امام خمینی در شهریور ماه سال ۶۵ به نامه یکی از اسرای دربند رژیم بعثی پاسخ داد.
امام تا حدی به مقررات و ضوابط بیت و دفتر خودشان احترام می گذارند که با اینکه وقت مال خودشان است امام برنامه ریزی آن را از دیگران سؤال می نمایند تا برنامه های دفتر دچار تداخل نشود.
امام نسبت به کارکنان منزلشان عاطفه و مهربانی خاصی داشتند، به نحوی که شاید هیچ فرقی بین آنها و فرزندان خودشان در اظهار محبت قایل نمی شدند.
زیارت امام هشتم(ع) آرزوی من است، لکن با وجود گرفتاریهایی که دارم و از طرفی ملاقاتهای اجتماعی، برایم امکان ندارد و نمی توانم مسافرت کنم.
یکی از روزهای ماه رمضان بود. همه روزه بودیم و با اذان مغرب که از بلندگوهای نصب شده در اردوگاه به گوش رسید، همگی آماده شدیم که افطار کنیم.
آقا گفته بودند: من دیدم این بچه روزه نمى تواند بگیرد و اهمیت روزه گرفتن برایش از بین مى رود، بنابراین گفتم از قم برود که اگر یک روزى به او گفتیم روزه بگیر، بداند که باید روزه بگیرد نه اینکه بگوید مى گیرم و بعد هم برود بخورد.
دستور داده بودند که از اوائل ماه رمضان همه بر علیه امام شعار بدهند. روز اول ماه رمضان فرا رسید؛ ولی هیچکس شعار نداد.
زمستان که مىشد، یک ماه در خانه، ماهرمضان اعلام مىکردند و هر که مىخواست روزه مىگرفت و به بچهها هم گفته مىشد که چون در ماه رمضان سفر بودید و روزه نگرفتید حالا باید، این سى روز را روزه بگیرید
من شوق خاصى براى روزه گرفتن داشتم و کمتر از نُه ساله بودم که روزه گرفتن راشروع کردم.
به امام گفتم بدهید عکسش را در روزنامه بیندازند که ببینند لباس شما چه جور لباسی است.
روزی امام قبل از ماه مبارک رمضان دستور دادند که اعضای این خانه بیایند و با من صحبت کنند، من خاطرم جمع نیست که آیا در این خانه که می مانم صاحبانش راضی هستند یا خیر.
هواپیماهای عراقی در طول شبانه روز، وقت و بی وقت تهران را بمباران می کردند. همراه آنها، توپ های ضد هوایی با صداهای مهیب و گوشخراش به ویژه در دامنه کوههای شمال تهران که صدا می پیچید خواب و استراحت را از همه گرفته بودند.
تعالیم شریعتی برخی بحثها و اختلافات را در میان علما برانگیخت، ولی در عین حال نقش بزرگی در هدایت جوانان و روشنفکران به سوی اسلام ایفا کرد.
امام در ابتداى ازدواجشان با خانم یک منزل کوچک اجاره کرده و اثاث منزل را هم خانم آوردند و اثاث دیگرى نداشتند. مجموعاً زندگى امام یک زندگى طلبگى آبرومند بود.
آن افراد که ادعای ارتباط با امام زمان(عج) را داشتند پس از مدتی از پاسخگویی به سؤالات امام اظهار عجز کردند و مشخص شد که افراد صالحی نبوده اند.
دیدم سرش را روی زانوی امام گذاشته و پایش را به دیوار تکیه داده و با امام صحبت می کند و می گوید این کاغذ را درست بگذار، درست بچین و از این حرفها.
امام به من دستور دادند که در نوفل لوشاتو به منزل همسایگان بروم و از اینکه در مدت اقامتشان از سکوت حاکم بر دهکده محروم شده اند، از طرف ایشان از آنها عذر بخواهم.
رفتار ایشان از زمان طلبگی تاکنون هیچ فرقی نکرده است. از موقعی که به خاطر دارم همین برخوردها را با ما داشته اند.
امام آن دو را علی و فاطمه نام نهادند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.