پرتال امام خمینی(س)/مقاله؛ مصطفی سلیمانی/ فرزند شایسته، خواستۀ طبیعی و فطری همۀ انسان هاست. همه آرزو دارند فرزندانی سالم وصالح داشته باشند؛ فرزندانی که روشنی بخشِ دیده و شادی بخشِ جان آنها باشند. حتی انسان های ناشایسته نیز دوست دارند فرزند آنها خوب و شایسته باشد. اما همّت پرورش یافتگان در مکتب قرآن، از این خواست طبیعی فراتر است. آنها می خواهند نه تنها فرزندانشان خوب و شایسته باشند؛ بلکه می خواهند فرزندان آنها در کنار خانواده، پیشوا و سرمشقِ انسان های شایسته بشوند. آنان در مقام نیایش به خدای مهربان، چنین می گویند:«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛(فرقان: آیه۷۴) پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان، آن ده که مایۀ روشنی چشمان ما باشد، و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان».(محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک، ص۷)

مسئلۀ مهم این است که: چگونه می توان به این آرزوی بلند، دست یافت و زمینۀ اجابت این دعا را در مورد فرزندان فراهم ساخت؟ پاسخ این است که پرورش فرزند شایسته، بر ارکانی استوار است که از لابه لای سخنان معصومین(ع) و سیرۀ بزرگانِ آشنا به تربیت دینی، کاملاً مشهود است.

چنانکه می دانیم، داستان و حکایت از زندگانی بزرگان، برای همگان جاذبه دارد. انسان در طول عمر خود، از کودکی تا پیری، تحت تأثیر این جاذبۀ شگرف است.

داستان و حکایات، اثری در خواننده بر جای می گذارد که استدلالات عقلی هرگز چنان تأثیر را ندارد، زیرا عینی ساختن موضوعاتِ یادگیری تربیتی و اخلاقی، از لوازم یادگیری مؤثر به شمار می رود که داستان و تمثیل چنین نقشی را به عهده دارند.(کریمی نیا، الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان، ص۱۶)

در قرآن کریم، این روش به کار گرفته شده است. گاه در آیات، مستقیماً به پیروی از کسی تصریح شده و گاه بدون تصریح، اسوه ها در معرضِ دید گذاشته شده است. داستان زندگی ایوب و یوسف و سلیمان و ابراهیم و موسی و نوح، همه و همه از این مقوله است. و بدین ترتیب، قرآن، روش نشان دادن نمونه ها را به عنوان یک روش اساسی در تربیت به کار بسته است.

روش نشان دادن الگوها در قالب داستان، روش عبرت آموزی از زندگی دیگران است. پس بر این شدیم که مختصر روایاتی از اهلبیت(ع)، و اندک خاطراتی زیبا و دلنشین از امام خمینی - بزرگ مردی که بعد از هزار و چهارصد سال با به کار بستن دقیق سنت رسول خدا(ص)، آن چنان زندگی زیبا و دلنشینی برای خود و اطرافیانش فراهم کرده بود که می تواند برای ما درس های آموزنده ای داشته باشد - از منابع مختلف، فقط به جهت تذکر و یادآوری کسانی که آرزوی سعادتمند شدن خودشان و فرزندانشان را دارند، جمع آوری کنیم و در اختیار والدین و مربیان قرار دهیم.

در این مقاله نظر بر آن بوده است که با بررسی و جستجو در نمونه ها، پاره ای از اصول تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان را در قالبی دلنشین و زیبا ارائه نماییم. در این جستجو، داستان ها تا اندازه ای به شکل نظامدار مطرح می شود و حاوی موضوعات گوناگون و عناوینی است که در مباحث تربیتی مورد اعتنا بوده است.

مطالب این مجموعه، برخاسته از متن زندگی واقعی بزرگ مردی از عصر خودمان است که با ارتباط عاطفی خود با کودکان و نوجوانان، تربیت و پرورش صحیح را بر پویندگان راه زندگی به نمایش گذاشته اند.

نقش الگوهای انسانی در تربیت کودکان و نوجوانان

اگرچه در تربیت انسان، عوامل مختلفی تأثیرگذار هستند و هر یک به نوعی در شکل دهی شخصیت او نقش ایفا می کنند، اما تأثیر الگوهای انسانی در تربیت بسیار حایز اهمیت است. علاوه بر خانواده، معلمان، دوستان و چهره های ورزشی و هنری، موارد دیگری همچون حاکمان و عالمان دین، از جمله الگوهای انسانی هستند که امام خمینی(س) هر دو را در خود جمع کرده بود.

۱- نقش حاکمان در الگوسازی تربیت

الگو شدن در اخلاق و عمل و نقش اساسی آن در تربیت، دایره ای وسیع دارد که از جمله آنها می توان حاکمان و مسؤولان حکومتی را نام برد.

اگر مجریان و مسؤولان حکومت، مردمانی صالح و متعهد باشند، از باب «النّاس علی دین مُلُوکِهِم» مردم به تدریج اصلاح می شوند، ولی چنانچه آنان در تربیت و مراقبت از نفس خود سستی کنند و به دنیاگرایی روی آورند، آرام آرام جامعه نیز لباس صلاح را از تن بیرون کرده و رو به تباهی خواهد گذاشت. آنگاه نصیحت ناصحان بی اثر می ماند و صالحان امت تضعیف و منزوی می گردند و افراد ناشایست و تهی از ارزش های انسانی میدان دار خواهند شد.(موسوی کاشمری، روش های تربیت، ص۱۴۸) قرآن با اشاره به سرنوشت خفت بار قوم فرعون به نقش تأثیرگذار حاکمان اشاره داشته و می فرماید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ...؛(زخرف: آیه ۵۴) فرعون قومش را خوار و سبک شمارد و آنان وی را پیروی و اطاعت کردند». همین اطاعت و پیروی از حاکمان فاسد است که جامعه و تمدن ایشان را به فساد کشانید و در نهایت خود نیست و نابود شدند.

امیرمؤمنان علی(ع) در این مورد می فرمایند: «فَلَیسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیةُ إِلاّ بِصَلاحِ الُولاةِ؛(دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه۲۱۶، ص۲۴۳) پس رعیت اصلاح نمی شوند، جز آنکه زمامداران اصلاح گردند».

و یا در فرازی دیگر فرموده: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ للنّاسِ إماماً فَلْیبْدَأ بِتَعْلِیمِ نَفسِهِ قَبْلَ تَعْلِیم غَیرِهِ، وَلْیکُنْ تأدیبُه بسیرتِهِ قَبْلَ تَأدیبِهِ بِلسانِهِ و مُعَلِّمُ نَفْسِهِ و مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالاْجلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النّاسِ و مؤدّبِهِم؛(دشتی، ترجمه نهج البلاغه، حکمت۷۳، ص۶۳۹) آن که خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خویش بپردازد، و پیش از آنکه به گفتار تعلیم فرماید، باید به کردار ادب نماید، و آنکه خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد».

