیشتر از برنامه های رژیم ابراز می کردند. ‏

‏در واقع می توان گفت که زنان مقدس مآب (همانند زن سنتی) فقط با نوعی مبارزه منفی‏‎ ‎‏در برابر شاه مقاومت می کردند. مبارزه و ایستادگی آنان، هیچگونه تأثیری در روند‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 99

‏برنامه های رژیم و اجرای آنها در جامعه نداشت. مقاومتشان در مقابل تبلیغات فریبنده‏‎ ‎‏فرنگی، کوچکترین ثمره ای در جهت بهبود و سلامت اوضاع و احوال اجتماع نداشت. ‏

‏از آنجا که زن مقدس مآب، دنباله رو امور قشری و سطحی بود نه امور واقعی، و از آنجا‏‎ ‎‏که او از هر گونه اندیشه ژرف و عمیق نسبت به مسائل جدید جامعه اجتناب می کرد،‏‎ ‎‏هیچگونه اطلاع و تسلطی بر عمق رویدادهای جامعه و مسائل نوین آن نداشت. از اینرو‏‎ ‎‏نمی دانست چگونه با برنامه های رژیم مخالفت و مبارزه کند. بنابراین او هم (همانند زن‏‎ ‎‏سنتی) نمی توانست عملاً در راه اصلاح جامعه گام بردارد، بلکه فقط به امور غیر واقعی و‏‎ ‎‏بی ارزش می پرداخت. ‏

‏در عرصه ها و زمینه های مختلف اجتماعی، اثری از این زنان دیده نمی شود زیرا اینان از‏‎ ‎‏فعالیتهای اجتماعی کاملاً دوری می کردند، هیچگونه رشد و پیشرفتی نداشتند و در قید و‏‎ ‎‏بند افکار پوچ و بی اساس خود محصور بودند. ‏

‏ ‏

زن فرنگی مآب

‏زن فرنگی‏‏ ‏‏مآب، در زندگی، بدون هیچ قید و شرط و محدودیتی پیرو فرهنگ و تابع‏‎ ‎‏مقتضیات آن است. او، مطابق اقتضای فرنگ رفتار می کند و با تحولات متعدد و نوین فرنگ‏‎ ‎‏متحول می شود، اگر چه آن تحولات موافق با معیارها و ارزشهای اخلاقی، سنتی و شرعی‏‎ ‎‏نباشد. ‏

‏زن فرنگی مآب در زندگی زن غربی را الگو قرار داده و از رفتار او سرمشق می گیرد. او،‏‎ ‎‏در  عرصه های مختلف زندگی، سعی می کند با زن غربی همگام، همآهنگ و منطبق باشد.‏‎ ‎‏این دسته از زنان در دوران رژیم پهلوی، دارای ارزش بودند. زیرا زنان فرنگی برای پیشبرد‏‎ ‎‏اهداف شاه و غرب در جامعه بسیار مؤثر بودند. به همین جهت رژیم در دو سو فعالیت‏‎ ‎‏می کرد. از یکسو تلاش می کرد شخصیت و حیثیت زن ایرانی را از او بگیرد و او را به سوی‏‎ ‎‏فرنگ و غرب سوق دهد. ‏

‏«تبلیغات کردند که شما خانمها را از آن حیثیتی که دارید بیندازند، حیثیت خودتان را از‏‎ ‎‏شما بگیرند، شما را غربی کنند. آرایشها از غرب باید بیاید، مدها از غرب باید وارد بشود،‏‎ ‎‏هر روز که تغییر بکند شما هم تغییرش بدهید. همه چیزهای شما از غرب وارد می شد.‏‎ ‎‏تبلیغات بود دیگر، همه هم عادت کرده بودند ‏‎…‎‏» ‏‎[4]‎

‏و از سوی دیگر با تبلیغات فراوان می کوشید در ملاکها و اعتبارات اجتماعی تغییراتی‏‎ ‎‏ایجاد کنند تا زن فرنگی مآب در اجتماع، مقبول و ارزشمند باشد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 100

‏«ما را طوری بار آورده بودند که یا فرنگی مآب باشیم یا هیچی. یک نفر جوان، یک نفر‏‎ ‎‏خانم اگر سر تا پایش فرنگی مآب است، این معلوم می شود خیلی عالی مقام است و اگر‏‎ ‎‏چنانچه مثل سایر مسلمانان است این خیلی عقب افتاده است عقب افتادگی و جلو رفتن را به‏‎ ‎‏این می دانستند که فرنگی مآب باشد ‏‎…‎‏» ‏‎[5]‎

‏با توجه به نقشی که زن فرنگی مآب در جامعه آن روز داشت و نظر به اهمیت و ارزش زن‏‎ ‎‏فرنگی مآب در نظر شاه و  غرب به بررسی بیشتر خصوصیات و ویژگیهای او می پردازیم. ‏

‏ ‏

مسیر حرکت و مقصد زن فرنگی مآب 

‏مسیر حرکت زن فرنگی مآب در جامعه، کاملاً، مشخص و روشن بود. او در خطی سیر‏‎ ‎‏می کرد که از سوی غرب رسم شده و مورد تأیید غرب بود؛ در مسیری ره می پیمود که به‏‎ ‎‏فرنگستان منتهی می شد و حول محوری می چرخید که فرنگ معین می کرد. مقصد حرکت‏‎ ‎‏او، فرنگ بود. منتهای حرکت او، غرب بود. لذا مسیر و مقصد حرکت او، تماماً، از مسیر و‏‎ ‎‏مقصد حرکت اقشار مختلف جامعه جدا بود. ‏

‏ ‏

زن فرنگی مآب و حجاب 

‏از بارزترین و آشکارترین ویژگیهای ظاهری زن فرنگی مآب، عدم رعایت حجاب‏‎ ‎‏اسلامی بود. اینان، رعایت حجاب و پوشش اسلامی را نقض آزادی زنان و حقوق زنان‏‎ ‎‏می دانستند. از این رو، با حجاب و پوشش اسلامی، کاملاً، مخالف بودند و آن را باعث‏‎ ‎‏انزوای زن در جامعه می دانستند. ‏

‏دستگاههای تبلیغاتی رژیم اعم از رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامه ها و ‏‎…‎‏ که همه در‏‎ ‎‏خدمت استعمار بودند ‏‎–‎‏ کشف حجاب را نوعی تمدن و ترقی برای زنان معرفی می کردند. ‏

‏«آنانکه تمدن و تعالی مملکت را به لخت شدن زنها در خیابانها می دانند ‏‎…‎‏ حاضر نیستند‏‎ ‎‏مملکت با طرز معقولانه و در زیر قانون خدا و عقل اداره شود.» ‏‎[6]‎

‏اگر زنان حاضر به پذیرش این تمدن و تعالی نبودند، رژیم متوسل به زور می شد و از‏‎ ‎‏طریق عمال فاسد خود با زور سرنیزه، زنان با حجاب را مورد آزار و اذیت قرار می داد‏‎…‎‎ ‎‏«مردم می بینند به جای آنکه پاسبان حفظ آسایش آنها را بکند با چکمه و سرنیزه با زنهای‏‎ ‎‏مظلوم آنها برای کشف حجاب یا راه انداختن فحشای عمومی ‏‎…‎‏ آن طور سلوک کردند‏‎…‎‏» ‏‎[7]‎

