پرتال امام خمینی(س)؛ گفتگوی ۵۸/ اسحاق جهانگیری
در برنامه هفتم مجموعه حضور، «دکتر اسحاق جهانگیری» درباره توجه حضرت امام خمینی (ره) به رسیدگی به مستضعفان و محرومان و معیشت مردم سخن گفت. جهانگیری با اشاره به بحث محرومیت زدایی در جریان انقلاب اسلامی گفت: امام خمینی (ره) از پیش از انقلاب به طبقات محروم جامعه توجه داشت و بعد از انقلاب اسلامی نیز همواره به مسئولان، توجه به قشر محروم و مستضعف را توصیه میکردند و میفرمودند همین محرومان و پابرهنگان بودند که شما را به عرصه قدرت رساندند و اگر نبودند شما یا در حبس بودید یا در قبرستانها. ایشان بر معیشت مردم و اقتصاد مردمی نیز تأکید ویژه داشتند. جهانگیری از عنفوان جوانی در انقلاب اسلامی بوده است و از استانداری و جهاد سازندگی تا وزارت و معاونت اول رئیس جمهوری را در کارنامه فعالیتهای خود دارد.
تکیه امام همواره به مردم بود
مدل حکمرانی امام (ره) چند ویژگی داشت که یکی از اصلیترین آنها تکیه ایشان به مردم بود. در طول دوران رهبری، بیش از آنکه به حزب یا گروهی وابسته باشد، برای آنکه بتواند موتور انقلاب را روشن نگه دارد و انقلاب را با آن پیش ببرد، تکیه ایشان به مردم بود.
در دیدگاه امام (ره)، مردم هم از نظر شرعی و هم عقلی نقش اول و تعیین کننده دارند و مردم هستند که مشروعیت و مقبولیت میدهند. این بعد از پیروزی انقلاب مکرر در سخنان امام دیده میشود و امام در خیلی جاها حتی با این تعبیر که خود من در یکی از سخنرانیهای ایشان اخیراً دیدم که امام میگوید «خدا و پیغمبر به ما این اجازه را نداده که نظرمان یا چیزی را بر مردم تحمیل کنیم».
امام خمینی (ره)، بعد از استقرار جمهوری اسلامی، آن را تفسیر کرد که این جمهوری دو بال اصلی دارد؛ یکی اسلامیت و دیگری جمهوریت آن است و تا آخرین لحظات حیاتشان نیز کنترل میکردند تا هیچ کدام از این دو بال تضعیف نشود. جمهوریت نباید آسیب ببیند و به همین دلیل به نهادهای انتخاباتی تأکید داشت و روی آن خیلی حساسیت داشت و موضوعی به نام «میزان رأی ملت است» را در ارتباط با انتخابات آنچنان جا انداخت که کسی نتواند تصور کند که میشود موقعیت جمهوریت را به هر بهانهای تضعیف کرد.
پایهگذاری سه نهاد برای رفع محرومیت
توجه به محرومان و مستضعفان وجه غالب اندیشه و نظرات امام خمینی (ره) بود. امام در اسفند ماه سال ۵۷ کمیته امداد را تشکیل داد؛ یعنی هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که امام اولین نهادی را که مستقر کرد نهادی بود که میخواست با آن فقرزدایی کند و تمام افراد نیازمند را تحت پوشش قرار دهد و میخواست از امکانات دولت و مردم استفاده کند تا این موضوع را پیش ببرد.
دومین نهاد، بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ امام بود. برای آنکه تشخیص دادند مسکن اصلیترین مسئله هزینه خانوار است و اگر هزینه مسکن از دوش خانوار برداشته نشود، در بقیه هزینهها گرفتار میشود و لازم است که برای خانوادههای فقیر که توانایی ساخت مسکن ندارند، یک نهادی درست شود که این کار را انجام دهد.
سومین نهادی هم که باز در خرداد سال ۵۸ امام تشکیل دادند، جهاد سازندگی بود. جهاد سازندگی اصلیترین نهادی بود که امام درست کردند، با این انگیزه که مناطق و روستاهای محروم و محرومین که در روستاها هستند به آنها توجه شود. بر همین اساس، بعد از یک مقطعی امام تعریفشان از جهاد سازندگی این بود که بچههای جهاد به روستاها رفتند و با عملکردشان و کارهایی که انجام دادند، بذر انقلاب را در دل هر روستایی و هر محروم کاشتند و امروز نهالهای تنومندی شکل گرفته است.
به نظر من امام اطلاعات دقیقی از اوضاع کشور داشت که چنین موضوعی را به موضوع اصلی تبدیل کرد که باید به عمران و آبادی کشور و محرومان رسید و تغییر داد و نهادسازی کرد و ما هم به هرحال به این فرمان، لبیک گفتیم. من هم علاقه شخصیام همین بود که با این طبقه با علاقه کار میکردم.
جوانها هم با عشق و علاقه به میدان میآمدند و این طور احساس رضایت میشد که داریم در جهت پیشرفت کشور و رفع مشکلات مردم و روستاییها کاری انجام میدهیم. از آن طرف هم امام حسابی تشویق میکردند. حالا ممکن است در سیستم بروکراسی که وجود داشت، هم در دوران دولت موقت و هم در دولتهای بعدی یک سری اصطکاکهایی به وجود میآمد و البته خود جهاد هم خود به خود، هرچه سازمانش بزرگتر شد، به سمت یک سیستم اداری خاصی رفت که باید هم اینطور میشد.
جنگ به سرعتِ توسعه کشور آسیب زد
تشکیل این سه نهادِ کمیته امداد، بنیاد مسکن و جهاد سازندگی بیانگر این فکر و اندیشه امام (ره) بود که این نظام و این انقلاب باید هدفگذاری اصلیاش را برای محرومان و آسیبدیدگانی که وضعیت مناسبی برای زندگی ندارند و باید از فقر و زندگی سختی که دارند، نجات یابند و سراسر ایران عمران و آبادانی شود، باید تلاش کند.
