روایت آهنگران از اخطاری که از امام گرفت/ امام به حاج   سید احمد   آقا فرمودند که: «به ایشان بگویید اشعار ‎ ‎ حماسی بخواند»

جنگ به میهن اسلامی مان تحمیل شده بود و هواپیماهای بعثی عراق هر روز گوشه ای از خاک مان را مورد اصابت بمب هایشان قرار می دادند. در این میان، رزمندگان اسلام در جبهه ها مقابل بعثی ها ایستادگی می کردند و حاج صادق آهنگران نیز در مکان های مختلف به نوحه خوانی برای آنها می پرداخت.

عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

روی این موضوع تحقیق کنید

روی این موضوع تحقیق کنید

برخلاف عرف روزنامه خوانی که معمولاً افراد به تیترها و عناوین بیشتر تکیه می ‏‏کنند تا به محتوا؛ امام قبل از هر چیز به طرز فکر روزنامه نویسان و خط مشی سیاسی آنها تکیه می‏‏ کند.

در تمام عمرم دنبال پول نرفتم

در تمام عمرم دنبال پول نرفتم

بگذار مردم به روش خودشان هر طور می‏ خواهند وجوهات بدهند. شما جای خودتان باشید هر کس خواست وجوهات بدهد خودش پیش شما بیاید.

مردم از من محافظت می‏‏ کنند

مردم از من محافظت می‏‏ کنند

با وجود مشکلاتی که در روزهای اول اقامت امام در قم از نظر حفاظت و امنیت ایشان وجود داشت، امام مانع می‏‏ شدند پاسداران با اسلحه دنبال ایشان باشند.

اسلام به من بستگی ندارد

اسلام به من بستگی ندارد

به محض اینکه ایشان جمله ای در خصوص کثرت علاقه و اعتقاد گفتند که شاید در آن غلوّ بود، رنگ مبارک امام یک مرتبه سرخ شد.

ایشان ساقط خواهد شد

ایشان ساقط خواهد شد

من گرفتار تکلیف شرعی هستم، باید ظرف ده روز حساب همه چیز را روشن کند و الا من ناچارم عکس‏ العمل نشان بدهم و ایشان ساقط خواهد شد.

اگر من تأیید کنم

اگر من تأیید کنم

اگر من تأیید کنم کسانی که ایشان را تخطئه می‏‏ کنند فعالتر می‏‏ شوند و مسأله جنبۀ سیاسی پیدا می‏‏ کند.

نمی ‏توانم قصد قربت کنم

نمی ‏توانم قصد قربت کنم

بعد از آن که شما گفتید این آقا چنین کرده و به شما ارادتمند است، چون نمی‏ توانم قصد قربت کنم ، به این جهت نمی‏ آیم.

نمی ‏دانم چه گناهی کرده‏ ام

نمی ‏دانم چه گناهی کرده‏ ام

هر قدمی بردارم با مخالفت و کارشکنی عده ‏ای از آخوندهای نجف مواجه می ‏‏شوم.

همه برای خودشان دکان باز می‏‏ کنند

همه برای خودشان دکان باز می‏‏ کنند

خوف این را دارم که این ساختمانها به حیثیت معنوی حوزه‏ ها لطمه وارد کند.

شما هم نماز بخوانید

شما هم نماز بخوانید

سرانجام بر اثر فشار و اصرار بیش از حد امام حاضر شدند که برای چند لحظه ماشین را نگهدارند که فقط ایشان تیمّم نمایند. امام پس از تیمّم با خاک حاشیۀ جاده، سوار ماشین گردیدند و نماز صبح را در ماشین که به سرعت در حرکت بود به جا آوردند.

حرفت را بزن!

حرفت را بزن!

امام از تیمسار ظهیرنژاد خوششان می‏ آمد زیرا وی اهل تظاهر نبود، هر روز ریشش را تیغ می‏زد و همانطور خدمت امام می‏ رسید.

دقت شود تفاوتی نباشد

دقت شود تفاوتی نباشد

ضمن اینکه ایشان از شهامت و رشادت و فداکاری خلبانها بسیار خوشحال و راضی هستند ولی این رضایت را به طور یکنواخت نسبت به تمام ارتش اعم از زمینی، دریایی، هوایی و سپاه و ژاندارمری دارند.

استفاده احسن از اوقات

استفاده احسن از اوقات

اوقات روز را به گونه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ای تقسیم کرده بودند که نه تنها روزنامه ‏های صبح و عصر را می‏‏ خواندند، بلکه توجه خاصی نسبت به مطالب منتشر شده از سوی رسانه‏ های گروهی هم داشتند.

امشب ختم امن یجیب بگیرید

امشب ختم امن یجیب بگیرید

«دخترشان مریض است، ایشان ناراحت هستند» و به من دستور فرموده‏ اند امشب ختم «امن یجیب» بگیریم و آیت ‏الله قاضی را هم بگویم بیاید. تو توقع داری در این شرایط، امام مثل همیشه به تو پاسخ بگوید؟

این آیتِ حق، هوای نفس ندارد

این آیتِ حق، هوای نفس ندارد

آقای وحید وقتی صحبت های ما را شنیدند، فرمودند ما عالم مجاهدی که شهید شده باشد، زیاد داشته ایم اما این آیتِ حق هوای نفس ندارد.

چرا با ما قهر کرده ‏اند؟

چرا با ما قهر کرده ‏اند؟

روزی یکی از دوستان که در اثر برخورد ناخوشایند فردی تازه وارد در مسیر ناراحت شده و برگشته بود.

اگر کسی می‏ پرسید جواب می‏ دادند

اگر کسی می‏ پرسید جواب می‏ دادند

امام معمولاً در مجالس سکوت اختیار می‏ کردند، مگر موقعی که کسی از ایشان چیزی می ‏پرسید.

ترس داشتیم مبادا کالایی تهیه کنیم

ترس داشتیم مبادا کالایی تهیه کنیم

با اینکه ایشان رهبر یک حکومت بودند و یک شخصیت سیاسی و جهانی داشتند اما حاضر نبودند حتی کوچکترین قدمی در جهت بسط زندگی شخصی‏شان بردارند.

صفحه 41 از 57 < قبلی | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | بعدی >