‏و در این برنامه (کشف حجاب) تنها، عواقب ناگوار آن نصیب ملت ستمدیده و زنان‏‎ ‎‏مظلوم شد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 101

‏«خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب. حجاب انسانیت را‏‎ ‎‏پاره کردند.» ‏‎[8]‎

‏ ‏

زن فرنگی مآب و لباس 

‏نوع و جنس لباس، شکل لباس، رنگ لباس، اندازه لباس، کوتاهی و بلندی آن، و ‏‎…‎‏ همه و‏‎ ‎‏همه با نگاهی به غرب و با تقلید از غرب انتخاب می شد. زن فرنگی مآب، در انتخاب‏‎ ‎‏لباس به سلیقه خود اهمیتی نمی داد. فقط، سلیقه زن غربی برای او، در انتخاب لباس اهمیت‏‎ ‎‏و ارزش داشت. و اصولاً سلیقه او، همان سلیقه زن غربی بود. و از آنجا که در غرب، همواره‏‎ ‎‏لباس و کیفیت و کمیت پوشش متغیر است، لذا لباس او و چگونگی و مقدار پوشش او نیز،‏‎ ‎‏همیشه در حال تغییر و دگرگونی بود. ‏

‏ارزش افراد در جامعه، با توجه به لباس، چگونگی پوشش، وسایل زینتی و آرایشی‏‎ ‎‏سنجیده می شد و هر که بیشتر مطابق مد (مد غرب) عمل می کرد، با ارزشتر بود. ‏

‏«وقتی در قشر توده های مردم نگاه می کردی، در بین زن و مرد، هر دو طایفه، ارزش به‏‎ ‎‏لباس بود و به طرز پوشیدن لباس و دوختن لباس و آرایش. هر که بهتر لباس می پوشید و‏‎ ‎‏شیکتر بود در لباس، ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنی که آرایشش به طرز اروپایی بود‏‎ ‎‏و لباسش از آنجا الهام می گرفت، این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود، البته پیش اکثریت‏‎ ‎‏ارزشها همه به امور مادی بود.» ‏‎[9]‎

‏ ‏

زن فرنگی مآب در اجتماع

‏زن فرنگی مآب، در سطح اجتماع، آزاد بود به هر صورت بخواهد ظاهر شود. به هر جا‏‎ ‎‏که می رفت راه برایش باز بود و هیچ مانعی بر سر راهش جهت جلوه گری نبود. اینان در واقع‏‎ ‎‏خدمتگزاران رژیم و غرب بودند و برای آنها زمینه رسیدن به اهداف و مقاصدشان را فراهم‏‎ ‎‏می آوردند. لذا عرصه فعالیت او محدود نبود و زمینه ظهور در همه جا برای این دسته از زنان‏‎ ‎‏از سوی رژیم مهیا بود. ‏

‏حضور زن فرنگی مآب در اجتماع شاهد عینی رژیم بود. در این ادعا، که ما زنان این‏‎ ‎‏مملکت را آزاد نموده ایم و به آنها آزادی را عطا کرده ایم. اما آزادی در چه زمینه ای؟‏

‏«آنها می خواستند که زنها آزاد باشند که هر جوری آرایش بکنند و توی خیابانها بیایند‏‎…‎‎ ‎‏آن را آزادی قرار داده بودند‏‎…‎‏» ‏‎[10]‎

‏هدف از اینگونه آزادی برای زنان، چیزی نبود جز به فساد کشاندن نیروهای جوان‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 102

‏جامعه:‏

‏«زنها را وارد کردید در ادارات، ببینید در هر اداره ای که وارد شدند آن اداره فلج شد.» ‏‎[11]‎

‏«در زمان این رژیم که فریاد می کردند که: «آزاد زنان و آزاد مردان» چه فعالیتی زنها‏‎ ‎‏داشتند؟ ‏‎…‎‏ آنها یک آزادی را می خواستند‏‎…‎‏ و آن آزادی است که از غرب برای به فساد‏‎ ‎‏کشیدن جوانهای ما دیکته شده است‏‎…‎‏» ‏‎[12]‎

‏در زمینه های تحصیلی در مقاطع مختلف تا سطوح عالی، در زمینه های کاری و شغلی و‏‎ ‎‏در امور اجتماعی، هنری و ‏‎…‎‏ راه برای او هموار و پهنه برای هر گونه فعالیتی برای او وسیع و‏‎ ‎‏گسترده بود. ‏

‏در تمامی این زمینه ها، به زن به عنوان یک کالای تجملی می نگریستند از او به مثابه کالا‏‎ ‎‏استفاده می کردند. زن عروسکی بود در خدمت سرمایه و ابتذال. زن وسیله ای بود در دست‏‎ ‎‏سرمایه داران و استعمارگران. ‏

‏«قلمهای مسموم خطاکار و گفتار گویندگان بی فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت بار‏‎ ‎‏عصر ننگین پهلوی، زن را به منزله کالایی خواستند درآورند و آنان را که آسیب پذیر بودند به‏‎ ‎‏مراکزی کشیدند که قلم را یارای ذکر آن نیست. هر کس بخواهد شمه ای از آن جنایات مطلع‏‎ ‎‏شود به مجله ها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه کشف حجاب الزامی‏‎ ‎‏به بعد مراجعه کند، و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد. رویشان سیاه و‏‎ ‎‏شکسته باد قلمهای روشنفکرانه آنان و گمان نشود که آن جنایات که با اسم آزاد زنان و آزاد‏‎ ‎‏مردان، بدون نقشه جهانخواران و جنایتکاران بین المللی بود ‏‎…‎‏» ‏‎[13]‎

‏«آن آزادی که آنها می خواستند‏‎…‎‏ آن آزادی است که ‏‎…‎‏ جوانهای‏‎…‎‏ ما را به تباهی‏‎ ‎‏می کشد‏‎…‎‏ من از این تعبیر می کنم به آزادی وارداتی، آزادی استعماری، یعنی یک آزادی که‏‎ ‎‏در ممالکی که می خواهند وابسته به غیر باشد این آزادیها را سوغات می آورند.» ‏‎[14]‎

‏در آن نظام پلید و آلوده، با تبلیغات فراوان و با عناوین متعدد و واژه های فریبنده همچون‏‎ ‎‏آزادی زنان می خواستند، آزادی مرسوم غربی را برای زنان ایرانی به ارمغان بیاورند تا‏‎ ‎‏بتوانند زن را از مسیر و مقصد اصلی زندگی خارج کنند. ‏

‏«اینها نمی خواستند که بانوان را آزاد کنند، برای اینکه مردها هم در زمان اینها آزاد‏‎ ‎‏نبودند. نه بانوان آزاد بودند نه مردها. آنها آزادی را در چیزهای دیگر می دیدند که در آن‏‎ ‎‏همه اش فساد بود.» ‏‎[15]‎

‏آنها با سیاستهای مختلف از قبیل کشف حجاب زن را به راهی بردند که به هیچوجه به‏‎ ‎‏صلاح و مصلحت و خیر زن نبود و در مسیری قرار دادند که مسائل و تبعات سویی را‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 103

‏دامنگیرش کرد و عفت و درستی او را بر باد داد. ‏

‏«کشف حجاب ننگین که عفت و درستی عضو جوان حساس ما را به باد داد و از‏‎ ‎‏خیانتهای بزرگ رضاخان به این کشور بود.» ‏‎[16]‎