ولی تصورم این است که شروع جنگ، اجازه نداد امام (ره) به این هدفش برسد. بالاخره کشور منابعش محدود است و اینطور نیست که بگوییم حالا هر میزان خواست به جنگ برود و بقیهاش آنقدر زیاد است که میتوان خرج عمران و آبادانی کرد. جنگ به سرعتِ توسعه کشور از نظر عمرانی آسیب زد.
البته این اضطرار در دولت بود؛ چون من از سال ۶۳ به مجلس آمدم و این اصرار بود که ما حتی در دوره جنگ باید حیات عمرانی و آبادی را در کشور زنده نگه داریم و مردم باید ببینند که علیرغم وجود جنگ، دارد در اقصی نقاط کشور ساخت و ساز میشود و اتفاقاتی میافتد.
من تصورم این است که با آن همه حمایتی که امام (ره) از دولت میکرد و با آن روحیه گذشتی که در مردم بود؛ چون مردم در آن مقطع به دلیل همین رابطه مستقیمی که بین امام و مردم شکل گرفته بود، بسیار با امام همراهی میکردند، میشد کشور را اداره کرد به طوری که کشور به هم نریزد. معتقدم آن دوران، نیروی دیگری بود که کمک میکرد که این انسجام و وحدت وجود داشته باشد و بشود جنگ را اداره کرد و کشور را هم اداره کرد و مسائل آن را پیش برد.
شجاعت امام در تصمیمگیریهای دشوار
امام شجاعتش در تصمیمگیری خیلی بالا بود. یعنی رهبری وقتی که یک حکومتی با این ویژگیها را بخواهد اداره کند، باید برای عبور از بحرانها در موافقی شجاعانه تصمیم بگیرد که بسیار کار شواری است. خصوصاً برای رهبری که تا روزهای قبل آن مواضع دیگر میگرفته است.
تقریباً همه کسانی که در جنگ بودند، اصلاً تصور این را نداشتند که امام بخواهند جنگ را جز با پیروزی تمام کند؛ یعنی این شعار شده بود شعار عموم مردم. «جنگ جنگ تا پیروزی» در حضور امام گفته میشد و امام هم مکرراً در سخنرانیهایشان حتی تا هفتههای قبل از قبول قطعنامه، با صراحت میگفتند جنگ تا پیروزی و تا آخرین نفر و خانه میجنگیم. حتی تعبیر خیلی تندی درباره کسانی که به صلح فکر میکنند، به کار میبردند.
اما وقتی مجموعههای نظامی و اقتصادی به ایشان گزارش میدهند که نمیشود جنگ را ادامه داد، امام با اینکه میتوانستند این گزارشها را کنار بگذارند و بگویند شما خودباخته هستید و خودتان را و توان کشور را باور ندارید؛ ولی دانستند که وقت آن است که باید انتخاب کنند و تصمیم بگیرند و آن تصمیم بسیار مهم را گرفتند و به نظر من، اگر آن تصمیم گرفته نمیشد، ما هنوز هم جنگ داشتیم و باید ادامه میدادیم.
البته از آن جلسه نقل و قولهای زیادی هم از مقام معظم رهبری و از آقای هاشمی در خاطراتشان بیان شده است. که آقای هاشمی خیلی اصرار کردند که آقا اجازه دهید من قطعنامه را قبول کنم؛ چون آقای هاشمی و دیگران از نظر کارشناسی به امام اصرار میکردند که جنگ باید خاتمه پیدا کند. برای امام روشن شد که این مجموعه با همه موقعیتی که در میان مردم دارد، این تصمیم بزرگ را نمیتواند بگیرد و باید خودشان این تصمیم را بگیرند و ایشان اثر این تصمیم را هم میدانستند که چقدر مهم است. امام فرمودند نخیر. فقط باید خودم این تصمیم را بگیرم که مسئولیتپذیری امام را نشان میدهد.
امام میتوانستند این را رد کنند و بگویند باشد شما تصمیم بگیرید و اگر نتیجهاش خوب شد من از آن حمایت میکنم. کمااینکه آقای هاشمی این را هم گفته بودند اگر بد شد، شما من را محاکمه کنید؛ من قبول دارم که به عنوان فرمانده جنگ تصمیم گرفتم و شما به عنوان فرمانده کل قوا من را محاکمه کنید ولی اعتبار و تقدس شما در بین مردم حفظ شود. اینها از ویژگیهای مهم امام بود که هم شجاعت بودند و هم مسئولیتپذیر بود.
بعد هم برای مجلس یک یادداشتی نوشتند و توضیح دادند که چرا من این تصمیم را گرفتم و به همه این گزارشها اشاره کردند؛ این موضوع سه نکته دارد. یکی اینکه امام به موضوع گزارشهای کارشناسی توجه داشت. دو اینکه شرایطی درست کرده بود که مسئولین به راحتی با ایشان بحثهای جدی میکردند؛ مسئولینی که حلقه اول اطرافیان امام بودند و به ایشان میگفتند که دارد چه بر سر کشور میآید و دیگر قادر نیست ادامه دهد.
حضرت امام به گزارشها توجه میکرد
ایشان به گزارشی که مسئولان اقتصادی و نظامی راجع به شرایط جنگ میدادند، توجه میکردند. در موقعی باید امام تصمیم میگرفت و این شجاعت را داشت. ایشان این شجاعت را در تصمیمگیری در دوران پیروزی انقلاب هم نشان داد. موقعی که حکومت نظامی کردند و روز ۲۱ بهمن گفتند حکومت نظامی را به رسمیت نشناسید و خطاب به مردم گفتند به صحنه بیایید و نگذارید توطئه شکل بگیرد.
جفا در نادیده گرفتن اقدامات جمهوری اسلامی
نادیده گرفتن اقدامات جمهوری اسلامی، یکی از جفاهایی که در حق جمهوری اسلامی میشود. آن هم به دلیل مشکلاتی است که خیلی زیاد شده و مردم را رنج میدهد، این است که همه کارهایی که تاکنون انجام شده، تقریباً نادیده گرفته میشود.
