پرتال امام خمینی(س): حضرت امام(س) از مرحوم مدرس نقل می کردند که سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عیت سیاست ما است. حضرت امام(س) برای رسیدن به مقصود سیاسی دروغ گفتن و ریاکاری و کلک زدن را قبول نداشت و خود شان هم هیچگاه از این شیوه ها برای پیشبرد سیاست ها و حکومتداری خود انجام ندادند. این مطلب بخشی از سخنان دکتر احمد توکلی است که در شماره آخر هفته نامه حریم امام(379) در باره شخصیت حضرت امام(س) منتشر شده است، که بخش هایی ار آن از نظر می گذرد: 

  • شیوه حضرت امام در رعایت حقوق مخالفان

تفاوت بسیار بزرگی در حکومت تحت نظر یک فقیه عادل با حکومت های رایج زمانه وجود دارد این است که رهبر این حکومت یک شخصیت سیاسی صِرف نیست. یک شخصیت دینی است که بر اساس ایمان، با مردم ارتباط برقرار می کند و این ویژگی با سیاستمداران معمولی متفاوت است.  در اصطلاح عامه گفته می شود که سیاست پدر و مادر ندارد و کسی هم که صاف و ساده برخورد کند می گویند که او فاقد سیاست لازم برای اداره امور است. برخی ها سیاست را عرصه دغل کاری و پشت هم اندازی و دادن نسبت های ناحق به افراد می دانند. اما از منظرحضرت امام(س) از همان ابتدای نهضت سیاست عرصه دغل بازی نبود. حضرت امام(س) از مرحوم مدرس نقل می کردند که سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عیت سیاست ما است. حضرت امام(س) برای رسیدن به مقصود سیاسی دروغ گفتن و ریاکاری و کلک زدن را قبول نداشت و خود شان هم هیچگاه از این شیوه ها برای پیشبرد سیاست ها و حکومتداری خود انجام ندادند.

  • امام نسبت به مخالفین هم جانب انصاف را رعایت می کرد

حضرت امام(س) در ماجرای فرار بنی صدر از موضع خیرخواهی با او حرف زد و فرمود حالا که رفتید به فرانسه تحقیقات عمیقی انجام بدهید و و بیشتر در مفاهیم اسلام تحقیق کرده و نویسندگی کنید. حضرت امام(س) به محمدرضای پهلوی هم خطاب کرد و گفت: حالا که از کشور رفتی به درس خودت ادامه بده و خودت را تربیت کن. حضرت امام(س) با همه بعنوان یک طبیب دلسوز الهی برخورد می کرد.و اجازه نمی داد که از موضع اسلام و به اسم سیاست کسی دغل کاری کند. حتی نسبت به انسانهایی که خوب هم نبودند  و بر علیه افکار و نظرات حضرت امام(س) موضع داشتند هم مانند یک طبیب دلسوز الهی رفتار می کرد و از منظر امام سیاست مبتنی بر اخلاق و دین بود.   از این دست نمونه ها در رفتار امام زیاد است که امام نسبت به مخالفین خود هم جانب انصاف را رعایت می کرد و خیرخواهی را ترک نمی کرد. 

  • درس بزرگ برای دولتمردان

حضرت امام(س) از هر ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده نمی کرد. یک خاطره عرض کنم که نمونه برخوردی است که امام(س) با یکی از مخالفین صدام داشت. آقای محسن رفیق دوست برای من تعریف می کرد که یک روز آقای دکتر رجایی خدمت حضرت امام(س) رسید وقتی برگشت با من تماس گرفت و گفت که امام فرمود فلان کس که مخالف صدام است به ایران آمده و در ایران اکنون دارند از او پذیرایی می کنند! او را بیرون کنید برای اینکه او شایسته پذیرایی نیست! و چون صرفا مخالف صدام است ما باید او را تحویل بگیریم؟! آقای رجایی گفت چشم من این کار را انجام می دهم.  آقای رفیق دوست گفت که اولین تماس آقای رجایی با من ساعت ده بود و سپس یازده و نیم دوباره زنگ زد که آیا بیرونش کردید؟! رفیق دوست  گفت به رجایی گفتم مگر به این سادگی است؟! او میهمان ماست به این فوریت که امکانپذیر نیست! آن زمان آقای رفیق دوست مسوول تدارکات سپاه بود و خرید های سپاه را انجام می داد و اگر به مشکلی بر می خورد  و برای تهیه اسلحه به او ارز نمی دادند، یا خودش و یا نماینده اش می رفتند سراغ آقای دکتر رجایی و ایشان هم تلفنی فشار می آورد، آنها ارز را پرداخت می کردند. اتفاقا آنروز برای خرید اسلحه به او ارز ندادند. نماینده رفیق دوست رفت تو اتاق آقای رجایی و گفت من رفتم ارز بگیرم به من ارز ندادند! دکتر رجایی گفت خوب من چکار کنم؟! گفت شما دستور بدهید که به ما ارز بدهند! دکتر رجایی پرسید تو کی هستی؟ نماینده رفیق دوست گفت تعجب کردم این چه سوالی است آخه؟! گفت حاج محسن مرا فرستاده! گفت حاج محسن کیه؟! برو بیرون من ایشان را نمی شناسم! رفیق دوست  تعریف می کرد که نماینده من آمد و قضیه را تعریف کرد. من با تلفن سیاسی به  دکتر رجایی زنگ زدم گفتم از کی تا حالا منو نمی شناسی؟! گفت از همان موقع که تو برای اجرای دستور حضرت امام(س) گفتی که احتیاج به وقت بیشتری داری!! هر وقت اون شخص را بیرونش کردی بفرست ارز بگیرند! امام در این پیام که به دکتر رجایی دادند می خواستند بگوید که چون ما مخالف صدام هستیم از هر کاری برای رسیدن به مقصود نباید استفاده کنیم!  