‏نقش زن فرنگی مآب صرفاً در قالبهای مبتذل و فسادآور بود، او منزلت واقعی خود را‏‎ ‎‏فراموش کرده بود و در جامعه حضوری منفی داشت. میدان و عرصه اصلی نمایش و جولان‏‎ ‎‏وی، اکثراً در زمینه هایی بود که زن با بی بند و باری هر چه بیشتر مطرح می شد. تحت عنوان‏‎ ‎‏آزادی از زن در جنبه ها و زمینه های منفی استفاده و به مانند کالای تجاری با او رفتار‏‎ ‎‏می کردند. این آزادی، محرومیت از آزادی را برایش به ارمغان آورده بود. ‏

‏«آنها مدعی بودند که ما نیمی از جمعیت را آزاد کردیم، با اسم آزادی نیمی از جمعیت،‏‎ ‎‏تمام جمعیت را از آزادی محروم کردند.» ‏‎[17]‎

‏به دنبال این محرومیت، فساد، رنج و زحمت گریبانگیر زن شد و این امور نیرو و قوت‏‎ ‎‏جوانان را از بین برد. زوال نیروها و قدرتهای جوانان یکی از اهداف غرب، در این جامعه‏‎ ‎‏بود. ‏

‏«آن آزادی که آنها می خواستند همانی بود که فساد بود و فسادآور بود، رنج بود و رنج آور‏‎ ‎‏بود، زحمت بود و زحمت آور بود. بر باد داد این قشر جوان ما را در این چند سال و از بین برد‏‎ ‎‏این قشر را.» ‏‎[18]‎

‏جوانان، این قشر عزیز را، که سازندگان جامعه باید باشند به مراکز فساد کشاندند و به‏‎ ‎‏یک قشر فاسد تبدیل کردند تا در برابر اتفاقات روز بی تفاوت باشند، یا در برابر استعمارگران‏‎ ‎‏مؤید باشند. ‏

‏«جوانهای ما، نیروی جوانی ما را با اسمهای مختلف از بین بردند، با یک اسماء خیلی‏‎ ‎‏فریبنده، با یک بساط «ما می خواهیم آزاد مردان، آزاد زنان‏‎…‎‏» ‏‎[19]‎

‏«آن آزادی که شماها می خواهید، آن آزادی است که می خواهید جوانهای ما را بی تفاوت‏‎ ‎‏بار بیاورید، ‏‎…‎‏ دولتهای بزرگ منافع ما را ببرند و آنها مشغول عشرت باشند. عشرتخانه ها‏‎ ‎‏درست کردند ‏‎…‎‏ به فساد کشیدند هر دو [زن و مرد] را، با اسم آزادی، مملکت ما را بردند و‏‎ ‎‏اینها که آزاد بودند ‏‎…‎‏، بی تفاوت بودند.» ‏‎[20]‎

‏زن فرنگی مآب به هیچ اصلی از اصول اخلاقی، سنتی و مذهبی وابسته نبود. او وابستگی‏‎ ‎‏و پایبندی به اصول را سدی در برابر آزادی خود می دانست. او در جامعه به مسائل پوچ و‏‎ ‎‏بیهوده و خیالی همچون خودآرایی و خودنمایی توجه می کرد و به آنها اهمیت می داد. زن به‏‎ ‎‏لباس، وسایل زینتی و وسایل آرایشی می اندیشید و چشم به دروازه های تمدن! می دوخت.‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 104

‏زن، در خود چیزی نمی یافت و در واقع از خود چیزی هم نداشت (استعمار شخصیت او را‏‎ ‎‏از او سلب کرده بود) او خود را موجود ضعیف و ناتوانی می دید، در خود احساس کمبود و‏‎ ‎‏نقص می کرد، از اینرو برای جبران نقص، خود را به نمایش می گذارد. ‏

‏در معرض دیگران خود را می آراست، چهره خود را زینت می داد و به جلوه نمایی‏‎ ‎‏می پرداخت. زن فرنگی مآب، در جامعه رشدی نداشت و رژیم نیز سعی می کرد جلوی‏‎ ‎‏رشد و پیشرفت واقعی اجتماعی زنان را بگیرد. ‏

‏«دولت شاه با رشد اجتماعی ما مخالف بود و تمام آزادی و استقلال کشور ما را از دست‏‎ ‎‏داده بود.» ‏‎[21]‎

‏غل و زنجیر بی قیدی به دست و پای او بسته بودند و همین مانع رشد و کمال او بود، مانع‏‎ ‎‏آزادی حقیقی او بود. ‏

‏او در بند بی قیدی و ابتذالی بیگانه از وجودش گرفتار شده بود. پیروی بی بند و باری و‏‎ ‎‏ابتذال، دنباله روی از ارزشهای غیر الهی و تقلید از غرب مانع تفکرات و اندیشه های عالی او‏‎ ‎‏بود، مانع رشد خصایص عالی انسانی او بود. ‏

‏به ابتذال کشیدن زنان، بزرگترین ستم در حق زنان بود. ‏

‏«کسانی که آن زمان را به یاد دارند می دانند این خائن تبهکار با دستیاری عمال بی وطنش‏‎ ‎‏با اینان چه کردند و برای پیروزی هر چه سریعتر نقشه هایشان چه راههایی را برای انحراف و‏‎ ‎‏مصرفی نمودن و به فساد کشاندن بانوان مظلوم در پیش گرفتند. کافی است نسل حاضر ‏‎…‎‏ به‏‎ ‎‏کتابها، مجله ها و مراکز فحشاء و قمارخانه ها و شرابفروشیها و سینماها ‏‎…‎‏ بنگرند ‏‎…‎‏ و نیز‏‎ ‎‏سؤال کنند که نسبت به زن، این قشر انسان پرور و آموزگار، چه ظلمها و خیانتهای به ظاهر‏‎ ‎‏فریبنده ای به اسم زن مترقی روا داشتند.» ‏‎[22]‎

‏با نگاهی به جامعه آن روز می توان دریافت که زن با ابتذال و با تمدن، چه ارزشهایی را از‏‎ ‎‏دست داد؟ به چه ارزشهایی! رسید؟ و به چه جایگاهی دست یازید؟‏

‏با بینشهای منحط نسبت به زن و با فراهم کردن دامهای گوناگون برای به ابتذال کشیدن‏‎ ‎‏زنان هویت انسانی و ماهیت دینی زن را از او سلب کردند. و او را به صورت یک موجود فاقد‏‎ ‎‏استقلال و به عنوان کالا در جامعه معرفی کردند. ‏

‏«‏‎…‎‏ در ایران ما زن مظلوم شد‏‎…‎‏ با اسم اینکه زن را می خواهند آزاد کنند‏‎…‎‏ به زن ظلمها‏‎ ‎‏کردند، زن را از آن مقام شرافت و عزتی که داشت پایین کشیدند، زن را از آن مقام معنویتی‏‎ ‎‏که داشت شیئی کردند به اسم آزادی، آزاد زنان و آزاد مردان، آزادی را از زن و مرد سلب‏‎ ‎‏کردند. زنها و جوانان ما را فاسدالاخلاق کردند‏‎…‎‏» ‏‎[23]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 105