الان تقریباً روستایی نیست که اینترنت و تلفن نداشته باشد
الان تقریباً روستایی نیست که اینترنت و تلفن نداشته باشد. من یک وقتی استاندار اصفهان بودم و به یک روستای رفته بودم و بحث بر این بود که آب و برق برسانیم. عمده تقاضاهایی که میشد این بود که اینجا تلویزیونهایی که داریم برخی از شبکهها را نمیگیرد و یک آنتن تقویتی باید وجود داشته باشد. من خدا را شکر میکردم که میدیدم در روستاها دیگر حرف از نبودن آب و برق نیست. آن موقع هنوز اینترنت و ماهواره نبود. چیزهایی درخواست میکردند که از مرحله اول نیازها عبور شده بود.
اگر این حجم از سرمایهگذاریها در کشور نشده بود، وقتی جلوی نفت ما را بستند ما با چه چیزی کشور را اداره کردیم؟ این در حالیست که یک عدهای با تمام وجود با اینها مخالفت میکردند و متأسفانه باید در اینجا بگویم که خیلی از مدیرانی که طرحهای بزرگ پتروشیمی، فولاد و طرحهای بزرگ سد و نیروگاهی کشور را ساختند، به آنها چیزهای بستند که یا نتوانند در ایران زندگی کنند یا در گوشهای منزوی شوند.
دلیل عدم موفقیتها خارج کردن مدیران موفق از میدان است
سال ۹۹ که دیگر کرونا هم به کمک تحریم آمد و کشوری که با سالی ۱۱۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار اداره شده بود، در سال ۹۹ در ۶ ماه اول ۵ میلیارد دلار داشتیم و اصلاً تصور اینکه حتی میشود داروی مردم را تأمین کرد، وجود نداشت یا حتی تصور تأمین گندم مردم وجود نداشت. فکر میکردیم دیگر باید دستها را بلند کنیم. ولی آن چیزی که به داد کشور رسید، همین سرمایهگذاریها بود.
راهی که موجب میشود این کارها انجام نشود، این است که مدیرانی که جسارت تصمیمگیری دارند که کارهای بزرگ میکنند را از صحنه خارج میکردند. به نظر من این خط همه جا وجود داشت. من وقتی نگاه میکنم میبینم فلان آقا مدیر پتروشیمی بود؛ الان کجاست؟ خیلی از کارهای پتروشیمی را ایشان اراده کرد و انجام گرفت.
یا اگر بخواهم اسم ببرم، زمانی آقای نعمتزاده مدیر پتروشیمی بود. خیلی کار پتروشیمی انجام داد و الان هم سن ایشان خیلی بالا است که خدا انشاءالله حفظشان کند. الان ایشان چه وضعیتی دارد؟ آیا فرد خوشنامی در این کشور است و دیگران امروز به خوبی از او یاد میکنند؟
برونداد اقتصادی مردم را راضی نکرده است
من فکر میکنم ما نتوانستیم این شرایط را خوب در کشور طراحی کنیم و به همین دلیل هم برونداد اقتصادی کشور، زندگی مردم را راضی نکرد و امروز آنچیزی که مردم ایران را زجر میدهد، شرایط اقتصادی است.
من یک آدم توسعهگرا هستم ولی به این موضوع میخواهم از منظر توسعه بپردازم. ولی وقتی که سال ۹۷ این اتفاق افتاد، فهمیدم دیگر وقت صحبت کردن از توسعه نیست و وارد یک دوره جدیدی شدهایم.
امروز توسعه موضوع اول کشور نباید باشد
درشرایط کنونی توسعه، موضوع اول ما نیست. موضوع اول ما این است که چگونه باید از زندگی مردم محافظت کنیم. بعضیها اشکال میگیرند که تصمیمی که آن روز گرفتید، غیراقتصادی بود یا احتمالاً در آن رانت بود؛ مگر آن کسانی که آن روز این تصمیم را گرفتند مدیرانی بودند که همه زندگیشان طرفدار اقتصاد آزاد بود؟
من طرفدار اقتصاد آزاد بودم و بیشترین تصمیمات مربوط به اقتصاد آزاد در دوره من گرفته شده و تمام سازوکارهای کنترل دولتی را من در دوره وزارت صنایع به هم زدم ولی قرار بود آن موقع کاری کنیم که یک سفره حداقلی برای مردم بماند. یک غذایی برای مردم بماند و در این زمینه دغدغه نداشته باشند تا ببینیم با ترامپ به کجا میرسیم. ...
حاج قاسم مسائل کشور را خوب میفهمید
حاج قاسم میفهمید که برای حل مسائل این کشور باید همه پای کار باشند. مثلاً خاتمی یک ظرفیت دارد و باید از آن استفاده شود. هر انسانی ممکن است چهار تا اشتباه هم کرده باشد. مگر دیگران اشتباه نکردند. مگر جایی بحث شده که خاتمی چه اشتباهی کرده و آن یکی اشتباه نکرده؟ من چه اشتباهی کردم که آن یکی مرتکب نشده است. ما همه انسانیم و همهمان میتوانیم اشتباه کنیم.
امام عذرخواهی را به ما یاد داد
امام (ره) عذرخواهی را به ما یاد داد. امام از بنیصدر حمایت کرد و تا آخر هم با اینکه آقایان بهشتی، خامنهای، هاشمی و دیگران مخالف بودند، امام از بنیصدر حمایت میکرد؛ چون رئیس جمهور بود و رأی ملت را گرفته بود. ولی وقتی برکنار شد امام صادقانه به ملت یک جمله گفت که «والله من به بنیصدر رأی نداده بودم». یعنی امام که رای نداده ولی به خاطر ملت حمایت میکند و بعد هم میآیند عذرخواهی میکنند که اوضاع کشور اینطور شده است و شما ناراحت هستید.
عذرخواهی که بد نیست. ما باید خودمان از مردم عذرخواهی کنیم. این مردم در مضیقه هستند به خاطر سیاستهای ما. بگوییم مردم! این سیاستها به خاطر مصلحت شما و براساس فهم ما بوده است ولی ما قبول داریم که شما به زحمت افتادید و از آنها عذرخواهی میکنیم و آن را درست میکنیم. با مردم باید صادقانه حرف زد. اگر همان مشی و راه امام (ره) را پیش ببریم و درباره مسائل داخلی به تفاهم حداکثری برسیم، میتوانیم مشکلات را حل کنیم....
