اینکه زندگی امام مانند سایر طلبه ها ساده و معمولی باشد برای شان مهم بود و مدام بر آن تاکید می کردند حتی نسبت به خرید مایحتاج خانه هم حساسیت به خرج می دادند. مرحوم جماعتی این موضوع را روایت کرده است.
حضرت امام وقتی که به خان نص وارد شدند نماز ظهر را در آنجا اقامه کردند. سپس یکی از طلاب به عنوان خیر مقدم سخنرانی کرده و اشعاری را در تجلیل از آن بزرگوار خواند. سپس آن بزرگوار از همه استقبال کنندگان تشکر فرمودند. آقای شیخ نصرالله خلخالی خانه ای را در حوالی شارع الرسول جهت اقامت امام اجاره کرده بودند. آن حضرت در بدو ورودشان به نجف به زیارت حرم مطهر حضرت امیر(ع) شتافته و سپس در آن خانه اقامت کردند.
آن موقع با اینکه حضرت آیت اللّه گلپایگانى و حضرت آیت اللّه مرعشى نجفى ـرحمةاللّه علیه ـ بودند و آقاى اراکى هم در مدرسۀ فیضیه تدریس مى کردند و بعضى از علماى دیگر هم بودند که درس خارج مى گفتند، اما درس حضرت امام جورى بود که برترى نسبت به همۀ درسهاى خارج داشت. ایشان منحصر به فرد در شهامت و در مدیریت بودند در تدریس هم منحصر به فرد بودند.
توفیق زیارت بعدی آن حضرت را در مدرسه علوی داشتم. چند روز بعد از 22 بهمن که هنوز امام در مدرسه علوی مستقر بودند و در واقع مهمان مؤسسه فرهنگی علوی بودند. از راه لطف یک روز اجازه دادند تا جمعی از فارغ التحصیلان و معلمان مدارس وابسته به آن مؤسسه خدمتشان برسیم و از نزدیک زیارتشان کنیم.
حضرت امام در صحنه های گوناگون که انسانهای عادی خویش را محور و مرکز مسائل معرفی می کنند، از این کار پرهیز کرده اند. گاهی ملت را متوجه خداوند متعال کرده اند، و گاهی ملت مسلمان و مبارز را محور قرار داده اند و حتی در مواردی افراد دیگر را معرفی کرده اند.
پس از فوت مرحوم آقای بروجردی تا مدتها امام راضی نبودند رساله بدهند با اینکه ما بارها از ایشان خواهش می کردیم و می گفتیم آقا زن و بچه های ما مقلد شما هستند و شما رساله ندارید آنها رساله می خواهند. می فرمود: «بگذارید در حوزه، من یک مدرس باشم».
محمد حسن دانایی با بیان اینکه شمس آل احمد در زمان حیات خود به شدت شیفته حضرت امام خمینی(س) بود گفت: شمس در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اثر شیفتگی اش به امام و انقلاب وارد فعالیت های سیاسی شد و بدون اراده قبلی و به صورتی ناگهانی در نزدیکی کانون های قدرت قرارگرفت.
یکى از آقایان تلامذه در مقام اشکال مطلبى را به عنوان نقض فرمایش ایشان از محقق عراقى نقل کرد و گفت: آقاضیاء چنین مى گوید. امام فرمودند نگویید آقاضیاء، بگویید: آقاى آقاضیاءالدین. غرض آنکه آنقدر بر حفظ شئون و مقامات عالیۀ علماى اعلام مواظبت داشتند که حاضر نبودند از محقق بزرگ مرحوم آقاى آقاضیاءالدین عراقى به نحوۀ یاد شده تعبیر بشود.
امام در یک مسأله گاهی اظهارنظر می کرد ولو برخلاف نظر همه یعنی همه یکچیز می گفتند امام هم یک چیز می گفت، امام وقتی که می گفت، همه احساس می کردند حق همین است.
یادم می آید که از امام درباره نیت طواف سوال شد و از این بزرگوار پرسیدیم در آغاز طواف خاطرم نیست که نیت را قبل از شروع طواف ( حجرالاسود) کردم یا کمی جلوتر...
ما در زندان هم که بودیم، بعضی از افراد را که به خاطر مبارزات مسلحانه گرفته بودند مورد سؤال قرار می دادیم و متوجه می شدیم مبارزه شان از توزیع رساله آغاز شده است. مبارزین مسلمان، نقطه شروع و حلقه وصل شان به یکدیگر، رساله و عکس امام بود و تشکیلاتی با ضریب اطمینان بالا ایجاد کرده بود.
امضای تفاهم نامه همکاری بین شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و مجمع خیرین سلامت با حاشیه هایی از جمله ارائه خاطراتی از امام راحل توسط مشاور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی همراه بود
از چشمان نیمه باز امام حالت وداع دیدم. جلو اشک ها را نتوانستم بگیرم .به ایشان عرض کردم می خواهم به نماز جمعه بروم، پیامی برای مردم ندارید؟ فرمودند به مردم بگویید دعا کنند که خداوند من را بپذیرد
آیت الله عراقچی گفت: ما دنبال امام یاد گرفته بودیم که باید از اخلاق حرف بزنیم. این اخلاق یک چیزی نیست که آدم آن را سرسری بگیرد. اگر طلبه متدین شد و فهمید چکار دارد می کند، دنبال انبیاء دارد قدم برمی دارد؛ حسابش جدا می شود. امام که این همه می بینید موفق بوده، چون مرد اخلاق بود و در زمان امامت شان هم صحبت که می کرد باز هم اخلاقی بود.
ما بحمداللَّه گویندگان و نویسندگان خوب داریم. ما همه چیز داریم. من من غالباً فیلم هایی که خود ایرانیها درست می کنند به نظرم بهتر از دیگران است.
امام فرمودند: مدتی است که یک چیزی مرا رنج می دهد و الآن هم گفتم که اعلام بکنند من از اینکه عکسم و اسمم در این روزنامه ها باشد و در رادیو و تلویزیون باشد و تکرار بشود بدم می آید، اینها ضد تبلیغ است
امام که آمد و بعد از مدتی شروع به پرداخت شهریه کردند، این فرهنگ را از بین بردند و به همه بالسویه شهریه می داد. هیچ فرقی بین ملیت ها قائل نشدند. این ابتکار امام تحول بزرگی را در حوزه نجف پدید آورد و موجب ارج و قرب و عزت امام و دفتر امام شد
جذابیتی که امام خمینی بر روح حساس من داشت، هنوز هم در خود حس می کنم. آن زمان تمام محاسن ایشان سفید نشده بود. امام در مدرسه آیت الله بروجردی نجف اشرف نماز مغرب و عشا را به جماعت اقامه میکرد و طلاب مدرسه و فضلا به ایشان اقتدا می نمودند...
گاهى میان استاد و شاگرد در حوزه ها شوخى و عبارات طنزآمیز گفته مى شود. شاگرد نیز بدش نمى آید که استاد یک چیزى به او بگوید یا بیندازد. بیان چنین مزاحى به ویژه از جانب امام مطلوب واقع مى شد، زیرا امام خیلى مهذب و اهل تزکیه بودند
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.