قم؛ ۱۳۴۰_ صدور اجازه نامه در امور حسبیه و شرعیه به آقای سید علی کاشانی؛

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱، ص ۷۲

 ***

نجف اشراف؛ ۱۳۵۴_  صدور نامه تشکر از آقای دکتر ابراهیم یزدی در پی ارسال نامه ای از سوی وی به امام (س)؛ 

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۱۳۰

 ***

مدرسه علوی تهران؛ ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع روحانیون؛

اهم بیانات:

- توبه انسان درباره حقوق الهی از قبیل نماز و روزه و حج بدون شرط پذیرفته می شود؛ ولی درباره حقوق مردم تا حق ضایع شده جبران نشود، توبه قبول نمی گردد. آنها که سخن از توبه شاه به میان می آورند، باید بدانند او حقوق ملت را ضایع کرده و آنچه برداشته، فرار کرده و در بانک های خارجی ذخیره نموده مال ملت است و خود او هیچ حقی در آن ندارد.

- در صورتی که محمد رضا را به ما تحویل دادند، او را (محاکمه حضوری) می کنیم و در غیر اینصورت (محاکمه غیابی) می نمائیم. پولهایی که در بانک های خارجی به نام محمد رضا ذخیره گشته، مال ملت ایران است و آنها حق ندارند اموال مردم را به او بدهند؛ ما این پولها را از آنها می گیریم.

- بر فرض که تمام اموال به غارت برده از ملت را شاه به آنها برگرداند، تکلیف اتلاف قدرت انسانی به وسیله او چه می شود؟ این همه دانشمندان و علماء که سالها در حبس نگه داشته و قوایشان را هدر داده، چگونه جبران می کند؟ این همه انسانهایی که کشته و خانواده هایی که داغدار نموده چه می شود؟ اگر شخصی یک انسان را کشت، قصاصش کشتن یک نفر از طرف مقابل است؛ ولی اگر کسی هزاران نفر را کشت، چگونه جبران می شود؟! بر فرض که ما جان او را هم گرفتیم، باقی آن چه می شود!!

- چطور توبه او را قبول کنیم و بگوییم او سلطان باشد و حکومت نکند، فقط سلطنت بکند! ما جواب پیرزنی که چهار فرزندش کشته شده و تنها گشته را چگونه بدهیم؟ این توبه (نیرنگی) بیش نیست.

- می خواهند ما را بازی دهند که او سلطان باشد و حکومت نکند؛ این را می گویند تا انقلاب فروکش کند و تمام رجال دینی، سیاسی و دانشگاهی را از بین ببرند و اثری از مدرسه فیضیه هم نگذارند؛ این نقشه ای بیش نیست.

- محمد رضا که امروز روی نیرنگ اظهار پشیمانی می کند، همان کسی است که در یک دست توبه نامه گرفت و با تشکیل دولت نظامی در دست دیگر خود نیزه داشت. او که امروز از (مراجع عظام) و (علمای اعلام) دم می زند، دیروز عالمان دین را « حیوان نجس » و « نظیر کرم هایی که در نجاست می لولند » خطاب می کرد.

- محمد رضا یا خیلی نادان است، یا دیگران را مثل خود احمق فرض نموده است که از توبه کردن او سخن به میان آمده است.

- همه بدبختی های ما از آمریکا، شوروی و انگلستان است. امروز هم نظیر همان (دولت آشتی) که جوانهای ما را به خاک و خون کشید؛ بختیار را روی کار آورده اند تا با حربه «ملیت» و «آزادیخواهی» مسلسل ها را به روی ملت بگشایند.

- بر حسب قانون اساسی مجلسی که نظیر مجلس مؤسسان عهد رضا شاه با سر نیزه و به صورت غیرقانونی تشکیل داده بودند؛ سلطنت را (موهبتی الهی) می دانند که ملت به شاه داده است! چطور امکان دارد خدا به یک ظالم موهبت کند؟ چطور ممکن است خدا کسی را که گروه گروه از مسلمانها را از بین برده و این همه به اسلام و مسلمین خیانت نموده است، تأیید نموده و موهبتی به او بنماید؟!!

