پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۶۹۰/ امام خمینی بزرگ‌مردی بود که محصور در یک عالم نبود؛ پیشوای انقلاب اسلامی مردم ایران، به سیاست، عرفان، فقه، یا اخلاق و... محدود نمی‌شود. او شخصیتی چندوجهی بود که ویژگی‌های گوناگونش یکدیگر را کامل می‌کردند. یکی از ابعاد قابل توجه شخصیت ایشان اشعار و سروده‌هایشان است.«دیوان امام» مجموعه‌اشعار سروده‌شدۀ امام‌خمینی است. این کتاب ارزشمند دارای شش‌فصل غزلیات، رباعیات، قصاید، مسمط، ترجیع‌بند و اشعار پراکنده است.

اشعار امام عمدتاً به سبک عراقی است و گاه صبغه‌هایی از سبک هندی را دارا است. شاخصۀ اصلی سروده‌های ایشان «عرفان» است. اندیشۀ عرفانی، مهم‌ترین گرایش شعری امام‌خمینی است، اما موضوع‌های اجتماعی نیز در اندیشۀ شعری ایشان جایگاه ویژه‌ای دارد.

موضوع‌های عاشقانه و غنایی و حماسی نیز در دیوان ایشان به‌چشم می‌خورد. امام‌خمینی به‌دلیل تواضع شخصیتی، هیچ‌گاه خود را شاعر ندانستند. و فرمودند: «باید به‌حق بگویم که نه در جوانی که فصل شعر و شعور است و اکنون سپری شده و نه در فصل پیری، که آن را هم پشت‌ِسر گذاشته‌‌ام و نه در حال ارذل‌العمر که اکنون با آن دست‌به‌گریبانم، قدرت شعرگویی نداشتم». امام خمینی اهتمامی به جمع‌آوری و چاپ و نشر اشعار خویش نورزیدند و دیوان سروده‌هایشان پس از ارتحال ایشان جمع‌آوری، چاپ و منتشر شد.
برخی اشعار ایشان در طی حوادث گوناگون روزگار از بین رفته‌اند، اما اشعار موجود در چند دفتر به نام‌های: «سبوی عشق»، «بادۀ عشق»، «نقطۀ عطف» و «محرم راز» منتشر شده‌اند، اما کلیات اشعارشان دیوان کبیر امام است. آنچه در ادامه می خوانید اهتمام بنیانگذار جموهوری اسلامی ایران در پاسداشت زبان و ادبیات فارسی است که از نظر می گذرد:

یکی از مسائلی که ما مبتلا هستیم این است که می‏ ترسند اینها که اگر یک وقت بگویند که ما خودمان هم یک چیزی هستیم، خوف دارند بگویند ما آدمیم. از مسائلی که مبتلا ما به آن هستیم آدم عبارت از آن است که چهار تا کلمه مثلًا فرنگی یاد بگیرد، و دو سه دفعه هم که تو صحبت هایش می‏ شود، در هر چند کلمه ‏ای یک کلمه فرنگی جایش بگذارد. شما نطق ها را ببینید. هر کس بیشتر الفاظ فرنگی در کلماتش باشد این بسیار دانشمند است! دانشمندی را به این می‏دانند که چند تا کلمه فرنگی در کلماتش باشد. این برای این است که نطق ها هم استعماری است. خودش آدم استعماری شده است.


شما بروید در امریکا. اینهایی که صحبت می‏ کنند ببینید. یک کلمه فارسی در تمام صحبتهایشان، در تمام کتابهایشان اگر پیدا کردید؟ لکن ما کتاب وقتی می‏ نویسیم، اسم هم که می‏گذارند اسمی باشد باید فرنگی بگذارند. در بینش هم تا چند تا اسم فرنگی، با حروف لاتین هم جایش نگذارند فایده ندارد. برای اینکه هم مشتری بیشتر پیدا می‏شود، هم این آقا بیشتر معروف می‏شود به اینکه خیلی دانشمند است. یک چند تا ایسم بگذارد، دیگر تمام است مطلب. و هر چه هم مطلبش، تهی باشد از مغز با همین ها جبران می‏ شود. ما تا خودمان را پیدا نکنیم، لغت خودمان را استعمال نکنیم- نگویید که لغت عربی هم از ما نیست؛ لغت عربی از ماست؛ لغت عربی لغت اسلام است؛ اسلام از همه است؛ آن که از ما نیست این ایسم هایی است که ما را به گرفتاری انداخته- تا نویسندگان ما از این دام بیرون نروند، گویندگان ما از این دام بیرون نروند، کتابهای ما تطهیر نشود، خیابان های ما اسمائش تغییر نکند، اجناس ما را اسم کذایی روی آن نگذارند،- دواها را خودشان درست می‏کنند، و اسم فرنگی روی آن می‏گذارند- تا ما خودمان را پیدا نکنیم، و مغزهایمان عوض نشود، نمی‏توانیم مستقل بشویم. در هیچ چیز نمی‏توانیم مستقل بشویم.

تلاش در راه خودکفایی و بی‏ نیازی‏
باید ما از حالا بنا بر این بگذاریم که خودمان آدم باشیم. با لغت خودمان حرف بزنیم، و با علم خودمان. و من نمی‏گویم که علم را از خارج نگیریم. خوب، عقب نگه داشتند ما را. آنها الآن خیلی از ما جلویند. ما را عقب نگه داشتند. لکن من می‏ گویم که از آنها خوب هایش را یاد بگیرید. بدهایش را الغا کنید. آنها بدها را به ما تعلیم می‏دهند، خوب ها را نمی‏ دهند. آقا مصیبت ما داریم. جوانهای ما که در آنجا می‏روند، درس استعماری می‏دهند. طب شان هم استعماری است. نمی‏ گذارند اینها ترقی بکنند. ما باید از آنها چنانچه چیز خوبی دارند بگیریم. مخالف نیستیم با این. لکن به فکر این باشیم که خودمان درست بکنیم. به فکر این باشیم که خودمان داشته باشیم. خوب بعض ممالک بودند که اینها هم از غیر می‏ گرفتند. لکن بعد از آن کم کم خودشان بهتر از دیگران شدند. ژاپن این طور بود.


هندوستان این طور بود. خوب، ما هم باید درست کنیم. و اوّل قدم این است که ما بفهمیم که خودمان هم می‏توانیم. هم هستیم یک چیزی. و من امیدوارم که آن طوری که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است، و آن طوری که اسلام را به ما عرضه داشتند بتوانیم به این ملت مستضعفی که آنها را در طول دو هزار و پانصد سال و لااقل در این پنجاه سالی که ما شاهد آن بودیم ما را عقب نگه داشتند، ان شاء اللَّه بتوانیم اسلام تحقق پیدا کند. و ما خودمان برای خودمان باشیم. و منافع مملکتمان برای خودمان باشد.صحیفه امام، ج‏‏۱۱، ص: ۲۲۸

. انتهای پیام /*