گزیده های مرتبط با موضوع امام خمینی(س) از این گفتگوی مفصل انتخاب شده که از نظر می گذرد:
آقای دکتر حضور در حسینیه جماران چه حس و حالی به شما داده است؟
من در دورهای که با امام (ره) ملاقات میکردیم، من نماینده مجلس بودم در دوره دوم و بخشی از [دوره] سوم. خب یک علاقه ویژه و خاصی به امام (ره) داشتم و جوان هم بودم. خیلی علاقهمند بودیم که در فرصتهایی که پیش میآید بتوانیم امام را زیارت کنیم. امام هم برنامههایشان عمدتاً در اینجا با مسئولین و در مناسبتها برگزار میشد. واقعاً جای امام (ره) خالی است. ما از امام خیلی بهره بردیم برای مسائل کشور. یک مقدار رفتیم در آن حال و هوا.
اولین باری که به اینجا آمدید کی بود؟ خاطرتان هست؟
فکر میکنم قبل از نمایندگی هم یک بار به عنوان جهاد سازندگی آمدیم. سالگرد جهاد بود. اولین باری که امام (ره) را دیدم ایام ۱۲ و ۱۳ بهمن بود. بعد ایشان در مدرسه علوی مستقر شدند و آنجا دیدارهایی با مردم داشتند. کوچهای با جمعیت بسیار زیاد که باید ساعتها میایستادیم و صف تشکیل میشد تا میرسیدیم به آن محله که امام (ره)را زیارت کنیم. امام جلوی پنجره ایستاده بودند و دستی تکان میدادند و همین هم برای ما خیلی لذت بخش بود.
امام خمینی (ره) در صحبتهایشان، همیشه یک نگاه و تأکید ویژهای به محرومان و مستضعفان داشتند و اینکه جمهوری اسلامی اولین توجهش به آنها باشد. فکر میکنید ما در این ۴۴ سال چقدر موفق بودیم؟
من فکر میکنم که اگر بخواهیم راجع به امام (ره) صحبت کنیم یا مدلی که ایشان برای حکومت طراحی کرده بود، سه چهار ویژگی مهم میشود برای مدل امام برای جمهوری اسلامی ذکر کرد.
مهمترین آن که به نظر من اصلیترین آن هم هست، تکیه امام بر مردم بود. یک دوره طولانی امام پیش از انقلاب، رهبری کردند که بتوانند انقلاب را به پیروزی برسانند و یک وقفه طولانی بیش از ۱۵ سال در خارج از کشور تبعید بودند؛ در تمام این دوران، یک نکته طلایی در سخنرانیهایشان میبینید و آن هم تکیه امام (ره) برای پیشرفت امور انقلاب و به پیروزی رساندن انقلاب، بیش از اینکه به حزب یا گروهی باشد، به روحانیت، اقشار، دانشگاه، کارگر و کشاورز باشد، که همه اینها هم بود، ولی اینها به عنوان مخاطبین کلی اسم برده میشد. ولی آنکه امام میخواهد موتور انقلاب را با آن روشن نگه دارد و انقلاب را با آن پیش ببرد، مردم بودند. امام با همین چهارچوب انقلاب را به پیروزی رساندند و بعد از انقلاب هم این موضوع حسابی در موازین امام برجسته است.
بالاخره امام یک اسلام شناس و فقیه و یک مجتهد کامل بودند. این مهم است که از اسلامی که امام به جامعه معرفی میکردند، چنین استنباط میشد که مردم هم از نظر شرعی و هم عقلی نقش اول و تعیین کننده دارند. این بعد از پیروزی انقلاب مکرر در سخنان امام دیده میشود و امام در خیلی جاها حتی با این تعبیر که خود من در یکی از سخنرانیهای ایشان اخیراً دیدم که امام میگوید «خدا و پیغمبر به ما این اجازه را نداده که نظرمان یا چیزی را بر مردم تحمیل کنیم».
یعنی استنباط امام از نظر دینی، عقلی و شرعی از دین اسلام این بود که مردم همه کاره هستند و در واقع مردم هستند که مشروعیت و مقبولیت میدهند. به همین دلیل در خود جمهوری اسلامی، امام وقتی به این نتیجه رسید که نام حکومت باید جمهوری و جمهوری اسلامی باشد، آنقدر مورد قبول مردم بود که میتوانست اعلام کند حکومت، جمهوری اسلامی است؛ ولی ایشان احساسشان این بود که این جمهوری اسلامی باید آینده داشته و مستحکم باشد، باید به رأی مردم برسد و میدانست که مردم هم قاطع رأی میدهند. در نهایت هم مردم با یک رأی ۹۸ درصدی قبول کردند که جمهوری اسلامی باشد.
بعد از آن، امام، جمهوری اسلامی را تفسیر کرد که این جمهوری دو بال اصلی دارد؛ یکی اسلامیت و دیگری جمهوریت آن است و تا آخرین لحظات حیاتشان نیز کنترل میکردند تا هیچ کدام از این دو بال تضعیف نشود. جمهوریت نباید آسیب ببیند و به همین دلیل به نهادهای انتخاباتی تأکید داشت و روی آن خیلی حساسیت داشت و موضوعی به نام «میزان رای ملت است» را در ارتباط با انتخابات آنچنان جا انداخت که کسی نتواند تصور کند که میشود موقعیت جمهوریت را به هر بهانهای تضعیف کرد.
لذا من فکر میکنم این یک بخش از مدل امام (ره) بود تا زمانی که امام جمهوری اسلامی را مستقر کرد. بعد از آن، به عنوان رهبر جمهوری اسلامی و یک فقیه که یک حکومت دینی را بنا گذاشته، باید یک جهتگیری غالب اختیار میکرد که این جهتگیری نشان میداد که یک حکومت اگر با این ویژگی مستقر شود، دنبال چه چیزی است. همین مطلبی که شما گفتید به نظر من وجه غالب نظرات امام بود که از روز نخستین خودش را نشان داد و محرومین مهمترین هدف جمهوری اسلامی برای توجه هستند. هم به محرومیتزدایی توجه داشت و هم به محرومین و اینکه باید این دو موضوع در دستور کار دولتها و حکومتها قرار بگیرد.
