پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۴۴۶ / سید هاشم حسینی بوشهری *

«قل انما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی» این آیه شناسنامه قیام امام است «قل انما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی»؛ یعنی همانگونه که خدای متعال به پیامبر فرمود: «قل انما اعظکم بواحدة» ، بارها و بارها در بیانات امام و جملات زیبا و دلنشین، امام تمسک به این آیه می کردند؛ به صورت جمعی، به صورت فردی قیام برای خدا.

شاید مقصود از قیام «بصورت فردی» یعنی مبارزه با خویشتن خویش از نظر نفس اماره، و معنای «قیام همگانی» در مقابل سلطه مستکبران و شیطان های زمان. قیام برای خدا، و اگر بخواهیم تعبیر دیگری از قرآن پیدا کنیم همان آیه «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» یعنی کسانی که در راه ما و برای ما و کسانی که هدفی جز ما ندارند «لنهدینهم سبلنا» و آدم احساس می کند که در دنیا هم آثار چنین مجاهدی دیده می شود و هم در آخرت برای چنین انسان هایی آن آثار دیده می شود.

جهاد معنای وسیع و گسترده ای دارد، اما همه جا آن جهاد مورد رضایت خدا نیست، جهادی مورد رضایت خداست که «فینا» باشد یعنی برای خدا باشد. معروف این است که می گویند جهاد بر دو قسم است: یک جهاد اصغر و دو جهاد اکبر؛ معروف این است، البته جهاد کبیر هم در فرمایشات سال های گذشته رهبر انقلاب با استفاده از این آیه کریمه: «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا کَبیرًا»که به وسیله قرآن جهاد انجام بدهید که همان جهاد فرهنگی است، منتها در کلمات بعضی از بزرگان و عرفا من دیدم تعبیر جالبی به کار برده بودند، آنجا سخنی از جهاد کبیر مطرح نکرده بودند به «جهاد اصغر» اشاره کرده بودند و به «جهاد اوسط» اشاره کرده بودند و به جهاد اکبر اشاره کرده بود.

گفته اند آنچه جهاد اکبر نامیده می شود حقیقتاً جهاد اوسط است و جهاد اصغر یعنی رویارویی با دشمنان، و جهاد اکبر یعنی مبارزه با نفس و یک نوع ساخته شدن انسان و مبارزه با نفس اماره که در حقیقت انسان یک انسان ارزشی بشود در پیشگاه پروردگار عالم.

اما آن جهادی که به عنوان جهاد اکبر هست این به عنوان جهاد اوسط. اما آنچه که به عنوان جهاد اکبر مطرح است یعنی این که انسان دل به عقل نبندد، دل به برهان نبندد، بلکه انسان به جای اینکه بیاندیشد عاشق بشود، عشق بورزد به ذات پروردگار عالم.

اگر انسان از مرتبه عقل عبور کرد از مرتبه استدلال و اجماع عقلی عبور کرد و به مرحله عشق رسید آن به عنوان جهاد اکبر است.

پس جهاد اصغر مبارزه با دشمن بیرونی است و جهاد اوسط مبارزه با نفس، و جهاد اکبر یعنی در گیر و دار استدلال و برهان باقی نماندن و در حقیقت انسان بشود عارف واصل.

و جالب این است که حضرت امام ما معتقدیم هر سه مرحله جهاد را به خوبی دارا بودند؛ هم در جهاد اصغر که رویاروی جبهه استکبار «و الکفر ملّة واحدة» و هم جهاد اوسط سالیانی مبارزه با نفس و ریاضت و از آن پختگی و صلابت و جز کار برای خدا نکردن.

نقل می کنند عالمی بزرگ از همدان آمده بود به قم. برادر این عالم در همدان به قول ما سینه چاک حضرت امام بود و در دوران مبارزات، خودش را وقف حضرت امام کرده بود. به امام پیشنهاد دادند مناسب است شما دیداری از این برادر این عالم داشته باشید آنجا در همدان برای شما همه چیز را گذاشته است. امام فرموده بود حالم مناسب نیست اما برای آمدن آن طوری نیست که حالم مناسب نباشد اما نمی آیم چون کار برای خدا انجام گرفته پاداشش را از آنجا خواهد گرفت.

امام ما را جمع کرد در دوران کوران مبارزه. می خواهم یک جمله به شما بگویم و آن جمله این است که اگر شما برای من می خواهید کار کنید و انتظار پاداش و اجر از من دارید مطمئن باشید از جانب من پاداشی به شما نخواهد رسید. من سعی می کنم برای خدا کار کنم شما هم برای خدا کار کنید.

