فصل دهم: مطالعه و پرکاری
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : رجایی، غلامعلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

فصل دهم: مطالعه و پرکاری

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

فصل دهم: مطالعه و پرکاری


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 329


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 330

دایم مشغول مطالعه بودند

‏تا آنجا که من به یاد دارم امام همیشه مشغول مطالعه بودند و از منزل بیرون رفتنشان‏‎ ‎‏برای تدریس در مسجد سلماسی قم بود. عصرها یک ساعت و نیم به غروب مانده‏‎ ‎‏می رفتند برای درس و برمی گشتند و صبحها برای درس پیش از ظهر می رفتند و باز‏‎ ‎‏برمی گشتند. شب بعد از شام می خوابیدند؛ اما بعد از نماز صبح برای مطالعه بیدار‏‎ ‎‏بودند. ‏‎[1]‎

تا ظهر یک کلمه حرف نمی زدند

‏مکرر می شد که صبح تا ظهر خدمت امام در اتاق می نشستیم و امام تا سر ظهر‏‎ ‎‏مطالعه می کردند و یک کلمه حرف نمی زدند مگر اینکه از ایشان سؤالی می شد که به‏‎ ‎‏اندازه سؤال جواب می دادند و جز اذان ظهر هیچ چیز مانع مطالعه ایشان نمی شد.‏‎ ‎‏الله اکبر اذان که شنیده می شد امام قلم را زمین می گذاشتند و آماده نماز می شدند. ‏‎[2]‎

به درسشان خیلی مقیّد بودند

‏خانم مصطفوی: مادرجان شنیدم عروسی شما در ماه مبارک رمضان بود، در حالی‏‎ ‎‏که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند. چرا؟‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 331

‏همسر امام: چون درسها تعطیل بود. ‏

‏خانم مصطفوی: یعنی حضرت امام تا این حد به درس مقید بودند که حتی برای‏‎ ‎‏ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبودند؟‏

‏همسر امام: بله آقا به درسشان مقید بودند. می گفتند چون درسها تعطیل است.‏‎ ‎‏ (وقت برای ازدواج مناسب است.)‏‎[3]‎

نظم مطالعاتی امام تغییرناپذیر بود

‏جریان شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی نه تنها در حالات روحی و فکری، بلکه در‏‎ ‎‏نظم برنامه روزمره امام اثر نگذاشت. ایشان ساعتی از روز را برای مطالعه کتابهای‏‎ ‎‏جدیدی که به دستشان می رسید اختصاص داده بودند و به عنوان مثال تمامی کتابهای‏‎ ‎‏مرحوم دکتر شریعتی را مطالعه می کردند و بخصوص به آثار آقای مطهری بسیار علاقه‏‎ ‎‏داشتند و آثار ایشان و آقای طالقانی را قبول داشتند. در مورد کتابهای دکتر شریعتی نیز‏‎ ‎‏معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله می شود، بی مورد است و تا این حد‏‎ ‎‏انحراف در میان آنها وجود ندارد. خاطرم هست که در آن ایام کتاب «طلوع انفجار» ‏‎ ‎‏حاج سید جوادی را مطالعه می کردند. حاج احمد آقا می گفت: وقتی امام از تشییع‏‎ ‎‏جنازه فرزندشان بازگشتند، ساعت مطالعه کتابهای روزمره شان بود. کتاب «طلوع‏‎ ‎‏انفجار» را باز کردند و به مطالعه آن پرداختند. ‏‎[4]‎

یک بار ندیدیم مهمانی بروند

‏امام کلاً برنامه زندگیشان وفق نمی داد با آقایانی که در زمان ایشان زندگی‏‎ ‎‏می کردند، یعنی احیاناً تمام آقایان در آن زمان مسجد می رفتند، پیشنماز بودند، محرم و‏‎ ‎‏صفر می رفتند، روضه خوانی می کردند، ماه رمضان می رفتند روضه خوانی بالاخره از این‏‎ ‎‏جور برنامه ها داشتند؛ اما امام این طور نبودند، فقط خودشان بودند و خودشان، تنها‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 332

‏کاری هم که می کردند، مطالعه بود و اهمیّت این کار را در عمل به ما نشان می دادند. ما‏‎ ‎‏هیچ وقت ندیدیم که ایشان پیشنماز باشند، البته اگر وقت نماز کسی می رفت و پشت‏‎ ‎‏سر ایشان می ایستاد که می ایستاد، حالا چرا این جور نبود؟ برای اینکه بیشتر وقتشان را‏‎ ‎‏گذاشته بودند روی مطالعه. ‏

