پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۹۵/ محمدکاظم تقوی/ نهضت الهی ـ مردمی امام خمینی از یک سو ریشه در تحولات بیش از یکصد سال گذشته ایران داشته، و از سوی دیگر به مدت پانزده سال فراز و فرودهای متعدد و گسترده ای را از سر گذراند و همه اینها برای تحقق اهدافی که در سه عنوان «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» صورت بندی شده بود، پیگیری میشد.

امام خمینی در این مسیر سخت و دشوار، تمام ایمان و اتکایش به خداوند تبارک و تعالی بوده که در همراهی اصحاب و یاران پاک باز و با اخلاص و نیز ملت آگاه و با ایمان تجلی یافته بود. چه در سالهای مبارزه و چه در ده سال رهبری نظام جمهوری اسلامی و به صورت کلی چه در برانداختن کاخ استبداد و برچیدن سفره استعمار و چه در تأسیس و بنیان گذاری نظام جمهوری اسلامی، حرکت حضرت امام در چارچوب یاد شده بوده است. ایمان کامل و خالص او به حضرت حق ـ تبارک و تعالی ـ در جای خود باید تبیین شود، همانگونه که شناخت و اعتماد دو سویه امام و ملت با شناخت ایران ـ از همه اقشار و اصناف و سنین و سطوح ـ باید در جای خود واکاوی و تحلیل شود و به مثابه الگویی معرفی گردد.

اما در این بین «حلقه اصحاب ویاران همراه امام خمینی» نیز باید به درستی شناخته و مورد تکریم قرار گرفته و الگوی آیندگان شوند. اصحاب و یاران امام خمینی در ربع قرن نهضت و نظام، در دو بخش فکر و اندیشه و میدان عمل و اجرا، به مثابه سخنگویان و بازوان توانای امام به انجام وظیفه موفق بوده و امام را همراهی و ملت را رهبری میکردند.

یکی از یاران صادق و اصحاب با وفای حضرت امام(س) مرحوم آیت الله حاج شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی(رضوان الله علیه) بود.

این عالم وارسته در سال ۱۲۸۱ ش در «سده» ـ خمینی شهر ـ اصفهان متولد شد و پدر او از روحانیون شهر و نسب او به یکی از علمای جبل عامل لبنان می رسد. او فراگیری علم و دانش را از مکتب خانه آغاز کرد و در ادامه به حوزه علمیه اصفهان رفت و مدتی طولانی از محضر اساتید آن حوزه کهن بهره برد تا اینکه در سال های آخر حیات حضرت آیت الله حائری(قدس سره) به حوزه علمیه قم هجرت کرد و به مدت بیست و یک سال از محضر اساتید و فقهای بزرگ حوزه علمیه قم استفاده کرد؛ به مدت یازده سال در درسهای آیت الله بروجردی شرکت می کرد و ده سال از درسهای آیت الله سیدصدرالدین صدر، آیت الله سیدمحمد حجت و آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری بهره برد و چند سالی نیز در درس منظومه و اسفار امام خمینی حضور یافت، تا اینکه در سال ۱۳۳۵ از طرف مرجع بزرگ عصر، آیت الله بروجردی(قدس سره) به کرمانشاه و منطقه غرب کشور هجرت کرد و به مدت ربع قرن در آن سامان بسان ستاره ای پرفروغ به خدمات علمی و اجتماعی و تبلیغ و ترویج معارف و احکام اسلام موفق بوده است.(ر ک: عروج خونین، از ص ۳ تا ۱۴)

این فقیه پارسا چه در حوزه علمیه اصفهان و چه مدت بیش از بیست سالی که در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس مشغول بوده در کمال فقر و تنگدستی و نهایت عسرت زندگی میکرده است. شهید محراب خود چنین میگوید:

«بنده تا درس خارج که رفتم، یک کتاب ملکی از خودم نداشتم؛ حتی کتاب «مکاسب» را که میخواستم بخوانم از یک کتاب وقفی استفاده میکردم و در حجره ای که زندگی میکردیم و درس میخواندیم، فرش آن حصیر بود... بنده در هفته فقط یک نوبت چای میخوردم و شبهای جمعه یک مرتبه هم از آن برنجهای خرد ـ برنج آشی ـ یک نوبت برنج می پختم ... و بقیه اوقات غذای ساده و حاضری مثل پنیر و حلوا بود.»(همان، ص ۵ و۶)

