امام حسن عسکری علیه السلام در حالی که کودک چند ساله بود همراه پدر بزرگوارش امام هادی علیه السلام به اجبار از سوی حکومت وقت به سامرا برده شد و تا آخر عمر شریفش امکان بازگشت به مدینه برای آن حضرت فراهم نشد. لذا معروف و مسلم این است که امام عسکری (ع) حج خانه خدا را نتوانسته اند به جای آورند؛ از این روی بسیاری از شیعیان حج مستحبی خود را به نیت امام حسن عسکری (ع) به جا می آوردند.

حکومت ستمگر وقت به این اکتفا نکرده و کلیه رفت و آمدها و مراجعات آن حضرت را تحت نظر گرفته و از آن حضرت می خواهند که در هر هفته دو بار دوشنبه ها و پنجشنبه ها در دربار خلافت حاضر شود و رفته رفته زمانی که مشاهده می کند از این تضییقات بر امام، شورش و اعتراضی حاصل نمی شود یک گام دیگر برداشته و مدتی این حجت بر حق خدا را زندانی می کند.

این نوع از پدیده های تاریخی از جوانب مختلف، عبرت آموز است؛ از جمله این که هیچ حکومت ستمگری در هیچ شرایطی حاضر نبوده است که بدترین اعمال و رفتار خود حتی نسبت به بهترین و بالاترین فرد انسان مانند امامان معصوم را ظلم و ستم بنامند. بلکه نهایت تلاشها را به عمل آورده اند تا این گونه اعمال خود را مشروعیت سازی نمایند. از نگاه قرآن این جریان ریشه ای تاریخی و طولانی دارد.

از نظر قرآن کریم این یکی از قواعد کلی حاکم بر حکومتهای جبار تاریخ بوده است که با دین اصیل و رهبران بزرگ الهی و به طور کلی با هرگونه تعقل و تدین حقیقی و اندیشه آزاد و ارزشمند برخورد نظامی و امنیتی نموده اند.

وقتی که حضرت موسی علیه السلام رسالت خود را آشکار نمود و فرعون که ابتدا حرکت حضرت موسی علیه السلام را خیلی جدی نگرفته بود، هنگامی که احساس خطر کرد تصمیم به کشتن آن حضرت گرفت و قرآن این ماجرا را این گونه بیان فرموده است: «فرعون گفت مرا رها کنید تا موسی را بکشم و او خدای خود را بخواند. من بیم دارم که او دین شما را تغییر داده یا روی زمین فساد به پا نماید. (سوره مؤمن / 26)» چه جالب کتاب خدا ماجرا را بیان نموده است! هرگز فرعون حاضر نیست نام کشتن یک پیامبر بزرگ را ستم یا واژه معادل آن بنامد یا به روی خود بیاورد که چون معارض حکومت من است من به خود حق می دهم او را از میان بردارم بلکه فرعون از یکی از این دو امر اظهار نگرانی و بیم می کند و این دو را خطری جدی از حرکت موسی (ع) می داند.