‏یادم هست ما شاید ده پانزده سال تمام تابستانها که تعطیل می شدیم – به جهت‏‎ ‎‏آنکه کوچک بودیم و هوای قم هم گرم بود – برای اینکه گرما ما را اذیت نکند و در ضمن‏‎ ‎‏خودشان هم آسایشی داشته باشند برای کار و مطالعه – تمام تابستانها، ایام سه ماهه‏‎ ‎‏تعطیلی – ما را یا به «درکه» و یا به «محلات» و از این جور جاها می بردند. در این مدت‏‎ ‎‏یک بار نشد که ما ببینیم ایشان یک جا بروند میهمانی و یا یک روز بروند خیابان. در‏‎ ‎‏گاراژ به اصطلاح پیاده که می شدند و به منزلی وارد می شدند، صبح این طرف حیاط‏‎ ‎‏فرش می انداختند و مشغول کار بودند تا آفتاب می آمد جلویشان و دیگر موقعی‏‎ ‎‏می رسید که با آمدن آفتاب وقت وضو و نماز و ناهار و استراحت بود. عصر دوباره آن‏‎ ‎‏طرف حیاط باز همان فرش را می انداختند و مشغول کار بودند. و بدین گونه عملاً به ما‏‎ ‎‏نشان می دادند که تا چه حد باید کار و کوشش کنیم. ‏‎[5]‎

گاهی پشت کتابها دیده نمی شدند

‏امام را از موقعی که به یاد دارم میان کتابهایشان می دیدم. گاهی اوقات می شد‏‎ ‎‏وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می رفتیم، می دیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در‏‎ ‎‏اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدری زیاد بود که خودشان پشت‏‎ ‎‏کتابها دیده نمی شدند. امام اکثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها‏‎ ‎‏یک ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون می رفتند. ‏‎[6]‎

اکثر داستانهای معروف را خوانده اند

‏این روزها امام نمی رسند که کتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 333

‏چیزی که من گفته ام این است که امام در زمان قدیم مثلاً نجف که بودند واقعاً شاید‏‎ ‎‏در روز صدها صفحه کتاب می خواندند، کتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چندتا کتاب‏‎ ‎‏می آوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، پانزده صفحه از آن، ایشان اکثر‏‎ ‎‏داستانهای معروف را خوانده اند؛ حالا چه کتابهایی که جنبه سیاسی یا اجتماعی‏‎ ‎‏داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه کتابهای تاریخی، کتابهایی مثل «شوهر‏‎ ‎‏آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده اند! می خواهم بگویم امام از این سبک چیزها‏‎ ‎‏می خواندند. ‏‎[7]‎

خیلی مطالعه می کردند

‏امام خیلی مطالعه می کردند. شاید بتوانم بگویم که همۀ کتابهای کسروی را‏‎ ‎‏مطالعه کرده بودند. همه کتابهای عرفانی را خوانده بودند. آن موقع که مطالعه مجلات‏‎ ‎‏و مقالات روزنامه ها معمول نبود، اهل مطالعه این گونه مطالب بودند. ‏‎[8]‎

مطالعه را دوست دارند

‏امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه می کنند که‏‎ ‎‏چشمشان خسته می شود. یادم هست در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها و‏‎ ‎‏یا تهران می آمدیم به قدری کتابهای متنوع مطالعه می کردند که صدای کسانی که برای‏‎ ‎‏ایشان کتاب تهیه می کردند درمی آمد. اکثر نوشته های نویسندگان بزرگ جهان را‏‎ ‎‏خوانده اند. چه در زمینه های اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعه ترین روحانی بودند.‏‎ ‎‏تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده اند و تاریخ مشروطه را خوب می دانند. ‏‎[9]‎

روزنامه چه شد؟

‏امام برای اینکه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و کار داشته باشند بیشتر‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 334

‏ساعتهای خود را به مطالعه می گذرانند؛ یعنی شاید حداقل روزانه هشت ساعت‏‎ ‎‏مطالعه می کنند که ابتدایی ترین آنها خواندن تمام روزنامه های صبح و عصر است و‏‎ ‎‏جالب است که اگر پنج دقیقه از وقت آمدن روزنامه ها بگذرد پشت در می آیند و‏‎ ‎‏می فرمایند: «روزنامه ها چه شد؟» ‏‎[10]‎

