یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است.
سیدالشهدا ـ سلام اللّه علیه ـ که همۀ عمرش را و همۀ زندگی اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومتها در دنیا ایجاد کردند، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگی اش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته بشود و از بین برود؛ معروف در کار باشد، منکرات از بین بروند.
تمام وجوهی که نزد خودم و نزد آقای خلخالی است وجوه شرعیه است و یک فلس آن مال شخصی که مربوط به ورثه شود نیست مگر یک پاکت که مختصر وجهی در آن است و پشتش نوشته شده: «مال شخص خودم است». آقایان این وجوه را به طور شهریه، به هر نحو صلاح می دانند، در حوزه های علمیه مصرف نمایند.
باید استعدادها را به کار بیندازند، و دولت و ملت تأیید کنند از این کسانی که اختراع و ابداع می کنند تا- ان شاء اللَّه- ایران خودش همه چیز را بسازد و مستقل بشود.
اخیراً گزارشهایی می رسد که افراد غیر مسئول و گاهی مقامات مسئول بر خلاف مقررات اسلامی و قانونی متعرض اموال و املاک محترمِ مردم می شوند... و گاهی به منازل اشخاص بدون مجوز شرعی و قانونی وارد و آنان را جلب می نمایند و اگر شخص مورد نظر نباشد، بستگان و زن و فرزند او را جلب می کنند؛ و گاهی به بهانه هایی هتک آبرو و حیثیت اشخاص را می نمایند؛ و با این اعمال غیر شرعی هتک جمهوری اسلامی و مقامات قضایی را می برند.
مرحوم شهید بهشتی می گفتند من هم در آن ایام طلبه ای اهل بحث و جدل بودم و لذا بحث به طول می انجامید و هم صدای امام بلند می شد و هم صدای من. در نتیجه بعد از دو سه روز دیگر به درس کفایه ایشان نرفتم و بر روی درسهای دیگرم متمرکز شدم. بعد از گذشت یک هفته روزی طلبه ای در حجرۀ مرا زد و سراغ مرا گرفت. او گفت که من از طرف حاج آقا روح اللّه آمده ام. ایشان مرا فرستاده اند که برو و ببین این طلبه ای که می آمد اینجا، کجاست؟
در اندیشۀ حضرت امام(س) بسیج نهادی است اجتماعی با ابعاد متعدد. در این نگرش، بسیج دیگر صرفاً سازمانی نظامی نیست که فقط در زمان جنگ و برای دفاع در مقابل دشمن شکل گرفته باشد، بلکه نهادی است وسیع و پاسخگوی نیازهای اساسی و حیاتی جامعه؛ و با اجزای دیگر نظام، چنان هماهنگی و پیوندی دارد که انفصال آن جز با انحلال جامعۀ اسلامی متصور نیست.
یک جامعه سالم و بی تملّق، در صورتی شکل می گیرد که رهبران، پیش از این که دیگران را به بوته نقد و نظر بکشانند، خویشتن را در آینه واقعیت بنگرند. امام خمینی در تحلیل پدیده دولت موقت که نوعی وقفه و شکاف در راه انقلاب را سبب گشته بود، فقدان دو عامل را خاطرنشان می سازد که یکی ناظر به کاستی های روحانیت است و دیگری از کاستی های تحصیل کردگان روز حکایت دارد.
بناست ما را به «بورسا» که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند، اگر ممکن شد از آنجا هم اطلاع می دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد کتابهای درسی فقه مرا یعنی مکاسب و حواشی را به وسیله سفارت ایران بفرستید. کاغذ هم لا بد به وسیله سفارت باید بنویسید. تتمه پول زغال آقای طباطبایی را بدهید. شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید.
همان مقداری که فداکاری حضرت ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین- سلام اللَّه علیه- کمک کرده است، خطبه های حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است.
خطبه های سیدالشهداء در روز عاشورا بسیار آموزنده و تکان دهنده است، اما من متاسفم که این خطبه ها را در مجالس روضه نمی خوانند.
امام خمینی(س) که شاگرد مکتب حسین(ع) است، همه مقصد خویش را مکتب خود می داند و می فرماید: « تمام مقصد ما مکتب ماست و مسلمانهای ما برای مکتب ماست که این طور قدرت دارند. و این طور در مقابل دیگران می ایستند. اگر چنانچه سایر ممالک اسلامی هم مکتب خودشان را حفظ کنند - این مکتب اسلام را- اگر مکتب اسلام را حفظ بکنند، مطمئن باشند که هیچ قدرتی به آنها آسیب نمی رساند.»
اهل منبر- ایّدهم اللَّه تعالی- کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی- اسلامی. مسائل اجتماعی- اسلامی و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم.
اینکه یک میلیارد جمعیتْ اسیرِ یک ابرقدرت دارای مثلاً دویست میلیون جمعیت، صد و پنجاه میلیون جمعیت است، این برای این است که آن صد و پنجاه میلیون جمعیت با هم یک اجتماعی دارند در یک مقصدی، و این یک میلیارد جمعیت با هم که اجتماع ندارند، مخالف هم هستند.
امام خمینی(س) در جایگاه یکی از بزرگترین احیاگران ارزشها و مجد واقعی حقیقت فرهنگ عاشورا، ضمن بهره گیری از این واقعه عظیم، همواره بر سنت بزرگداشت فداکاری حضرت سیدالشهدا در همه ابعاد آن تأکید ویژه داشتند.
زنهایی که می خواهند ازدواج کنند، از همان اول می توانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نـه مخالف حیثیت خودشان. می توانند از اول شرط کنند کـه اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بدخلقی کرد با زن، وکیل باشند در طلاق، اسلام برای آن ها حق قرار داده است.
برای زنان، شارع مقدس راه سهلی معین فرموده که خودشان زمام طلاق را به دست بگیرند، به این معنا که در ضمن عقد نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق، یا بطور مطلق یا به طور مشروط، یعنی اگر مرد بدرفتاری کرد یا مثلًا زن گرفت، زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد، در این صورت هیچ اشکالی برای خانمها پیش نمی آید، و می توانند خود را طلاق دهند.
در محضر امام، پس از معرفی صفارزاده، شعری را که برای امام، زمانی که در پاریس بود خوانده بود، بازخواندم. وقتی شعر می خواندم، صدای گریه صفارزاده بلندتر می شد. به امام گفتم که ایشان با شما صحبت خصوصی دارد و بیرون آمدم. پس از گذشت نیم ساعت، صفارزاده با آرامش گفت سبک شدم و راهم را پیدا کردم.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.