جنگ تحمیلی هویت ملت و امت ما را مورد تجاوز قرار داده بود و دفاع در مقابل این تجاوز یک امر فطری بود. روحیه انقلابی و ایثارگری که با فرهنگ عمومی مردم پس از انقلاب در هم تنیده شده بود، تأثیر فراوانی بر روند جنگ داشت و وحدت ملی در عملیات فتح خرمشهر تجلی ویژه ای پیدا کرد. فتح خرمشهر ، تنها محدود به عملیات نیست بلکه حاصل تلاش یک دوره طلایی نه ماهه است که با شکستن محاصره آبادان شروع و به فتح خرمشهر منجر شد.

جریانهای سیاسی آن زمان مانند مسائل مربوط به بنی صدر و منافقین در داخل کشور می توانست به دشمن ما در جنگ کمک کند.

ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران اسلامی در یک رویارویی جناحی که بیش از یک سال به طول کشید، توسط اکثریت مجلس برکنار شد. در تابستان 60 سازمان مجاهدین خلق به بهانه حمایت از بنی صدر در مقابل رأی عدم کفایت مجلس به او، اعلام قیام مسلحانه کردند. ابتدا در تظاهراتی مسلحانه عده ای از مردم را شهید و مجروح کردند، سپس با فاجعه هفتم تیر 72 تن از سران کشور به طور دسته جمعی ترور کردند، در هشتم شهریور همان سال رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر را ترور کردند، امنیت مردم کوچه و بازار را با انجام ترورهایی که به ترورهای کور مشهور شده بود به خطر انداختند؛ مثلاً سر سفره افطار، خانواده ای را به رگبار بستند، بقال، میوه فروش و ... را ترور می کردند. همه این کارها را به نام حمایت از بنی صدر می کردند این وضعیت نظام را مجبور کرد برای حذف آنان اقدام کند. آنچه سبب واکنش عملی نظام علیه سازمان مجاهدین خلق شد، دست به اسلحه بردن و ترورهایی بود که آنها انجام می دادند و الّا صرف مخالفت آنها با حاکمیت از اول انقلاب وجود داشت و نظام هم آنان را تحمل می کرد. بنی صدر در منافقین را در عملیات مسلحانه همراهی کرد. بالنتیجه با حذف منافقین، بنی صدر نیز حذف شد.

دوران طلایی 9 ماهه دفاع مقدس در آن ایام، نماد افزایش کارایی نظام بعد از آن جراحی سیاسی درون نظام است. بستری که در اثر یک تحول اجتماعی - سیاسی ایجاد شده بود.

فتح خرمشهر قله ای در دوران طلایی دفاع مقدس است که نماد کارایی بهینه نظام نیز به حساب می آید. هر چند که بعد از فتح خرمشهر نیز جنگ ادامه پیدا کرد و حوادث مهمی چون فتح فاو و پیروزی در شلمچه به دست آمد. فتح خرمشهر یک پیروزی ملی است اما فتح شلمچه و فاو یک موفقیت نظامی است هرچند که اهمیت استراتژیک و تاکتیکی آن فوق العاده است.

ارتش عراق از 31 شهریور 1359 تا 27 دی همان سال قریب 15000 کیلومتر مربع از سرزمین های ایران اسلامی را اشغال کرد. طی سال اول جنگ با نبردهای محدود، نزدیک به 10 درصد مناطق اشغالی را آزاد کردیم. در سال دوم جنگ و در نتیجه ی آن دوران طلایی 9 ماهه وسعت مناطق آزاد شده نزدیک به 70 درصد مناطق تحت اشغال دشمن را در بر می گرفت. اما هنوز بیش از 30 درصد از سرزمین های اشغالی آزاد نشده بود. اندکی پس از فتح خرمشهر عراق با یک تدبیر نظامی و با اتخاذ یرستیژ مسالمت جویانه و به ظاهر صلح طلب نیمی از مناطق در اشغال مانده را تخلیه کرد و از دشت های آسیب پذیر به ارتفاعات مرزی ایران عقب نشینی کرد. اما همچنان 2500 کیلومتر مربع را در اشغال خود نگهداشت تا برسر میز مذاکره دست برتر را داشته باشد. اگر آن روز که هنوز برخی از سرزمین های کشور همچون؛ شلمچه، طلائیه، فکه، جبل حمرین، ارتفاعات مشرف به مهران، ارتفاعات مشرف به سومار و نفت شهر در اشغال تجاوزگران بود با متجاوزین دور یک میز می نشستیم آیا سرنوشتی چون اعراب در مذاکرات نافرجام 50 ساله خود با رژیم غاصب اسرائیل پیدا نمی کردیم؟