این موضوع در حکومت های دینی که متولیان، زمامداران آن اهل دین می باشند، از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است. چرا که صلاح و فساد جوامع به شدت متأثر از عملکرد اینان می باشد.(ر.ک: دلشاد تهرانی، رهزنان دین، ص۲۳۸)

از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که: «صِنْفانِ مِن أُمَّتی إذا صَلُحَا صَلُحَتْ أُمَّتی، و إذا فَسَدا فَسَدَتْ أمَّتی.[قیل: یا رسول الله وَ مَنْ هُما؟ قال:] الفُقَهاءُ و الأُمراءُ؛(قمی، الخصال، ص۴۱) دو گروه از امت من، هر گاه صالح گشتند، همه امتم صالح می گردد و چون فاسد شوند، همه امتم فاسد می شوند.[عرض کردند: ای رسول خدا، آن دو طایفه کدامند؟ فرمود:] دانشمندان دینی و فرمانروایان».

۲- نقش عالمان دین در الگوسازی تربیت

از جمله الگوهای انسانی، عالمان و متولیان دین هستند. رفتار و گفتار عالمان و فقها در مردم و جامعه اثر فراوان دارد. اگر عالمی صالح باشد، جامعه را به صلاح و رستگاری می کشاند، و چنانچه عالمی فاسد باشد، جامعه را به فساد می کشاند. قرآن در بیان تأثیر عالمان با اشاره به هدایت پذیری نصارا می فرماید:

«ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَانًا وَأ َنَّهُمْ لاَ یسْتَکْبِرُونَ؛ (مائده: آیه۸۲) این هدایت پذیری آنان به جهت آن است که در میان ایشان کشیشان و رهبانان عالی هستند که استکبار نمی ورزند.(ر.ک: المیزان ذیل همین آیه)

امام علی(ع) در این باره می فرماید: «زَلَّةُ العالِمِ کانکِسارِ السَّفینَةِ تَغْرَقُ و تُغْرِقُ مَعَها غَیرُها؛(آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ج۱، ص ۴۲۶) لغزش عالِم همچون شکستن کشتی است، غرق می شود و دیگران را هم با خودش غرق می کند».

عملکرد تمام کسانی که به عنوان متولیان دین شناخته می شوند، در نوع سلوک دینی و دینداری و مردمان نقش و تأثیری اساسی دارد، اساساً انسان بیش از آن که از قول و سخن و تبلیغ متولیان دین تأثیر بپذیرد، از رفتار و سلوک و عملکرد آنان متأثر می شود، و به همین سبب عملکرد متولیان دین، به ویژه عالمان دین در تقویت جایگاه دین یا تضعیف آن در میان مردمان بسیار مهم است و صلاح و فساد آنان با توجه به مراتب و حوزه عملشان جامعه را نیز در بر می گیرد.(ر.ک: دلشاد تهرانی، رهزنان دین، ص ۲۳۷)

قرآن کریم کسانی را که به گفته های خویش عمل نمی نمایند مورد سرزنش قرار داده و می فرماید: «لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ؛(صف: آیه ۲) چرا مطالبی را که بدان عمل نمی کنید بازگو می کنید»؟ از نگاه امیرمؤمنان(ع) دعوت مردم به دین و دینداری زمانی تأثیرگذار خواهد بود که دعوت کنندگان ابتدا خودشان به آنچه که می گویند عمل نمایند: «فَإنّ العالِمَ العامِلَ بغیرِ عِلْمِهِ کَالجاهِلِ الحائِرِ الّذی لا تَستَفیقُ مِنْ جَهْلِهِ بل الحُجَّةُ عَلَیهِ أَعْظَمُ و الحَسرَةُ لَهُ ألْزَمُ، وَ هُوَ عِنْدَ اللهِ ألْوَمُ؛(دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰، ص۲۱۱)

همانا عالمی که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجّت بر او قوی تر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پیشگاه خدا سزاوارتر به نکوهش است».

بنابر آنچه گفته شد مسئولیت عالمان و متولیان دین، بسیار خطیر است، چرا که رفتار و کردار آنان الگو و سرمشقی برای سایر افراد جامعه می باشد.

نگاهی به اصول تربیتی در سیرۀ رفتاری امام خمینی

خاطرات بیان شده از خانواده و نزدیکان حضرت امام(س) دربارۀ ارتباط عاطفی ایشان با کودکان و نوجوانان، نشانگر آن است که یکی از ابعاد تربیتی حضرت امام، نحوۀ رفتار و برخورد ایشان با کودکان می ‏باشد. ایشان علاوه بر اینکه همیشه با چهره‏ای خندان و دستانی مهربان از کودکان استقبال می کردند نسبت به تربیت صحیح آنان بسیار حساس و دقیق بودند و خانواده ‏ها را به تربیت سالم و الهی فرزندان دعوت می کردند که از لابه ‏لای سخنان گهربار و نیز سیره عملی ایشان می‏ توان در این زمینه به نکات بسیار آموزنده ای دست یافت.

بازی با کودکان

پدر و مادر، تکالیف متعددی نسبت به فرزند دارند که باید آنها را در نظر بگیرند. یکی از غرائزی که خداوند حکیم در باطن کودکان قرار داده، تمایل به بازی است. شاید در اوّل، این کارها لغو و بی اثر باشد؛ اما باعث تکاملِ روح و جان کودک می شود و بازی، قدرت ابتکار او را به راه می اندازد و استعدادهای درونی اش را آشکار می کند. حتی در روایات اسلامی، بر بازی کودکان توجّه خاصّی شده است. امام صادق(ع) می فرماید:

«الغلام یلعب سبع سنین و یتعلّم الکتاب سبع سنین و یتعلّم الحلال و الحرام سبع سنین؛(وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴، أحکام الأولاد، باب ۸۳) کودک، هفت سال بازی می کند، هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد و هفت سال حلال و حرام زندگی را یاد بگیرد».

در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «دِعْ إِبْنَک یلْعَبُ سَبْعَ سَنینَ...؛ (وسائل الشیعه، همان) فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازی کند».

یکی از فوائد بازی برای کودک، تمرین استقلالِ اراده داشتن و احیای حسّ ابتکار است. کودک هنگام بازی، تمام دستگاه فکری اش کار می کند و از موفقیت های خود لذّت می برد و اگر پدر و مادر، او را مسخره کنند و او را احمق و کارهای او را احمقانه بخوانند، به او توهین شده و بزرگترین ضربه به شخصیت روحی او وارد آمده است.

