یادداشتی از: حسن پویا: انسانها مصون از اشتباه و خطا نیستند و هرگز نمی شود چنین ادعایی کرد که من هیچ وقت اشتباه نمی کنم، ولی آنچه مهم است اقرار و قبول اشتباه است. گرچه هر شخصی به اندازه جایگاه و مسئولیتی که دارد اگر اشتباهی مرتکب بشود به همان اندازه تأثیرگذار خواهد بود و گاه برای یک جمعی یا ملتی موجبات خسران و زیانهای جبران ناپذیری را فراهم میکند، از این رو انسانهای بزرگ بسیار نیازمند مراقبت هستند که خطایی از آنها سر نزند.
آنچه در نظر امام خمینی مهم می نماید و نشان از عظمت روح بزرگ انسانی دارد اقرار و قبول اشتباه است، ایشان می فرماید:
انسان مصون از اشتباه نیست، و بر خلاف آن چیزی که میزان اقتضا میکند شده است، قدرت روحی انسانِ صحیح آن است که بتواند همان اول بنویسد که من اشتباه کردم. مسأله این است هر که این قدرت را پیدا کند این مالک خودش است. و اگر این قدرت در انسان نباشد، مالک خودش نیست؛ شیطان مالک آدم است. (صحیفه امام، ج 14، ص 173)
امام خمینی در سال 1362 در پیامی که به نمایندگان خبرگان رهبری و رهبران آینده می دهند، در آخر می فرمایند:
باید بدانید و میدانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید، و اقرار به خطا کنید؛ که آن کمال انسانی است، و توجیه و پافشاری در امر خطا نقص، و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید، و جانب احتیاط را مراعات نمایید. (صحیفه امام، ج 18، ص 7)
بنابراین یکی از مراقبتهای دائمی ما باید این باشد که سعی کنیم مرتکب اشتباه و خطا نشویم زیرا برخی از اشتباهات ملتی را نابود میکند:
انسان همیشه اشتباه میکند. اما یک ملت را ممکن است یک اشتباه به باد بدهد. (صحیفه امام، ج 13، ص 478)
روحهای بلند و با عظمت اگر اشتباهی را مرتکب بشوند، آنچنان خودساختهاند که اقرار به اشتباه میکنند و از مردم عذرخواهی مینمایند.
نترسیدن از مرگ
اگر تصفیه کردید، اگر نفْس خودتان را تطهیر کردید، اگر اعمال خودتان را با قرآن کریم وفق دادید، با احکام اسلام وفق دادید، اگر اخلاق خودتان را اخلاق قرآن کردید، اگر نفْس خودتان را تصفیه کردید، باک از هیچ چیز نداشته باشید. مردن چیزِ سهلی است، چیز مهمی نیست. این است که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ مولای همه میفرمود که من به موت آن قدر انس دارم که بیشتر از انسی که بچه به پستان مادرش دارد. برای اینکه او فهمیده بود که دنیا چیست و ما ورا چیست؛ فهمیده بود که موت یعنی چه. موتْ حیات است. (صحیفه امام، ج 6، ص 311)
مسأله مرگ و باور به آن از مسائل بسیار قابل توجه بشر بوده و هست. در اینکه عاقبت حیات بشری به مرگ منتهی میشود شکی نیست، اما اعتقاد قلبی به آن و آمادگی برای این واقعه عظیم در زندگی از مسائلی است که کمتر انسانها به آن توجه میکنند، در حالی که در روایات ما بسیار به آن توجه داده شده و حضور بر سر قبور و نیز تشییع جنازه و مراسم مردگان برای یادآوری این مسأله سفارش شده است.
آیات بسیاری نیز در قرآن کریم در این زمینه نازل شده که نشان از اهمیت موضوع دارد.
حضرت امام خمینی با نگاهی معنوی و عرفانی و اخلاقی به مسأله مرگ و جهان پس از آن نگریسته و در مواردی پیرامون آن نکاتی را یادآور شدهاند، از جمله در این کلام نقل شده به ارتباط مسأله تصفیه نفس و تطهیر باطن و مرگ و عدم ترس از آن اشاره دارند.
