روایت آهنگران از اخطاری که از امام گرفت/ امام به حاج   سید احمد   آقا فرمودند که: «به ایشان بگویید اشعار ‎ ‎ حماسی بخواند»

جنگ به میهن اسلامی مان تحمیل شده بود و هواپیماهای بعثی عراق هر روز گوشه ای از خاک مان را مورد اصابت بمب هایشان قرار می دادند. در این میان، رزمندگان اسلام در جبهه ها مقابل بعثی ها ایستادگی می کردند و حاج صادق آهنگران نیز در مکان های مختلف به نوحه خوانی برای آنها می پرداخت.

عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

هجده هزار امضاء در حمایت از امام

هجده هزار امضاء در حمایت از امام

پس از ارسال اوراق، فرمانده لشکر مشهد، افسران و ساواکی ها را جمع کرده بود و با عصبانیت زیاد شروع به فحاشی نموده و گفته بود: شما از اعلیحضرت پول و حقوق می گیرید و از اموال دولتی استفاده می کنید، اما هیچ عرضه ندارید و کار نمی کنید، این آخوندها بدون داشتن هیچ امکاناتی 18 هزار امضا از مردم جمع آوری و به تهران فرستاده اند در حالیکه شما اصلاً نفهمیده اید که چه کسی این کار را کرده است.

خاطره مرحوم سید صادق طباطبایی درباره برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی

خاطره مرحوم سید صادق طباطبایی درباره برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی

یک ساعت بعد احمد آقا مجدداً زنگ زد و گفت آقا می گویند رفراندوم برگزار شود. گفتم احمد جان. خم رنگرزی که نیست. گفت صادق؛ تو آقا را می شناسی. من هم می شناسم! من دیگر برای بار دوم نمی روم به آقا بگویم نه! اگر می خواهی خودت بیا و بگو.

گریه برای حضرت علی اکبر(ع)

گریه برای حضرت علی اکبر(ع)

گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین ـ علیه السلام ـ به بالین حضرت علی اکبر. همین که گفتم، قربان غریبیت یا اباعبدالله! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر، امام دستمال از جیب درآوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم.

کیفیت عزاداری امام خمینی در ماه محرم در خاطرات نزدیکان

کیفیت عزاداری امام خمینی در ماه محرم در خاطرات نزدیکان

امام همیشه تا هفتم محرم را در نجف بودند و پس از آن به کربلا مشرف می شدند. قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و زیارت عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند. در ایام دهۀ محرم در نجف، امام دو مرتبه به حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شبها هم که جزء برنامه همیشگی شان بود که به حرم مشرف شوند.

خاطره آیت الله خزعلی از جلسه درس امام(س) و آیت الله العظمی بروجردی

خاطره آیت الله خزعلی از جلسه درس امام(س) و آیت الله العظمی بروجردی

سال 1327 هجری شمسی بود. یک یا دو سال بعد به محضر درسشان شتافتم و از محضر درسشان بهره مند شدم و در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردم و دیگر ارتباط ما مبدل شد به آشنایی و استفاه از محضرشان و بهره گیری از طرز فکرشان.

مسافر امام رضا(ع)

مسافر امام رضا(ع)

وقتى که براى زیارت امام رضا یکى از اخلاف و فرزند زادگان مستقیم حضرت محمد (ص) به طرف مشهد حرکت کردیم، در یک اتوبوس با مردم بوسنى بودیم و فرصت داشتیم آوازهاى آنان را که بیشتر به دین تعلق داشت، بشنویم.

اسم پسرمان را روح اللّه گذاشتیم

اسم پسرمان را روح اللّه گذاشتیم

همسرم در سال 1989 م. (1368 هـ.ش.) به ایران آمد و به دیدار امام ـ که در آن زمان به شدت بیمار بودند ـ و سپس به زیارت امام رضا(ع) رفت و برای داشتن فرزند دعا کرد

یک بار هم به یاد ندارم

یک بار هم به یاد ندارم

از برنامه‏ های امام قدم زدن و پیاده‏ روی روزانه به مدّت حدود چهل دقیقه تا یک ساعت بود.