یکی از راه های پرورش شخصیت در کودکان، شرکت بزرگسالان در بازی با آنهاست. موقعی که پدر یا مادر، در بازی با کودکان شرکت می کند و آنان را در کارهای کودکانه کمک می کند، او در باطن خود، احساس می کند که کارهای کودکانه او آن قدر ارزنده و مورد توجّه است که پدر و مادر با وی همکاری می کنند. چنین امری احساس شخصیت را در کودک زنده می کند و حسّ استقلال و اعتماد در او شکفته می شود. بازی بزرگسالان با کودکان در برنامه های تربیتی، بسیار مهم تلقّی شده و دانشمندان روان شناس، این امر را از وظایف تربیتی پدران و مادران دانسته اند و گفته اند لازم است که پدر در تفریحات و سرگرمی های کودکانش شرکت کند.(احمدی، مقام پدر و مادر در اسلام، ص۱۶۹)

سیرۀ رفتاری امام خمینی

۱- روی دوش امام

در همین زمینه مرحوم حجت‏ الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی نقل می کردند:

«بارها شده بود که من وارد اتاق می‏ شدم، امام مرا نمی دیدند. می ‏دیدم که امام به زانو روی زمین نشسته و پسرم علی روی دوششان سوار است و با امام دارند بازی می ‏کنند و ... خیلی دلم می‏خواست از آن صحنه‏ ها و لحظه ‏ها فیلم یا عکس بگیرم؛ اما می دانستم که امام نمی‏ گذارند. صمیمیت و صداقت امام با بچه ‏ها و مادرم... خیلی عجیب بود».(میریان، پدر مهربان، ص۵۳)

۲- همبازی کودکان

همچنین مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی در مورد همبازی شدن امام با کودکان نقل می کردند:

«رفتار امام در بیرون خانه و درون خانه یکی بود و فقط در خانه کمی رسمیت ایشان کمرنگ می شد. بارها شده بود که من وقتی وارد خانه می شدم می دیدم که ایشان مشغول بازی با کودکان هستند».(سید احمد خیمنی، مجموعه آثار یادگار امام، ص۷۲۰؛ میریان، پدر مهربان، ص۵۵)

۳- بازی بیست دقیقه ای

خانم زهرا مصطفوی( دختر امام خمینی) نقل می کند:

«امام پیش از ظهرها در منزل برای طلبه ‏ها درس داشتند و درس ساعت یازده ‏و ‏نیم تمام می‏ شد. آقا مقید بودند تا ساعت ده دقیقه به دوازده که می‏ خواستند برای نماز ظهر آماده شوند به مدت بیست دقیقه با ما بازی کنند. ما خودمان وسایلی درست می‏ کردیم و با ایشان بازی می کردیم. یا سر ما را توی دامنشان می‏ گرفتند و دیگری می رفت قایم می‏شد و این کارها برای ما خیلی عادی بود».(میریان، پدر مهربان، ص۵۹)

۴- تفریح و ورزش

عاطفه اشراقی(نوۀ امام خمینی) نقل می کند: «امام با تفریح نوجوانان کاملاً موافق بودند و ورزش را بهترین و سالم ترین تفریحات می دانستند».(عاطفه اشراقی، مجله زن روز، ش۱۲۶۷،خرداد ۶۹)

توجه به شیطنت کودکان

اگر بازیگوشی و بازی طلبی کودک، سرکوب نشود و بتواند بوسیله بازی‏های متنوع، جسم و جان خود را شاداب و پرنشاط سازد، در بزرگسالی از آدم‏های عصبی و تندخو و زودرنج و غیرطبیعی، نخواهد بود، بلکه آدمی معتدل و توانمند خواهد بود.(بهشتی، اسلام و بازی کودکان، ص۸۵)

رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) همین نکته را به پدران و مادران یادآور می‏گردند که اگر در فرزند خردسال خود حالاتی خارج از حدود نظم و نزاکت و بیرون از مرز طاعت و انقیاد و بالاخره طغیان و سرکشی کودکانه مشاهده کردند باید نسبت ‏به آینــده او شــادمان گــردنــد، زیرا وجود حالت فعال و جوشان در کودک خردسال، نمایانگر فزونی خرد و اندیشه و کاربرد بیش‏تر و فزاینده آن در بزرگسالی اوست؛

ایشان در این رابطه می فرمایند: «عرامة الصبی فی صغره زیادة فی عقله فی کبره» (بحارالانوار، ج۴، ص۳۷۸) شیطنت و لجاجت کودک به هنگام خردسالی نشانه زیادی عقل و اندیشه او در بزرگسالی است.

همچنین «صالح‏ بن عقبه» روایت می‏کند که من از عبد صالح امام موسی‏بن جعفر(ع) شنیدم که فرمودند:

«یستحب عرامة الغلام فی صغره لیکون حلیما فی کبره. ثم قال: لا ینبغی الا ان یکون هکذا» (بحارالانوار، ج۴، ص۳۷۹) شایسته است، کودک به هنگام خردسالی، بازیگوش و پرتلاطم و متمرد باشد تا در بزرگ‏سالی، صبور و شکیبا گردد. سپس آن حضرت فرمودند: سزاوار است که کودک خردسال منحصراً این چنین بوده و بازیگوش و پرجنب و جوش باشد.

مرحوم مجلسی در ذیل این روایت «عرامة‏» را به بد اخلاقی و شیطنت و بالاخره شدت علاقه کودک به بازی و فرار از مدرسه تفسیر کرده و اضافه می کند که این حالت در کودکان نشانه عقل و استقامت آن‏ها در بزرگسالی است و باید کودک این چنین باشد. اما اگر کودکی مطیع و بی‏جنب و جوش و به اصطلاح خوش اخلاق، آرام، سر به زیر و مانند بزرگسالان عمل نماید، در بزرگسالی کم‏ هوش و کم‏ استقامت است. چنان‏که این امر نیز به تجربه رسیده است.(محمدرضا مطهری، مجله دیدار آشنا، شماره ۷، ص۲۵)

سیرۀ رفتاری امام خمینی

۱- بچه باید شیطنت کند!

امام خمینی(س) نیز که آشنا به روحیات، حالات و مراحل رشد کودکان بودند درباره شیطنت و بازیگوشی بچه‏ ها می فرمودند:

«بچه شیطون است، او باید شیطنت کند و بچه ای که یک گوشه بیفتد و بخوابد، چهار زانو بنشیند، این بچه نیست ‏بزرگسال است، بچه نباید بنشیند و اگر یک جا نشست ‏شما باید ببینید چرا نشسته و اگر خوابید ببینید چرا خوابیده، بچه باید شیطنت کند».(ستوده، پا به پای آفتاب، ج۱، ص۹۷)

۲- ثواب تحمّل شیطنت

رام و مطیع بودن و آرام و ساکت‏ بودن کودک خردسال نباید به خاطر اینکه والدین در سایه چنین حالتی در کودکانشان، از آرامش و آسایش بیشتری برخوردار می‏گردند این تصور را در آنها به وجود آورد که کودک خردسال آن‏ها واجد سلامت و شخصیت مطلوبی می‏باشد، بلکه چنین کودکی یا بیمار است و یا این ‏که سرانجام شخصی خواهد شد که سکوت و سازش و طاعت و تسلیم در برابر هر حق و ناحق، شیوۀ او خواهد گشت و چنین شخصی هرگز نمی تواند حقوق خود را از محیط خویش بگیرد.

از آنجا که بازی هم در رشد جسمی کودک و هم در رشد فکری و عقلی و عاطفی کودک نقش دارد و از آنجا که مهم ترین بعدی که در رشد باید مورد توجه قرار گیرد، رشد شخصیت کودک است، حضرت امام، توجه کافی به این مسأله داشتند.(حجتی کرمانی، سه گفتار پیرامون برخی از مسائل تربیتی اسلام، ص۶۶)

خانم فریده مصطفوی(دختر امام خمینی)، درباره نوه‏ های حضرت امام خمینی چنین می گوید:

نوه های آقا همه شلوغ بودند، امام به دختر من که از شیطنت ‏بچه خود گله می کرد می گفتند: «من حاضرم ثوابی که تو از تحمل شیطنتِ ‏حسین می ‏بری، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم».(ستوده، پا به پای آفتاب، ج۱، ص۱۰۷)

۳- مگر بچه بدی می‏کند؟!