در جای دیگر میفرمایند:
از حالا به فکر باشید؛ از جوانی به فکر باشید. الآن هر قدمی که شما برمیدارید رو به قبر است. هیچ، هیچ معطلی ندارد؛ هیچ اشکالی ندارد. هر دقیقهای که از عمر شریف شما میگذرد، یک مقداری به قبر و آنجایی که از شما سؤالات خواهند کرد و همه مسئول خواهید بود، دارید نزدیک میشوید. فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است. (صحیفه امام، ج 2، ص 40)
زمامدار خودساخته
در هر کشوری حاکمان نقش اول را دارند. رفتار و کردار آنها در جامعه ناخودآگاه تأثیر دارد. آنجا که رهبران و سران کشور انسانهای خودساخته و باورمند باشند، مردم آن کشورها نیز در آسایش و سعادت خواهند زیست، اما در کشورهایی که مسئولان و سران آن، از چپاولگران باشند و از آنها حمایت کنند طبیعتاً مردم هم به سوی دزدی و خیانت رو میآورند و در طول زمان به اوصاف آنها متصف میشوند.
امام خمینی می فرماید:
اگر یک انسان، یک شاه، یک رئیس مملکت، مهذب و صحیح باشد، آنهایی که اطرافش هستند همه صحیح خواهند شد؛ و آنها هم سرایت میکند صحت عملشان، به پایینترها. یکوقت میبینید که اگر بیست سال یک حاکم عادل در بین مردم باشد، یک مملکت عادل پیدا میشود. (صحیفه امام، ج 7، ص 285)
در جای دیگری می فرماید:
یک مملکتی که دارای انسان مهذب است، تمام مطالبش حل است. انسان آگاه مهذب همه ابعاد سعادت را برای کشور تأمین میکند. انسانی که ایمان به خدای تبارک و تعالی دارد، انسانی که متعهد است، انسانی که مهذب است، دست ظالم را کوتاه میکند. (صحیفه امام، ج 7، ص 531 ـ 532)
در جهانی که الآن ما در آن زندگی میکنیم به روشنی پیداست که در هر مملکتی که حاکمان آن نسبتاً صالح هستند، مردم نیز از صلاحیت نسبتی برخوردارند و لکن در کشورهایی که دائماً ظلم و ستم حاکم است، مردم نیز به مرور زمان بر دین ملوک خود درآمده و آلوده به ستم شده است.
حاکم فاسد
اگر آدمِ فاسد باشد یک هیأت دولت فاسد درست میکند، یک مجلس فاسد درست میکند. دنبال او فرهنگ فاسد، نظام فاسد، اقتصاد فاسد بد- همه اینها دنبال بدی آن مرد است- از آنجا شروع میشود همه اینها. اگر آن مرد، آن کسی که در آن نقطه بالا به خیال خودش واقع شده، یک آدم صلاحیتداری باشد، یک آدمی باشد که به فکر ملت باشد، یک آدمی باشد که بستگی به غیر را عار بداند برای خودش، یک نفر مُسْلمی باشد که- مسلمانی باشد که- تحت فرمان خدا باشد، که نباید زیر بار اجانب برود، نباید فرمانبردار اجانب باشد؛ اگر یک همچو آدمی رئیس یک مملکت بشود، تمام مملکت را همان اصلاح میکند. (صحیفه امام، ج 5، ص 319)
یکی از دغدغه های مهم امام خمینی درباره ایران و سایر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی، حاکمان فاسد آنها بود. ایشان در مقاطع مختلف درباره کشورهای اسلامی و حاکمان فاسد آنها هشدار میدادند و از اینکه مسلمانان زیر بار سلطه بیگانگان باشند، به شدت ناراحت بود و به مسلمانان دنیا گوشزد میکرد که تا این حاکمان بر کشورهای اسلامی حاکم باشند روی خوشی نخواهید دید و نه تنها پیشرفتی حاصل نمیشود که دائماً رو به عقب خواهید رفت. از سوی دیگر معتقد بود که حاکمان فاسد و ستمگرها حاضر نیستند افراد صالح را بر سر کار بیاورند و از کسانی بهره میجویند که همچون خود آنان فسادگر و تباه کننده ملک و مملکت باشند.