امام در اسفند ماه سال ۵۷ کمیته امداد را تشکیل داد؛ یعنی هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که امام اولین نهادی را که مستقر کرد نهادی بود که میخواست با آن فقرزدایی کند و تمام افراد نیازمند را تحت پوشش قرار دهد و میخواست از امکانات دولت و مردم استفاده کند تا این موضوع را پیش ببرد.
دومین نهادی که امام مستقر کردند و معلوم شد با فرمان خود ایشان مستقر شد، بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ امام بود. امام به هرحال براساس گزارشها و نظارت کارشناسی به این نتیجه رسیده بود که مسکن اصلیترین مسئله هزینه خانوار است و اگر هزینه مسکن از دوش خانوار برداشته نشود، در بقیه هزینهها گرفتار میشود و لازم است که برای خانوادههای فقیر که توانایی ساخت مسکن ندارند، یک نهادی درست شود که این کار را انجام دهد.
کلیپی اخیراً در فضای مجازی پخش شده که وقتی که امام (ره)، حساب ۱۰۰ را اعلام کردند که مردم کمک کنند برای ساخت مسکن فقرا و نیازمندان، آن صفهای طولانی که جلوی بانکها درست شد و آن افرادی که با پوششهای مختلف در آن صفها حضور داشتند، این معنای حرکت امام بود. افراد کراواتی یا خانمهایی با حجابهای مختلف میگفتند چون امام خواسته است، آمدیم پول واریز کنیم برای اینکه مسکن بسازیم.
سومین نهادی هم که باز در خرداد سال ۵۸ امام تشکیل دادند، جهاد سازندگی بود. جهاد سازندگی اصلیترین نهادی بود که امام درست کردند، با این انگیزه که مناطق و روستاهای محروم و محرومین که در روستاها هستند به آنها توجه شود. بر همین اساس، بعد از یک مقطعی امام تعریفشان از جهاد سازندگی این بود که بچههای جهاد به روستاها رفتند و با عملکردشان و کارهایی که انجام دادند، بذر انقلاب را در دل هر روستایی و هر محروم کاشتند و امروز نهالهای تنومندی شکل گرفته است.
شما رئیس جهاد جیرفت شدید؟
بله من خودم جزء آنها بودم. دلیلش هم این بود که بالاخره یک جوان بیست، بیست و یک ساله بودم که یک عشق و علاقه خاصی به امام داشتم و هم درد فقر و محرومیت را به معنای واقعی در زندگی شخصی تجربه کرده بودیم و هم میدانستیم که محرومیت در مناطق روستایی و حاشیه شهرها حتی شهرهای بزرگ، چقدر زیاد است. وقتی که امام جهاد سازندگی را اعلام نکرده بودند، با یک مجموعه دانشجویی به عنوان فعالیتهای روستایی، به سمت این رفتیم که در روستاها چه میشود کرد؟. بعد که امام جهاد سازندگی را اعلام کردند، من اولین مسئولیتم در جهاد سازندگی در شهرستان نبود، در دهستان بود. همه سطوح مدیریتی را طی کردم. آنجا دهستانی بود بین بم و ایرانشهر که خیلی دهستان محرومی بود. مجموعهای از دختران و پسران دانشجو در آنجا یک عده کار فرهنگی میکردند به خصوص خانمها؛ یک عده هم هرکار سختی را انجام میدادند. از اینکه به کمک کشاورزها بروند و محصول جمع کنند تا اینکه کار ساختمانی ساختمانشان یا مدرسهشان را انجام دهند. من هم مسئول آنجا بودم.
بعد از آنجا به جهادسازندگی جیرفت رفتم؛ اولین مسئولیتم به صورت شهرستانی جیرفت بود. میتوانم این طور بگویم که جیرفت یکی از بزرگترین شهرستانهای استان کرمان است و کرمان هم از نظر عمران و آبادی، یکی از استانهای خوب است و حتی پیش از انقلاب هم نمیشود گفت که یکی از استانهای ته جدول بوده است. با این حال شهرستان جیرفت و بخش عمدهای از کرمان، جادهاش خاکی بود و از خود جیرفت به هرکدام از بخشها و روستاها که میرفتیم، جاده آسفالته و برق نداشت. به ندرت یک روستا آب آشامیدنی داشت و مناطق عشایرنشینکه دیگر وضعیت دشوارتری داشتند.
به نظر من امام اطلاعات دقیقی از اوضاع کشور داشت که چنین موضوعی را به موضوع اصلی تبدیل کرد که باید به عمران و آبادی کشور و محرومان رسید و تغییر داد و نهادسازی کرد و ما هم به هرحال به این فرمان، لبیک گفتیم. من هم علاقه شخصیام همین بود که با این طبقه با علاقه کار میکردم.
واقعاً جوانها هم با دل و جان کار میکردند...
تمام دانشجوهایی که آنجا فعالیت میکردیم، یک سالن در خود جهاد بود که همان جا میخوابیدیم و خبری از خوابگاه و تخت نبود و هرکس یک پتویی داشت که یک گوشه پهن میکرد و میخوابید. بعد اگر میگفتند ساعت ۱۲ شب یک تریلی سیمان آورده است، این بچهها ساعت ۱۲ بلند میشدند و از جمله خود من که مسئول جهاد بودم و خودمان این تریلی سیمان را با عشق خالی میکردیم و با خودمان میگفتیم که چه فرصت خوبی پیش آمده است.
یک چنین عشق و علاقهای بود. این طور احساس رضایت میشد که داریم در جهت پیشرفت کشور و رفع مشکلات مردم و روستاییها کاری انجام میدهیم. بالاخره باید میرفتیم به روستاها آب آشامیدنی میرساندیم و لولهکشی میکردیم. از آن طرف هم امام حسابی تشویق میکردند. حالا ممکن است در سیستم بروکراسی که وجود داشت، هم در دوران دولت موقت و هم در دولتهای بعدی یک سری اصطکاکهایی به وجود میآمد و البته خود جهاد هم خود به خود، هرچه سازمانش بزرگتر شد، به سمت یک سیستم اداری خاصی رفت که باید هم اینطور میشد.
