اینکه زندگی امام مانند سایر طلبه ها ساده و معمولی باشد برای شان مهم بود و مدام بر آن تاکید می کردند حتی نسبت به خرید مایحتاج خانه هم حساسیت به خرج می دادند. مرحوم جماعتی این موضوع را روایت کرده است.
ضمن اینکه ایشان از شهامت و رشادت و فداکاری خلبانها بسیار خوشحال و راضی هستند ولی این رضایت را به طور یکنواخت نسبت به تمام ارتش اعم از زمینی، دریایی، هوایی و سپاه و ژاندارمری دارند.
اوقات روز را به گونه ای تقسیم کرده بودند که نه تنها روزنامه های صبح و عصر را می خواندند، بلکه توجه خاصی نسبت به مطالب منتشر شده از سوی رسانه های گروهی هم داشتند.
«دخترشان مریض است، ایشان ناراحت هستند» و به من دستور فرموده اند امشب ختم «امن یجیب» بگیریم و آیت الله قاضی را هم بگویم بیاید. تو توقع داری در این شرایط، امام مثل همیشه به تو پاسخ بگوید؟
آقای وحید وقتی صحبت های ما را شنیدند، فرمودند ما عالم مجاهدی که شهید شده باشد، زیاد داشته ایم اما این آیتِ حق هوای نفس ندارد.
روزی یکی از دوستان که در اثر برخورد ناخوشایند فردی تازه وارد در مسیر ناراحت شده و برگشته بود.
امام معمولاً در مجالس سکوت اختیار می کردند، مگر موقعی که کسی از ایشان چیزی می پرسید.
با اینکه ایشان رهبر یک حکومت بودند و یک شخصیت سیاسی و جهانی داشتند اما حاضر نبودند حتی کوچکترین قدمی در جهت بسط زندگی شخصیشان بردارند.
امام هیچ وقت حتی یک چک یا یک امانت را بدون دلیل برای یک روز پیش خودشان معطل نمی گذاشتند.
این سخن باعث شگفتی خبرنگاران شد چون معمولاً این طیف هرگاه همراه شخصیتها از کشوری به کشور دیگر جهت تهیه خبر اعزام می شوند از امکانات رایگان برخوردار هستند.
یکی از رفقای اهل علم که آدم بافضلی است در این رابطه برای امام اشعاری سروده بود. بعضی از رفقا گفتند ایشان را خدمت امام بفرستید تا برایش پول بگیریم.
شبی هوا در نجف طوفانی شده، و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود، من به امام گفتم امیرالمؤمنین(ع) دور و نزدیک ندارد زیارت جامعه را که در حرم می خوانید، امشب در خانه بخوانید.
اوج وارستگی و زهد امام در حدی بود که ایشان هیچ گونه دلبستگی حتی به مجموعه ها و مؤلفات علمیشان نداشتند.
خانواده امام اصرار دارند که امام را به زیرزمین حسینیه ببرند ولی ایشان به آنها می فرمودند که شما بروید، مسأله ای نیست. نترسید!
تفکر و اندیشیدن ایشان بیش از تتبع و جست وجو کردن در کتاب بود.
گفتند رسم ما این است وقتی به کسی علاقمند شدیم هنگام خداحافظی و جدایی بهترین هدیه را به او تقدیم می کنیم.
با اینکه واقعاً کار خطرناکى بود که یک جوان تنها و بدون شناسایى با امام دیدن کند اما امام پذیرفتند.
من کفران نعمت مى کنم یا شما که نعمت خدا را به این روز انداخته اید؟
والله ظلم است کسی در کنار دریای علم امیرالمؤمنین(ع) باشد و تشنه بخوابد.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.