عالم ربانی آیت الله اشرفی اصفهانی در ربع قرن حضور در کرمانشاه، هم با تدریس دروس عالی فقه و اصول در حوزه علمیه آن سامان، در امر تعلیم و تربیت طلاب موفق بوده و هم نقش برجسته اجتماعی داشته است. او پس از رحلت آیت الله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ ش، مروج زعامت و مرجعیت امام خمینی و در سالهای مبارزه همراه دائمی حضرت امام بوده و مکاتبات طرفین گواه این مطلب است.(صحیفه امام، ج۲۲، ص ۱۶)

کارنامه آیت الله اشرفی اصفهانی در کرمانشاه واقعاً ماندگار است و اعم از بازسازی مدرسه آیت الله بروجردی، تأسیس مدرسه علمیه امام خمینی، توسعه کتابخانه مدرسه آیت الله بروجردی، تأسیس حوزه علمیه برای بانوان و اهتمام فراوان به وحدت و همدلی با روحانیت اهل سنت منطقه، میباشد. از آنجایی که تقریب بین مذاهب اسلامی آرمان آیت الله بروجردی و وحدت صفوف همه مسلمانان مورد تأکید امام خمینی بوده، این عالم دست پرورده این اساتید بزرگ، تعامل حسنه و سازنده ای با اهل سنت و علمای آنها داشته و در فضای وحدت و همدلی «اُخوت اسلامی و ایمانی» را تحقق می بخشید.(سیره شهید اشرفی اصفهانی، ص ۲۱)

همراهی او با نهضت امام خمینی چنان پررنگ و برجسته بوده که در سن کهولت، با کمال صلابت در تظاهرات مردمی علیه طاغوت شرکت میکرد و حتی در یکی از این روزها مورد هجوم و صدمه واقع شد و حضور سازنده او برای عوامل سرکوب رژیم شاه قابل تحمل نبوده لذا دستگیر و روانه تهران شده و مدتی در زندان انفرادی محبوس بوده است.(همان، ص ۲۴ و ۲۵)

دعوت از عموم مردم کرمانشاه به مجلس بزرگداشت فرزند برومند امام خمینی، آیت الله حاج آقا مصطفی، توسط شهید اشرفی اصفهانی، جلوه ای از مدیریت آن عالم پارسا و مبارز و ناکامی عوامل سرکوب رژیم شاه در کنترل موج مبارزات بوده است.(همان) امام خمینی شاگرد و یار و رفیق دیرین خود را در چهاردهم مهر ماه ۱۳۵۸ به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کرد و به ایشان متذکر شدند: «با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان به اینگونه اجتماعات مذهبی ... جنابعالی به امامت جمعه منصوب میشوید تا ان شاءالله تعالی هرچه با شکوه تر این فریضه الهی را در آن شهر اقامه نمایید.»(صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۲۲۵)

خطبه های سراسر اخلاص و اخلاق و معارف آن پیر روشن ضمیر و حضور سازنده و الهام بخش او در جبهه های دفاع مقدس در غرب و جنوب حتی حضور در اتاقهای عملیات جنگ در مواقع عملیات از صفحات درخشان زندگی آیت الله اشرفی اصفهانی است.

اما همانگونه که حضور و فعالیت و خدمات او و امثال او که بازوان توانای امام در مناطق کشور بودند، برای ملت همراه امام، مایه دلگرمی بود، دشمنان و بدخواهان ملت و نظام و منافقان جنایت کار، چشم دیدن آنها را نداشتند و این عالم ربانی و مجسمه زهد و تقوا را به مانند چهار شهید والا مقام محراب در محراب عبادتش به شهادت رساندند، تا با محاسن خونین به محضر مولایش سیدالشهدا(ع) بار یابد. امام خمینی(س) برای شاگرد و یار و رفیق شصت ساله خود پیامی نوشت که هم بر فراق او مویه میباشد و هم سیمای نورانی این عالم ربانی و مجسمه تقوا و وارستگی را به صورت غبطه برانگیزی معرفی و چهره این فقیه کامل و عارف واصل را به دقت و زیبایی ترسیم کرده است.