تشکیل این سه نهادِ کمیته امداد، بنیاد مسکن و جهاد سازندگی بیانگر این فکر و اندیشه امام (ره) بود که این نظام و این انقلاب باید هدفگذاری اصلیاش را برای محرومان و آسیبدیدگانی که وضعیت مناسبی برای زندگی ندارند و باید از فقر و زندگی سختی که دارند، نجات یابند و سراسر ایران عمران و آبادانی شود، باید تلاش کند.
تصورم این است که امام (ره) به این هدفش نرسید. علت اصلی هم این بود که هنوز این کار داشت شتاب و سرعت میگرفت و داشت سازمان خودش را پیدا میکرد که چگونه سازمانیافته حرکت کند که جنگ شروع شد. بالاخره کشور منابعش محدود است و اینطور نیست که بگوییم حالا هر میزان خواست به جنگ برود و بقیهاش آنقدر زیاد است که میتوان خرج عمران و آبادانی کرد. البته یک سری کارهای بزرگ توسعهاس هست که باید در کشور انجام میگرفت و به محرومترین نقطه کشور هم بخواهید خدمت کنید، سیمان، فولاد و امکانات دیگر و ماشینآلات میخواهد و اینها باید در داخل کشور طراحی و تولید شود. هرکدام از اینها شاید در همان مقطع میلیاردها تومان پول میخواست که بشود این واحدها را ایجاد کرد که یا نبود یا کم بود و نیاز بود که ایجاد شود. جنگ به سرعت توسعه کشور از نظر عمرانی آسیب زد.
در واقع یک ترمزی ایجاد شد...
البته این اضطرار در دولت بود؛ چون من از سال ۶۳ به مجلس آمدم و این اصرار بود که ما حتی در دوره جنگ باید حیات عمرانی و آبادی را در کشور زنده نگه داریم و مردم باید ببینند که علیرغم وجود جنگ، دارد در اقصی نقاط کشور ساخت و ساز میشود و اتفاقاتی میافتد. کارهای کوچک که زیاد انجام میشد؛ مثل ساخت مدرسه و درمانگاه. ولی از اینها مهمتر حتی در مواقعی که بودجه کشور خیلی محدود شد یعنی در یک دورهای، کل درآمد ارزی که داشتیم ۷ میلیارد دلار بود؛ در سال ۶۶ یا ۶۵ لایحه بودجه قرار بود بسته شود و علاوه بر بودجه ریالی، مجلس به دولت اصرار کرده بود که بودجه ارزی هم بسته شود. این یک حرف به ظاهر خیلی منطقی نیست که یک کشوری پول ملیاش ریال است و قانون اساسی هم گفته بودجه براساس ریال بسته شود ولی مجلس اصرار بر این داشت و استدلالش این بود که چون همه این محدودیتها در ارز بود، بودجه ارزی هم بسته شود. ۷ میلیارد دلار کل درآمد بود که ۲ میلیارد دلارش را در کمیسیون برنامه و بودجه به عنوان تقویت نیروی دفاعی که در اختیار نیروهای مسلح قرار بگیرد و همه نیازهای نظامی آنان تأمین شود، تصویب کردیم و ۲ میلیارد دلار هم کالاهای اساسی و ضروری که عمدتاً از خارج وارد میشد و حتی در مواقعی پنیر هم وارد میکردیم.
پنیر دانمارکیها...
بله. خاطرم هست آقای میرزاده آن موقع میگفت ما آب نمک وارد میکنیم چون پنیرها را در حلبهایی میگذاشتیم که در آن آب نمک بود؛ به هرحال نیاز کشور بود و باید تأمین میشد.
و کشور باید با ۳ میلیارد دلار باقیمانده اداره میشد. یک کمیتهای درست شده بود به نام تخصیص ارز. ما کمیته تخصیص ریال داریم که در سازمان برنامه و بودجه تشکیل میشود با حضور رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد و دارایی و به دستگاهها تخصیص ریالی میدهند؛ بودجه هم که به ریال است. کمیته تخصیص ارز اولین بار بود که تشکیل میشود و علتش هم این بود که تقاضا خیلی زیاد بود. من از طرف مجلس انتخاب شده بودم به عنوان نماینده مجلس در کمیته تخصیص ارز، یادم میآید در مواقعی به وزارت صنایع سنگین که آن موقع خودروسازی و صنایع سنگین و بزرگ دیگر کشور در اختیارش بود، مثلاً ۱۵۰ میلیون دلار ارز داده میشد.
من تصورم این است که با آن همه حمایتی که امام (ره) از دولت میکرد و با آن روحیه گذشتی که در مردم بود؛ چون مردم در آن مقطع به دلیل همین رابطه مستقیمی که بین امام و مردم شکل گرفته بود، بسیار با امام همراهی میکردند، میشد کشور را اداره کرد به طوری که کشور به هم نریزد.
همین الان که میگوییم شرایطمان از نظر ارزی سخت است، کف آن فقط از نفت ۲۰ میلیارد درآمد دارد و با صادرات غیرنفتی ۵۰ میلیارد دلار درآمد دارد؛ یعنی این شرایط کشور با وجود درآمد ارزی ۵۰ میلیارد دلاری است. حالا این را با ۷ میلیارد دلار مقایسه کنید. میگوییم یک نیروی دیگری بوده که کمک میکرد که این انسجام و وحدت وجود داشته باشد و بشود جنگ را اداره کرد و کشور را هم اداره کرد و مسائل آن را پیش برد.
اگر بخواهیم یکی از مدلهای حکومت امام (ره) را در جمهوری اسلامی ترسیم کنیم، همین مدلی است که امام، حکومتی را ایجاد کرد که تیکهگاه اصلی آن، مردم هستند و جهتگیری اصلی این حکومت محرومان و افرادی هستند که شرایط سختی دارند و اینها سرلوحه کارهای دولت قرار گیرند.