تنوع در مطالعه

‏مطالعات تاریخ یا تفسیر و کتابهای اخلاق و روایات نیز در برنامه کار امام است و‏‎ ‎‏گاهی امام مطالبه این نوع کتابها را می نمایند و در فرصتهای لازم از آنها استفاده می کنند. ‏‎[11]‎

گاهی ده دقیقه امام را می دیدم

‏در زمان مرجعیت آقای بروجردی که امام مسؤولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن‏‎ ‎‏قدر مشغول مطالعه و درس بودند که ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سرشب،‏‎ ‎‏ایشان را می دیدیم. ‏‎[12]‎

بعد از نماز دیگر نمی خوابند

‏من تا یادم هست زمان مطالعه امام از زمان تفریح و کار ایشان جدا بود. چون‏‎ ‎‏اصلاً امام آدم منظمی هستند و در تمام کارها نظم دارند، طبیعتاً در مطالعه هم نظم‏‎ ‎‏دارند. من از دوران بچگی یادم است که ایشان مطالعه می کردند. از صبح که ما بیدار‏‎ ‎‏می شدیم ایشان را بیدار می دیدیم مادرمان می گفتند ایشان نماز که می خوانند دیگر‏‎ ‎‏نمی خوابند. ‏‎[13]‎

توی کتابها دیده نمی شدند

‏مطالعه امام، خیلی زیاد بود. من واقعاً وقتی وارد اتاق می شدم، می دیدم توی‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 335

‏کتاب گم هستند. ایشان نشسته بودند و یک میز جلویشان بود. به بلندی یک متر‏‎ ‎‏دورشان کتاب بود که ایشان اصلاً گم بودند توی این کتابها. شاید مثلاً بعضیها شوخی‏‎ ‎‏می کردند، می گفتند: هنوز آقا بلند نشدند از جایشان، دوستان که می آمدند آقا را ببینند‏‎ ‎‏همیشه توی آن اتاق بودند. فقط وقتی چای می خواستند با قاشق می زدند توی نعلبکی یا‏‎ ‎‏به استکان چایی. موقع غذا بلند می شدند می آمدند. ‏‎[14]‎

یا در حال عبادت بودند یا مطالعه

‏بعد از آمدن امام به نجف، مدتی طول کشید که خانواده شان آمدند. امام در‏‎ ‎‏خانه ای محقر و اجاره ای سکونت داشتند که در یک قسمت خودشان می نشستند و‏‎ ‎‏قسمت دیگر هم حکم بیرونی را داشت. در مدت شبانه روز واقعاً امام یا در حال‏‎ ‎‏عبادت و یا در حال مطالعه بودند. این کار منظم ایشان، درس بزرگی برای آنهایی بود‏‎ ‎‏که به بیرونی امام رفت و آمد داشتند و وضع امام را از نزدیک می دیدند. ‏‎[15]‎

یکسره مشغول مطالعه بودند

‏زمانی که سن امام از پنجاه سال تجاوز می کرد گاهی شش ساعت پی در پی‏‎ ‎‏مطالعه می کردند. در سال 1370 هـ - ق برابر با 1330 هـ. ش. سه ماه تابستان را در‏‎ ‎‏محلات گذراندند. در این مدت پس از صرف صبحانه از ساعت شش تا دوازده‏‎ ‎‏مشغول مطالعه می شدند. و هرگاه نوعی خستگی و یکنواختی در کار خود احساس‏‎ ‎‏می کردند، خود را به نگارش اندیشه هاشان سرگرم می کردند. ‏‎[16]‎

سفارش به مطالعه پرتوی از قرآن

‏امام خواندن کتاب «تفسیر پرتوی از قرآن» مرحوم آیت الله طالقانی را به اینجانب‏‎ ‎‏توصیه فرمودند. روزی دیدم مرحوم حجت الاسلام حاج آقا سید مصطفی خمینی هم‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 336

‏ «پرتوی از قرآن» می خوانند. ایشان هم گفتند امام خواندن این کتاب را به من سفارش‏‎ ‎‏فرموده اند. ‏‎[17]‎

