‏‏امام خمینی (س) بحق در تاریخ اسلام، بزرگترین عالم دینی است که از «حکومت اسلامی» و اجرای آن سخن گفته، و تنها فقیه و مرجع تقلیدی است که در مرحلۀ عمل توانسته است به اندیشه و اعتقاد خویش در گسترۀ وسیعی جامۀ تحقّق بپوشاند، هر چند با آنچه او خواهانش بود، فاصله بسیار داشت. از همین رو توجّه به تمامی زوایای اندیشۀ امام در این موضوع از اهمیّت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.‏

‏‏     «حکومت اسلامی» در اندیشۀ امام خمینی (س)، تبلور و تحقق اسلام راستین است، نه نظریه ای که در دوره ای از زندگانی ایشان در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی و بر پایه حوادث به وجود آمده باشد، در نگاه امام، اسلام آیینی است که مقصد آن انسان و تربیت و پرورش اوست و انسان، حقیقتی است که روح و بدن، ملک و ملکوت، دنیا و آخرت مراتبی از هستی او می باشد، جدا کردن هر یک از این دو به معنای عدم شناخت انسان، و بیراهه رفتن است. بر این پایه «حکومت اسلامی» برای ادارۀ دنیای انسان و بدن او نیست که ادّعا شود عقل بشری و تجربۀ انسانی برای آن کافی است؛ بلکه برای اداره و تربیت انسان است که بدن و روح آن دو مرتبه از یک حقیقت است و دنیا و آخرت آن، ظاهر و باطن یکدیگر می باشد؛ جداسازی این دو ممکن نیست و نتایج آن جز به زیان انسان پایان نمی یابد. به همین دلیل، امام هم نگاه دنیاگرایانه را به انسان نفی می کنند، و هم نگاه آخرت گرایانه را. جدایی دین و سیاست را هم به نفع سیاست و دنیا نادرست می دانند، و هم به سود دین و آخرت.

پژوهشگر اندیشه و افکار امام می تواند این اندیشه را در همۀ آثار قدیم و جدید امام ببیند و ردّ پای «حکومت اسلامی» را در آنها مشاهده کند. از نظر امام همۀ هستی، تحت ولایت حق تعالی و ولایت کلیّۀ رسول الله (ص) است و حکومت ظاهری در دنیا، شعبه ای از ولایت کلیّۀ رسول الله (ص) می باشد. در آثاری چون: ‏‏مصباح الهدایة‏‏، ‏‏کشف اسرار‏‏، رسالۀ ‏‏الاجتهاد و التقلید‏‏ و ‏‏تحریرالوسیلة‏‏ که پیش از دروس ‏‏ولایت فقیه‏‏ در سال 1348 ه‌.‌ش. در نجف اشرف نگاشته شده، این اندیشه بارز و ظاهر است. آنچه در دروس نجف امام بروز و ظهور کرد و در کتاب ‏‏البیع‏‏ به قلم ایشان به رشته تحریر در آمد و همۀ مطالبی که در سالهای پیروزی انقلاب و دوران مبارک ده ساله از ایشان به عنوان رهبر انقلاب و جامعۀ اسلامی و ولیّ فقیه متبلور شد، مطالبی بود که بر پایۀ زمان و مکان و شرایط بیان شد، تا آن حقیقت در پوشش مناسب خود، در زمان ما جامۀ عمل بپوشاند. امام پیاده‌شدن آن حقیقت الهی را در دوران معاصر و کشور ایران در شکل «جمهوری اسلامی» می بینند که هم ولایت الهی را در بر دارد و هم رأی و جایگاه مردم که صاحبان حق در ادارۀ زندگی خویش هستند؛ و به بیان دیگر «جمهوری اسلامی» حقیقتی از تحقق ولایت الهی و حکومت اسلامی است که زمان و مکان، شکل آن را تعیین کرده است. شرح و تفصیل در این موضوع از نگاه امام، در اینجا مقدور نمی باشد.‏

مجموعۀ حاضر که به عنوان تبیان «حکومت اسلامی و ولایت فقیه» گردآوری شده است، شامل شش بخش و چهار فصل می باشد.‏

‏‏این مجموعه در بردارنده همه مطالبی است که در آثار امام به «حکومت اسلامی» ارتباط دارد ـ البته مبانی این بحث مثل انسان شناسی و ولایت الهی در اینجا نیامده است ـ و تلاش گردیده است که دیدگاه امام در تمام جوانب بحث روشن گردد؛ به همین دلیل مباحث مختلفی که مرتبط با «حکومت اسلامی» است مثل اقتصاد، سیاست خارجی، فرهنگ و تمّدن، انتخابات، مجلس، قوّۀ قضائیه، و... در حدّ نیاز به آن پرداخته شده است تا موضوع به طور کامل ارائه شود؛ ولی تفصیل هر یک را خواننده باید در تبیانهای خاصّ آنها جستجو کند.‏

. انتهای پیام /*