ترکیه، آنکارا، ۱۳۴۳_ تلگراف به آقای سید مصطفی خمینی از آنکارا (اعلام خبر سلامتی)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱، ص ۴۲۷

***

ترکیه، آنکارا، ۱۳۴۳_ نامه به آقای سید مصطفی خمینی (سفارش خویشاوندان به صبر)

‏نور چشم محترم، آقا مصطفی ـ ایّده الله تعالی و وفّقه لمرضاته‏

بحمدالله تعالی و له الشکر که قبل از ظهر روز چهارشنبه وارد آنکارا‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ ترکیه شدم‏‎ ‎‏به سلامت. هوای اینجا بهتر از قم است. شماها از جهت من نگران نباشید. حالم خوب‏‎ ‎‏است و نگرانی بحمدالله نیست. خداوند ان شاءالله خیر مقدر فرماید. آنچه لازم است‏‎ ‎‏تذکر دهم، علاوه بر آنکه به جمیع خویشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام سفارش‏‎ ‎‏کنید به صبر جمیل و عدم فزع‏‎، به هیچ وجه تشبث نکنید. خداوند تعالی آنچه مقدر‏‎ ‎‏فرموده واقع خواهد شد. آنچه لازم است به شما تذکر دهم آن است که اگر رضای‏‎ ‎‏خداوند تعالی و رضای مرا می خواهی، با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقاً حُسن‏‎ ‎‏رفتار نمایید. همه محتاج به حُسن سلوک شما هستند. تقاضا می کنم به همه خوش رفتاری‏‎ ‎‏نمایید. وقت حرکت گفته شد که اگر میل دارید خانواده بیایند مانع ندارد، اینجا هم تکرار‏‎ ‎‏شد. لکن با کمال میلی که به ملاقات همه دارم راضی نیستم بیایند و بیایید، زیرا به شماها و‏‎ ‎‏ایشان بد می گذرد در محل غربت. برای من وسایل راحت فراهم خواهد شد، ان شاءالله ‏‎ ‎‏تعالی. لازم است چیزهایی را که می نویسم، بدهید بیاورند. بناست از شما بیایند بگیرند و‏‎ ‎‏بیاورند. آنچه یادم است می نویسم و اگر چیزی را فراموش کردم شما بفرستید: کتاب‏‎ ‎‏مفاتیح، صحیفۀ سجادیه، مکاسب و حواشی. لباس از عبا و پیراهن و غیره. مهر و جانماز،‏‎ ‎‏انگشترها اینجاست. حوله هم بفرستید. برای این ماه وجه پیش آقای ... است، بگیرید‏‎ ‎‏شهریه را بدهید. برای تتمه زغال هم بگیرید.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱، ص ۴۲۸

***

نجف اشرف، ۱۳۵۶_  نامه تشکر به آقای یاسر عرفات و بیان جنایات استعمار و شاه

اهم بیانات:

در زمان شاه فعلی شاهد فجایعی بوده و هستیم که روی چنگیز را سفید کرده؛ شاهد‏‎ ‎‏قتل عام فجیع غیر انسانی ۱۵ خرداد (دوازدهم محرّم) بودیم که عدد کشتگان آن به‏‎ ‎‏قراری که می گویند بر پانزده هزار نفر بالغ بود و تعداد زخمیها را خدا می داند. ما شاهد‏‎ ‎‏هجوم به مدارس دینیه و دانشگاهها بودیم که در آنها قتلها و غارتهای فراوان و اهانت به‏‎ ‎‏قرآن کریم و کتب مقدس اسلامی و هتک و ضرب طلاب علوم دینیه و آتش زدن‏‎ ‎‏کتابهای آنان و در دانشگاه ضرب و جرح جوانان و دختران بودیم. ما شاهد زندانهای‏‎ ‎‏مملو از علما و دانشمندان و آزادیخواهان که در آنها شکنجه های قرون وسطایی امری‏‎ ‎‏عادی بود و هست، بودیم.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۲۵۴ - ۲۵۶

***

نجف اشرف، ۱۳۵۶_نامه تشکر به آقای جلال الدین فارسی (شهادت سید مصطفی)