‏آری، زنی که مقصدش، مسیرش، لباسش، تفکرش، زیبایی اش و همه چیزش را غرب‏‎ ‎‏معنا و تفسیر کند، زنی که خود را باور نداشته باشد، موجود بی ارزشی است که نه شعور‏‎ ‎‏دارد، نه مالک چیزی است و نه از خود استقلالی دارد، بلکه کالای تجملی است در دست‏‎ ‎‏سرمایه داران که باید در نظر دیگران ارزش داشته باشد و در انظار دیگران مقبول افتد. و‏‎ ‎‏انتظار از چنین موجود و چنین زنی چه بود؟ آیا جز زیبایی و فریبایی؟‏

‏«‏‎…‎‏ اینها را می خواهند بار بیاورند که یک ملعبه ای در دست مرد ها باشد و به قول شاه‏‎ ‎‏«زن خوب است فریبا باشد.» ‏‎[24]‎

‏«شاه برای زنان این خاصیت را قائل بود که می گفت: «زن باید فریبا باشد» ‏‎…‎‏ از مقام‏‎ ‎‏انسانیت زن را به مرتبه حیوان فرو کشید. به اسم اینکه برای زن می خواهد مقام درست کند‏‎ ‎‏زن را از مقام خودش پایین تر آورد. زن را مثل یک عروسک درست کرد.» ‏‎[25]‎

‏ ‏

تولد دوباره «زن مسلمان» 

‏انقلاب اسلامی در جامعه ایرانی، انقلاب ارزشها بود. تفکرات حضرت امام‏‎ ‎‏خمینی(س) ملاکها، معیارها و سنجشها را دگرگون ساخت. در سایه اندیشه ها و بیانات‏‎ ‎‏امام زن دیگرگونه شد و جایگاه خود را در نظام آفرینش یافت. امام زن را از پست ترین درجات و‏‎ ‎‏مراتب به نقطه اوج تعالی و رشد انسانی رساند. ‏

‏امام و تفکر امام، افق دید زن را وسیع کرد و حرکت زن به سوی کمال را سرعت بخشید.‏‎ ‎‏زن ایرانی متحول شد و راه صحیح (راه خدا) را شناخت:‏

‏«یک تحول روحی، یک تحول فکری با اراده مصمم از بچه های کوچک تا مردهای‏‎ ‎‏بزرگ، از دخترهای کوچک تا خانمهای بزرگ، همه اقشار با هم قیام کردند و استقامت کردند‏‎ ‎«ان تقوموا لله» ‏جمعاً و فرداً.» ‏‎[26]‎

‏«این یک تحولی بود که بشر نمی توانست این تحول را درست کند. این تحول الهی بود‏‎ ‎‏یعنی مقلب القلوب این کار را کرد، قلبها را از آن وحشت بیرون آورد، از آن وحشتی که از این‏‎ ‎‏رژیمها همه داشتند‏‎…‎‏ این یک تحول روحی بود که خدای تبارک و تعالی در این ملت تحول‏‎ ‎‏را ایجاد فرمود و مادامی که ما این تحول را حفظ بکنیم‏‎…‎‏ برای ما پیروزی هست.» ‏‎[27]‎

‏زن با انقلاب کبیر اسلامی به سوی اسلام ناب محمدی(ص) و به سوی قرآن بازگشت‏‎ ‎‏کرد. او دریافت که بینش اسلامی و قوانین اسلامی برای او نافعتر و سودمندتر است. ‏

‏زن از سرچشمه اسلام و از منبع قرآن تغذیه و تقویت شد و با اتکا به خداوند متعال و با‏‎ ‎‏اتکال به او به عرصه جهاد و مبارزه آمد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 106

‏«خانمهایی که در قبل وضعشان یک نحو دیگری بود و رژیم آنها را به یک مسائل دیگری‏‎ ‎‏مشغول کرده بود، به کسانی متحول شدند که در مقابل رژیم ایستادند و با برادرها همدوش‏‎ ‎‏بلکه مقدم در این نهضت شرکت کردند. این تحولها، تحولهای اعجازآمیز بود.» ‏‎[28]‎

‏انقلاب اسلامی ایران تأثیری عمیق و بسزایی در فرهنگ و باور زن و بر فکر و اندیشه وی‏‎ ‎‏نهاد. ‏

‏«آنچه که در ایران بزرگتر از هر چیز بود، تحولی است که در بانوان ایران حاصل شد.» ‏‎[29]‎

‏در پرتو بیانات امام، زن با حقوقش آشنا شد، با حقوق از دست رفته اش آشنا شد و‏‎ ‎‏دریافت که خدا به او عزت و قدرت بخشیده است. ‏

‏در پرتو روشنگری امام، زن جایگاه و نقش تربیتی و تأثیرات خود در امور اقتصادی،‏‎ ‎‏سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ‏‎…‎‏ را شناخت. امام چشم زنها را به حقایق اسلام باز کرد و آنان‏‎ ‎‏را به قدر و ارزش خود رساند و به آنها فهماند که اسلام جز خیر و صلاح چیز دیگری‏‎ ‎‏نمی خواهد؛ به زنان فهماند که اسلام هدفی جز حفظ شخصیت زن در جامعه ندارد. ‏

‏امام زنها را با قید و بندها، با غل و زنجیرها و با اسارتها آشنا کرد، آنها را به رهایی از قیود‏‎ ‎‏دعوت کرد و زنها نیز با درک عمیقی که از تفکر امام به دست آورده بودند پیام امام و دعوت‏‎ ‎‏او را لبیک گفتند و به سوی رهایی گام برداشتند و به قله های رفیع دست یافتند. زن که در بند‏‎ ‎‏کشیدۀ سنتهای غلط و یا اندیشه های فرنگی بود با کلام اسلامی امام رهایی یافت. ‏

‏«اسلام به زنان آزادی داده است و این دولت و شاه است که آزادی را از آنان سلب کرده‏‎ ‎‏است و آن را از هر جهت به بند کشیده است.» ‏‎[30]‎

‏در سایه رهبری امام، «زن» دانست که اسلام با فعالیتهای اجتماعی او و با تمدن واقعی زن‏‎ ‎‏مخالف نیست ؛ زن دانست که اسلام با خانه نشینی بی قید و شرط او مخالف است. ‏

‏«دولت شاه با رشد اجتماعی ما مخالف بود و تمام آزادی و استقلال کشور ما را از دست‏‎ ‎‏داده بود. دولت اسلامی قهقراگرا نیست و با همۀ مظاهر تمدن موافق است، مگر آنچه که به‏‎ ‎‏آسایش ملت لطمه وارد آورده و با عفت عمومی ملت منافات داشته باشد. اسلام با آزادی‏‎ ‎‏زن نه تنها موافق است، بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.» ‏‎[31]‎

‏«اسلام شما را می خواهد نجات بدهد، اسلام شما را می خواهد از این ملعبه ای که اینها‏‎ ‎‏می خواهند شما را ملعبه قرار بدهند نجات بدهد، اسلام می خواهد شما را یک انسان کامل‏‎ ‎‏تربیت کند.» ‏‎[32]‎

‏زن ایرانی که شأن و هویت خود را از دست داده بود، با امام و با انقلاب به مقام انسانیت‏‎ ‎‏خود دست یافت و این همان چیزی بود که امام در راهش تلاش می فرمود. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 107

‏«ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد. زن باید در سرنوشت خودش دخالت‏‎ ‎‏داشته باشد.» ‏‎[33]‎

‏زن مکتبی شد، زیرا دریافت که از نظر اسلام مقامی والا و جایگاهی عالی دارد و حقوقی‏‎ ‎‏را که خداوند برایش در نظر گرفته و مقرر فرموده است در هیچ مکتبی یافت نمی شود. ‏

