من به عنوان پسر امام جرأت گفتن خصوصیات ایشان را ندارم، چون ایشان می گویند شما بی خود از من تعریف می کنید.
در تاریخ در بین فقها و مجتهدین کمتر اتفاق افتاده است که کسی در همۀ علوم و معارف اسلامی تخصص داشته باشد
به یاد دارم یک بار امام در درس اخلاقی که در قم داشتند نکته قابل توجهی فرمودند
هرکجا روایتى از امام ـ علیهالسلام ـ و یا نام راوى بهمیان مىآمد، به آنان احترام می گذاشتند.
امام در رفتوآمدها و دید و بازدیدها همیشه تنها حرکت مىکردند.
به حضرت امام عرض کردیم که با آنکه همه ما اصرار داشتیم که شما از پاریس به تهران تشریف نیاورید، چه عاملى سبب شد که مصمم باشید که به ایران سفر کنید؟
امام بلافاصله چشمشان را به طرف من به طور معنیداری حرکت دادند و من کفشهای ایشان را آماده کردم که از مجلس خارج شوند.
از جمله ابعاد شخصیت امام، مراقبت بر حضور در نماز جماعت بود.
اولین برخورد خصوصی من با امام روزی بود که سنم در حدود نوزده سال یا بیست سال بود
در روز شهادت آقا مصطفی خانوادۀ حضرتامام قصد داشتند از طریق تلفن منزل با تهران تماس بگیرند
آنچه شاید به نظر من از همه صفات ایشان برجسته تر باشد دور بودن ایشان بود از هر نوع ریاکاری و عوامفریبی ظاهر
هنگامى که امام در مجلس عمومى بودند، کسى جرأت غیبت کردن یا تهمت زدن نداشت و روح معنوى در مجلس حاکم بود
یکی از مؤمنان با یک واسطه از من خواسته بود که از حضرت امام لباسی را بخواهم که در آن، نماز خوانده باشند.
برداشت امام از مطالب الهى و فلسفى و از مطالب محىالدین عربى چیزى بود که در دیگران ندیدم و سراغ ندارم.
امام در نجف هر وقت میخواستند به حرم مشرف بشوند، همان طوری که خانم
یک روز صبح که امام طبق روال قبلی جهت ملاقات وارد اتاق شدند تا چشمشان به سقف افتاد و وسایل فیلمبرداری از جمله چند روژکتور را که به سقف نصب شده بود دیدند...
امام در منزل با بچهها خیلى مهربان بودند و محیط خانواده ما پر از رفاقت و صمیمیت بود.
به جرأت میتوان گفت در طول تاریخ تشیع مرجع تقلیدی نبود که در زمان مرجعیتش به مدارس حوزۀ علمیه نجف رفته و با طلبههای مبتدی صحبت کرده و وضع زندگی آنها را مورد بررسی قرار داده باشد.
سیرۀ امامخمینى ـ دامظلهالعالى ـ آن بود که شاگرد آزاد بار آمده و مستقل باشد، چرا که خود آزادمنش بود و مستقل
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.