من به عنوان پسر امام جرأت گفتن خصوصیات ایشان را ندارم، چون ایشان می گویند شما بی خود از من تعریف می کنید.
امام از مسئولین میخواستند که کارها خالصانه و برای خدا انجام گیرد.
هیچ وقت ندیدهام آقا از من توقعی داشته باشند.
در پاریس یکی از آقایان آمد و گفت آمریکاییها آمدهاند مصاحبهای با امام انجام دهند.
وقتی درس حوزه می خواست تعطیل شود، امام نصایحی به طلاب می کردند که از آن نصایح توحید می بارید.
بعد از آشنایی باحضرت امام نحوۀ تشرف ایشان به حرم فاطمه معصومه را در نظر دارم.
یک روز یک آقای خیلی خوش اخلاق و با شخصیتی به منزل امام آمد و در بیرونی نشست تا با امام ملاقات کند.
اوایل که امام از زندان اول تشریف آورده بودند، در مورد مدرسین حوزه با ایشان صحبت کردیم
امام گرفتاریهای شخصی آنان را در حد توان برطرف میکردند.
روح تعبد امام به ظواهر شرع، اعجاب انگیز بود.
از امام بارها شنیده میشد که علم اخلاق سرآغاز تمام علوم است.
من پیراهنى از امام دیدم که به ایشان گفتم خوب است بدهیم روزنامهها عکس این پیراهن را چاپ کنند
اولین برخورد خصوصی من با امام روزی بود که سنم در حدود نوزده سال یا بیست سال بود.
امام روزانه چندین نوبت قرآن می خوانند.
یکی از شبها در حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند
امام از حالتهایی که برای ایشان تعیّن درست میکرد بیاندازه متنفر بودند.
پایان سال تحصیلی طلاب بود که «بحث غیبت» ادامه یافته بود.
برایمان جالب بود که بدانیم همسر یک مرجع و رهبر یک ملت انقلابى،چگونه رفتار و گفتارى باید دارا باشد.
یکبار در حال رفتن به مدرسه فیضیه مشاهده کردم که عده اى دارند راجع به کتاب اسرار هزار ساله بحث می کنند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.