‏«در طایفه نسوان‏‎…‎‏ آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است. زنهای ما حالا مکتبی‏‎ ‎‏شده اند.» ‏‎[34]‎

‏زن از صورت کالای تجملی درآمد و دریافت که مدها، لباسهای متنوع، انواع وسایل‏‎ ‎‏زینتی و آرایشی و جلوه نماییها نه تنها باعث شخصیت دادن به او نیست که برای سلامتش و‏‎ ‎‏برای سعادت جامعه ضرربار است. ‏

‏«آن تحولی که در جوانهای ما پیدا شده  است که از کاباره ها کشیده شده اند به میدان جنگ‏‎ ‎‏با کفار، از مراکز فساد کشیده شدند به مراکز صلاح و دعا و نیایش، بانوان ما که آنطور با آنها‏‎ ‎‏ظلم شده بود امروز در سرتاسر کشور مشغول تعلیم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند‏‎ ‎‏فی سبیل الله.» ‏‎[35]‎

‏زن خود را از ظواهر فریبنده و گمراه کننده و سنتها و روشهای منحط و خوارکننده دور‏‎ ‎‏نگهداشت. سنتهای غلط و نادرست را شکست و به شخصیتی نایل شد که در صدر اسلام‏‎ ‎‏نبی اکرم(ص) برای او در نظر گرفته بود، که بالاترین شخصیت برای زنان است. مستقل شد‏‎ ‎‏و چنین موجودی دیگر مقلد غرب یا مقلد ارزشها و سنتهای غلط نبود. ‏

‏«تا از تقلید بیرون نیایید نمی توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید، اگر بخواهید‏‎ ‎‏مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت از‏‎ ‎‏این تقلید غرب دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید.» ‏‎[36]‎

‏و جوانان که تقلید از غرب را تجربه کرده بودند و به نتایج و عواقب ناگوار آن دست یافته‏‎ ‎‏بودند با راهنمایی مراد و مرشد خود، استقلال خود را حفظ کردند. ‏

‏«از جوانان، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را ولو با‏‎ ‎‏تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بند و باریها و حضور در مراکز فحشا که از‏‎ ‎‏طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود نکنند.» ‏‎[37]‎

‏زن دریافت که در نظام الهی و اسلامی جایگاه مشخصی دارد. جایگاهش در‏‎ ‎‏صندوقخانه ها نیست، بلکه می تواند با حفظ حجاب، عفاف و نجابت در جامعه حضور‏‎ ‎‏سرنوشت ساز پیدا کند. از این رو دوشادوش مردان آزادانه در جامعه در همه ابعاد و صحنه ها‏‎ ‎‏اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و ‏‎…‎‏ (با حفظ حدود اسلامی) فعال،‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 108

‏پر تلاش و سازنده حضور پیدا کرد:‏

‏«امروز زنان در جمهوری اسلامی، همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور‏‎ ‎‏هستند و این است معنای آزاد زنان و آزاد مردان، نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته می شد که‏‎ ‎‏آزادی آنان در حبس و اختناق و آزار و شکنجه بود.» ‏‎[38]‎

‏او اینبار، با حجاب اسلامی در اجتماع ظاهر شد بدون آنکه رعایت پوشش و حجاب‏‎ ‎‏اسلامی سبب نقض حقوق او و مخالف آزادی و فعالیت او باشد. ‏

‏«‏‎…‎‏ تجربه کنونی فعالیتهای ضد رژیم شاه، نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادی‏‎ ‎‏خود را در پوششی که اسلام می گوید یافته اند.» ‏‎[39]‎

‏زن دریافت که آزادی او منوط به قوانین اسلامی است و اسلام برای زنان خواری و خفت‏‎ ‎‏نمی خواهد، بلکه با دستور حجاب سرمایۀ عفت و جمال زن را از خطر مصون می دارد. ‏

‏«البته باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ آن‏‎ ‎‏ارزشهای شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است (چه برای زن و چه برای مرد)‏‎ ‎‏برای این است که آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های‏‎ ‎‏شیطانی یا دستهای فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال می شدند اینها «این ارزشها زنده‏‎ ‎‏بشود.» ‏‎[40]‎

‏با زنده شدن ارزشهای الهی در جامعه، و با درک وظایف و تکالیفی که بر دوش قشرهای‏‎ ‎‏مختلف بود، نهضت به پیش رفت و معجزه وار به ثمر رسید. ‏

‏«شما (خانمها) سهم بزرگی در این نهضت دارید و داشته اید. این نهضت را شماها باید به‏‎ ‎‏ثمر برسانید و می رسانید.» ‏‎[41]‎

‏زنان افتخار شرکت در نهضت را داشتند و نیز افتخار سپاس و تشکر حضرت امام(س) را. ‏

‏«من از شما تشکر می کنم از اینکه در نهضت ما کوتاهی نکردید و همدوش مردها قیام‏‎ ‎‏کردید.» ‏‎[42]‎

‏زن با حضور قدرتمند خود در اجتماع، خواستار جبران حقوق از دست رفته خود شد،‏‎ ‎‏حقوقی را که با تحمیل سنتهای موهوم و مظلومیتها از او سلب شده بود. ‏

‏«چه افتخاری بالاتر از اینکه زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق و پس از‏‎ ‎‏سرکوبی آن در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان در صف اول ایستادگی و مقاومتی از خود‏‎ ‎‏نشان دادند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده‏‎ ‎‏است.» ‏‎[43]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 109

‏زن در صحنه حضور پیدا کرد اما این بار نه به عنوان کالای تجملی، حتی نه صرفاً به‏‎ ‎‏عنوان یک زن که به عنوان یک انسان؛ انسان آزاد، رها و مستقل. به عنوان انسانی که انسانیت‏‎ ‎‏خود را بازیافته است. ‏

‏«امروز به برکت نهضت اسلامی زن عضو موثر جامعه تا حدودی مقام خود را یافته‏‎ ‎‏است.» ‏‎[44]‎

‏او مسئولانه به صحنه آمد، مسئول در برابر خدا، مسئول در برابر جامعه و مسئول در‏‎ ‎‏برابر خود. او این بار برای یاری «حسین زمان» به میدان آمد. ‏

‏«شما خانمها‏‎…‎‏ در این نهضت سهیم هستید و در مبارزات ما علیه استبداد و استعمار‏‎ ‎‏همدوش با مردها کمک کردید. خداوند شما را حفظ کند.» ‏‎[45]‎

‏زنان با فریاد، با مشت در کنار مردان خود به خیابانها آمدند. ‏

‏«ما دیدیم که عضو فعالی که کار از او می آید، آنکه در این نهضت خدمت کرد شماها‏‎ ‎‏بودید، ‏‎…‎‏ در خیابانها ریختید و به نهضت ما کمک کردید.» ‏‎[46]‎

‏حضور منفی زن در جامعه آنروز، ناگهان به جریانهای مثبت و قوی تبدیل شد؛ جریاناتی‏‎ ‎‏که نقش آنها در پیشبرد انقلاب اسلامی اگر بیشتر و قویتر از مردان نباشد، به یقین‏‎ ‎‏کمتر نیز نبوده است. ‏