ببینید سیاست مداران عالم چگونه عمل می کنند انسان هایی که هم در بعد سیاسی پیشتازند و هم در بعد اعتقادی پیشتازند هم در بعد رفاهی پیشتازند. محبوب دل ها هستند. سیاست مداران عالم از کوچکترین فرصت برای انتقال پیامشان آن هم در جهت رسیدن به هدف استفاده می کنند. خدا رحمت کند حاج احمد آقا را می فرماید مستقیما پیام امام را از محل استقرار امام در فرانسه به دنیا مخابره می کردند. من کنار امام نشسته بودم. حضرت امام از من سوال کرد وقت ظهر رسیده است؟ گفتم بله آقا! وقت ظهر رسیده است، یکباره سخن را قطع کرد. در مقابل صد دوربین، آن هم این فرصت برای رساندن پیام، فرمود: وقت نماز است باید به نماز برسم

و انسان به یاد وجود مقدس علی بن موسی الرضا و امیر المؤمنین می افتاد. علی ابن موسی الرضا گرما گرم مبارزه با ملحدین و صاحبان فکر آن روز در اوج بحث که نزدیک بود که بحث به نتیجه برسد وقت اذان شد امام فرمود: «نذهب و نرجع» می رویم و بر می گردیم. گفتند: آقا وقت نتیجه گرفتن است بحث را تمام کنید. فرمود: «نذهب و نرجع».

امیر المومنین در گرما گرم جنگ (در جنگ صفین) به آسمان نگاه می کند. به آقا می گویند دشمن جلوی شماست چرا به آسمان نگاه می کنید؟ فرمود می خواهم نگاه کنم آیا وقت زوال فرا رسیده است تا نماز بگزاریم؟ موقعی که به حضرت می گویند وقت نماز فرا رسیده، حضرت خودش را آماده برای نماز می کند می گویند دشمن دارد می جنگد با ما؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: «علی ما نقاتل؟ انما نقاتل علی الصلاة».

فرزندش روح الله همین مسیر و راه را طی کرد و مصاحبه را پایان نایافته ترک کرد و به نماز ایستاد.

این چهره ماندگار و معنوی شخصیت حضرت امام است که اگر توصیف کنم اینگونه باید توصیف کنم: عارفی واصل، حکیمی متأله، فقیهی جامع الشرائط، تجسم ارزش های اخلاقی، مجدد و احیاگر دین و معنویت انسان معاصر، بزرگ شخصیتی که همواره نام و یاد او از خاطره ها نخواهد رفت.

من به مبارزان و انقلابیون عرض می کنم که انقلابی بودن را اینگونه بیاموزیم. کسانی که گاهی در عرصه مبارزه و جهاد قدم بر می دارند از حوزه بحث و تحقیق و پژوهش باز می مانند، اما شخصیتی خود ساخته اولا، از نظر علم به مراتب عالی علم رسیدن ثانیا، در تبعید کتاب نوشتن ثالثا و به عنوان یک چهره مبارز در مقابل تمام دنیای کفر ایستادن، این نماد واقعی یک چهره انقلابی است و آن کسی غیر از امام نیست.

بزرگ مردی که سخن گفتن درباره او در این فرصت محدود حقیقتاً کاری سخت و دشوار است. اجازه بدهید همان جمله ای که ابوالعلا معری در مورد سید مرتضی علم الهدی گفت، من هم اینجا خطاب به امام بگویم:

 لو جئته لرأیت الناس فی رجل

 والدهر فی ساعة والارض فی دار

 سید مرتضی آن روز و روح الله ما امروز، موقعی که نزد او بیایی کل مردم را در یک فرد می بینی، او چهره مجسم بشریت است. کل روزگار را در یک ساعت کنار او نشستن، کل کره هستی را در خانه او می بینی؛ خانه جمارانش و فضای معطر. این است امام ما و این است جایگاه او .

جالب این است که در رابطه با دعای حضرت ابراهیم، حضرت استاد علامه جوادی آملی تعبیر جالبی مطرح کردند، نام حضرت ابراهیم تقریباً از آغاز سخن تا پایان سخن یک انطباقی بین ابراهیم زمان ما، ابراهیم بت شکن ما و ابراهیم خلیل الرحمان که به مقام خلت رسید. یک خواسته دارند حضرت ابراهیم و من فکر می کنم که گویا این خواسته، خواسته حضرت روح الله است: (رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ * وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الآخِرِینَ)

هم حکمت نظری را از خدا می خواهد، هم حکمت عملی را از خدا می خواهد رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا دانشی به من بده که بتوانم بین حق و باطل جدا کنم. خوب جایگاه حق و خوب جایگاه باطل را بشناسم. حکمت عملی را به من بده و من را در جرگه صالحان قرار بده و جالب این نکته سومی است که از خدا می خواهد بلکه ماندگار تاریخ باقی خواهد ماند همانطور که ابراهیم ماندگار خواهد ماند (وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الآخِرِینَ) همیشه یاد من و نام من بر زبان ها باشد. گویا این دعا و این خواسته از خدا در زمان ما تکرار شد.