فهمیدم اهل کار است

‏یک روز امام می فرمودند موقعی که مرحوم آیت الله آقای شاه آبادی به قم می آمدند.‏‎ ‎‏در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسأله عرفانی از ایشان پرسیدم. شروع‏‎ ‎‏کردند به گفتن. فهمیدم اهل کار است. گفتم می خواهم درس بخوانم، قبول نمی کردند،‏‎ ‎‏اصرار کردم تا قبول کردند فلسفه بگویند. چون خیال کردند که من طالب فلسفه هستم.‏‎ ‎‏وقتی قبول کردند گفتم فلسفه خوانده ام و برای فلسفه نزد شما نیامده ام می خواهم عرفان‏‎ ‎‏بخوانم (شرح فصوص). ایشان ابا کردند. ولی از بس اصرار کردم قبول کردند.» از امام‏‎ ‎‏پرسیدم چند نفر بودید؟ فرمودند: «گاهی که زیاد می شدیم سه نفر ولی اکثر اوقات من‏‎ ‎‏تنها بودم و درس عرفان را نزد ایشان خواندم.» سؤال کردم آیا درس دیگری نزد آقای شاه ‏‎ ‎‏آبادی خوانده اید؟‏

‏فرمودند: «ایام تعطیل و روزهای پنجشنبه و جمعه نزد ایشان «مفاتیح الغیب» را‏‎ ‎‏خواندم و در همان موقع که شرح فصوص و مفاتیح را می خواندم بر «مفاتیح الغیب» ‏‎ ‎‏حاشیه زدم.» ‏

‏پرسیدم دیگر چه کتابهایی را نزد آقای شاه آبادی خواندید؟ فرمودند: کتاب «منازل‏‎ ‎‏السائرین» را. پرسیدم چند نفر بودید؟‏

‏فرمودند: «من تنها بودم و شاید گاهی یکی دو نفر هم می آمدند ولی پس از چندی‏‎ ‎‏می رفتند. پرسیدم ایشان چگونه بود؟ فرمودند: «من از آقای شاه آبادی سؤال کردم‏‎ ‎‏مطالبی را که شما می گویید در کتاب نیست از کجا می آورید؟ آقای شاه آبادی گفتند؛‏‎ ‎‏گفته می شود. یعنی از خودم می گویم.» ‏

‏امام اضافه کردند: «ایشان حق بزرگی بر گردن من دارند. ایشان کاملا وارد بودند چه‏‎ ‎‏در فلسفه و چه در عرفان.» پرسیدم مدت چند سال عرفان نزد ایشان خواندید؟ فرمودند:‏‎ ‎‏ «درست یادم نیست ولی پنج – شش سال شد.» امام اضافه کردند: «آقای شاه آبادی‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 337

‏ «شرح فصوص» که می گفتند فرق می کرد با «شرح فصوص قیصری»، ایشان از خودشان‏‎ ‎‏خیلی مطلب داشتند.» ‏

‏این مطالبی بود که چند روز پیش خودشان فرمودند و من عین عبارات ایشان را‏‎ ‎‏یادداشت کردم. از ایشان سؤال کردم حضرتعالی اولین کتابی که نوشتید چه بود؟‏

‏فرمودند: «گمان می کنم اولین کتابم و یا بهتر است بگویم اولین چیزی که نوشتم‏‎ ‎‏ «حاشیه بر رأس الجالوت» بود و بعد شرح مستقلی بر این حدیث نوشتم و این بعد از‏‎ ‎‏تعلم از آقای شاه آبادی است. آقای شاه آبادی وقتی قم آمدند من متأهل نبودم و بعد از‏‎ ‎‏تأهل هم من درس را نزد ایشان ادامه دادم.» ‏

‏از ایشان سؤال کردم تا آنجا که می دانم حضرتعالی در سن 27 سالگی کتاب‏‎ ‎‏ «مصباح الهدایه» را نوشته اید که عرفانی است و در سن 29 سالگی «شرحی بر دعای‏‎ ‎‏سحر» نگاشته اید بعضیها هم می گویند هنوز متأهل نشده بودید که کتاب «اربعین‏‎ ‎‏حدیث» را تألیف نموده اید که هفت حدیث کتاب مربوط به مسایل عقلیه و 33‏‎ ‎‏حدیث مربوط به اخلاقیات می باشد، فرمودند: «درست یادم نیست ولی آنچه در نظرم‏‎ ‎‏است این است که حاشیه و شرح راس الجالوت را اول نوشته ام. ‏