امام خمینی سعادت شهید اشرفی اصفهانی(قدس سره) را به این میداند که «عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین، گذرانده و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاالله آروز میکنند، نایل» آمد؛ و سعادت و بلند اختری رفیق صمیمی خود را در این میداند «که در طول زندگانی خود کمر همت به تهذیب نفس و جهاد اکبر بسته، و پایان زندگانی خویش را در راه هدف الهی با سرافرازی به خیل شهدای در راه حق» پیوست و او را از سعادتمندان پیروزی میداند «که در نشیب و فرازها و پست و بلندی های حیات خویش به دام های شیطانی و وسوسه های نفسانی نیفتاده، و آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدین فی سبیل الله راه» یافته و سعادت و خوشبختی او را در این میداند «که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذرانده و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و اقامه جمعه به دست یکی از منافقین و منحرفین شقی، فائز و به والاترین شهید محراب که به دست خیانتکار اشقی الا شقیا به ملا اعلی شتافت» ملحق شد.(صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۴۹)

امام خمینی در سوگنامه عارفانه برای شهید محراب کرمانشاه، خودش را «یکی از اردتمندان این شخص والا مقام دانسته» که آن «وجود پربرکت متعهد را قریب شصت سال» میشناخته. اوج پیام امام خمینی برای یار دیرین خود در جملات زیر تجلی یافته است:

«مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا عطاءالله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوس و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح میشناسم، و در عین حال مجاهد و متعهد و قوی النفس بود. او در جبهة دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایة دلگرمی جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز «رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیه» بود و رفتن او ثلمة بر اسلام وارد کرد و جامعه روحانیت را سوگوار نمود.»

چه افتخاری بالاتر برای عالم دینی که مصداق بارز سخن معصوم باشد که فرمود: «و اما من کان من الفقماء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیعاً لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه»(وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱)

تطبیق این حدیث بر آیت الله شهید اشرفی اصفهانی توسط امام خمینی(رضوان الله علیهما) نشان دهنده جایگاه رفیع آن عالم ربانی می باشد چرا که چنین فقهایی همان گونه که در سخن معصوم تعبیر شده، «مرجع تقلید» مؤمنان می باشند و حضرت امام آن فقیه پارسا را در چنین مرتبه ای می دید. چنانکه تعبیر «جامع علم مفید و عمل صالح» بودن برای آن شهید والا مقام، خود تعبیری دیگر از همان حدیث شریف میباشد.

آری تکیه امام خمینی(س) در بیست و پنج سال زعامت و رهبری مبارزات و نظام جمهوری اسلامی، بر چنین عالمان ربانی و همراهان صادقی بوده که سرمایه بی بدیل اعتماد عموم مردم را با خود داشتند، چرا که عمری را با آنها درکمال صداقت و تواضع و اخلاص حشر و نشر داشتند و مردم جز خوبی و خیرخواهی از آنها ندیدند و نشنیدند و شهدای محراب اشرفی و صدوقی و دستغیب و مدنی و قاضی(رضوان الله علیهم اجمعین) ستارگان روشنایی بخشی بودند که گرد خورشید امام خمینی، خیر و سعادت و آزادی و استقلال و بهروزی و سعادتمندی را برای ملت و کشور میخواستند و همه این خوبی ها و کمالات برای ملت به خوبی قابل مشاهده بود و آنها با هدایت فطرت الهی با راهبران خود همراه بودند و گوهر و کیمیای همدلی، همراهی، صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات را به دنبال داشت و دشواریها را هموار و آسان میکرد.

باشد که همگی به ویژه حوزویان و عالمان دینی، این الگوهای سازنده را بهتر و بیشتر بشناسند و با تأسی به آنها ادامه دهنده صادق سیره سلف صالح باشند.


. انتهای پیام /*