‏«نقش زنها بالاتر از مردها اگر نبود، آنان در میدانها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها‏‎ ‎‏در میدانها، مردها اگر قوتشان کم بود زیاد شد و اگر قوی بودند دو چندان شد‏‎…‎‏ افتخاری که‏‎ ‎‏شما ایجاد کردید قابل تقدیر فراوان است.» ‏‎[47]‎

‏«زنهای محترم و متعهد ایران پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را در‏‎ ‎‏هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم.» ‏‎[48]‎

‏چه افتخاری برای زنان بالاتر از اینکه امام، پیروزی را در گرو مبارزات قهرمانانه زنان‏‎ ‎‏می دانست. ‏

‏«ما همگی مرهون شجاعتهای شما شیرزنان هستیم.» ‏‎[49]‎

‏«شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبر نهضت ما هستند، ما دنباله آنها هستیم. من شما‏‎ ‎‏را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم.» ‏‎[50]‎

‏«زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو بود. در تظاهرات خیابانی زنان ما بچه های‏‎ ‎‏خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه‏‎ ‎‏آمدند‏‎…‎‏ آنان نقش ارزنده ای را در مبارزات ما ایفا کرده اند. مادران شجاع فرزندان اسلام‏‎ ‎‏خاطرۀ جانبازی و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کرده اند‏‎…‎‏ در چه تاریخی این‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 110

‏چنین زنانی را سراغ دارید، در چه کشوری؟» ‏‎[51]‎

‏زن با شناخت جایگاه خود در نظام کامل الهی و با آگاهی از نقش ارزشمندی که می تواند‏‎ ‎‏در جامعه داشته باشد، معجزه آسا، با اقدامی بزرگ و شجاعانه به سوی اسلام و قرآن گام‏‎ ‎‏برداشت و در انقلاب اسلامی فعالانه مشارکت نمود، با وجودی که هنوز سنتهای بازدارنده‏‎ ‎‏و جاذبه های دلفریب لذایذ در جامعه بود. ‏

‏«این معجزه است که خانمها را در مقابل تانک و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها‏‎ ‎‏و تانکها برقرار کرد و از هیچ چیز نهراسیدند. این نور قرآن و اسلام است که در دلهای شما و‏‎ ‎‏در قلوب همۀ ملت ایران جلوه کرده است. این نور ایمان است که شما خانمها هم از شهادت‏‎ ‎‏نمی هراسید.» ‏

‏امام با تفکر آسمانی و پاکش زن را آزاد کرد. امام «زن سنتی»، «زن متحجر» و مقدس مآب‏‎ ‎‏و «زن فرنگی‏‏ ‏‏مآب» را از قید تفکرات غربی و سنتی آزاد و آنها را با نور قرآن و اسلام آشنا‏‎ ‎‏کرد. در یک کلام می توان گفت:‏

‏امام، در این عصر، با ترسیم الگوی شخصیتی «حضرت فاطمه(س)» برای زنان‏‎ ‎‏شخصیت «زن مسلمان» را احیا کرد. ‏

‏«زن مسلمان» همو که در صدر اسلام، از بطن تفکر اسلام متولد شده بود، او که همزاد و‏‎ ‎‏هم آهنگ با اسلام بود و پس از یک دوره عزت، عظمت، شکوه، اقتدار، ارزش و قداست، در‏‎ ‎‏طول قرون متمادی، در اسارت قید و بندهای مختلف حیات خود را از دست داده و مرده‏‎ ‎‏بود، در این دوره، بازدم «روح الله» بر او زندگی دمید، و با تفکر و بینش اسلامی حضرتش در‏‎ ‎‏جامعه احیا شد و به مراتب و درجات عالی و والایی از رشد و تکامل رسید. ‏

‏در اینجا، به جاست به قسمتهایی از بیانات حضرت امام خمینی(س) درباره شخصیت‏‎ ‎‏ملکوتی حضرت فاطمه اشاره کنیم:‏

‏«تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است در فاطمه‏‎ ‎‏زهرا(س) جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است، یک زن روحانی، یک زن‏‎ ‎‏ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت‏‎ ‎‏انسان. او زن معمولی نیست، او موجود ملکوتی است که درعالم به صورت انسان ظاهر‏‎ ‎‏شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است‏‎…‎‏ تمام هویتهای‏‎ ‎‏کمالی که در انسان متصور است‏‎…‎‏ تمام در این زن است‏‎…‎‏ زنی که تمام خاصه های انبیا در‏‎ ‎‏اوست، زنی که اگر مرد بود، نبی بود‏‎…‎‏ فردا روز زن است. تمام حیثیت زن و تمام شخصیت‏‎ ‎‏زن فردا موجود شد. معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی،‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 111

‏جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود مجتمع است‏‎…‎‏ فردا تمام جلوه زن تحقق پیدا‏‎ ‎‏کرده است و زن به تمام معنا متحقق است.» ‏‎[52]‎

‏ ‏

تفاوت با زنان سنتی 

‏فاطمه(س) در زندگی همواره تابع سنتهای محیط نبودند بلکه در صورتیکه رخدادهای‏‎ ‎‏نوین جامعه، مطابق با ارزشهای اسلامی و الهی بود، ایشان با تحول سنتها و با دگرگونی‏‎ ‎‏شرایط زمان، همگام، همراه و همآهنگ می شدند. از اینرو در تاریخ، ایشان را می بینیم که در‏‎ ‎‏برابر مردان، در مجالس، سخنرانی می کنند و یا در جنگهای مختلف شرکت می نمایند و یا به‏‎ ‎‏مناسبتهای گوناگونی مسائل اخلاقی و اجتماعی را برای مردان و زنان بیان می کنند. ‏‎[53]‎

‏ ‏

تفاوت با زنان مقدس مآب

‏فاطمه(س) از مسائل سطحی کاملاً رویگردان بودند و در همه ابعاد و جنبه های مختلف‏‎ ‎‏زندگی خود همواره به دنبال امور واقعی (که مطابق با ارزشهای خدایی و اسلامی باشد)‏‎ ‎‏می رفتند. حضرت فاطمه(س) در مسائل گوناگون، ژرف نگر و دوراندیش بودند و به مسائل‏‎ ‎‏مختلف، به طور کامل می اندیشیدند. ‏

‏حضرت فاطمه(س) به طور کامل بر عمق مسائل شناخت و آگاهی داشتند و بر اساس‏‎ ‎‏اطلاعات و آگاهیهای خود از امور گوناگون محیط، برنامه زندگی خود را معلوم و مشخص‏‎ ‎‏می کردند. ‏

‏شناخت عمیق و درک کامل مسائل جدیدی که بعد از رحلت نبی اکرم(ص) در مدینه،‏‎ ‎‏در جریان بود، در مسائل سیاسی آن روز، علناً مداخله کردند و نیز در جریان فدک یک تنه‏‎ ‎‏قیام نمودند، با اینکه کسی در این قیام با ایشان همکاری نکرد. همچنین ایشان در جو حاکم‏‎ ‎‏بر مدینه در آن زمان در مسجد و در جمع مهاجرین و انصار به ایراد خطبه پرداختند. ‏‎[54]‎

