امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) در  بیستم ماه ذیحجه در ابواء منطقه ای میان مکه و مدینه به دنیا آمدند. پدر بزرگوارشان حضرت امام جعفر صادق (ع) و مادر گرامی شان حمیده است که نام ‏‌های دیگری نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه برای او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خود بود و چندان فقیه و عالم به احکام و مسائل بود که امام صادق(ع) زنان را در یادگیری مسائل و احکام دینی به ایشان ارجاع می‏‌داد.

نام مبارکشان موسی و القاب و کنیه های متعددی برایشان نقل شده است، مشهورترین لقبشان به جهت آنکه خشمشان را فرو می خوردند و کظم غیض می کردند و بر آلام و مشقات فراوانی که در طول حیاتشان رخ می داد، صبر می کردند، کاظم و صابر و معروف‌ترین کنیه‌ شان ابوالحسن است. نقش نگین انگشتری‌ حضرت جمله "حسبی الله" بود و به خاطر آنکه بسیار اهل زهد و عبادت بودند به العبد الصالح معروف بودند. ایشان در میان شیعیان به باب الحوائج شهرت دارند.

دوران 35 ساله امامت آن بزرگوار همزمان بود با اوج قدرت حکومت عباسیان و ایشان با چهار تن از حاکمان عیاش و مستبد عباسی به نام‌های منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید هم عصر بودند که به فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر کدام، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را به بهترین شکل ممکن به انجام رساندند و گر چه در این مسیر با حوادث خونینی مانند واقعه فخ و نیز شهادت جمعی از علویان روبرو شدند ولی ذره ای از وظیفه خود کوتاه نیامده و تلاش شان را بر محورهای زیر متمرکز کردند:

یک) تبلیغ دین الهی و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ به پرسش های شفاهی و کتبی و. . . .

ب) پرورش انسان‌های مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان.

ج) مبارزه بی‌امان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدان‌های مختلف و تشریح مبانی حق.

د) تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی، تا مرز وزارت و استانداری، به منظور خنثی‌ سازی نقشه‌های مخرب و دین‌ سوز دشمنان، کمک به مظلومان و محرومان و دفاع از حریم شیعیان.

ه) سامان‌دهی شیعیان با شیوه‌های مختلف تربیتی، عملی، مناظره‌های سیاسی و. . .

 

ویژگی ها و سجایای امام موسی کاظم (ع)

موسی بن جعفر (ع) به جرم حقگویی، ایمان، تقوا و علاقه مردم زندانی شدند. آن حضرت را به جرم فضیلت و اینکه از هارون الرشید در همه صفات و سجایا و فضایل معنوی برتر بود به زندان انداختند. شیخ مفید درباره آن حضرت می‌گوید: " او عابدترین، فقیه‌ترین، بخشنده‌ترین و بزرگ منش‌ترین مردم زمان خود بود، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت. این جمله را زیاد تکرار می‌کرد: " اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب " (خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار.) 

امام (ع) بسیار به سراغ فقرا می‌رفتند. شب‌ها در ظرفی آرد و خرما می‌ریختند و به فقرای مدینه می‌رساندند، در حالی که آنها نمی‌دانستند از ناحیه چه کسی است. هیچ کس مثل ایشان حافظ قرآن نبودند، با آواز خوش و حزین قرآن می‌خواندند، طوری که شنوندگان از شنیدنش به گریه می افتادند. مردم مدینه به حضرت لقب " زین المجتهدین " داده بودند و آن روز که از رفتن امام به عراق آگاه شدند، شور و ولوله و غوغایی عجیب بر پا کردند. آن روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شب‌ها و روزها برای دلجویی به خانه آنها می‌آمده است.

سرانجام حضرت در 25 رجب سال 183 هجری قمری در سن 55 سالگی، به‏ وسیله زهری که در زندان" سندی بن شاهک" به دستور هارون ‏الرشید به آن حضرت خورانیده شد به شها‌دت رسیدند و در مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است دفن شدند.

به یمن تبرک به چند حدیث از ایشان اشاره می کنیم:

ـ تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسایی کرده‌ام: اوّلین آن‌ها این که پروردگار و آفریدگار خود را بشناسی و نسبت به او شناخت پیدا کنی.

دوّم، این که بفهمی از برای وجود تو و نیز برای بقای حیات تو چه کارها و تلاش‌هایی صورت گرفته است.

سوّم، بدانی که برای چه آفریده شده‌ای و منظور چه بوده است.

چهارم، معرفت پیدا کنی به آن چیزهایی که سبب می‌شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوی یعنی راه خوشبختی و بدبختی خود را بشناسی و در جامعه چشم و گوش بسته حرکت نکنی.

 

ـ بد شخصی است آن که دارای دو چهره و دو زبان است که در پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر.

 

ـ مَثَل دنیا همانند مار است که پوست ظاهر آن نرم و لطیف و خوشرنگ، ولی در درون آن سمّ کشنده‌ای است که مردان عاقل و هشیار از آن گریزانند و بچّه صفتان و بوالهوسان به آن عشق می‌ورزند.

ـ نرمش و ملایمت داشته باش که ملایمت میمون و مبارک است و کج خلقی تأسف‌بار و نامبارک. نرمش، خوش خویی و نیکوکاری خانه‌ها را آباد می‌کند و بر روزی انسان می‌افزاید.

 

 

منابع:

کافی: ج 1، ص 50، ح 11، اعیان الشیعة: ج 2، ص 9، نزهة النّاظر: ص 121، ح 1

تحف العقول: ص 213، بحارالا نوار: ج 1، ص 154، ضمن ح 30، و ج 75، ص 312، ضمن ح 1

تحف العقول: ص 291، بحارالا نوار: ج 1، ص 150، ضمن ح 30

وسائل الشّیعة: ج 15، ص 350، ح 1، مستدرک: ج 11، ص 381، ح 1

کتاب سیره 14 معصوم

. انتهای پیام /*