در حالی که روایت‌ها و کنش‌های مختلفی درباره آینده مذاکرات ایران و غرب مطرح می‌شود، دکتر صالحی در این گفتگو از عدم نگرانی درباره آینده سخن می گوید و ضمن پذیرش بحران های حاصل از فشارهای زیاد، آینده را پیروزمندی حق بر باطل می خواند. این گفتگوی کوتاه که به تحلیل دیدگاه‌های امام درباره سیاست خارجی نیز می‌پردازد، در جریان بازدید ایشان از بیت امام در سال 1391 انجام شده است.

بیست‌وسه سال از ارتحال امام می‌گذرد، فکر می‌کنید در این سال‌ها بخصوص این روزها که ایران در حال مذاکره با غرب است، سیاست‌ خارجی ما چقدر منطبق بر اندیشه امام است؟

ما همان اصولی را که حضرت امام در اوایل انقلاب پایه‌ریزی کردند، الان در سیاست خارجی پیگیری می‌کنیم. یکی از مهمترین اصول همراهی با مظلوم و ایستادگی در مقابل ظالم است. این اصل عوض نشده و امروز هم که ما در تعاملات سیاسی و بین المللی عمل می‌کنیم این نکته را نصب‌العین خود قرار می دهیم. بر این اساس، هر جا مظلومی هست، دفاع می کنیم و هرجا ظلم و ستمی می‌بینیم به‌شدت محکوم می‌کنیم. الان هم تحت رهبری مقام معظم رهبری این کار را ادامه بدهیم.

یک اصل دیگر، نه شرقی و نه غربی بود. حضرت امام هدف و مقصد ما را از اول روشن کردند هدف ما رسیدن به آرمان هایی است که دین حنیف اسلام برای ما ترسیم کرده و ما در آن جهت در حرکت هستیم البته راه طول و درازی داریم تا به قله این آرمان‌ها و ایده‌آل های خود برسیم. تا به امروز در این سی و سه سال، خوشبختانه ملت به پیروی از ارشادات امام عزیز و رهبری عزیزمان، توانسته‌اند راه را به خوبی بپیمایند. ما هر چند گاهی در پیمایش این راه، گاهی با کندی و گاهی هم با تندی حرکت کرده‌ایم اما جهت را هرگز گم نکرده‌ایم. اهمیت اصل ولایت فقیه در این است که جهت را برای ما ترسیم کرده است و البته، پرچم هم به دست کسی است که همواره مردم نگاه به آن پرچم را دارند و در جهت آن پرچم حرکت می کنند.

شرایط بسیار ویژه بر سیاست خارجی ایران حاکم است. به نظر شما اگر الان امام حاضر بودند، چه راهنمایی‌هایی می کردند؟

اگر حضرت امام الان حضور داشتند ما در سیاست خارجی مان همان رفتاری را داشتیم که الان تحت توجهات مقام معظم رهبری داریم. دیدگاه امام رحمت الله علیه آن مقدار که ما در این سی و سه سال دیدیم و شنیدیم و حس کردیم و تجربه کردیم این بود که در برخی امور سعی می‌کردند که بین مسائل سیاسی صرف و مسائلی که برخاسته از یکسری اصول و باورهای ما هست، یک تحدید و خطوط گذاری انجام دهند. مثلا در مواردی به وزارت امور خارجه می گفتند که کار شما به گونه ای است که باید در صحبت های خود متواضع باشید. صحبت یک دیپلمات و اعلام مواضع او، با اعلام مواضع یک اندیشمند دینی و یک رهبر همه جانبه کشور می تواند تفاوت داشته باشد. دیپلمات باید کار خود را بکند البته در چارچوب اصول کلی که قبلا تعریف شده است که همان عزت حکمت و مصلحت است. یک دیپلمات فرهیخته بایستی خود تفاوت ها را درک کند و بداند که چگونه روی این خط ظریف حرکت بکند.

وزارت امور خارجه، آیا افزون بر اصول گفته شده و فرمایشات امام و رهبری، به نظرات دیگر مراجع توجه می کند؟

رهبران دینی ما هم در مواردی، مطالبی را مطابق شرع مقدس اعلام می‌کنند. در مواردی که لازم باشد مردم از گمراهی خارج شود، مواضعی گرفته می شود که حتما بخش های مربوطه عنایت لازم را معمول می دارند.