و باز در همین رابطه خانم فرشته اعرابی(نوه حضرت امام)، نقل می ‏کند:

«گاهی اوقات که من نزد امام می‏رفتم و پسرم را نمی‏بردم، می‏گفتند حسین را نیاوردی؟ می گفتم چون پسر من خیلی شیطونی و بدی می‏کند. می‏گفتند حسین بدی می‏کند؟ خوب بچه باید بدی کند، تازه این‏ها بدی نیست، بچه باید این کار را بکند، شما اشتباه می‏کنید، مگر بچه بدی می‏کند؟ می‏گفتم آخر فکر می کنم شما اذیت می‏شوید. می گفتند من از اینکه شما بیایید و بچه هایتان را نیاورید، اذیت می‏شوم».(فرشته اعرابی، مجله سروش، شمارۀ ۴۷۶، ص۲۰)

۴- وسایل بازی کودکان، عصا و عینک امام!

سید عماد طباطبایی (نتیجۀ امام خمینی) نقل می کند:

«ما خیلی نزد امام می رفتیم، ولی هیچ وقت احساس نکردیم که ایشان رهبر انقلاب هستند، همیشه برای ما یک پدر بزرگ بودند. آنجا که ما بودیم، شلوغ می کردیم و عصا و عینک آقا را بر می داشتیم. تنها کسی که نمی گفت ساکت باشید، ایشان بودند، اما اگر کس دیگری در اطراف ما بود، می گفت: بچه ها ساکت باشید».(میریان، پدر مهربان، ص۵۶)

تشویق کودکان:

طبیعت انسان ها به گونه ای است که وقتی در انجام امور مورد تشویق قرار می گیرند، معمولاً در صدد برمی آیند تا آن امور را بهتر انجام دهند. بدون تردید تشویق و ترغیب از مهم ترین ارکان روان شناسی تربیتی و عاملی مؤثر در تحریک انگیزش های پیشرفت و عملکرد فرد در فرایند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است. همۀ انسان ها حتی بزرگسالان، تا آخر عمر نیاز به تشویق دارند. تشویق موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحرّک می شود و انسان را به جدّیت وادار می کند.

انسانی که مورد تشویق قرار بگیرد احساس آرامش و رضایت خاطر و اعتماد به نفس می کند و برای جدّیت بیشتر و تحمل دشواری ها آماده می گردد. برعکس، اگر مورد نکوهش یا ناسپاسی قرار گرفت دلسرد و بی رغبت می شود و احساس حقارت و ضعف می کند و نمی تواند از استعدادهای خویش به نحو مطلوبی استفاده نماید. یکی از روش های مؤثر در تربیت، تشویق کارهای خوب کودک است. تشویق در روح و روان کودک اثر می گذارد و او را به انجام اعمال نیک تحریض و ترغیب می کند.

امام خمینی دربارۀ شیوه های مطلوب تربیتی، به استفاده از ابزار تشویق و تحسین در مسائل عبادی و دینی معتقد بود و آنها را مناسبت ترین راه ایجاد انگیزه برای پرداختن به امور دینی می دانست. امام خمینی در استفاده از راهکار تربیتی تشویق، به گونه های مختلف عمل می کرد؛ تشویق زبانی، خرید یک هدیه کوچک، نوازش کردن و بوسیدن فرزندان یا نوه های خود، از آن موارد می باشد.

سیرۀ رفتاری امام خمینی

۱- توجه به جزئیات نقاشی

امام خمینی دربارۀ تشویق کودکان و تعلیم و تربیت دیدگاهی وسیع، عمیق و دقیق داشته اند و در زمینه های تخصصی تعلیم و تربیت چنان دیدگاه و عملکردی ازخود نشان داده اند که گویی در این رشته تحصیل کرده اند؛ مثلاً دربارۀ تشویق کودکان، کارشناسانه به جزییات نقاشی کودکی توجه نشان می دادند.

حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان نقل می کند:

«یکی از دوستان که همراه با خانواده به دستبوسی حضرت امام نائل شده بود، بعد ازآن به حقیر مراجعه کرد و گفت: پسرم که کلاس پنجم دبستان است، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود اما محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند. برای همین خیلی ناراحت شده است. دفتر نقاشی را گرفتم و دو روز بعد، ضمن توضیح، خدمت امام تقدیم کردم. حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه فرمودند و از مشاهده نقاشی اول که عبارت از تانکی بود که چرخ های آن را مداد تراش و تنه آن را کتاب و لوله شلیک آن را مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش آموز تشکیل داده بود، متبسم شدند و سپس دستور فرمودند که برای تشویق این دانش آموز خردسال و همین طور طراح آن دفتر که به وسیله امور تربیتی منطقه ۳ آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود، جایزه ای متناسب اهدا شود».(رحیمیان، در سایه آفتاب، ص۲۳۷؛ میریان، پدر مهربان، ص۵۳)

۲- تشویق به نماز

رضا مصطفوی(نوۀ امام خمینی)، نقل می کند:

«من هر موقع پیش امام می رفتم، مرا تشویق به خواندن نماز می کردند. اولین روزی که برای نماز خواندن پیش امام رفتم، پنج ساله بودم و پشت سر امام هر کاری که امام می کردند من هم می کردم، امام دو سه تا کتاب به من دادند و این تشویقی شد که نمازم را ادامه بدهم» (ستوده، پابه پای آفتاب، ج۱، ص۲۲۸)

۳- چند جلد کتاب

ایجاد انگیزه در فرزندان، در مراحل ابتدایی نمازگزاری فرزندان بسیار کارساز است. تشویق، تأیید، پاداش و هدیه دادن، از ابزارهای این روش است که والدین می توانند در تربیت دینی و جذب فرزندانشان به نماز از آن بهره بگیرند.

در مراحل اولیه نمازگزاری، وقتی کودک روی زمین دراز می کشد و صورت خود را به سجاده و مُهر می مالد، به جای آنکه پای او را گرفته، حالتش را به صورت سجده بزرگسالان درآوریم، بهتر است همان رفتار کودکانه اش را تشویق و تأیید کنیم. تشویق سبب می شود که این رفتار مطلوب بارها و بارها تکرار شود و به موازات رشد ذهنی و حرکتی کودک زمینه یادگیری (سجده کردن) هم فراهم می شود. اگر کودک جمله ای و حتی کلمه ای از نماز را به زبان آورد، باید او را جدا تشویق کرد. هنگامی که کودک کلمه «الله اکبر» یا «لا اله الا الله» را به زبان جاری کند، مستحق پاداش پدر و مادر است.

در این باره، نوعِ رفتار امام خمینی با نوه اش به هنگام نماز بسیار آموزنده است. سید یاسر مصطفوی(یکی از نوه های امام) می گوید: «وقتی بچه بودم، یک بار که امام مشغول نماز خواندن بود، من هم رفتم پشت سر ایشان ایستادم و همان کارهایی را که ایشان انجام می دادند، من هم تکرار می کردم.

