آنچه در ادامه می خوانید سه برش از خاطرات برخی نزدیکان امام از چگونگی چاپ کتاب تحریر الوسیله ایشان برای اولین بار در نجف اشرف است: 1) به وسیلۀ مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی به امام پیشنهاد شد که تحریرالوسیله‏ ایشان چاپ شود. تحریرالوسیله را امام در دوران تبعید در ترکیه تحریر فرموده بودند.‏ آقا شیخ نصرالله از امام خواست دستنویس تحریرالوسیله را لطف کنند تا ایشان چاپ کند.‏ امام فرمودند: «چرا می‏ خواهید چاپ کنید»؟ او گفت برای مقلدین عرب. امام‏ فرمودند: «من مقلد عرب ندارم». حاج شیخ نصرالله گفت اولاً عده ‏ای از شیعیان عراق مقلد شما هستند. ثانیاً، باید‏ فتوای مرجع در اختیار باشد. عدم تقلید شاید برای این است که فتوای شما در‏ اختیارشان نیست. وقتی فتوای شما در اختیارشان باشد تقلید خواهند کرد. البته حرف‏ شیخ نصرالله درست بود، زیرا عربها، بخصوص عرب های عراق دلبستگی عمیقی به امام‏داشتند. در هر حال امام نپذیرفتند و فرمودند: «اگر من، این تعداد مقلد داشته باشم به‏ کتابفروشی مراجعه می ‏کنند و کتابفروش وقتی تقاضا را دید، در صدد چاپ رساله من‏ برمی ‏آید، چرا با پول بیت ‏المال چاپ شود؟» حاج شیخ نصرالله خلخالی گفت شما‏ قبول بفرمایید. من به جای کتابفروش رساله را با خرج خودم چاپ می‏ کنم. امام‏ نپذیرفتند. ولی اصرار حاج شیخ نصرالله ادامه داشت. در نهایت امام به ایشان فرمودند:‏ «اگر اینکه می ‏گویید صحت داشته باشد، همۀ تحریرالوسیله به درد عوام عرب‏ نمی‏ خورد. این را می‏دهیم تلخیص کنند.» در اینجا بود که امام مرا خواستند و فرمودند:‏ «حاج شیخ نصرالله می ‏خواهد تحریرالوسیله را چاپ کند. من با آن حجم صلاح‏ نمی ‏دانم آن را چاپ کنند؛ لذا شما تحریرالوسیله را خلاصه کنید، در 250 تا 300‏ صفحه، به صورت رساله عربی مختصر باشد». بعد مقرر فرمودند اطاقی در بیرونی‏ منزلشان در اختیار من گذاشتند. من هم حدود سه ماه روزی چند ساعت وقت گذاشتم‏ و آن را خلاصه کردم. این خلاصه به نام «زبدة الاحکام» چاپ شد. [1] 2) امام ابا داشتند از اینکه مطرح شوند، لذا وقتی که تحریرالوسیله ایشان برای‏ اولین بار در نجف چاپ شد روی جلد آن عناوینی نوشتند مانند تألیف علامه، علم‏ الحوزه آیت ‏الله العظمی فی الارضین، فی العالمین، زعیم الحوزات العلمیه و ایشان به‏ مجرد اینکه روی جلد، این تعبیرات را دیدند دستور دادند که این عبارت را پاک‏ کنید. وقتی آقایان مسئولِ این کار می ‏گفتند آقا، چاپ شده و پاک کردن آن مشکل‏ است، فرمودند مخارجش را من می ‏دهم. بالاخره دستور امام اجرا شد و روی آن نوشته‏ زردکوب خورد تا آن القاب و تعریفات خوانده نشود. [2] 3) امام به کتاب تحریرالوسیله زمانی که در ترکیه بودند مطالبی اضافه کرده بودند، این‏ کتاب حاشیه‏ ای بر کتاب وسیله مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی بود که در ترکیه، حاشیه‏ را در متن برده بودند و یک چیزهایی هم اضافه کرده بودند. در نجف وقتی خواستند این‏ کتاب را چاپ کنند یک جلد را آوردند به من دادند خدمت امام ببرم که ایشان ببینند.‏
پشت جلد این رساله از امام خیلی تجلیل شده بود. وقتی کتاب را خدمت ایشان بردم و‏ نشان دادم تا چشم امام به عبارات پشت این کتاب افتاد آنقدر ناراحت شدند که کتاب‏ را به زمین زدند و فرمودند به من نمی ‏گویند. این نوشته‏ ها باید از بین برود که جرأت‏ نکردم حرفی بزنم، برگشتم بیرون و به آن شخص که متصدی این کار بود مطلب را گفتم‏ و اضافه کردم، فایده ندارد و امام اگر فرمایشی کردند همین است. امام اینقدر از‏ تعریفی که پشت جلد رساله از ایشان شده بود ناراحت شده بودند که آن را به زمین‏ زدند. وقتی این کتاب را به چاپخانه بردند که آن عبارات را محو کنند، مسئول کتابخانه‏ که خیلی تعجب کرده بود چون تا به حال چنین جریانی را نه دیده بود و نه شنیده بود به‏زبان عربی گفت: این آقا کیست؟[3] منبع: برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 5، به کوشش غلامعلی رجایی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 164-166 [1]. آیت ‏الله عباسعلی عمید زنجانی ـ حوزه؛ ش 37 ـ 38، ص 105. [2]. حجت ‏الاسلام و المسلمین سید محمد موسوی خوئینی ‏ها ـ پیشین؛ ص 78. [3]. آیت الله عبدالعلی قرهی ـ سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی؛ ج 6، ص 138. 

. انتهای پیام /*