امام در عین اهمیت دادن به اصول الهی و آرمان های دینی، به رفاه و آرامش مردم هم اهمیت می داد. این مساله چقدر در سیاست های وزارت امور خارجه اهمیت دارد؟

یکی از نکات مهمی که حضرت امام داشت، پیوند عمیق ایشان با مردم از یک سو و با خداوند از سوی دیگر بود. این سیره و تفکر ایشان باید تبلیغ شود. حضرت امام پیوند عمیقی با مردم داشت و نیز یک دلبستگی خاصی با حضرت حق داشت. این دو عنصر، امام را امام کرده بود. از یک طرف توجه کامل به حضرت حق بود حسبنا الله و نعم الوکیل به عنوان یک باور در وجود امام ایجاد شده بود. این، نه یک لغلغه زبانی و یک بیان گفتاری و زبانی، بلکه یک حس واقعی بود. یادمان هست وقتی عراق به ایران حمله کرد شب حضرت امام در تلویزیون با چنان آرامشی حرف زدند که همه ملت آرامش پیدا کردند. گفتند؛ دزدی آمده است و سنگی انداخته است مجازاتش را هم خواهد دید. این آرامش جز با توکل به حضرت حق ایجاد نمی‌شود. اما در کنار این ارتباط با خداوند، پیوند عجیبی هم با مردم داشت. امام مردم را باور داشت و مردم هم عشق به امام داشتند. امام این عشق مردم را درک کرده بود چون که عشق مردم و امام یک عشق دو جانبه بود این عشق را امام هم به مردم داشت. امام همواره به مردم توجه داشت. ما نیز در تمام تصمیم گیری ها، مردم را باید در نظر داشته باشیم.

بسیاری از دیپلمات ها و دولتمردان کشورهای مختلف وقتی به جماران می‌آیند با حس اعجاب‌انگیز و احترا‌م‌آمیز خاصی به محل زندگی امام می‌نگرند. چرا؟

آن‌ها با یک تناقض روبرو می شدند اینکه چگونه می‌شود انسان در اوج قدرت باشد و اینگونه در زندگی خود در نهایت ساده زیستی باشد. مردی در اوج قدرت، زندگی اش در نهایت سادگی است. البته این مساله هم، عشق امام به مردم را می رساند که همواره تذکر می دادند؛ ببینید نادارترین مردم چگونه زندگی می کند ما هم آنگونه زندگی کنیم. ما باید آنها را درک کنیم و بتوانیم به خداوند پاسخ بدهیم.

بیداری بزرگی و قابل تاملی، در جهان اسلام بخصوص جهان عرب شکل گرفته است. بسیاری این بیداری را مرهون اندیشه های امام می دانند. نظر شما چیست؟

یک کار بزرگی که امام بنام خود ثبت کردند احیای دین در عصر حاضر بود. قبل از انقلاب اسلامی، اصلا دین جایگاهی نداشت نه تنها در دنیای غرب، که در جوامع اسلامی هم بخاطر حضور ایسم های مختلف کمونیسم و لیبرالیسم و ...، دین جایگاهی نداشت در دانشگاه‌ها بخصوص این مساله مشهود بود اگر کسی از دین حرف می‌زد می‌گفتند طرف مرتجع است. امام آمد این باور را دگرگون کرد آمد فهماند که دین می‌تواند موثر باشد علاوه بر اینکه دین به زندگی مادی مردم رسیدگی می‌کند به زندگی روحی و معرفتی انسان نیز توجه می‌کند. این حرکت امام، حرکتی بود که به ابعاد جامع و کامل انسان توجه کرد یعنی هم ابعاد مادی انسان و هم ابعاد معنوی و روحی انسان را مد نظر قرار داد. امام دین را بستر حرکت خود قرار داد و اسلام را در عصر حاضر احیا کرد. به این سبب نام امام جاودانه است. ما هرچه بیشتر در مسیر زمان حرکت کنیم بیشتر به عظمت اندیشه امام پی خواهیم برد کما اینکه این روزها در جهان اسلام شاهد بیداری اسلامی هستیم. باید دانست که بیداری اسلامی محصول چیست؟ مگر می شود این کار بزرگ در خلاء رخ بدهد؟ اگر اندیشه امام نبود اگر حرکت امام نبود اگر انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک الگو مقابل جوامع اسلامی نبود، زمینه لازم فراهم نمی شد تا این حرکت در جوامع اسلامی رخ بدهد. این تازه ابتدای کار است این از علائم سحر است باش تا صبح دولتت بدمد.

ما در حال مذاکره با غرب هستیم. برخی به آینده این مذاکرات خوشبین و برخی، بدبین هستند. به نظر شما این مذاکرات به کجا منجر خواهد شد؟

ما نگران انقلاب و آینده مذاکرات نیستیم. فراز و نشیب داریم به جاهایی می رسیم که ممکن است نگرانی ایجاد بشود ولی ما مطمئن هستیم با توجه به علاقمندی مردم به انقلاب خود، نظام و رهبری و پاکدستی دولت و دولتمردان، مشکلات مرتفع خواهد شد. کشور ما تحت فشار زیادی است. ما مگر چه گفتیم چه کاری کردیم که اینهمه تحت فشار این و آن، بخصوص دنیای غرب قرار گرفتیم؟ این فشارها بخاطر کلام حقی است که ما می خواهیم در دنیا رواج دهیم. ما اگر پیرو کلمه حق نبودیم دنیا با ما کاری نداشت. این بخاطر ترس خودشان از خودشان است. بالاخره این حق یک روز بر سر باطل می زند و آن را سرجایش می نشاند. من اطمنیان دارم که ما با سربلندی و البته با یک مقدار سعه صدر و حوصله، از تمامی این بحران‌ها خارج خواهیم شد.

. انتهای پیام /*