‏و اضافه کردند: «ولی ممکن است همین طور باشد که تو می گویی.» ‏‎[18]‎

شبی دو سه ساعت بیشتر نمی خوابیدند

‏امام علاوه بر اعلامیه ها و سخنرانیها، نامه های زیادی نیز به اطراف و اکناف‏‎ ‎‏می نوشتند. فراموش نمی کنم که در سال 1341 در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی،‏‎ ‎‏مرحوم حاج سید آقا مصطفی می گفت آقا شبی دو یا سه ساعت بیشتر نمی خوابند و‏‎ ‎‏بقیۀ شب را مشغول نامه نوشتن به علمای بلاد هستند. می توانم بگویم امام صدها نامه‏‎ ‎‏به ولایات نوشتند و علمای شهرستانها را به خطرهایی که به سوی جهان اسلام آغازیدن‏‎ ‎‏گرفته بود، آگاه می کردند و نقش اسراییل و آمریکا، و اینکه هدف آنها حذف اسلام‏‎ ‎‏است، و این گونه مسایل را تشریح می کردند. ‏

‏بعضی از نامه هایی که امام به علما می نوشتند گاهی چاپ و پخش می شد و تأثیر‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 338

‏به سزایی داشت و غوغایی بپا می کرد. یکی از این نامه ها در ماجرای انجمنهای ایالتی‏‎ ‎‏و ولایتی که من به یاد دارم، نامۀ امام به آقای فلسفی بود. آقای فلسفی آن نامه را در‏‎ ‎‏بالای منبر مسجد ارک خواند من در آن مجلس بودم. وقتی که گفت اما نامۀ آیت الله‏‎ ‎‏خمینی، مردم سراپا گوش و به گونه ای برانگیخته شدند. نامه امام این گونه بود که مردم‏‎ ‎‏را برمی انگیخت. امام در پایان این نامه سورۀ فیل را به طور کامل آورده بود. وقتی آقای‏‎ ‎‏فلسفی این سوره را خواند، مردم به حدی به هیجان آمده بودند که کلمات پایانی هر آیه‏‎ ‎‏را یکصدا تکرار می کردند. ‏

‏مثلاً وقتی آقای فلسفی می خواند: «‏باصحاب الفیل‏»، «‏فی تضلیل‏» مردم یکصدا‏‎ ‎‏همراه ایشان «فیل» و «تضلیل» را تکرار می کردند. این نامۀ امام در مسجد ارک حالت‏‎ ‎‏یک سرود همگانی به خود گرفت و شوری برپا کرد. ‏‎[19]‎

ساعت دوازده شب اعلامیه می نوشتند

‏در مورد مسایل مبارزاتی امام موقعی که در نجف بودند در عین حال که درس‏‎ ‎‏می دادند اما یک آن از مسایل ایران غافل نمی شدند و چون ما در آن موقع مسؤول‏‎ ‎‏مسایل سیاسی بودیم همواره تأکید داشتند که اخبار را به ایشان برسانیم و دقیقاً مراقب‏‎ ‎‏مسایل ایران بودند بعضی مواقع متوجه می شدیم که در ساعت دوازده شب امام بلند‏‎ ‎‏شده و اعلامیه می نویسند. ‏‎[20]‎

یک بار هم امام را بیکار ندیدم

‏پشتکار امام علی رغم کهولت سنی که داشتند تا بدان حد بود که هیچ کس از‏‎ ‎‏نزدیکان ایشان نمی تواند ادعا کند که حتی برای یک بار هم که شده امام را در حال‏‎ ‎‏بیکاری و یا گذراندن بیهوده وقت دیده است. ‏

‏ما در این مدت که در محضر امام مشرف بودیم، شاهد بودیم که در زندگی برای‏‎ ‎‏امام چیزی به اسم تعطیلی در کار مردم و انقلاب اسلامی وجود ندارد. ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 339

‏برای امام هیچ فرقی بین تابستان و زمستان، شنبه و جمعه، عید و غیر عید وجود‏‎ ‎‏نداشت و در همه لحظات ایشان یا مطالعه می کردند یا عبادت، و یا گزارشات مختلف‏‎ ‎‏را که خدمتشان می رسید می خواندند. ‏‎[21]‎