[پس از اتمام نماز] امام چند جلد کتاب کودکان که همان جا بود، برداشتند [به عنوان هدیه] به من دادند. بعدها هر موقع من به اتاق امام می رفتم، یا ایشان مرا می دید، از من می پرسید[آیا نمازت را خوانده ای یا نه؟] اگر می گفتم بله، می گفتند: آفرین»!(بافکار، شیوه های آموزش و جذب فرزندان به نماز با تأکید بر نقش الگویی والدین، ص۵۶؛ میریان، پدر مهربان، ص۷۵)

روش انگیزشی، در مراحل ابتدایی نمازگزاری فرزندان بسیار کارساز است. تشویق، تأیید، پاداش و هدیه دادن، از ابزارهای این روش است که والدین می توانند در تربیت دینی و جذب فرزندانشان به نماز از آن بهره بگیرند.

توجه به تربیت عبادی کودکان

تربیت عبادی کودکان اهمیت خاصی در نظام آموزشی و تربیتی اسلام دارد. تحقیقات نشان می دهد بسیاری از افرادی که در بزرگسالی نسبت به عبادات سستی از خود نشان می دهند، بی اعتقاد به دین و تکالیف دینی نیستند، بلکه عواملی چون بی توجهی و یا عدم تقید والدین نسبت به انجام به موقع تکالیف عبادی، عدم ورزیدگی کودکان در انجام عبادات در کودکی و ناآگاهی آنان از فلسفه و اهمیت عبادات، در این زمینه نقش دارند. تاکنون نظام آموزشی ما عملاً نتوانسته است این آمادگی را در دانش آموزان برای رفع این مشکل ایجاد کند. برای رفع این مشکل، ضروری است پیش از سن تکلیف، کودکان با اعمال و تکالیف عبادی، فلسفه و فواید اعمال عبادی متناسب با دوره کودکی آشنا شوند. والدین و مربیان به عنوان مسئولان اصلی تربیت، باید زمینۀ فراگیری و انجام برخی از مسائل دینی را برای کودکان فراهم نمایند.(حسن ملکی، تربیت عبادی کودکان، ص۱۰۵)

سیرۀ رفتاری امام خمینی

۱- نماز خوانده ای؟

خانم فریده مصطفوی (دختر امام خمینی)، نقل می کند:

«تازه مکلّف شده و شب خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند. خیلی سرحال و خوش حال بودند. پرسیدند: «نماز خوانده ای؟» من فکر کردم چون الآن آقا سرحال هستند، دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسئله ای نیست. گفتم: نه! ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فراگرفت و من خیلی ناراحت شدم که چرا با حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ کردم».(ستوده، پابه پای آفتاب، ج۱، ص۱۳۹)

۲- کارهای دینی به ما دیکته نمی شد

برای آموزش و جذب فرزندان به نماز، روش های گوناگونی وجود دارد که می توان به فراخور سن و وضع روحی ایشان آنها را به کار گرفت. در این میان، نقش الگویی ارشادگران اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا از روش های بسیار راه گشایی است که خدای تعالی در قرآن برای هدایت انسان ها بارها به شکل مستقیم و غیرمستقیم بهره گرفته است. حکایت های وارد شده از پیامبران در قرآن جملگی از این مقوله است. منظور از تربیت الگویی این است که: مربی بکوشد نمونه رفتار و کردار پسندیده خود را به طور عملی(مستقیم یا غیرمستقیم) در معرض دید متربی قرار دهد و بدین گونه موقعیت اجتماعی او را دگرگون کند.

به یقین، در میان الگوها نقش پدر و مادر از همه مؤثرتر است. والدین نخستین و اثرگذارترین الگوی عملی فرزندان هستند، بیشترین زمان را با آنان می گذرانند و بیشترین نقش را در شکل گیری شخصیت فرزندان دارند.

به همین دلیل، فرزندان همواره در حال همانندسازی از رفتار والدین خود هستند. شیوۀ رفتاری امام خمینی در تربیت دینی فرزندان، نمونۀ جالبی از تربیت الگویی است.

خانم فریده مصطفوی، می گوید:

«کارهای دینی به ما دیکته نمی شد. در خانواده وقتی ما رفتار امام را می دیدیم، خود به خود در ما تأثیر می گذاشت و همیشه سعی می کردیم که مثل ایشان باشیم، ولو اینکه مثل ایشان نمی شدیم. از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یک الگو بودند. وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم ایشان در عمرشان آن کار را نمی کنند، به طور طبیعی ما هم انجام نمی دادیم».(میریان، پدر مهربان، ص۸۸)

به هر حال، والدین برای آنکه الگوی شایسته و نیکوی فرزندان باشند، باید عامل به نماز باشند؛ دانش و منش تربیتی داشته باشند و در آموزش احکام و معارف نماز کوشا باشند. بنابراین اگر عبادت، به ویژه اقامۀ نماز در معرض دید و مشاهده کودک انجام گیرد، اثر تربیتی و سازنده ای را به دنبال دارد. افزون بر تأثیر روحی و روانی، موجب تشویق و ترغیب کودک به یادگیری و انجام آن عمل عبادی نیز می شود. در روایتی امام صادق(ع) می فرماید: «امام علی(ع) در خانه خود اتاق متوسطی را به نماز اختصاص داده بود و در آن اتاق عبادت و راز و نیاز می کرد. هر شب که طفلی به خواب نمی رفت، امام او را به آن اتاق می برد و نماز می خواند».

کودکان اولین و بهترین درس دین داری و ارتباط معنوی با خدا را در محیط خانه از طریق مشاهدۀ عملکرد والدین به ارث می برند.(ملکی، تربیت عبادی کودکان، ص۱۰۵)

وقتی که کودکان و نوجوانان مشاهده می کنند که پدر و مادرشان نسبت به امور مذهبی حسّاسیت و دقّت نظر دارند و به عبادات اهمیت فراوان نشان می دهند و در اوقات نماز با اشتیاق به سوی عبادت می شتابند و در مناسبت های مذهبی و مراسم عبادی شرکت فعّال دارند، خودبه خود به این قبیل امور احساس علاقه و نشاط می کنند و مجذوب حالات ملکوتی دعا و مناجات می شوند.(مروجی طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص ۱۶۸)

توجه به دوران طلایی تربیت

بر اساس شرع مقدس اسلام، کودکان تا به سن بلوغ نرسند، تکلیفی متوجه آنان نیست؛ اما هنگامی که به سن تکلیف می رسند و با مجموعه تکالیف شرعی مواجه می شوند، در صورت نداشتن آشنایی و آمادگی پیشین، پذیرش و انجام تکالیف دینی برای آنان دشوار می باشد و چه بسا رغبتی نسبت به اعمال عبادی از خود نشان ندهند. یکی از فلسفه های تعلیم تکالیف عبادی به کودکان در دورۀ خردسالی این است که کودکان بر اثر مداومت، انجام آن اعمال برای آنان ملکه شود، تا در زمان سن تکلیف، برای آنان دشوار نباشد. بی شک اگر کودکان در آغاز دوران کودکی و سال های نوجوانی از آموزه های دینی بهره ای نبرند، قطعاً در جوانی و بزرگسالی با یک رکود معنوی و در نهایت خسارت روحی مواجه خواهند شد.(ملکی، تربیت عبادی کودکان، ص۱۰۵)