‏جناب آقای جلال الدین فارسی ـ حفظه الله تعالی‏

مرقوم شریف که متضمن عواطف کریمه و تسلیت در این واقعه بود، موجب تشکر‏‎ ‎‏گردید. سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم. من امید داشتم که این‏‎ ‎‏مرحوم، شخص خدمتگزار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد؛ ولی لا رادَّ لِقَضائِهِ‏‎[۱]‎‏ و‏‎ ‎‏انّ الله لغنیٌّ عن العالمین.‏‎

‏‏    ‏‏بحمدالله تعالی طبقات مسلمین خصوصاً در ایران، به جنبشْ آگاهانه گراییده اند و‏‎ ‎‏به هیچ وجه قائم به شخص یا اشخاص نیست، و امید است بزودی به نتیجۀ مطلوبه، که‏‎ ‎‏اجرای احکام الهی و کوتاهی دست جباران و مُترَفین است برسد؛ و به برکت نویسندگان‏‎ ‎‏آگاه و دلسوز، انحرافات مشهوده از میان برخیزد و ملتها، خصوصْ ملت ایران، حکومت‏‎ ‎‏حق و عدالت اسلامی را مشاهده کنند. «انّه قریبٌ مجیب». از زحمات جنابعالی برای‏‎ ‎‏سامان دادن به جنگزدگان متشکرم؛ و اگر از من تأییدی بخواهید کیفیت آن را مرقوم‏‎ ‎‏دارید تا ان شاءالله ـ مع الامکان ـ عمل شود. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۲۵۸ 

***

نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_  مصاحبه با رادیو ـ تلویزیون سوئد درباره لزوم انقراض سلسله پهلوی

اهم بیانات:

‏‏ما حتی الامکان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب که ملت پیش‏‎ ‎‏می رود کار را حل کنیم. اما اگر سرسختی نشان دهد و ابرقدرتها هم به او کمک کنند،‏‎ ‎‏ممکن است در این مطلب تجدید نظر کنیم.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۲۹۴

***

نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج (ضرورت مقابله با دسیسه های رژیم)

اهم بیانات:

ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت آن مردهایی که بچه هایشان و‏‎ ‎‏پسرهایشان را کشتند در ذهنم می آید، زجر می برم. من وقتی آن مادری که یقه اش را پاره‏‎ ‎‏می کند در مقابل این چیزها که بیایید من را بکشید، شما که جوانم را کشتید بیایید مرا هم‏‎ ‎‏بکشید، این زجر می دهد ما را؛ نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته، زجر دیده ام. نه،‏‎ ‎‏خیلی هم خوش گذشته. آنچه که مرا زجر می دهد آن مصیبتی است که بر ملت ما وارد‏‎ ‎‏شده. مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۲۹۵ - ۳۰۶

***

قم، ۱۳۵۸_ حکم انتصاب آقای میرزا بیوک آقا مروّج به سمت امامت جمعه اردبیل

‏ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۴۶۴

***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع مربیان امور تربیتی تهران (حفظ نظام با قدرت ملت)

اهم بیانات:

قضیه، قضیۀ محمدرضا تنها نبود. اگر قضیۀ او هم بود، مشکل بود برای اینکه با یک‏‎ ‎‏قدرت شیطانی زندگی می کرد، لکن قضیه قضیۀ محمدرضا نبود. قضیه، قضیۀ امریکا بود،‏‎ ‎‏شوروی بود، انگلستان بود. قضیۀ اینها هم نبود. قضیۀ همۀ ممالک و دولتهایی ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏یک روابطی با اینجا داشتند. همۀ دولتها مخالفت می کردند، منتها بعضیها بصراحت‏‎ ‎‏مخالفت می کردند و بعضیها هم به کنایه. در عین حال که شما یک طرف بودید، همۀ‏‎ ‎‏قدرتها یک طرف. و نباید به حَسَب حسابهایی که این حسابگرها می کنند، ما پیروز‏‎ ‎‏بشویم. نباید این سد را ما بشکنیم.