‏ ‏

«زن مسلمان» در جمهوری اسلامی ایران

‏جوامع بشری برای پیشرفت و تکامل همه جانبه علاوه بر نیاز مبرم به تعالیم، قوانین و‏‎ ‎‏برنامه های متعدد به معلم و مربی نیز احتیاج شدید دارند. باید در مسیر حرکت جوامع‏‎ ‎‏انسانی، مربیانی به عنوان الگوهای زندگی قرار داشته باشد. تا جوامع از اعمال و رفتارهای‏‎ ‎‏آنها سرمشق بگیرند و افراد شخصیت خود را مطابق آن الگوها بسازند. اجتماعات بشری‏‎ ‎‏هیچگاه خالی از این الگوها نبوده است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 112

‏از آنجا که تربیت علاوه بر جنبه علمی و نظری، جنبه عملی نیز دارد شناخت الگوها و‏‎ ‎‏مربیان در تربیت جوامع انسانی، امری ضروری و لازم است و در تربیت افراد تأثیر فراوان و‏‎ ‎‏بسزایی دارد. ‏

‏در طول تاریخ بشری، مکاتب مختلف و تفکرات و اندیشه های متفاوت، الگوهای‏‎ ‎‏تربیتی متنوعی را به جوامع معرفی کرده اند؛ اما هیچ یک نتوانسته اند مانند مکاتب الهی،‏‎ ‎‏الگوهای مناسبی که موافق و هماهنگ با فطرت و سرشت انسان باشد، به افراد معرفی کنند.‏‎ ‎‏در الگوهای تربیتی غیر الهی معمولاً به بسیاری از جنبه های شخصیت انسان توجه نشده‏‎ ‎‏است؛ یا در جهت افراط پیش رفته اند و یا در جهت تفریط. در حالیکه در الگوهای تربیتی‏‎ ‎‏الهی، نه افراط حاکم است و نه تفریط؛ بلکه به همه جنبه های شخصیت انسان به طور کامل و‏‎ ‎‏تام توجه شده است. ‏

‏در عصر انقلاب اسلامی زن مسلمان با شخصیت فاطمه(س) احیا شد. او در حیات خود‏‎ ‎‏(در تمام عرصه ها) فاطمه(س) را که نمونه انسان والا و برتر است به عنوان الگو پذیرفت.‏‎ ‎‏«فاطمه زهرا برترین نمونه مجسم برای زن مسلمان است و متفکران و گویندگان مذهبی‏‎ ‎‏و دانشمندان باید با بیان و قلم خود ابعاد وجودی شخصیت این بانوی بزرگ آفرینش را‏‎ ‎‏هر چه بهتر و بیشتر ترسیم و تبیین کنند. دختران حضرت، زینب کبری نیز الگوی دیگری‏‎ ‎‏است که در ابعادی جدید نقش یک زن ممتاز را در خاندان پیامبر به بهترین وجه ایفا کرده‏‎ ‎‏است.» ‏‎[55]‎

‏زن مسلمان در پرتو تأثیرپذیری از حضرت فاطمه(س) شکوفا و پویا شد و به مراتب‏‎ ‎‏شایسته ای از کمالات رسید. ‏

‏امروز در جمهوری اسلامی ایران، زن مسلمان، انسانی است آزاد، مستقل و با اختیار که‏‎ ‎‏فقط برای خدا کار می کند و برای رسیدن به مراحل عالی انسانیت می کوشد. زن مسلمان‏‎ ‎‏(با حفظ حدود اسلامی) یکی از پایه ها و ارکان جامعه اسلامی است و در جامعه حضوری‏‎ ‎‏مؤثر و پر ارزش دارد. ‏

‏«امروز به برکت نهضت اسلامی، زن عضو مؤثر جامعه تا حدودی مقام خود را یافته‏‎ ‎‏است.» ‏‎[56]‎

‏زن مسلمان، با باز یافتن شخصیت خود، پا به پای مردان، در همه عرصه ها در اداره جامعه‏‎ ‎‏و در سازندگی کشور مشارکت می کند. بدون اینکه ویژگیها و خصایص خود را از دست‏‎ ‎‏بدهد. «امروز زنان در جمهوری اسلامی، همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور‏‎ ‎‏هستند.» ‏‎[57]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 113

‏«ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان‏‎…‎‏ در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی‏‎ ‎‏حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت‏‎ ‎‏دارند.» ‏‎[58]‎

‏«شما در عرض سربازان اسلام و همدوش با بانوان صدر اسلام هستید همانطور که‏‎ ‎‏بانوان صدر اسلام به اسلام کمک می کردند‏‎…‎‏» ‏‎[59]‎

‏زن مسلمان، در میدانهای جنگ با پیروی از زهرای اطهر(س) در عرصه های مختلف‏‎ ‎‏دفاع مقدس، با صبر و استقامت و با تربیت مردان فداکار در راه خدا و روانه کردن آنها‏‎ ‎‏به میدان نبرد، زینب وار، حماسه های شورانگیز و بزرگی را می آفریند و وظیفه خود را به نحو‏‎ ‎‏احسن به انجام می رساند. ‏

‏«ما مکرر دیدیم که زنان بزرگوار زینب گونه فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست‏‎ ‎‏داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر و‏‎ ‎‏می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است چه رسد به متاع ناچیز دنیا.» ‏‎[60]‎

‏«به تمامی شما و خواهران و برادرانی که در محیط جنگ به زندگانی دلاورانه خود ادامه‏‎ ‎‏می دهید و از کشته شدن به دست دشمنان خدا در راه خدا ترسی ندارید و با چنگ و دندان‏‎ ‎‏از میهن عزیزتان برای رضای خدا دفاع می کنید و موجب دلگرمی رزمندگان اسلام می شوید‏‎ ‎‏و همه چیز خود را در طبق اخلاص قرار داده اید و با فداییهای مکرر، صحنه های شجاعت و‏‎ ‎‏شهامت را در تاریخ سراسر مبارزات بی امانتان ثبت نموده و می نمایید و با درس فداکاری و‏‎ ‎‏رشادت به مستضعفین جهان می آموزید که وعده خدا بر حکومت پابرهنگان جهان حق‏‎ ‎‏است، به شما که با مبارزات خویش، روی ابرقدرتها را سیاه کردید درود می فرستم و در‏‎ ‎‏مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم.» ‏‎[61]‎

‏امروز در جمهوری اسلامی ایران، «زن مسلمان» آزاد است و با اتکا بر قدرت و‏‎ ‎‏شایستگی و هوشمندی خود در کنار مسئولیتهای خانوادگی، با حفظ شرافت و کرامت و‏‎ ‎‏عفاف و نجابت، در عرصه ها و فعالیتهای مختلف اجتماعی مانند: آموزش و پرورش،‏‎ ‎‏آموزش عالی، آموزش بهداشت و درمان، ورزش، هنر، رادیو و تلویزیون، مناصب دولتی،‏‎ ‎‏مدیریتهای قوی، فعالیت در قوه قضائیه، فعالیت در قوه مجریه، قانونگذاری و تصمیم گیری‏‎ ‎‏در سطح کشور، فعالیت در امور سیاسی و در امور اقتصادی (چه خصوصی و چه دولتی) در‏‎ ‎‏کمیت و کیفیتی چشمگیر حضور دارد و با حضور شایسته خود جامعه (که مورد تأیید و تأکید‏‎ ‎‏اسلام است) ثابت می کند که اسلام هرگز خواستار انزوای زن در جامعه نیست. امروز زن‏‎ ‎‏مسلمان آگاه «زن روز» را از روی الگوی فاطمه(س) و دخترش زینب(س) می سازد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 114