در دوره امام (ره) بحرانهای متعددی به وجود آمد که مهمترین آن جنگ بود و در دوره انقلاب هم این ویژگی در امام وجود داشت. امام شجاعتش در تصمیمگیری خیلی بالا بود. یعنی رهبری وقتی که یک حکومتی با این ویژگیها را بخواهد اداره کند، باید برای عبور از بحرانها در موافقی شجاعانه تصمیم بگیرد که بسیار کار شواری است. خصوصاً برای رهبری که تا روزهای قبل آن مواضع دیگر میگرفته است. تقریباً همه کسانی که در جنگ بودند، اصلاً تصور این را نداشتند که امام بخواهند جنگ را جز با پیروزی تمام کند؛ یعنی این شعار شده بود شعار عموم مردم. «جنگ جنگ تا پیروزی» در حضور امام گفته میشد و امام هم مکرراً در سخنرانیهایشان حتی تا هفتههای قبل از قبول قطعنامه، با صراحت میگفتند جنگ تا پیروزی و تا آخرین نفر و خانه میجنگیم. حتی تعبیر خیلی تندی درباره کسانی که به صلح فکر میکنند، به کار میبردند.
یک چنین رهبری را، مجموعهای به او گزارش میدهند که شرایط کشور به این نقطه رسیده است؛ گزارش چیست؟ گزارشی را یک مجموعه نظامی میدهد که وضعیت جنگ اینگونه است و ارتش طرف مقابل این گونه تقویت شده، از نظر امکانات نظامی وضع ما اینطور است. یک گزارشی هم سازمان برنامه و بودجه و مجموعه اقتصادی دولت میدهند که وضع بودجه کشور چنین است و ما دیگر از نظر بودجهای قادر نیستیم جنگ را حمایت کنیم. این گزارشها به امام میرسد. امام (ره) میتوانستند این گزارشها را کنار بگذارند و بگویند شما خودباخته هستید و خودتان را و توان کشور را باور ندارید؛ ولی دانستند که وقت آن است که باید انتخاب کنند و تصمیم بگیرند و آن تصمیم بسیار مهم را گرفتند و به نظر من، اگر آن تصمیم گرفته نمیشد، ما هنوز هم جنگ داشتیم و باید ادامه میدادیم.
این تصمیم کارساز امام (ره) نشان داد که رهبری، نقش کلیدی که در مقطعی که باید انجام بدهد را انجام میدهد. البته از آن جلسه نقل و قولهای زیادی هم از مقام معظم رهبری و از آقای هاشمی در خاطراتشان بیان شده است. که آقای هاشمی خیلی اصرار کردند که آقا اجازه دهید من قطعنامه را قبول کنم؛ چون آقای هاشمی و دیگران از نظر کارشناسی به امام اصرار میکردند که جنگ باید خاتمه پیدا کند. برای امام روشن شد که این مجموعه با همه موقعیتی که در میان مردم دارد، این تصمیم بزرگ را نمیتواند بگیرد و باید خودشان این تصمیم را بگیرند و ایشان اثر این تصمیم را هم میدانستند که چقدر مهم است. امام فرمودند نخیر. فقط باید خودم این تصمیم را بگیرم که مسئولیتپذیری امام را نشان میدهد. امام میتوانستند این را رد کنند و بگویند باشد شما تصمیم بگیرید و اگر نتیجهاش خوب شد من از آن حمایت میکنم. کمااینکه آقای هاشمی این را هم گفته بودند اگر بد شد، شما من را محاکمه کنید؛ من قبول دارم که به عنوان فرمانده جنگ تصمیم گرفتم و شما به عنوان فرمانده کل قوا من را محاکمه کنید ولی اعتبار و تقدس شما در بین مردم حفظ شود. اینها از ویژگیهای مهم امام بود که هم شجاعت بودند و هم مسئولیتپذیر بود.
امام (ره) این عبارت من جام زهر را مینوشم را به کار برد یعنی آنقدر برایشان تلخ بود.
بله و بعد هم برای مجلس یک یادداشتی نوشتند و توضیح دادند که چرا من این تصمیم را گرفتم و به همه این گزارشها اشاره کردند؛ این موضوع سه نکته دارد. یکی اینکه امام به موضوع گزارشهای کارشناسی توجه داشت. دو اینکه شرایطی درست کرده بود که مسئولین به راحتی با ایشان بحثهای جدی میکردند؛ مسئولینی که حلقه اول اطرافیان امام بودند و به ایشان میگفتند که دارد چه بر سر کشور میآید و دیگر قادر نیست ادامه دهد؛ به ایشان گزارش داده میشد و ایشان به گزارشی که مسئولین اقتصادی و نظامی راجع به شرایط جنگ میدادند، توجه میکردند. در موقعی باید امام تصمیم میگرفت و این شجاعت را داشت. ایشان این شجاعت را در تصمیمگیری در دوران پیروزی انقلاب هم نشان داد. موقعی که حکومت نظامی کردند و روز ۲۱ بهمن گفتند حکومت نظامی را به رسمیت نشناسید و خطاب به مردم گفتند به صحنه بیایید و نگذارید توطئه شکل بگیرد.
آقای دکتر اشاره کردید به زمانی که در جهاد سازندگی جیرفت بودید که جادههای روستایی خاکی بود و حتی جادههای اصلی، با اینکه جیرفت یکی از شهرستانهای اصلی کرمان بود. اگر بخواهید الان پشت سرتان را نگاه کنید که چه مسیری را در این ۴۴ سال طی کردیم، آیا این مسیر در محرومیتزادیی و توجه به قشر محروم موفقیتآمیز بوده است؟
کارهای زیادی انجام شده است. یکی از جفاهایی که در حق جمهوری اسلامی میشود، و آن هم به دلیل مشکلاتی است که خیلی زیاد شده و مردم را رنج میدهد، این است که همه کارهایی که تاکنون انجام شده، تقریباً نادیده گرفته میشود. الان تقریباً روستایی نیست که اینترنت و تلفن نداشته باشد. من یک وقتی استاندار اصفهان بودم و به یک روستای رفته بودم و بحث بر این بود که آب و برق برسانیم. عمده تقاضاهایی که میشد این بود که اینجا تلویزیونهایی که داریم برخی از شبکهها را نمیگیرد و یک آنتن تقویتی باید وجود داشته باشد. من خدا را شکر میکردم که میدیدم در روستاها دیگر حرف از نبودن آب و برق نیست. آن موقع هنوز اینترنت و ماهواره نبود. چیزهایی درخواست میکردند که از مرحله اول نیازها عبور شده بود. در دوران معاون اولی وقتی به روستاها میرفتیم، عمدتاً بحثهای ما در روستاهای پرجمعیتی این بود که اینترنت ندارند یا سرعت آن کم است. خب در دوره کوتاهی تقریباً به همه روستاهای پرجمعیت کشور اینترنت پرسرعت رسانده شد.