- سر تا پای ملت ایران به غیر از تعداد بسیار اندک چماقداری که با پول آنها را خریده اند یا خانواده کارمندان آنها که آن شعارهای مفتضح را [ در تظاهرات فرمایشی حمایت از قانون اساسی به دستور آمریکا و بختیار ] دادند؛ این سلطنت فاسد و این مجلس غیرقانونی که وکلای آن را مردم انتخاب نکرده اند؛ نمی خواهند. اگر دلسوز ملت هستند، باید کنار بروند.

- آمریکا آدم فرستاده به ایران [ اشاره به ورود ژنرال هایزر (معاون فرماندهی ناتو) به ایران برای مأموریت فوق سرّی به جهت هدایت امرای ارتش برای مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران ] به بهانه پشتیبانی از دولت ملی؛ اگر واقعاً ملیتی در کار بود، امکان نداشت آمریکا و انگلیس از دولت بختیار حمایت کنند. آمریکا (ملیت) را اصلاً زیر پا می گذارد و گذاشته است.

- در قانون اساسی و حقوق بشر، هر ملتی باید سرنوشت خودش را تعیین کند. ما الآن خودمان باید سرنوشت خود را تعیین کنیم و حق نداریم برای اعقاب مان (آیندگان) سرنوشتی تعیین نمائیم. سرنوشت آیندگان باید به دست خودشان باشد، نه به دست من و شما!

- رژیم سلطنتی مخلوط درهمی است که معلوم نیست اسمش چیست!! اسم مملکت را مشروطه گذاشتند، در حالی که این رژیم دیکتاتوری است و نه مشروطه!

- در موضع حساس کنونی، ساکت بودن در حکم مخالفت و خیانت به اسلام است. اگر خدای ناکرده محمد رضا را برگردانند یا مملکت را به دست آمریکا بسپارند، از اسلام و مسلمین و روحانیون اثری بر جای نمی گذارند. تکلیف امروز همگان بیرون کردن این اجانب و پیروزی نهایی است.

- امروز با امری مواجهیم که پیغمبر اسلام (ص) بیست و سه سال برای آن زحمت کشید، و حضرت امیر (ع) هجده ماه با معاویه بر سر آن جنگید و شهدای زیادی داد، و سیدالشهداء (ع) برای آن جانش را داد؛ لذا امروز روز سکوت نیست، روز فعالیت است. هر کس در هر مقامی باید فریاد بزند.

- به ارتش می گویم که ما صلاح شما را می خواهیم و حکومت مستشاران آمریکایی و صاحب منصبان اسرائیلی را بر شما نمی خواهیم. امروز ارتش ما استقلال ندارد، ما خواهان استقلال ارتش هستیم. مقاومت امرای ارتش به این معناست که ما می خواهیم حاکم نباشیم و نوکر باشیم. ما می گوئیم: آقا باش! فریاد می زنیم و فعالیت می کنیم که آقا باشید.

- رژیم شاه اقتصاد این مملکت را به عقب راند. ما الآن زراعت نداریم. مئونه ما که نفت است را غارت کرد. ذوب آهن را به دست شوروی سپرد تا بر مردم به این واسطه حکومت کند. آنوقت شعار صنعتی بودن می دادند. همه چیز را از خارج می آوردند و اینجا چفت و بند می کردند و مونتاژ می نمودند. صنعت ما صنعت نیست!

- یکی از غنی ترین مراتع ما را هم به نام ملکه انگلستان و برخی از شرکای او کردند، بعد گفتند ما مراتع را ملی کردیم!! جنگل های ما را هم که به کسان دیگری دادند. « ملی » کردند، یعنی دست مردم را کوتاه کردند و به غیر دادند.

