روایت آهنگران از اخطاری که از امام گرفت/ امام به حاج   سید احمد   آقا فرمودند که: «به ایشان بگویید اشعار ‎ ‎ حماسی بخواند»

جنگ به میهن اسلامی مان تحمیل شده بود و هواپیماهای بعثی عراق هر روز گوشه ای از خاک مان را مورد اصابت بمب هایشان قرار می دادند. در این میان، رزمندگان اسلام در جبهه ها مقابل بعثی ها ایستادگی می کردند و حاج صادق آهنگران نیز در مکان های مختلف به نوحه خوانی برای آنها می پرداخت.

عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

کاپیتولاسیون

کاپیتولاسیون

قضیه کاپیتولاسیون یک قضیه مهمی است، زود از آن نگذریم. من به عنوان یکی از‏‎ ‎‏شاگردان امام، جزو اولین آدمهایی بودم که خبر آن را شنیدم. آن هم از رادیوهای بیگانه.‏‎ ‎‏رفتم خدمت امام گفتم. امام قدری تحقیق کردند، فرمودند: «مسأله بسیار خطرناکی‏‎ ‎‏است.» مرا مأمور کردند و من رفتم تهران. گفتند بروید و حقایق را پیدا کنید. من هم آمدم‏‎ ‎‏تهران... دو یا سه روز طول کشید و من برگشتم خدمت امام. امام فرمودند: سفر خیلی‏‎ ‎‏پرباری بود.

سفری به عراق و دیدار با امام

سفری به عراق و دیدار با امام

من امام را خیلی دوست می داشتم،‏‎ ‎‏واقعاً بیشتر از پدر.

اشتیاق دیدار

اشتیاق دیدار

حاج احمد آقا، و برخی دوستان از پاریس تلفن می کردند که امام احوال‏‎ ‎‏می پرسند. من گفتم از ایشان اجازه بگیرید به دلیل اهمیت مسائل داخل، فعلاً در تهران‏‎ ‎‏باشم؛ در حالی که به شدت مشتاق زیارت ایشان هستم.

صفحه 32 از 57 < قبلی | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | بعدی >