حالا من بنشینم روی این منبر؟

حالا من بنشینم روی این منبر؟

حضرت امام در قم هنگام درس گفتن روی زمین می‏ نشستند و درس می‏ گفتند.

شما زنده باشید

شما زنده باشید

یک خانمی در تبریز به من گفت که پسر من در دست عراقیها اسیر بوده است.

آقای بهشتی حفظ  الغیب اشخاص را دارد

آقای بهشتی حفظ الغیب اشخاص را دارد

ما گاهی برای شکایت و درد دل خدمت امام می رفتیم، اما آقای بهشتی هیچ وقت نزد امام شکوه نمی کرد.

اهتمام به نوافل

اهتمام به نوافل

حضرت امام(س) با آن کهولت سن و ضعف حتی در ایامی که ماه مبارک، مصادف با گرمای سوزان در روزهای بلند تابستان بود، مقیّد به انجام نافله مغرب و عشا بودند

انتقال درس امام به مسجد اعظم در اثر ازدحام شاگردان

انتقال درس امام به مسجد اعظم در اثر ازدحام شاگردان

شاگردان امام در مسجد سلماسى جا نمى شدند و کسانى که یک مقدار دیر مى آمدند با کمال فشردگى مى نشستند؛ طورى که رعایت حرمت فاصله بین استاد و شاگرد نمى شد و مجبور مى شدند نزدیک حضرت امام قرار بگیرند. همینطور بعضى ها بیرون مى نشستند. پسر مرحوم آیت اللّه بروجردى، آقا محمدحسن تقاضا کرده بودند که آقا درسهایشان را بیاورند مسجد اعظم؛ با تقاضاى ایشان که متولى مسجد اعظم بود حضرت امام درسشان به آنجا منتقل شد.

واکنش امام به پخش شعارهای مردم در حمایت از ایشان از تلویزیون

واکنش امام به پخش شعارهای مردم در حمایت از ایشان از تلویزیون

پس از اینکه سخنرانی امام تمام شد جمعیت بلند شدند و شروع کردند به شعار دادن. بار اول می ‏گفتند «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» آقا هم گوش می‏ کردند به تدریج شعار عوض شد و شعار دادند: «روح منی خمینی، بت شکنی خمینی» تا این شعار شروع شد آقا صدای تلویزیون را با کنترلی که در دست داشتند کم کردند ولی هنوز جمعیت شعار می ‏داد.

درس ماندگار استاد

درس ماندگار استاد

با نهایت اشتیاق و علاقه در درس اخلاق و یا عرفان ایشان امام اولین بار شرکت نمودم. آن موقع طلبه اى جوان، ولى مستعد براى اخذ مطالب بودم. مطلبى که امام ـ قدس سره ـ آن روز فرمودند به قدرى براى من جالب بود که هنوز در مغز و دلم بعد از چهل و چند سال تازه است. مطلب این بود: «بیده ملکوت کل شىءٍ» ما خیال مى کنیم چیزى هستیم؛ ولى هیچ نیستیم، هر چه هست از خدا است.

خاطره حضرت امام از استادشان آیت الله حائری یزدی

خاطره حضرت امام از استادشان آیت الله حائری یزدی

استاد خطاب به آن شخص فرمودند: خیلی خوب حرف های ما را نوشته ای اما یک «إن قلتی» حاشیه ای بر آن ننوشته ای. آن مرد گفت: خوب نتوانستم اشکال پیدا کنم. استاد فرمودند: تا آنجایی که می شد باید یک ان قلتی بزنی اگر اشکال هم نبود تا جایی که بی ادبی نبود حداقل یک فحش می دادی. (به شوخی و مزاح فرمودند).

صفحه 34 از 57 < قبلی | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | بعدی >