در فرانسه شبانه روز کار می کردند

‏امام در فرانسه شبانه روز کار می کردند. روزی نبود مگر اینکه یا سخنرانی‏‎ ‎‏می کردند و یا مصاحبه و یا اعلامیه ای داشتند. گاهی مصاحبه گران می گفتند که این‏‎ ‎‏گونه ندیده اند، در اتاقی 3×2 بدون تشریفات و بیا و برو و بدون میز و صندلی یک‏‎ ‎‏روحانی سخن بگوید و به دنبال آن ایرانی به جنبش و حرکت درآید. ‏‎[22]‎

فقط چهار تا شش ساعت استراحت داشتند

‏برنامه یک شبانه روز زندگی امام در پاریس به این ترتیب بود که ایشان بین چهار تا‏‎ ‎‏شش ساعت خواب و استراحت داشتند و بقیه ساعات را به کار مداوم مشغول بودند.‏‎ ‎‏اما معمولاً پس از نماز صبح شروع به قرائت قرآن و مطالعه گزارشها و خبرها می کردند‏‎ ‎‏که تا ساعت هشت مطالعه ایشان ادامه داشت. امام حتی به نامه هایی که از سرتاسر‏‎ ‎‏دنیا برای ایشان ارسال می شد، جواب می دادند. ‏

‏بعد از صرف ناهار حدود دو ساعت استراحت می کردند و بعد دوباره مشغول به‏‎ ‎‏کار می شدند و تا وقت خواندن نماز مغرب و عشا به کار می پرداختند. پس از نماز نیز‏‎ ‎‏تا نیمه شب کار می کردند و به گفته نزدیکان ایشان، از ساعت یک بعد از نیمه شب‏‎ ‎‏برای خواب و استراحت به بستر می رفتند. ‏‎[23]‎

نیمه شب صدای قلم و کاغذ می آمد

‏امام در 24 ساعت چهار ساعت بیشتر نمی خوابیدند. ساعت یازده برای‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 340

‏استراحت به رختخواب می رفتند، ولی ساعت سه بعد از نیمه شب متوجه می شدیم‏‎ ‎‏که صدای قلم و کاغذ از اتاقشان می آید. روزنامه هایی را که ترجمه کرده بودند و‏‎ ‎‏به علت کثرت کار در روز وقت نمی کردند مطالعه کنند، آخر شب باید آماده‏‎ ‎‏می بود تا در ساعاتی که خودشان تنظیم کرده بودند، به مطالعه و رسیدگی به آنها‏‎ ‎‏بپردازند. ‏‎[24]‎

به رادیو گوش می کردند

‏امام در منزل اینطوری نیستند که مثلاً اینکه چون دخترشان هستم وارد اتاق ایشان‏‎ ‎‏بشوم و حالا بنشینم همین جوری صحبت کنیم خیر این مطالب در کار نیست ما به‏‎ ‎‏اتاق امام که وارد می شویم سلام می کنیم و می نشینیم چون امام یا به رادیو گوش میکنند‏‎ ‎‏یا تلویزیون نگاه می کنند یا نامه ها و اخبار رسیده را مطالعه می کنند ولی چون خیلی‏‎ ‎‏دقیق هستند اگر ما مسأله ای داشته باشیم و تلویزیون برنامه خیلی مهمی نداشته باشد‏‎ ‎‏آن را خاموش می کنند و می آیند و ما باید در چند لحظه مطالبمان را جمع و جور کرده‏‎ ‎‏و مطرح کنیم و جواب بگیریم. ‏‎[25]‎

اگر بناست کسی دست از کار بکشد

‏یکی از خدمتگزاران جمهوری اسلامی می گفت خدمت امام رسیدم و عرض کردم‏‎ ‎‏من از کار کردن خسته شده ام، کارهایم خیلی زیاد است و توان انجام آنها را ندارم، اگر‏‎ ‎‏ممکن است دیگری را به جای من نصب کنید تا من کمی استراحت کنم. امام در پاسخ‏‎ ‎‏من فرمودند: «اگر بناست کسی دست از کار بکشد و از وظیفه شانه خالی کند من از‏‎ ‎‏شما اولی هستم چون با این سن پیری و خستگی فراوان بیشتر نیاز به آسایش دارم» من‏‎ ‎‏شرمنده شدم و دیگر حرف نزدم. ‏‎[26]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 341