کارهای بزرگی انجام گرفته است و حالا اینجا مربوط میشود به کارهای کوچکی که از نظر حجم پروژه کوچک است و با زندگی مردم سروکار دارد و در صنعت همینطور است؛ با حجم پتروشیمی که تولید میکردیم یکی دوتا کارخانه بود که بعضیهایش هم نیمه تمام بودند یا در فولاد فقط همین کارخانه ذوب آهن اصفهان بود که ظرفیت محدودی داشت. اما در این سالها سرمایهگذاریهای زیادی انجام گرفته و سدها و فولادها و پتروشیمیهای متعددی ایجاد شده است.
در همین دوره تحریم ترامپ، گفتم که اگر این حجم از سرمایهگذاریها در کشور نشده بود، وقتی جلوی نفت ما را بستند ما با چه چیزی کشور را اداره کردیم؟
در حالیکه یک عدهای با تمام وجود با اینها مخالفت میکردند و متأسفانه باید در اینجا بگویم که خیلی از مدیرانی که طرحهای بزرگ پتروشیمی، فولاد و طرحهای بزرگ سد و نیروگاهی کشور را ساختند، به آنها چیزهای بستند که یا نتوانند در ایران زندگی کنند یا در گوشهای منزوی شوند.
سال ۹۹ که دیگر کرونا هم به کمک تحریم آمد و کشوری که با سالی ۱۱۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار اداره شده بود، در سال ۹۹ در ۶ ماه اول ۵ میلیارد دلار داشتیم و اصلاً تصور اینکه حتی میشود داروی مردم را تأمین کرد، وجود نداشت یا حتی تصور تأمین گندم مردم وجود نداشت. فکر میکردیم دیگر باید دستها را بلند کنیم. آن چیزی که به داد کشور رسید، همین سرمایهگذاریها بود. سرمایهگذاری که در صنایع پتروشیمی و فولاد شد، حدود ۲۰ میلیارد دلار صادرات داشت. شرکت فولاد مبارکه ایران تحریم بود و مدیر عامل فولاد مبارکه هم تحریم بود یعنی تحریم روی تحریم قرار گرفت تا این مدیر نتواند برای مذاکره به خارج برود. وقتی میگفتند فولاد تحریم است، ما میرفتیم ورقه فولاد را به نام شرکت کشور دیگر صادر میکردیم و معلوم میشد که فولاد ایران نیست.
من یک وقتی یک گزارشی خواندم از یکی از کشور لهستان و بلوک شرق سابق که از ک گ ب به این دولت گفته بودند شما یک جاسوس سی آی ای در کشور دارید؛ آن زمان بلوک شرق سیستم کنترل قوی داشتند و به راحتی نمیشد فهمید جاسوس چه کسی است؟ احتمالاً میدانستند که ک گ ب که چه کسی است و حتی شاید علامت هم داده بودند که معاونین سطح بالای رئیس جمهور هست. گفته بودند او ملاقاتهای متعددی دارد و خیلی کمک و خدمت میکند و بالاخره تمرکز دادند و او را گرفتند. بعدا خاطراتش چاپ شد. ایشان در بازجوییهایش گفته شده بود که از من خواسته شده بود افرادی که کارهای بزرگ انجام میدهند، کاری کنیم که بدنام شوند و نگذاریم که کارهای بزرگ در کشور انجام گیرد. فرض کنید اگر ما فولاد و پتروشیمی نداشتیم و قرار بود همین مواضع را حفظ کنیم، چگونه میخواستیم کشور را اداره کنیم؟ راهی که موجب میشود این کارها انجام نشود، این است که مدیرانی که جسارت تصمیمگیری دارند که کارهای بزرگ میکنند را از صحنه خارج میکردند. به نظر من این خط همه جا وجود داشت. من وقتی نگاه میکنم میبینم فلان آقا مدیر پتروشیمی بود؛ الان کجاست؟ خیلی از کارهای پتروشیمی را ایشان اراده کرد و انجام گرفت.
یا اگر بخواهم اسم ببرم، زمانی آقای نعمتزاده مدیر پتروشیمی بود. خیلی کار پتروشیمی انجام داد و الان هم سن ایشان خیلی بالا است که خدا انشاءالله حفظشان کند. الان ایشان چه وضعیتی دارد؟ آیا فرد خوشنامی در این کشور است و دیگران امروز به خوبی از او یاد میکنند؟
اینجا بودید که فرمودید کارهای بزرگی شده است.
بله؛ جمهوری اسلامی کارهای بزرگ کرد ولی الان که نگاه میکنیم به دلایلی از جمله تحریمها؛ چون اقتصاد بالاخره یک محیطی در اطراف خود میخواهد. اقتصاد نمیتواند همین طوری پیش برود و محیط فرهنگی، سیاسی و داخلی مناسب برای پیشبرد خود میخواهد و همچنین محیط خارجی مطمئن میخواهد. حتی اگر شما تیم قوی اقتصادی هم بگذارید، اگر این شرایط محیطی مناسب نباشد، اقتصاد پیش نمیرود. من فکر میکنم ما نتوانستیم این شرایط را خوب در کشور طراحی کنیم و به همین دلیل هم برونداد اقتصادی کشور، زندگی مردم را راضی نکرد و امروز آنچیزی که مردم ایران را زجر میدهد، شرایط اقتصادی است....
برای مطالعه متن کامل گفتگو اینجا کلیک کنید
.
انتهای پیام /*