یکی این که می ترسد موسی (ع) دین مردم را تغییر دهد و اگر به این امر موفق نشود ممکن است نظم اجتماعی را به هم زده و در روی زمین فساد به پا نماید. قرآن در ادامه این داستان دو برخورد دیگر را در مقابل فرعون نقل نموده است یکی عکس العمل و سخن حضرت موسی (ع) وقتی که این کلام را از فرعون شنید که چنین گفت: «وَ قَالَ مُوسَیٰ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ» (مؤمن / 27)» موسی گفت من پناه می برم به پروردگار خود و پروردگار شما، از هر متکبری که ایمان به قیامت و روز حساب ندارد. این عکس العمل دارای دو پیام مهم است یکی پیام استقامت و منفعل نشدن از تهدید به مرگ و دیگر پیام مظلومیت و این که باید مظلوم فریاد کند. حضرت موسی (ع) با این پیام کوتاه خود ادامه راه را اعلام می دارد و این که آماده پذیرفتن تمام هزینه ها در این راه است و دیگر این که اگر من به دست فرعون کشته شوم صددرصد مظلوم خواهم بود و مشروعیت سازی های فرعون نیز واقعیت را عوض نمی کند. برخورد و عکس العمل دیگر از مردی به نام مؤمن آل فرعون است که دفاعی عقلانی از مظلوم کرد و با بیان خود در حقیقت دستگاه قدرت فرعونی را با سلاح منطق خلع سلاح نمود. قرآن کلام او را چنین نقل می کند: «مردی با ایمان از آل فرعون که ایمان خود را کتمان و پنهان می کرد چنین گفت آیا شما مردی را می خواهید بکشید که می گوید پروردگار من الله است در حالی که برای گفته خود نشانه هایی آورده است که اگر دروغ بگوید دروغش علیه خود او خواهد بود (دروغگو رسوا می شود) و اگر راست بگوید آنچه از خطرات پیش بینی می کند (حداقل) برخی از آن به شما خواهد رسید خداوند اسراف کننده دروغگو را هدایت نمی کند. (مؤمن / 28)» منطق مؤمن آل فرعون که از روح تعالیم رهبران آسمانی حکایت می کند این است که جواب اندیشه آن هم اندیشه ای که با برهان خاص خود همراه است کشتن و از بین بردن صاحب اندیشه نیست بلکه بررسی و تحقیق پیرامون مدعای اوست که آیا راست می گوید یا دروغگوست. اگر راست می گوید باید سخن او را به عقل بپذیرید اما اگر دروغ می گوید ضرر و لطمه ای به ما نمی رسد ضرر دروغ به خود دروغگو بر می گردد. از این بیان می توان یک قاعده عقلانی نیز استفاده کرد و آن این که در علم کلام این موضوع مطرح است که عقل دفع ضرر محتمل را ولو این که احتمال ضعیف باشد واجب می داند همان طوری که در جلب منفعت و گرچه احتمال ضعیف باشد باز عقلای عالم در برخی موارد اقدام می نمایند. سخن مؤمن آل فرعون این است که اگر کسی مدعی واقعیتی است که اگر راست باشد بسیار مهم است عقلاً فحص و بررسی ضرورت پیدا می کند چون دفع ضرر محتمل واجب است. تمام انبیا و اولیای الهی گفته اند واقعیتی به نام خداوند تبارک و تعالی و واقعیتی به نام قیامت و بهشت و جهنم وجود دارد حداقل به  عنوان احتمال هم که باشد ضرورت دارد انسان بررسی و تحقیق نماید و رد مدعای طرف مقابل با قاطعیت و بی برهان خلاف عقل سلیم است .اخلاق عملی و کاربردی در سخنان امام حسن عسکری علیه السلام با همه فشارها و محدودیتی که امام حسن عسکری (ع) داشته اند اما در هیچ لحظه ای برنامه هدایت و ارشاد را تعطیل ننموده و ارتباط خویش را با شیعیان به هر نحو ممکن حفظ نموده اند و به موقع مواعظ ارزشمند معرفتی و اخلاقی را به شیعیان خود می آموختند. امام علیه السلام به شیعیان خود فرموده است: «شما را به تقوای الهی و ورع دینی توصیه می نمایم و نیز به کوشش برای خدا و راستگویی و ادای امانت به هرکسی که به شما امانت سپرده چه خوب چه بد؛ و طول سجده و حسن همجواری و برخورد خوب با همسایگان. حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) برای این امور آمده است. در قبایل آنان (اهل سنت) نماز بخوانید و در تشییع جنازه آنان حاضر شوید به عیادت بیماران آنان بروید و حقوق آنان را بپردازید. اگر مردی از شما ورع دینی را رعایت نموده و راست بگوید و ادای امانت نماید و اخلاقی نیکو با مردم داشته باشد می گویند این فرد شیعه است و مایه خوشحالی من می شود. با تقوا بوده وبرای ما زینت و زیبایی باشید نه زشتی. با کار و عمل خود هر محبتی را به سوی ما بکشید و هرگونه کار زشتی را از ما دور کنید. هر گفته نیکویی گفته شود در مورد ما صادق است و هرگونه کار و رفتار زشتی از ما دور است برای ما حقی در قرآن و قرابتی با پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و نیز مقام تطهیر و عصمت (کبری) برای ما است که هر کس غیر از ما مدعی آن باشد دروغگو است. یاد خدا و مرگ را بسیار نمایید و نیز تلاوت قرآن و درود بر پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) که درود بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) 10 حسنه محسوب می شود. آنچه به شما وصیت نمودم حفظ نمایید، شما را به خدا سپرده و بر شما درود می فرستم.» در توضیح فشرده این بیان نورانی امام حسن عسکری (ع) باید به این نکته توجه نمود که در یک نگاه می توان گفت انسان مجموعه ای از روابط است: 1- رابطه با خدا 2- رابطه با خود 3- رابطه با خلق 4- رابطه با انسانهای کامل.

امام حسن عسکری (ع) دستورالعمل فشرده و در عین حال گویا و بسیار مهم و سازنده ای را به شیعیان خود و در تمام این ارتباط ها صادر فرموده اند: توصیه به رعایت تقوا در روابط درونی با خود و خدایش و به سجده طولانی توصیه می کند که نماینده و نشانگر عشق بنده با خالق خود است. در ارتباط انسان شیعه با دیگر انسانها خصوصاً دیگر مذاهب امام به نهایت دقت در رفتار و گفتار توصیه نموده اند. بخشی از این روایت شریفه در مورد برخورد شیعیان با اهل سنت است با قرینه ای که در خود این روایت و نیز روایات مشابه آن است که امام به ویژه توصیه می فرمایند: در قبایل آنان حاضر شده با آنان نماز بگزارید و در تشییع جنازه آنان حاضر شده و از بیماران آنان عیادت نموده با آنان به صدق و امانت رفتار نمایید که اگر چنین کردید می گویند این فرد شیعه است و با این رفتار باعث شادمانی ما می شوید. این سخن امام عسکری (ع) برای مسلمانان و شیعیان امروز نیز دارای پیام و کاربردی زنده است. امام هشدار می دهد که با حسن خلق و راستی و درستی باعث زیبایی ما بشوید و مبادا با رفتارهای نسنجیده و دور از منطق و خرد سبب زشتی ما و مکتب بشوید. همه خوبیها از آن ماست و هرگونه زشتی و پلیدی از ما دور است. فقط رفتار شماهاست که ممکن است در نگاه دیگران ما و راه ما را زشت جلوه دهد پس یک شیعه فقط خودش نیست و این که آزاد باشد دست به هرگونه رفتار و گفتار بزند بلکه آن را به پیشوایان دینی بخواهد و نخواهد نسبت خواهند داد. امام در بخش دیگری جایگاه خاص پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم و خاندان او علیهم السلام را مورد توجه قرار داده است که جایگاه ویژه آنان را از نظر علم و عصمت، دیگران نداشته و ندارند و مدعیان آن دروغگو هستند .درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که نماد ارتباط انسانها با انسانهای کامل و نیاز آنان به انسانهای کامل است .امام حسن عسکری علیه السلام هر شیعه ای را بویژه به یاد خدا و یاد مرگ که بزرگ ترین عامل حفظ سلامت اخلاقی و اعتقادی است و تلاوت قرآن توصیه فرموده اند.

منبع: ایران

. انتهای پیام /*