امام ورزش را دوست داشتند و آن را بهترین و سالمترین تفریحات می دانستند.
زمانی که به اقتضای رشته تحصیلی ام، یکی از متون فلسفی را می خواندم...
در یک سال قمری کربلا هفت زیارت مخصوصه دارد و نجف سه زیارت مخصوصه. امام خمینی عارف عابدی بودند که سعی در انجام مستحبات می کردند از جمله اینها همین زیارت های مخصوص کربلا و نجف بود.
راه پاسداری از نهضتش همین است که هر کس در هر رتبه و مقامی که هست در پیشبرد آرمان ها و اهداف معظم له بکوشد و اگر غیر از این شد نهضت شکست خواهد خورد.
در نظر ایشان نماز یک معاشقه است نه وظیفه ای که ما مجبور به انجام آن باشیم. از نماز لذت می برند، چون عبادت را ابراز عشق در برابر معشوق می دانند. از ظاهر رفتار امام برمی آمد که زمان مناسب ابراز این شیفتگی، شب است. اکثر آشنایان این طور نقل می کنند که امام از سن جوانی نماز شب و تهجد جزو برنامه هایشان بود.
هنگامی که نزدیک نماز می شد سر از پا نمی شناختند. به هر کس که در اتاق بود صراحتاً می گفتند: بروید که وقت نماز است و همیشه در این لحظات یک تبسمی پیدا می کردند که آدم احساس می کرد انتظار لحظات شیرینی را می کشند.
اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضدهوایی به گوش ما رسید و ما چون تا آن روز با صدای ضدهوایی آشنا نبودیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار یک بمب است؛ لذا سراسیمه به اتاق امام رفتیم. دیدم امام در ایوان اتاق مشغول نماز و عبادت بودند. گویی اصلاً صدایی نشنیده و اصلاً متوجه ورود ما به اتاق نشده اند.
ورود به ضیافت الهی، روزه ماه رمضان با رعایت جوانب و الزامات آن، بهره گیری از مائده آسمانی قرآن، بستن راه های شهوات و ترک خواهش های نفسانی و مهیا شدن برای فرصت لیلةالقدر که شب نزول قرآن است و قدر و منزلت آن از هزار ماه بیشتر است، و سنت های الهی در آن احیا و سرنوشت انسان ها در آن تعیین می شود و طبیعی است که او این همه فرصت را قدر می داند و غنیمت می شمارد.
راز عظمت شخصیت امام را باید در معنویت و در تهذیب نفس و جهاد اکبر و تقوای ایشان جست وجو کرد؛ عبادتها، دعاها، قرآن خواندن ها، زیارت ها، توسل ها و به ویژه مناجات شعبانیه، این کودک یتیم را امام کرد. البته دو عنصر دیگر نیز در زندگی امام نقش اساسی داشت: توجه به کسب علم و نظم و برنامه ریزی دقیق.
به شما سفارش می کنم اگر ملاّ نیستید، اگر متدین نیستید، عاقل باشید، نخواهید حوزه چهل ساله را ضربه بزنید. خوب معلوم است، حرف بعداً معلوم می شود و ایشان ناراحت شدند از اینکه غیبتی پشت سر یکی از مراجع شده بود که آن غیبت، [به ظاهر] به نفع حضرت امام(س) و به ضرر آن مرجع بوده است و این به گوش حضرت امام رسیده بود و علت ناراحتی ایشان این امر بود.
مدیریت اطلاع رسانی به امام و ابلاغ پیامشان در دست حاج احمد آقا بود پیامها و بیانیه های امام برای درست رساندن آنها توسط خود او انجام می شد. ایشان نوشتن دوباره پیامهای امام و گذاشتن نقطه و ویرگول برای درست خواندن پیام ها را انجام می داد و اگر به نظرش می رسید که کلمه ای اشتباه نوشته شده است ممکن نبود آن را با اطمینان صددرصد هم، خودش عوض کند و من در پاریس که به ایشان کمک می کردم می دیدم بدون مشورت با امام این کار را نمی کرد.
امام فرمودند رادیو تلویزیون با رسانه های گروهی دیگر، با مطبوعات و با روزنامه فرق دارد
ایشان صبح ها نیم ساعت قدم می زدند. وقتش هم ساعت 9 بود. وقتی ملاقاتهایشان تمام می شد نیم ساعت پیاده روی می کردند.
در جمع نشسته بودیم که یکمرتبه دیدیم آقا به طرف آشپزخانه می روند.
در ماه مبارک رمضان در فصل گرماى نجف اشرف، ایشان براى نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیتاللّه بروجردى تشریف مىبردند
هرشب می بایست خدمت امام می رسیدم و صورتحساب را ارایه می دادم. آن شب آقا با تعجب پرسیدند:«چطور شد که گوشت بیشتر از گذشته گرفتی؟»
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.