درست است که پسر بعد از پانزده سال و دختر بعد از نه سال به تکلیف می رسند و قبل از آن تکلیفی ندارند؛ اما انجام تکالیف دینی را نمی توان تا سن بلوغ به تأخیر انداخت. باید انسان از کودکی به انجام عبادات و تکالیف دینی عادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد...، [و الا] انجام آن عبادت در سن بلوغ برای بچه دشوار خواهد بود یا اصلاً زیر بارش نمی رود و اگر هم نماز خوان شود، چندان تقیدی به آن نخواهد داشت و با اندک بهانه ای ممکن است آن را ترک نماید؛ زیرا عملی که از زمان کودکی عادی نشده باشد، عادت کردن به آن دشوار خواهد بود.(امینی،تربیت،ص۲۵۲)

سیرۀ رفتاری امام خمینی

۱- از هفت سالگی:

خانم خدیجه ثقفی (همسر امام خمینی) نقل می کردند:

«امام ار هفت سالگی در تربیت دینی کودکان دقت داشتند و می گفتند: بچه ها از هفت سالگی نماز بخوانند. بچه را تشویق به نماز کن، تا وقتی نّه ساله شدند، عادت کرده باشند».(خمینی، امام در سنگر نماز، دفتر ۷، ص۱۰۴؛ میریان، پدر مهربان، ص۷۵)

۲- عادت به حجاب:

فروغ السادات پسندیده ( دختر آیت الله پسندیده) نقل می کند: «یک دفعه من و همسرم و آخرین دخترم که فکر می کنم پنج سالش بود به قم خدمت امام رفتیم. آقا همیشه خیلی با محبت و علاقه برخورد می کردند. وقتی خدمتشان رسیدیم، گفتند: اسم این دختر شما چیه؟ گفتم: فریبا. گفتند: چرا چیزی سرش نکردید؟ گفتم: آقا این پنج-شش سالش است. گفتند: باشد، پنج-شش سالش باشد، سرش کن، عادت می کند. گفتم: باشد،حتماً.

حضرت امام در مورد حجاب و رو گرفتن خیلی تأکید می کردند».(میریان، پدر مهربان، ص۷۵)

مراقبت بر تکالیف دینی قبل از تکلیف

باید بکوشیم حس و رغبت کودکان نسبت به تکالیف عبادی، به انگیزه و خواست درونی تبدیل شود و این علاقه از درون بجوشد، نه اینکه صرفاً در حد اطلاعات دینی باقی بماند. بنابراین، باید افزون بر بعد شناختی، با بهره گیری از بُعد عاطفی کودکان، از ابتدا تصویری زیبا از دین و تکالیف دینی برای آنان ترسیم کرد، تا شور و انگیزۀ گرایش و عمل به تکالیف و مناسک عبادی در کودکان درونی شود. برای تحقّق این هدف، ضرورت دارد در دورۀ کودکی، آمادگی های لازم، برای انجام یک مجموعه از اعمال عبادی (نماز، روزه) را در آنان ایجاد کرد؛ این مطلب به خوبی از روایات فهمیده می شود. برای نمونه، در روایتی پیامبراکرم(ص) می فرماید: «نماز را در هفت سالگی به فرزندانتان تعلیم دهید».(حسام الدین هندی، کنز العمّال، ج۱۶، ص۴۴۱، ح۴۵۳۳۰)

نظیر همین روایت از امام علی(ع) نقل شده است که حضرت می فرماید: «از هفت سالگی فرزندانتان را به نماز امر کنید».(مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۸۸)

در این زمینه امام باقر(ع) می فرماید:

«ما اهل بیت، هنگامی که کودکانمان به پنج سالگی رسیدند دستور می دهیم نماز بخوانند؛ ولی شما از هفت سالگی آنان را به نماز خواندن امر کنید، و ما در هفت سالگی امر می کنیم به اندازۀ توانایی شان نصف روز و یا بیشتر و یا کمتر روزه بگیرند و دستور می دهیم هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند.

این عمل برای آن است که به روزه گرفتن عادت کنند. پس شما کودکان خود را در نُه سالگی به اندازة توانایی شان امر به روزه گرفتن کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گردید، افطار کنند».(کلینی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۳، ح۱، ص۴۰۹)

از این روایات بر می آید که باید کودکان را در خردسالی به فراگیری و اقامۀ نماز و گرفتن روزه تمرین داد تا به تدریج برای آنان عادت و ملکه شود، و هنگام سن تکلیف، به خوبی آماده باشند. پیغمبر اسلام(ص) فرمود: «وقتی فرزندانتان شش ساله شدند، امر کنید نماز بخوانند».(نوری، مستدرک ‏الوسائل، ج۳، ص۱۹)

انجام تکالیف دینی را نباید تا زمان بلوغ به تأخیر انداخت؛ بلکه باید اُنس و عادت لازم را پیشاپیش در آنها به وجود آورد تا در زمان بلوغ مشکلی از این نظر به وجود نیاید. خانواده هایی که از فرصت دوران کودکی برای این منظور استفاده نمی کنند، در دوران بلوغ و نوجوانی معمولاً با مشکلات جدّی روبه رو می شوند؛ زیرا کسی که انجام تکالیف دینی را تا مرحلۀ نوجوانی یا جوانی و بزرگ سالی به تأخیر انداخته است، هر چند معتقد به موازین دینی باشد، به علّت نبود ممارست عملی و آمادگی روحی، معمولاً نمی تواند به راحتی به احکام دینی عمل کند. اغلب کسانی که در سنین بالاتر وظایف عبادی خود را انجام نمی دهند، بی اعتقاد به مبانی دینی نیستند؛ بلکه آنها معمولاً کسانی هستند که قبلاً ورزیدگی و آمادگی لازم را به دست نیاورده اند ...، بنابراین، استدلال کسانی که معتقدند طفل پس از رسیدن به حدّ تشخیص، خود باید مسیر خویش را انتخاب کند و نباید پیشاپیش عادت به برخی امور از جمله تکلیف دینی را در او بوجود آورد، به هیچ روی درست نیست. اگر این استدلال صحیح باشد، باید تربیت را تا رسیدن به سن تشخیص تعطیل کرد؛ حال آنکه تربیت به یک معنا چیزی جز ایجاد عادات در کودک نیست».(سادات، رفتار والدین با فرزندان، ص۸۰؛ ملکی، تربیت عبادی کودکان، ص۱۰۵)

سیرۀ رفتاری امام خمینی

۱- سفارش به نماز

زهرا اشراقی (نوۀ امام خمینی)، نقل می کند:

«آقا راجع به نماز بچه ها بسیار سفارش می کردند؛ نسبت به اینکه فرزندانشان نمازهای خود را در اول وقت به جا بیاورند».(مجله سروش، شماره ۴۷۶)

۲- تفاوتی نداری

عاطفه اشراقی (نوۀ امام خمینی)، نقل می کند: «ده سال بیشتر نداشتم که با برادرهایم و پسرخاله ام قایم موشک بازی می کردیم، حجاب هم داشتم اما امام یک روز مرا صدا کردند و گفتند: شما هیچ تفاوتی [از لحاظ تکلیف شرعی] با خواهرتان ندارید. مگر او با پسرها بازی می کند که شما با پسرها بازی می کنید؟ از آن روز به بعد با پسرها بازی نکردم».(مجله زن روز، شماره ۱۲۶۷، ص۴۷)