  • نامه تاریخی

در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، کشور های کویت و عربستان خیلی به صدام کمک کردند. وقتی قطعنامه پذیرفته شد و اوضاع آرام شد، صدام کویت را در عرض چند ساعت اشغال کرد! امیر کویت و خاندانش جواهرات خود را فوری جمع کرده و به آمریکا گریختند. صدام یکسری از هواپیماهایی که از کویت به غنیمت گرفت به یکی از فرودگاههای ایران فرستاد و در آنجا پارک کردند. در آن قضیه ایران اولا حمله عراق به کویت را محکوم کرد چراکه قاعده سیاست خارجی ما این بود که ما تجاوز را هیچگاه و در هیچ کجای دنیا تایید نمی کردیم. و دوما اینکه؛ مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بعنوان جانشین فرمانده کل قوا، نامه ای در جواب نامه صدام نوشت که بسیار نامه تاریخی و افتخار آمیز است چراکه بطور صریح سیاست خارجی ایران را در این نامه توضیح می دهد و دفاع می کند که ما نان به نرخ روز نمی خوریم! و هر کاری را برای پیشبرد امورات سیاست داخلی و خارجی انجام نمی دهیم. صدام در نامه اش نوشت حالا که ما با هم جنگ نداریم، بیائیم با هم متحد شویم و این کشور تحت سلطه امپریالیسم را تنبیه کنیم! آقای هاشمی جواب داد خیر تنبیه به دست تو امکانپذیر نیست! چون شما رفتید کویت را اشغال کردید و ما با اشغالگری مخالف هستیم هر چند که با حکومت کویت میانه ای خوب نداریم! و به دست تو به ما جفا کرده است ولی ما حاضر نیستیم با تو همدست شویم و علیه کویت اقدام کنیم! این در حالی بود که وزیر خارجه کویت چندی بعد آمد پیش آقای هاشمی و ایشان با زیرکی او را به کنجی هدایت کرده و پرسید خوب چگونه در کوتاه ترین زمان وسائل خود را جمع کرده و از کشورتان گریختید؟ و حقارت شان را به او نشان داد! ولی در عین حال از نظر سیاست خارجی از راه باثبات جمهوری اسلامی ایران که حضرت امام(س)  بخوبی آنرا ترسیم کرده بودند، عدول نکرد. این نمونه نشان می دهد که جمهوری اسلامی در سیاست خارجی راستگو است نه به این معنا که ساده اندیش باشد و پای ارزش ها می ایستد ولو اینکه به ضرر کوتاه مدت خوش نیز باشد. در نهایت ایران هواپیماهای کویت را به خودش برگرداند. نه برای خودش مصادره کرد و نه به صدام اجازه داد که آنها را در تصرف خود بگیرد.

  • مجلس شورای اسلامی و قانونگذاری

حضرت امام(س) هر کجا  اجرای حکم ثانویه با نظر کارشناسی لازم بود و تشخیص می دادند، در اجرای حکم ثانویه کوتاهی نمی کرد چراکه حکم ثانویه حکم خداست مانند اینکه روزه گرفتن بر ما واجب است ولی اگر برای بدن مان ضرر داشته باشد نه تنها روزه نباید بگیریم بلکه حرام است. اینکه حضرت امام(س) حکم ثانویه را برای موارد اضطراری قبول دارد و میگوید زود از حکم اولیه برنگردید برای این است که حکم اولیه ثبات جامعه را تامین می کند این نشاندهنده این است که برای حفظ حکومت احکام اولیه را همیشه نمی شکند بلکه در آنجا که واقعا مصلحت مسلمانان حکم می کند با کار کارشناسی صورت گرفته، اجرای احکام اولیه امکان پذیر نباشد، آنوقت می پذیرد. بر اساس این مطلب وقتی در مجلس دفعات تصمیم گیری در این باره زیاد شد حضرت امام(س) مجمع تشخیص مصلحت نظام را تشکیل داد که افرادی خبره و مسلط باشند و تصمیمی که می گیرند واقعا با مصلحت سازگار باشد و به آنها اجازه بدهد که احکام اولیه را نادیده گرفته و به سراغ احکام ثانویه و احکام حکومتی بروند. در این زمینه هم شورای نگهبان کمک بسیاری کرد  و ملاک ضابطه گرایی شد که حضرت امام(س) آنرا بنا نهاد. در مجموع آنچه که از حضرت امام(س) به یاد دارم این است که با ضابطه عمل می کردند ضوابط امام دینی و اسلامی بود و هیچگاه اخلاق ماکیاولیستی نداشت.

 

 

. انتهای پیام /*