خمین کجا؟ عراق کجا؟ قم کجا؟ حاج شیخ کجا؟ بهره مندی از استاد بزرگش مرحوم شاه آبادی کجا؟ این شخصیت در حوزه آن روز هنوز قدم به میدان مبارزه نگذاشته بود، در حضور آیت الله بروجردی چهره برجسته بود و هرگاه او وارد مجلسی می شد حقیقتا نگاهی که به او می شد، رفتاری که از او دیده می شد با دیگران متفاوت بود.

امام زمانی که سید جوانی بود به دیدن مرحوم کاشانی رفته بود. بعد از اینکه گفتگویی انجام شده بود بعد از رفتن امام، مرحوم آیت الله کاشانی فرموده بودند: اگر امیدی به آینده باشد به این سید است. اگر احیاگری باشد این سید است؛ یعنی کسی که با او نشست و برخاستی داشت افق روشن و آینده او را در چهره زیبا و روحانی او مشاهد می کرد.

این ویژگی حضرت امام ماست، پدر شهید؛ فرزندش حاج آقا مصطفی شهید، نه تنها مصطفای  او شهید شد بلکه او فرزندان شهید فراوانی دارد، همه آن شهدا فرزندان امام محسوب می شوند، تمام شهدای دوران دفاع مقدس و شهدایی که در سراسر دنیا به عشق امام به شهادت رسیدند، فرزندان شهید امامند.

این جایگاه عزیز و عظیم امام است. او تنها در فقه و اصول پیشتاز نیست، او تنها در فلسفه پیشتاز نیست، او تنها در عرفان پیشتاز نیست، من نگاه کردم توی این حوزه! امروز ما باید ببینیم، نگاه کنیم، در سن 23 سالگی تا 30 سالگی یک اثر عرفانی بزرگ «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة».

طلاب و فضلای ما علاوه بر درس استکبار ستیزی و مبارزه با دشمن و ادامه راه انقلاب در سایه رهبر به عنوان خلف صالح او، باید بیاموزند این حوزه جای تحصیل است، جای تعلیم است، جای تعلم است، جای رسیدن به قله های عالی علم و معرفت است، خط زیبای او، انشای او گاهی بدون یک خط خوردگی بلکه بیشتر اوقات آنچنان قلم رسا به حاجیان خطاب می کند: ای نشستگان در کنار خانه خدا به ایستادگان در مقابل آمریکا دعا کنید، این جمله نغز و زیبا را چه کسی می تواند در بیانش اینگونه بگنجاند.

و ده ها پیام که من معتقدم اساتید ما، طلاب ما، فضلای ما در این عصر طلایی روح الله و این عصر رهبر عزیز انقلاب که من هر موقع رهبری در مورد امام سخن می گوید احساس می کنم که با تمام وجود از امام سخن می گوید، علاقه ای که امام به این شخصیت داشت و علاقه متقابل این شخصیت نسبت به امام، هر چه بگویم کم گفته ام.

بُعد معنوی امام، بعد اخلاص امام، بُعد عرفانی امام و همه ویژگی هایی که باید در یک انسان باشد. آن روزی که از همین قم او را به تهران می بردند؛ این جمله جمله ساده ای نیست: والله نترسیدم، بلکه به سربازانی که کنار امامند و مراقب امامند امام به آنها دل داری می داد.

این گوهر گرانبها را و این گوهر شب چراغ را کجا پیدا می کنید؟! انقلابیون باید بیاموزند که با هم باشیم زیر لوای امام، زیر لوای رهبری، این انقلاب را ما باید به مقصد برسانیم. در بیانیه گام دوم رهبری وعده دادند پایان انقلاب ظهور حضرت بقیة الله الاعظم است.

اول خود را بسازیم دلها را به هم نزدیک کنیم و با هم در این حوزه مقدسه و در جای جای این کشور حرمت امام را، جایگاه امام را پاس بداریم.

*رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛ مراسم افتتاحیه نمایشگاه «حضور صد ساله خورشید»

. انتهای پیام /*