اینکه زندگی امام مانند سایر طلبه ها ساده و معمولی باشد برای شان مهم بود و مدام بر آن تاکید می کردند حتی نسبت به خرید مایحتاج خانه هم حساسیت به خرج می دادند. مرحوم جماعتی این موضوع را روایت کرده است.
در مورد نامگذارى کودکان، حضرت امام به نام ائمه خیلى اهمیت مى دادند.
من مسئولیت دارم به زنان بگویم در راهى که تاکنون رفته اید باید تجدید نظر کنید، به صحنه بیایید، در خراب کردن بنیان شاهنشاهى مشارکت کنید، درس بخوانید و به دانشگاه بروید.
موقعی که می خواستم از خدمتشان مرخص شوم سؤال کردند آیا از من گذشتید؟
حتی الامکان از کتابهایی که مسلمانان نوشته اند استفاده شود.
یک شب عده ای را مسلح به داخل حرم فرستاده بودیم و تمام مناطق مهم را تحت کنترل گرفتیم و بعد امام را به وسیله ماشین حفاظت کردیم و رفتیم تا حرم عبدالعظیم(ع).
در روزهاى اول انقلاب و زمانى که امام در قم بودند، بعضى روزها امام متجاوز از 6 ساعت با مردم دیدار می کردند.
زیباترین منظره اى که خاطرم هست مراجعه برادران پرشور و حماسه آفرین و سرنوشت ساز همافر بود. می توان گفت پیوند ارتش با انقلاب را آنها شکل دادند.
در زندگی برای امام چیزی به اسم تعطیلی در کار مردم و انقلاب اسلامی وجود ندارد.
شهرستانی ها اعتراض داشتند که ما نیاز به ارتباط با شما داریم و شما تلفن لازم دارید.
تنها کسانی را که از نظر شرع اسلام مفسد فی الارض هستند و حکمشان مشخص است، اعدام کنید و تصمیم در مورد مابقی را به عهده دادگاه اسلامی بگذارید.
من و آقای خامنه ای رفتیم خدمتشان و جریان را مشروح گفتیم.
خیلی تعجب کردم که رژیم منحوس دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی با آن ابهتی که در دنیا برایش ایجاد کرده بودند ساقط شده ولی ایشان می فرمایند چیزی نیست.
پس از ورود ایشان به خاک میهن برای ما که محافظین مخفی امام بودیم بسیار به سختی و سنگینی می گذشت.
امام به پاسداری که گویا می خواست مردم را از سر راه ایشان دور کند اعتراض می کنند.
هیچگاه امام در راه رفتن از برادر بزرگترشان سبقت نمی گرفتند.
امام قبل از هر چیز نظرشان متوجه بعد معنوی قضیه شد و دستور انتقال ایشان را صادر کردند.
امام حاضر نبودند کلمۀ على یا محمد در زیر پایشان قرار بگیرد؛ گرچه اسم حضرت رسول(ص) یا حضرت على(ع) نباشد.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.