ابعاد گوناگون زندگی امام

  یکی از چیزهای ناشناخته زندگی امام این بود که امام دارای ابعاد گوناگون بودند. مردم فقط بُعد فقاهت ایشان را می ‌شناسند و بُعد عرفانی امام را یا بُعد فلسفی ایشان را، اما سایر ابعاد امام را نمی ‌شناسند. من یادم است این مسئله را که بعد از رحلت امام در یک جلسه‌ ای مرحوم آیت الله حاج احمد آقا از ما برای سمینار اقتصاد اسلامی دعوت کردند. ایشان در آن جا مطرح کردند که بسیاری از ابعاد زندگانی امام برای مردم شناخته شده نیست و امام هم هرگز از خودشان تعریف نمی‌ کردند که حالا خودشان را معرفی بکنند. ببینید امام این همه فلسفه خوانده بودند و لیکن آن روحیه ‌ای که حالت استکباری در ایشان ایجاد شود که من فیلسوفم و من فلسفه می ‌دانم، بیایند از خودشان تعریف بکنند، هرگز این چنین نبود. (چون متأسفانه برخی‌ ها می ‌روند فلسفه می ‌خوانند می‌ گویند بعد ما خیلی چیز سرمان می ‌شود) بعد عرفانی و اخلاقی ایشان در حد عالی بود، واقعاً یک انسان کامل بود؛ طبیعی است این روحیه عرفانی و الهی امام حاکی از یک ذوق و یک ارتباط با آثار و آیات پروردگار و علاقه فراوان به طبیعت است.

 علاقه به شعر و شاعری

 ببینید علاقه امام را نسبت به شعر و شاعری تا قبل از این که دیوانشان منتشر بشود [بعد از رحلتشان] کسی اصلاً خبر نداشت، ولی من یادم هست که یک وقت آقای رسولی محلاتی به من زنگ زد یعنی تقریباً سه ماه قبل از فوت امام. گفتند که امام کلیات سعدی را خواستند اما نه کلیاتش به شکل کامل، به صورت چهار جلدی که مجزا شده باشند. گفتم: چه طور ایشان به این صورت می‌ خواهند؟ گفتند: ایشان روزها که می‌ خواهند بروند قدم بزنند دوست دارند که این جزوه‌ های کوچک به این صورت تفکیک شده باشد که این ها را مطالعه کنند. این برای من خیلی جالب بود که امام در آن سنین با آن همه کار و گرفتاری آن هم سه ماه قبل از رحلتشان این چنین علاقمند باشند که دیوان سعدی را این طوری مطالعه کنند. این بیانگر این است که ایشان چقدر در این زمینه علاقه دارند و خلاصه من رفتم و خوشبختانه این سعدی چهار جلدی را پیدا کردم و برای ایشان فرستادم.

 علاقه فراوان امام به کتاب های تاریخی

  بُعد دیگر امام که خیلی مورد غفلت است، بُعد تاریخی امام است. تا الآن هم کسی نمی‌ داند که امام علاقه فراوان به کتاب ‌های تاریخی داشتند. ایشان وقتی در دوران حصر قرار داشتند یک کتاب به دستشان رسیده بود ومطالعه کرده بودند و آن کتاب تاریخ جهان نوشته «جواهر لعل نهرو» بود. وقتی هم ایشان را به ترکیه تبعید کردند، با علاقه فراوان خودشان با این که هیچ گونه درخواستی از هیچ کس نکردند، ولی گفتند: حالا که می‌ خواهید به من محبتی کنید، من را ببرید این نقاط تاریخی ترکیه را ببینم و موزه استانبول را ایشان دو بار رفتند و مشاهده کردند. ایشان در مسائل تاریخی، درباره کاملاً زندگی دوره عثمانی اطلاعات وسیعی داشتند و من مطالعات و گفته ‌های ایشان را در مورد دولت عثمانی در یک سمیناری در استانبول که من را هم دعوت کرده بودند بیان کردم. آن قدر برای مردم ترکیه جالب بود که این را به زبان ترکی ترجمه کردند و خواهش کردند که اجازه بدهید که این را در مجله دیانت چاپ کنیم و خلاصه برای چاپ اجازه گرفتند و این که صحبت ‌های امام را در کتاب ‌هایشان و در جاهای مختلف نقل کنند. چون برای آنها جالب بود.

یادم هست که یکی از تاریخ نگاران در ایران قبل از انقلاب کتاب تاریخی نوشته بود و برای امام فرستاده بود و امام برای او پاسخی نوشته بودند و نشان می ‌داد که امام این کتاب تاریخی را مطالعه کرده بودند و از آن تقدیر کرده بودند. این مورخ در یک جلسه ‌ای این نامه امام را به من نشان داد و گفت من این کتاب را برای امام فرستادم و امام به من پاسخ دادند.

 می‌ خواهم عرض بکنم که امام مطالعات تاریخی ‌شان بسیار وسیع و گسترده بود و صحبت ‌هایی که از تاریخ مطرح می کردند همه مطالعه شده بود. هرچند که ممکن بود اشاره نکنند که من این را از کجا بیان کردم. مثلاً من در کتابشان دیدم از دائرة المعارف «فرید وجدی» نقل کردند این خیلی جالب است در آن زمان قبل از انقلاب چه قدر ایشان روشنفکر بودند که از کتاب دائرة المعارف فرید وجدی نکات جالبی نقل می کنند.

. انتهای پیام /*