نگاه ها باید بر اساس تجربه اندوزی از آنچه حادث شده است باشد و باید به درس آموزیهای ارزشمند آن دوره بپردازیم.

در خاتمه خاطره ای از یکی از فرماندهان جنگ نقل می شود:

روز دهم اردیبهشت، حدوداً چهل روز بعد از پایان عملیات فتح المبین، عملیات الی بیت المقدس با هدف آزادسازی خرمشهر شروع شد؛ برای دشمن غافگیرانه بود. فکر نمی کرد ما این استعداد از نیرو را در این زمان کوتاه مجدداً آماده کنیم. از نظر وسعت، منطقه عملیاتی در سه مرحله انجام شد. عملیات واقعاً سختی بود. مخصوصاً مرحله آخر را که ما نیرو کم آورده بودیم و به این علت عملیات را یک هفته متوقف کردیم. برای مرحله سوم و آزادسازی خرمشهر دو تیپ از سپاه و یک تیپ از ارتش را از منطقه عملیاتی فتح المبین به کمک گرفتیم. آن شب را من تا صبح بیدار بودم. بعد از نماز صبح از فرط خستگی خواب افتادم. خواب دیدم خدمت امام رسیدم و نقشه عملیات را خدمتشان ارائه کردم و گفتم آقا خرمشهر را آزاد کردیم. امام بسیار خوشحال و شاد شدند و شروع به لبخند زدن کردند. من لبخند مبارک آن بزرگوار را در خواب دیدم و از خوشحالی حضرت امام از خواب پریدم. هنوز خرمشهر آزاد نشده بود. من به آقای رضایی گفتم: من الآن این خواب را دیدم و یقین دارم که ما به همین زودی خرمشهر را می گیریم. ساعت ده صبح همان روز اولین یگان ما وارد خرمشهر شد. بچه های لشکر 8 نجف اشرف اولین نیروهایی بودند که بعد از نزدیک به دو سال وارد خرمشهر شدند. عراقی ها تصور چنین پیشرفتی در کار بچه ها را نداشتند و حتی در همان صبح با هلیکوپتر نیرو وارد خرمشهر می کردند. هلیکوپترهای آنها آنقدر مطمئن بودند که به راحتی پایین می آمدند تا آنجا که بچه ها یکی از آنها را با آر. پی. جی سرنگون کردند. خلاصه عراقی ها قصد ماندن و جنگیدن داشتند و انبوه نیروهای آنها درون شهر بیانگر این واقعیت بود. ده هزار نفر از نیروهای آنها درون خرمشهر به اسارت دلاور مردان اسلام درآمد. جنگ بسیار سخت و خسته کننده ای بود. آزاد سازی خرمشهر و اعلامیه حضرت امام در این رابطه باعث تقویت بسیار بالای روحیه رزمندگان اسلام شد. عملیات الی بیت المقدس روز دهم اردیبهشت شروع شد و ساعت ده صبح روز سوم خرداد نیروهای ما وارد خرمشهر شدند که ساعت دو بعدازظهر از اخبار سراسری آزادسازی خرمشهر اعلام گردید و شادی زایدالوصف مردم را به دنبال داشت. پیام حضرت امام که در همان روز صادر شد، بسیار روحیه آفرین و خط دهنده بود. (همان؛ ج 15،ص 257 - 259) بعد از عملیات بیت المقدس فرماندهان سپاه به همراهی گروهی از خانواده های شهدا با حضرت امام دیدار داشتند که در آن دیدار، آن حضرت از وحدت حاصل بین رزمندگان و نتیجه کار آنها رضایت خاطر کامل خود را اعلام کردند. (همان؛ صص 286 - 289)  

 

. انتهای پیام /*