‏«زن مسلمان برای انجام تمامی وظایف مهمی که یک زن می تواند انجام دهد، باید از‏‎ ‎‏حضرت زینب تعلیم بگیرد. طهارت و تقوا که بزرگترین خصوصیت یک زن است، اهمیت‏‎ ‎‏دادن به ارزشهای اصیل بیش از هر چیز در زندگی، توجه به علم و معرفت، انجام فعالیتهای‏‎ ‎‏سیاسی و امدادرسانی به انسانها، کیفیت دادن به محیط خانه و خانواده از ویژگیهای زینب‏‎ ‎‏کبری محسوب می شود. و زن مسلمان از درون خانه تا درون جامعه و تا مسائل علمی و‏‎ ‎‏سیاسی و ارزشهای اخلاقی و نیز نشان دادن منشهای بزرگ انقلابی می تواند به زندگی آن‏‎ ‎‏حضرت تأسی جوید.» ‏‎[62]‎

‏برای زنان نیز با تجربه چندین قرن متمادی ثابت شده است که فقط این الگوهای مذهبی‏‎ ‎‏هستند که انسان سازند و الگوهای سنتی و مدرن نمی تواند او را به سعادت برسانند. در قوه‏‎ ‎‏مقننه تعداد زنان نماینده نسبت به دوره های اول مجلس شورای اسلامی به بیش از دو برابر‏‎ ‎‏رسیده است. در قوه قضاییه دفتر مخصوص رسیدگی به مشکلات و شکایات زنان با‏‎ ‎‏مسئولیت یک زن تشکیل شده است. در قوه مجریه، تأسیس دفتر امور زنان ریاست‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی که رئیس آن مشاور رئیس جمهور در امور زنان است و تشکیلات‏‎ ‎‏کمیسیون امور بانوان (وابسته به وزارت کشور) در همه شهرها دارای شعبه است و زمینه‏‎ ‎‏فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ‏‎…‎‏ زنان را فراهم می آورد. ‏‎[63]‎

الگوی اصیل و حقیقی «زن» در عصر احیاء اسلام ناب محمدی «عصر خمینی» 

‏در قرن اخیر، استعمارگران و استثمارگران برای تحقق سریعتر آمال و اهداف شیطانی و‏‎ ‎‏شوم خود، بیش از هر زمان دیگر در تلاشند تا با تبلیغات متنوع و جذاب و استفاده از‏‎ ‎‏شیوه های مختلف مانند مجلات و روزنامه ها، رادیو و تلویزیون، ویدئو و ماهواره در‏‎ ‎‏الگوهای تربیتی جوامع تغییرات اساسی ایجاد کنند و یا در صورت امکان و فراهم بودن‏‎ ‎‏شرایط با حذف کامل الگوهای موجود در اجتماعات الگوهای جدیدی را ارائه کنند. ‏

‏وظیفه مسلمانان متعهد و انقلابی، پیروان اسلام ناب محمدی(ص)، در این قرن ایجاب‏‎ ‎‏می کند برای حفظ شخصیت اصیل و حقیقی زن (شخصیتی که از سوی خدا به او عطا شده‏‎ ‎‏است) الگویی اصیل و واقعی ارائه کنند. و زن مسلمان (که امروز در تمامی عرصه های‏‎ ‎‏زندگی از فاطمه(س) سرور زنان عالم که نمونه انسان کامل است سرمشق می گیرد) الگوی‏‎ ‎‏بزرگ، والا و شایسته ای برای زنان آزاده و حق جو، متعهد و مترقی در جهان کنونی است. ‏

‏در عصر کنونی که عصر خمینی و عصر احیا و باروری اندیشه های انسانی و اسلامی‏‎ ‎‏است، زن مسلمان ‏‎–‎‏ که در دوران انقلاب عظیم اسلامی از فکر و اندیشه پاک حضرت امام‏‎ ‎‏خمینی(س) در ایران احیا شد و با عنایات حضرتش رشد و نمو کرد و به بالندگی رسید‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 115

‏الگوی واقعی و حقیقی زنان دنیاست. و این الگو هیچگونه سنخیتی با زن سنتی، زن مقدس‏‎ ‎‏مآب و زن فرنگی مآب ندارد. ‏

‏«امید است که زنان سایر کشورهای اسلامی، از تحول معجزه آسایی که برای زنان ایران‏‎ ‎‏در اثر انقلاب بزرگ اسلامی حاصل شد، عبرت گرفته و بکوشند تا جامعه خود را اصلاح‏‎ ‎‏نمایند و کشورهای خود را به آزادی و استقلال برسانند.» ‏‎[64]‎

‏ ‏

سخن آخر 

‏زنان مسلمان، ضمن پافشاری بر عهد و میثاقی که با حضرت امام(س) بسته اند، وظیفه‏‎ ‎‏خود می دانند در هر لحظه از حیات خود در راه نورانی امام و خط روشن ایشان استوار گام‏‎ ‎‏بردارند و از تمامی رفتارها و گفتارهای امام، سرمشق و الگو بگیرند. ‏

‏همچنین، وظیفه خود می دانند ضمن پاسداری از ارزشها و دستاوردهای والای انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی (در تمامی صحنه ها) با هوشیاری کامل در حفظ موقعیت و منزلت «زن مسلمان» ‏‎ ‎‏کوشش کنند تا از هر گونه خدشه ای در امان بمانند و با بیداری کامل مانع از رخنه و نفوذ‏‎ ‎‏غرب گرایان، سنت گرایان و تحجرگرایان در شخصیت اصیل «زن مسلمان» گردند. ‏

 

 

 

پی نوشتها 

کتابمجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی، 13-11 خرداد 1376 (ج. 2)صفحه 116

  •  - خانم طاهره جناتی: حقوق زن و مرور در تعالیم دینی و اخلاقی اسلام، بخش اول، ص 15.
  • - سوره مدثر، آیه 38.
  • - استاد شهید مطهری، نقل از مجله زن روز، شماره 1505، صفحه 3.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 400-402.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 84-85.
  • - کشف الاسرار، ص 224.
  • - کشف الاسرار، ص 250.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 299-300.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 183-184.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 184-185.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 1، ص 119-121.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 181-182.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 274-275.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 14-15.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 354-355.
  • - کشف الاسرار، ص 283.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 384-385.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 18-20.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 497-498.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 357-358.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 417.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 193-195.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 337-338.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 399-400.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 337-338.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 245-246.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 187-188.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 196-197.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 355-356.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 347-348.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 417.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 357-358.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 299-300.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 352-353.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 57-59.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 462.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 417-419.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 274-275.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 246-248.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 184-185.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 192-193.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 239.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 193-195.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 274-275.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 239.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 333-334.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 401-402.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 274-275.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 275.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 132-133.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 440.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 192-193.
  • - مجله زن روز، شماره 1580، ص 40 به نقل از سفینة البحار و نیز مجله زنان، شماره 2، ص 17.
  • - زن روز، شماره 1580 و 1581، صص 40 و 41 به نقل از سفینة البحار
  • - آیت الله خامنه ای، نقل از مجله زن روز، شماره 1528، سال 1374، ص 4.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 274-275.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 275.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 397-399.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 239.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 397-399.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 543-544.
  • - آیت الله خامنه ای، نقل از مجله زن روز، شمارۀ 1528، سال 1374، ص 4.
  • - مجله زن روز، شماره 1580، ص 3.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 317.