یک بار هم به یاد ندارم

‏از برنامه های امام قدم زدن و پیاده روی روزانه به مدّت حدود چهل دقیقه تا یک‏‎ ‎‏ساعت بود که در هنگام قدم زدن گاهی اوقات اخبار رادیو گوش می کردند. بعضی‏‎ ‎‏مواقع نیز به هنگام قدم زدن مطلبی را مطالعه می کردند که بعدها به توصیه اطبا، ایشان‏‎ ‎‏در هنگام قدم زدن مطالعه ای نداشتند و فقط ذکر می گفتند. در این دوران طولانی که‏‎ ‎‏خدمت امام بودم یک بار هم به یاد ندارم که ایشان را بیکار دیده باشم. ‏‎[27]‎

اگر همۀ عالم را بگردید

‏خدمتگزاران به جمهوری اسلامی در هر پست و مقامی که باشند، خدمت با‏‎ ‎‏اخلاصشان و صبر و تحملشان بر مشکلات و دشواریهای انقلاب افضل طاعات‏‎ ‎‏است و هر وقت در اثر کوشش و تلاش در خدمت خسته شدند با تذکر و توجه به این‏‎ ‎‏جمله امام که فرمود: «اگر همه عالم را بگردید، خسته تر از من نمی توانید پیدا کنید،‏‎ ‎‏لکن خدمت به اسلام و مسلمین از همه چیز مهمتر است» با این جمله رفع خستگی‏‎ ‎‏نمایند، بلکه خستگی را به خود راه ندهند. ‏

‏امام، جمله مزبور را در ضمن فرمایشاتشان خطاب به فرمانده لشکر 64 ارومیه در‏‎ ‎‏اوایل انقلاب در حادثه ناگوار نقده (در آذربایجان غربی) که در اثر خیانت بعضی از‏‎ ‎‏اعضای دولت موقت اتفاق افتاده بود، ایراد فرمودند. ‏‎[28]‎

 

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 342

  • . زهرا مصطفوی، مصاحبه مؤلف.
  • . آیت الله مسعودی خمینی – سخنرانی در جبهه جنوب، آرشیو مؤلف.
  • . فصلنامه ندا – ش 12، ص 17.
  • . حجة الاسلام والمسلمین دعایی – روزنامه اطلاعات –  3 / 8 / 59. مرحوم جلال آل احمد در یکی از خاطرات دیدارش با امام می نویسد که با کمال تعجب مشاهده کردم کتاب غرب زدگی ام که تازه چاپ شده بود نزد ایشان است که آن را مطالعه می کردند به آقا عرض کردم این چرت و پرتها اینجا چکار می کنند!
  • . زهرا مصطفوی – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 195.
  • . فریده مصطفوی – روزنامه اطلاعات – 11 / 12 / 60.
  • . حجة الاسلام والمسلمین احمد خمینی – پیام انقلاب – ش 60، ص 24.
  • . آیت الله صادق خلخالی.
  • . حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – دلیل آفتاب، ص 163.
  • و2. حجة الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – پیام انقلاب – ش 50، ص 27.
  • . فریده مصطفوی، پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 164.
  • . زهرا مصطفوی، همان، ص 196.
  • . صدیقه مصطفوی – سروش – ش 476، ص 11.
  • . حجة الاسلام والمسلمین عباسعلی عمید زنجانی – پا به پای آفتاب – ج 4، ص 38.
  • . آیت لله جعفر سبحانی.
  • . حجة الاسلام والمسلمین دعایی – روزنامه کیهان – 18 / 11 / 59.
  • . حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – پاسدار اسلام – ش 6، ص 31 و 32.
  • . آیت الله خامنه ای – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 3، ص 164.
  • . حجة الاسلام والمسلمین ناصری، پیام انقلاب – ش 54، ص 24.
  • . حجة الاسلام والمسلمین رحیمیان.
  • . حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – حضور ش 3، ص 9.
  • . خبرنگار اعزامی روزنامه اطلاعات به نوفل لوشاتو در سال 57 – روزنامه اطلاعات 13 / 11 / 71.
  • . مرضیه حدیده چی – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 2، ص 141.
  • . زهرا مصطفوی – شاهد بانوان – ش 148، ص 12.
  • . سید محمد جواد مهری – پاسدار اسلام – ش 33، ص 41.
  • . حجة الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی – روزنامه رسالت 9 / 3 / 72.
  • . آیت الله بنی فضل – پاسدار اسلام – ش 45، ص 30.