شخص اول یک مملکتی به حسب حکومت تزکیه نشد، اخلاقش مزکّی نباشد، عقاید تزکیه شده نباشد، اعمال، اعمال مزکّی نباشد، همین یک نفر یک مملکت را به هلاکت میکشاند. (صحیفه امام، ج 9، ص 135)
حکومتِ عدل، تمام مصالح کشور را تأمین میکند به اندازه قدرت. و حکومت ظلم، تمام بدبختیها را برای یک ملتی ایجاد میکند. (صحیفه امام، ج 9، ص 135)
سرکشی نفس
تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشهاش همان طغیانی است که در نفس هست. ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمیشود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز میشود، تجاوز که شد، اختلاف حاصل میشود و این فرق نمیکند، از آن مرتبه نازلش طغیان است تا آن مرتبه عالی آن. (صحیفه امام، ج 14، ص 390)
سرکشی و طغیانگری یکی از صفات انسان است. اگر نفس سرکش ساخته نشده باشد قطعاً به سوی طغیانگری میرود و هر زمان قدرت و مقامی پیدا کند، طغیانگریاش بروز پیدا میکند.
از این رو نفس انسان دائماً نیازمند تزکیه، تذکر و تهذیب است. چه بسا انسان تا زمانی که در جایگاه خاصی قرار نگرفته است هرگز این روحیه در او ظهور و بروزی نداشته باشد، اما آنگاه که به قدرت میرسد و یا ثروتی پیدا میکند، گذشته را به فراموشی میسپارد و همین قدرت و ثروت سبب سرکشی او میشود و در نتیجه به دیگران ظلم و ستم روا میدارد. انسانهای ساخته شده در هر موقعیتی که قرار میگیرند گذشته خویش را فراموش نمیکنند. شخصیت و هویت انسانی را زیر پا نمیگذارند.
اکثر اختلافهایی که در جهان بشریت رخ مینماید از این روحیه خودخواهی و طغیانگری است.
اختلافاتی که بین همه بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همه بشر هست، این اختلافات ریشهاش این طغیانی است که در نفس هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته میشود. (صحیفه امام، ج 14، ص 391)
صراط مستقیم
از این جهت تفسیر شده است «صراط مستقیم» به «دین» و «اسلام» و امثال آن. و اگر از اهل سلوکند، مقصود از «هدایت» راهنمایی، و از «صراط مستقیم» نزدیکتر راه وصول الی الله است، که آن راه رسول الله و اهل بیت او است؛ چنانچه تفسیر شده است به رسول خدا و ائمه هدی و امیرالمؤمنین علیهم الصلاة و السلام. (آداب الصلاة (آداب نماز)، ص 287)
مسلمانان در هر نماز از خداوند متعال تقاضای هدایت به صراط مستقیم را دارند. در مقابل همه راههایی که دیگران میروند تنها یک راه صراط مستقیم است که در بیان امام خمینی به خوبی اشاره شده و تفسیر شده است به دین و اسلام و مانند آن. لکن خصوصیت بارز صراط مستقیم آن است که نزدیکترین و روشنترین راه به سعادت انسان است. در همه اعمال عبادی و غیر عبادی ما، صراط مستقیم وجود دارد. آنگاه که انسان به صراط مستقیم برسد زودتر به نتیجه خواهد رسید، و آن راهی نیست که حرکت در راه ائمه معصومین از خصوصیات صراط مستقیم، سرعت در رسیدن به مقصد است، چنانکه انسان اگر در راههای زمینی هم به بیراهه برود ممکن است یا به مقصد نرسد و یا بسیار با دشواری و سختی برسد. ولکن آنگاه که صراط مستقیم را طی میکند زودتر به سرمنزل مقصود میرسد. در مسائل اجتماعی و سیاسی هم امام خمینی این هشدار دارد که انحراف از صراط مستقیم و گرایش به چپ و راست، موجب انحراف خواهد شد:
اگر انحراف داشته باشیم، چه به چپ و چه به راست، چه طرف چپ که تعبیر به مغضوب علیهم شده است و چه طرف راست که تعبیر به ضالّین شده است در مقابل طریق مستقیم و صراط مستقیم اگر از این راه مستقیم رفتیم، از اینجا که حرکت کردیم راه مستقیم باشد، منحرف نباشد، شرقی نباشیم غربی نباشیم، مستقیم باشیم، یمین و شمال نباشد در کار، مستقیم حرکت کنیم از اینجا به لا نهایت، سعادتمندیم و ملتی را سعادتمند کردیم. (تفسیر سوره حمد، ص 241)
.
انتهای پیام /*