اگر مملکت بخواهید یک مملکت مستقل برای خودتان باشد، باید این تحولات‏‎ ‎‏حاصل بشود. یک فرهنگ استعماری برگردد به یک فرهنگ استقلال، مستقل. همه چیز‏‎ ‎‏باید عوض بشود. مغزهای استعماری برگردد به یک مغزهای مستقل. تا این نشود، ما‏‎ ‎‏نمی توانیم به آن پیروزی نهایی برسیم. به این پیروزی رسیدیم، به این پیروزی؛ یعنی آنی‏‎ ‎‏که ملت خواست اولش بود و از دلش فریاد می کرد، به او رسید، خدا به او داد. لکن‏‎ ‎‏خوب، تتمه دارد. ‏

‏ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۴۶۵ - ۴۷۱

***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع دانش آموزان قم و تهران (پیوند روحانی و دانشجو)

اهم بیانات:

  یک پیوند باید بین این دو قشر مترقی و این دو مغز متفکر باشد؛ یعنی روحانیون عزیز‏‎ ‎‏و دانشگاهیان عزیز. و یک پیوند باید بین روشنفکران، نویسندگان، تمام کسانی که‏‎ ‎‏مُتنوَّرالفکر هستند، با قشرهای ملت ـ با این دو قشری که قبلاً ذکر کردم ـ برادران ما در هر‏‎ ‎‏جا که هستند و به هر شغل که اشتغال دارند و به هر لباس که هستند و به هر مرتبه ای که از‏‎ ‎‏دانش و علم هستند باید بدانند که اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند، اجتماع فکری‏‎ ‎‏نداشته باشند، برای این ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، برای این کشور اسلامی‏‎ ‎‏خدمتگزار نباشند، کارِ این کشور و بارِ این کشور به منزل مشکل می رسد، می رسد لکن‏ ‏مشکل می رسد. و اگر چنانچه این قشرهای متفرق، این گروههای متفرق، این آرای‏‎ ‎‏متفرق، این مسلکهای متعدد در یک معنا با هم مجتمع بشوند ـ و آن حفظ کشور و حفظ‏‎ ‎‏کیان اسلام ـ با تحقق یک همچو معنا ما به مقاصد عالیۀ اسلامی، که همان مقاصد عالیۀ‏‎ ‎‏ملتها و همان مقاصد مستضعفین است، به زودی خواهیم رسید.‏

‏ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۴۷۲ - ۴۷۵

***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع دانشجویان اصفهان (جلوگیری از هرج و مرج)

اهم بیانات:

چاره نیست که ما تحمل کنیم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعی هستیم که دست خائنان‏‎ ‎‏را از مملکت قطع کردیم. و ما ارتجاعیون آزادی را به مملکت برگرداندیم. و ما‏‎ ‎‏ارتجاعیون استقلال را به مملکت خودمان برگرداندیم. و ما ارتجاعیون دزدها را که بر‏‎ ‎‏ذخایر ما سلطه داشتند، از مملکت خودمان خارج کردیم. و ما ارتجاعیون آزادی به همۀ‏‎ ‎‏قشرها دادیم. و بعد از اینکه معلوم شد، از بعضی دادگاهها به واسطۀ توطئه ای که شده‏‎ ‎‏بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما باید تحمل کنیم این مسائل را، و باید هم از‏‎ ‎‏همینهایی که در ایران هستند و به اسم روشنفکر یا به اسم نویسنده و امثال ذلک هستند و‏‎ ‎‏خرابکار هستند، این برچسبها را قبول کنیم.‏

‏ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۴۷۶ - ۴۸۱

***

جماران، ۱۳۶۱_ سخنرانی در جمع اعضای شوراهای اسلامی روستاها (ابر قدرت ها، منشأ مشکلات دنیا)

اهم بیانات:

رفتاری است که با مردم و با این توده های مستضعف می شود. چه بسا‏‎ ‎‏باشد که خدمتها، خدمتهای ارزنده است، لکن گاهی برخورد با بعض افراد، یک‏‎ ‎‏برخوردی است که خدمت را هم پایمال می کند. مهم این است که واقعاً احساس بکنند‏‎ ‎‏این خدمتگزارها که خدمتگزارند، احساس این معنا رابکنند که این توده ها بندگان‏‎ ‎‏محروم خدا هستند و بندگانی هستند که قبل از انقلاب، آنقدر محرومیت داشتند و در‏‎ ‎‏انقلاب آنقدر خدمت کرده اند و بعد از انقلاب هم تا قیام به امر درست نشده است، باز‏‎ ‎‏جزء محرومین بوده اند و شما می خواهید به اینها خدمت کنید و خدمتگزار آنها هستید.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۷، ص ۷۸ - ۸۵

***

. انتهای پیام /*