۳- زود برو نمازت را بخوان

بچه ها را از کوچکی باید به نماز تمرین داد. دستور رسیده است که به بچه از هفت سالگی نماز تمرینی یاد بدهید. البته بچه هفت ساله نمی تواند نماز صحیح بخواند؛ ولی صورت نماز را می تواند بخواند. از هفت سالگی می تواند به نماز عادت کند؛ چه پسر و چه دختر؛ یعنی همان اولی که بچه به دبستان می رود، باید نماز را در دبستان به او یاد بدهند؛ در خانواده هم باید به او یاد بدهند.(مطهری، گفتارهای معنوی، ص۱۰۰)

محمد تقی شریعتی (نوۀ امام خمینی)، نقل می کند: «یک روز امام داشتند توی حیاط راه می رفتند که من آمدم از کنارشان رد شوم. به من گفتند: بیا اینجا. من رفتم پیش ایشان، به من گفتند: نماز ظهر و عصرت را خوانده ای؟ گفتم: نه! گفتند: زود برو نمازت را بخوان که از ثوابش کم نشود».(مجله سروش، شماره ۴۶۷، ص۱۱)

پرهیز از افراط در آموزش های دینی

از جمله نکته های مهمی که امام عزیز در زمینۀ پرورش حسّ مذهبی کودکان و نوجوانان به آن تأکید می فرمود، مخالفت ایشان با افراط در آموزش مسائل دینی به کودکان بود. ایشان معتقد بود که باید آموزه های دینی را به بهترین صورت و آسان ترین راه برای آنان جلوه داد و شوق آنان را به انجام دادن آنها برانگیخت.

۱- تأکید بر واجبات

علی اشراقی(نوۀ امام خمینی)، چنین نقل می کند: «امام در مورد افراط در دین حساسیت داشتند، مثلاً حسن با وجود سنّ کمی که داشت، نماز شب می خواند. وقتی حضرت امام متوجه شدند، به ایشان گفتند که نباید در این سن نماز شب بخوانی؛ حضرت امام به انجام واجبات تأکید داشتند، ولی مستحبات را نه؛ مثلاً هیچ وقت به ما نگفتند نماز جمعه بروید یا بپرسند که آیا نماز جمعه رفته اید یا نه؟»(میریان، پدر مهربان، ص۶۸)

۲- نماز صبح قبل از اذان

تقریباً همۀ فقیهان بر مسئلۀ آماده سازی و تمرین کودکان در دوران کودکی نسبت به تکالیف عبادی تأکید کرده اند. فقیهان در کتاب های فقهی بابی با عنوان «احکام الصبی»، به اعمال عبادی کودکان غیربالغ و وظایف والدین در این رابطه اختصاص داده اند که از مجموع آنها این اصل مهم تربیتی استنباط می شود. در فقه آمده است پدر و جدّ پدری، شرعاً موظّف به تمرین دادن کودکان به عبادت می باشند.(خمینی، رساله توضیح المسائل، مسئله ۱۳۸۹)

مرتضی اشراقی (نوۀ امام خمینی)، چنین نقل می کند: «امام می پرسیدند: نماز خوانده اید؟ می گفتیم: بله، نماز ظهر را خوانده ایم، ولی نماز صبح را خواب ماندیم. می گفتند: نماز صبح را خواب می مانید، می توانید هر وقت که بیدار شدید، نماز صبح را بخوانید.

یک بار من گفتم: اگر بلند شدیم ساعت دو بود چی؟ گفتند: نماز صبح را بخوان! یعنی حتی قبل از اینکه اذان بگوید. ایشان به این طریق روحیۀ ما را تشویق می کردند، چون هنوز به ما نماز واجب نشده بود و به مرور به این مسأله عادت می کردیم».(میریان، پدر مهربان، ص۷۰)

برای اینکه کودکان از اول مؤمن و خداپرست تربیت شوند، لازم است میان جسم و جان آنها نیز از نظر ایمان، هماهنگی برقرار باشد. به همین جهت، اسلام از طرفی پدران و مادران را مکلّف نموده است که فرزندان را به خدا متوجه کنند و به آنان خدا پرستی و تعالیم دینی را بیاموزند و از طرف دیگر دستور داده است اطفال را به نماز و عبادات تمرینی وادارند.(فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۱۸۶)

۳- از دین زده نکنید

لیلا بروجردی(نوۀ امام خمینی)، چنین نقل می کند: «آن طور که مادر نقل می کرد، اوایل تکلیف شرعی من بود که پدرم مصرّ بودند که مرا برای نماز صبح بیدار کند. امام پیغام داده بودند: لیلا را از دین زده نکنید».(میریان، پدر مهربان، ص۷۳)

۴- آزادی عمل تا نّه سالگی

از جمله روش های تربیتی که امام، در رفتار با فرزندان خود به کار می برد، دادن آزادی و حق انتخاب به آنها بود که با این عمل، موجب پیدایش عزت نفس و شکوفایی استعدادها و شایستگی فرزندانش می شد.

خانم فاطمه طباطبایی (عروس امام خمینی)، چنین نقل می کند: «دختران امام می گفتند که ما تا نُه سالمان نشده بود و تکلیف دینی نداشتیم، امام به ما سخت گیری نمی کرد و با آنچه که پوشیده بودیم، در کوچه بازی می کردیم. حتی در پشت بام با دختران همسایه بازی می کردیم».(میریان، پدر مهربان، ص۷۷)

۵- چهرۀ شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن

یکی از اصول تربیتی در تربیت عبادی، اصل «زمینه سازی» و ایجاد آمادگی در کودکان از نظر روحی، روانی و عاطفی نسبت به عبادات است. این اصل افزون بر تأکید نسبت به عبادات، باعث آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و همچنین جلوگیری از کم توجهی کودکان نسبت به مسائل عبادی نیز می شود. بر اساس اصل «آماده سازی»، ضروری است پیش از آنکه احکام و اعمال عبادی در حقّ کودکان به مرحله وجوب برسد، زمینة رویارویی صحیح با احکام و اعمال عبادی را در آنان ایجاد کرد؛ زیرا این اقدام در رشد و کمال معنوی انسان تأثیر مستقیم دارد.

هدف از تربیت عبادی در دوره کودکی، پرورش و تقویت روحیه عبادی و ایجاد آمادگی برای «تکلیف پذیری» و تشویق کودکان به انجام تکالیف عبادی است. برای تحقق این هدف، می توان بر اساس برنامه ای منظم، بدان جامه عمل پوشاند؛ زیرا اگر کودک یک دفعه و بدون آمادگی قبلی مکلّف به تکالیفی شود، طبیعی است که از عهده آن برنمی آید و چه بسا میزان تکلیف پذیری او نیز پایین آید و یا تکالیف را بدون انگیزه و به صورت ناقص انجام دهد. البته باید توجه داشت که برای ارائه هر مفهومی به کودک، ابتدا باید آمادگی از نظر شناختی و عاطفی در او ایجاد شود تا در نهایت به رفتار عملی در کودک بینجامد.(ملکی، تربیت عبادی کودکان، ص۱۰۵)

خانم زهرا مصطفوی، چنین نقل می کند:

«حضرت امام غالباً دیگران را با عمل، نه با کلام، به ادای فرایض دعوت می کردند. همواره سعی داشتند کلام حق را با حلاوت و شیرینی و آرامش و ملاطفت قرین سازند. هرگز در این خصوص به عتاب متوسل نمی شدند و عبادت خدا و انجام واجبات را در نظر دیگران سنگین و طاقت فرسا جلوه نمی ساختند. همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می کرد و به نماز وا می داشت. امام وقتی از ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که: چهرۀ شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن.

این کلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت که بعد ار آن خودش سفارش می کرد که برای اقامۀ نماز صبح، به موقع بیدارش کنیم».(میریان، پدر مهربان، ص۸۳)

نتیجه گیری:

از آنچه گذشت نکات زیر را می توان به عنوان مهم ترین نتایج تحقیق عنوان نمود:

۱- با بررسی گروهی از روایات تربیتی و بنابر عقیدۀ متخصصان تعلیم و تربیت مسلمان، در می یابیم که دین اسلام به تربیت دینی فرزندان، به ویژه تربیت عبادی، تأکید زیادی کرده است تا زمینۀ دستیابی کودکان به مراحل عالی کمال فراهم شود. برای تحقق این هدف و علاقه مند کردن کودکان به فراگیری و انجام تکالیف عبادی، ضروری است اقدام های لازم و مقتضی را از همان دوران کودکی به عمل آورد. به این ترتیب، با برنامه ریزی دقیق سعی شود مطالب دینی و عبادی مورد نیاز و ضروری را به صورت ساده و قابل فهم به کودکان آموزش داد و آنان را به انجام اعمال و پایبندی به آن تشویق کرد.

۲- یکی از ابعاد تربیتی حضرت امام(س)، نحوۀ رفتار و برخورد ایشان با کودکان و نوجوانان می ‏باشد. ایشان علاوه بر اینکه همیشه با چهره‏ای خندان و دستانی مهربان از کودکان استقبال می کردند، نسبت به تربیت صحیح آنان بسیار حساس و دقیق بودند و خانواده ‏ها را به تربیت سالم و الهی فرزندان دعوت می کردند که از لابه ‏لای سخنان گهربار و نیز سیرۀ عملی ایشان می توان در این زمینه به نکات بسیار آموزنده‏ای دست یافت.

تمامی رفتارهای امام با کودکان بر اساس آگاهی، بینش و نشات گرفته از روح بلند و ملکوتی ایشان بود که علی رغم سن بالا و بیماری هایی که داشتند، به نیازهای اساسی کودکان پاسخ داده و همانند پیامبر گرامی(ص) عمل می کردند.

۳- امام خمینی همۀ کودکان را که جلوه های خداوندی اند دوست داشتند و کارهای آنان را منطبق با فطرت و طبیعت می دانستند و بر همین اساس نیز شیطنت و بازی گوشی آنان را امری طبیعی و فطری می دانستند.

۴- امام خمینی یکی از بهترین و مطمئن ترین الگوهای رفتاری برای خانواده ها در عصر حاضرند.

منابع

۱- قرآن کریم.

۲- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.

۳- آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، محمدعلی انصاری، قم: دار الکتاب، بی تا.

۴- احمدی، زین العابدین، حسنعلی احمدی، مقام پدر و مادر در اسلام، قم: میثم تمار، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.

۵- امینی، ابراهیم، تربیت، قم: بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.

۶- بافکار، حسین، شیوه های آموزش و جذب فرزندان به نماز با تأکید بر نقش الگویی والدین، مجله طوبی، شمارۀ ۲۶، بهمن ۱۳۸۶.

۷- بهشتی، احمد، اسلام و بازی کودکان، تهران: چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.

۸- حجتی کرمانی، سید محمد باقر، سه گفتار پیرامون برخی از مسائل تربیتی اسلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هشتم، ۱۳۶۹ش.

۹- حرّ عاملی، محمدبن حسن‏، تفصیل وسائل ‏الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعة، بیروت: دار احیاء التراث العربی، أحکام الأولاد، باب ۸۳.

۱۰- حسام الدین هندی، علاء الدین، کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.

۱۱- خیمنی، سید احمد، مجموعه آثار یادگار امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.

۱۲- خمینی، سید روح الله، امام در سنگر نماز، قم: ستاد اقامه نماز و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، تبیان، دفتر۷، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

۱۳- همو، توضیح المسائل، قم: نشر روح، چاپ اول، بی تا.

۱۴- دلشاد تهرانی، مصطفی، رهزنان دین، آسیب شناسی دین و دینداری در نهج البلاغه، تهران: دریا، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

۱۵- رحیمیان، محمد حسن، در سایه آفتاب، قم: موسسه پاسدار اسلام، ۱۳۷۸ش.

۱۶- ری شهری، محمد محمدی، حکمت نامه کودک، همکار و مترجم: عباس پسندیده، قم: دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.

۱۷- سادات، محمد علی، رفتار والدین با فرزندان، تهران: اولیا و مربیان، چاپ ششم، ۱۳۸۰ش.

۱۸- ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب، گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی(س)، تهران: موسسه نشر پنجره، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.

۱۹- کریمی نیا، محمد علی، الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان، قم: مؤلف، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.

۲۰- کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، تهران: علمیه اسلامیه، بی تا.

۲۱- فلسفی، محمد تقی، گفتار فلسفی؛ کودک از نظر وراثت و تربیت، ج ۲، تهران، نشر معارف اسلامی، چاپ ۱۰، ۱۳۸۷ش.

۲۲- قمی، ابی جعفر محمدبن علی بن الحسین بابویه، الخصال، ترجمه سید احمد فهری زنجانی، قم: انتشارات علمیه اسلامی، بی تا.

۲۳- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: مؤسسه الوفا، ۱۴۰۴ق.

۲۴- مجله زن روز، شمارۀ ۱۲۶۷، خرداد ۱۳۶۹ش.

۲۵- مجله سروش، شمارۀ ۴۷۶.

۲۶- مروجی طبسی، محمد جواد، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ ۵، ۱۳۸۷ش.

۲۷- مطهری، محمدرضا، مجله دیدار آشنا، شرحی بر جلوه های رفتاری امام خمینی(س) با کودکان و نوجوانان، شماره ۷، مهر و آبان ۱۳۷۷ش.

۲۸- مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، تهران، صدرا، چاپ ۱۴، ۱۳۷۳ش.

۲۹- ملکی، حسن، تربیت عبادی کودکان، نشریه اسلام و پژوهش های تربیتی ۵، سال سوم، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۰ش.

۳۰- موسوی کاشمری، سید مهدی، روش های تربیت، قم: بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.

۳۱- میریان، سیداحمد، پدر مهربان، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)- واحد خاطرات، چاپ چهارم، ۱۳۹۰ش.

۳۲- نوری، میرزا حسین، مستدرک ‏الوسائل، قم: ‏مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.

منبع: حضور، ش ۸۶، ص ۲۴.

. انتهای پیام /*