- نهضتی که ایران به پا کرده است را به آخر رساندن، واجب عقلی و شرعی است. باید دست اجانب را از خرائن ملی و مسائل دینی مان کوتاه کنیم و این اختناق را از بین ببریم. باید دزدها را کنار بزنیم و امین ها عهده دار اداره امور شوند.

- به ارتش نصیحت می کنم که توبه کنید و به ملت بپیوندید. شما مال ملت اید، خدمتگذار به ملت باشید. گناه شما با  آن اجانب فرق دارد؛ توبه کنید، ملت قبول می کند.

- به دولت هم نصیحت می کنم کنار بروید. یعنی چه که [ بختیار می گوید:] (من لُرم، سر لَج افتادم)! حتماً باید با پس گردنی رد شوی؟! مثل آدم توبه کنید و امر ملت را بپذیرید.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۲۴ - ۳۷

 ***

مدرسه علوی تهران؛ ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع همافران و پرسنل نیروی هوایی؛

اهم بیانات:

- اگر یک نفر از همافرانی که به ملت پیوسته اند با دست این جلادان از بین برود، ما همه آنها را به کیفرشان می رسانیم.

- جرم همافران و ارتشیانی که فرار کرده اند، این است که به ملت پیوسته اند.

-  چرا برخی از ارتشی ها اراده ملت را ترک کرده و راه صهیونیست ها را پیش گرفته اند؟ ما توبه ارتشیانی که برگردند را با دل و جان قبول می کنیم.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۳۸

 ***

جماران؛ ۱۳۶۱_ صدور حکم (اجراء و پیگیری « فرمان هشت ماده ای » به رئیس دیوان عالی کشور و نخست وزیر؛

پیرو نامه آقایان سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (رئیس دیوان عالی کشور) و میرحسین موسوی (نخست وزیر) به پیشگاه حضرت امام (س) پیرامون کسب تکلیف پیرو بررسی های انجام شده اخیر درباره توقیف اموال منقول و غیر منقول برخی افراد که مستند به احکام بعضی حکام شرع می باشد که به تشخیص ستاد پیگیری فرمان هشت ماده ای با نظر معظم له مغایر است؛ حضرت امام (س) طی حکمی کلیه توقیف ها را منوط به بیانیه هشت ماده ای خود دانسته و هرگونه دخل و تصرف، خلع ید، سرپرست گذاشتن و غیره را پیش از تعیین تکلیف شرعی، غیر مشروع دانسته و احکام صادره مخالف آن را فاقد اعتبار دانستند.

در ادامه این حکم، حضرت امام (س) با اشاره به نسبت دادن بر خلاف واقع  بسیاری از امور به نظر ایشان، هرگونه نسبت دادن مسائل به خود را تا قبل از سئوال از شخص ایشان، فاقد وجاهت برای ترتیب اثر تشخیص دادند.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۷، ص ۲۸۱

قابل توجه:  برای رجوع به متن فرمان هشت ماده ای به صحیفه امام؛ ج 17، ص 139 - 143 مراجعه گردد.

 ***

جماران؛ ۱۳۶۶_  پاسخ به استفتای آقای مجید انصاری؛

آقای مجید انصاری طی استفتایی از محضر حضرت امام (س)، با عنایت به توسعه جرایم و آلودگی های جسمی، روحی و اخلاقی در بین زندانیان بیکار در مدت تحمل کیفر در زندانها و تصمیم سازمان زندانها در بکارگیری زندانیان در کارگاههای وسیع داخل و خارج از محوطه زندان و پرداخت حق الزحمه به آنان برای بازپروری و اصلاح این افراد؛ پیرامون شبهه منافات خروج زندانیان از زندان و اشتغال آنان با حکم صادره (حبس تعزیری) کسب تکلیف نموده که حضرت امام (س) در پاسخ اشتغال زندانیان در کارهای مفید با دریافت حق الزحمه را مانعی برای تحمل حکم صادره برای آنان ندانستند.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۴۶۰

 ***

 

 

 

 

 

. انتهای پیام /*