فراز و فرود‌های سه دهه تاریخ اجتماعی، سیاسی مردم افغانستان در پیوندی نا‌گسستنی با مردم ایران قرار گرفته است. کودتاهای نظامی و تغییرات سیاسی دهه 80 میلادی و تسلط دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق بر مقدرات این سرزمین، شرایط وی‍ژه‌ای را در این کشور رقم زده بود. در تمام این سال‌ها مردم ایران شریک غم‌ها و شادی‌های این ملت هم کیش و هم فرهنگ بوده‌اند. در این میان دیدگاه‌های انسان‌مدارانه و مبتنی بر اخلاق اسلامی امام خمینی(س) و تاکید ایشان بر برادری و مودت اسلامی، برای ملت افغانستان و علی‌الخصوص مهاجران افغانی بسیار راه گشا بوده است. آنچه در پی می‌آید فراز‌هایی از بیانات امام راحل در زمینه اوضاع و احوال سیاسی و وضعیت مهاجران افغانی در کشورمان است.

 

مجاهدان افغانی در کلام امام خمینی(س)

  پس از وقایع سیاسی سال 1357 شمسی در افغانستان و کودتای 7 ثور(اردیبهشت) 1357 توسط نور محمد تره کی، که گرایشاتی مارکسیستی نیز داشت، و سایر سرکوب‌ها و ایذائاتی که برای ملت مسلمان افغانستان ایجاد شد، مبارزان و مجاهدان مسلمان افغانی برای مبارزه با حکومت‌های مرتبط و مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی، دست به مبارزات طولانی زدند. امام خمینی(س) در بیانی رسا، ضمن ستایش و تقدیر از مبارزات گسترده و فراگیر مجاهدان افغانی، آنها را بابت شکستن ابهت ابرقدرت شوروی، تحسین می‌کند.

  «ارزش این چریکهاى افغانى این است که شکستند آن بتهاى بزرگى را که تراشیده بودند که اگر کسى با شوروى یک کلمه بگوید، باید به فنا برسد. اینها شکستند این را. آنها هم چندین ماه است که الآن با همه قوایى که آن قدرت بزرگ پیش آورده براى آنها- و حکومت خودشان هم با آنها مخالف است، با ملتش مخالف است- چریکهاى افغانستانى شکستند آن هیولا و چیزى [را] که براى ملت‌ها پیش آورده بودند. این عمل شما در اینجا و آن عمل آنها در آنجا ارزشش یک ارزشى نیست که ما بتوانیم به میزان درآوریم. اینها ارزش دارد به اینکه ما نصف ملتمان هم اگر کشته می‌‏شد ارزش داشت این؛ براى اینکه قضیه، قضیه شکم نیست تا ما عزا بگیریم که مبادا یک وقت گندم ما نداشته باشیم. ما در پنجاه، شصت سال پیش از این، که من یادم هست، با اسب و الاغ از این راه به آن راه می‌‏رفتیم. و- باید عرض ‏کنم که- نه برقى بود و نه بساطى بود و آن طور همه مردم زندگی‌‏شان را می‌‏کردند.» (صحیفه امام، ج‏13، ص 306)

 و در جایی دیگر در زمینه مقاومت و رشادت‌های ملت افغانستان در برابر نیروهای متجاوز اتحاد جماهیر شوروی، می‌فرماید:

«اینها از افغانستان هم یک درسى گرفته‌‏اند که همه سلاح‌هاى مدرن را آوردند و همه هلیکوپترها و طیاره‌‏ها، و حتى نظامی‌هاى تدریب شده را آوردند افغانستان، لکن نتوانستند ملت افغانستان را خاضع کنند، و هر روز رو به شکستند. افغانستانى که دولتش با آنها موافق است، و آن اشخاصى که تبع دولتش هستند با آنها موافق هستند. ایرانى که دولت و ملت دیگر نیست و همه با همند، همه دستشان توى دست هم است، اینها نمی‌‏توانند در اینجا بیایند و یک- مثلًا- کارى انجام بدهند. علاوه خداى تبارک و تعالى با ماست. ما براى خدا می‌‏خواهیم این اجانب را از کشورمان بیرون کنیم، و اینهایى که خلاف اسلامند عذرشان را بخواهیم، یا هدایت‌شان کنیم. وقتى ما براى خدا می‌‏خواهیم این انجام بگیرد، خداى تبارک و تعالى با ما همراهى می‌‏کند، لکن به این شرط که ما همان طورى که اول انقلاب و در جوشش انقلاب همه مقصدها را کنار گذاشته بودیم و یک مقصد داشتیم و آن جمهورى اسلامى و اسلام، و هیچ یک از ما دنبال این نبودیم که شب شام‌مان چى است، یا در اداره منصب‌مان چى است، همان‌طور پیش برویم. شما خیال نکنید که دیگر حالا گذشت و تمام شد و حالا برویم سراغ زندگی‌‏مان، نخیر…» (صحیفه امام، ج‏12، ص‌ 337‌)

 جنگ‌های خانمان‌سوز با دولتهای وابسته به اتحاد شوروی و تجاوز نظامی اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ ششم دی ماه 1358 به وقوع پیوست، رفته رفته، سیلی از جنگ زدگان مهاجر از مرز‌های شرقی کشور وارد ایران شدند. این در حالی بود که کشورمان از شهر‌یور 1359 درگیر جنگ با دولت متجاوز بعثی شده بود. حضور مهاجران افغانی و مهاجرت آنها با ایران تا پایان حضور و اشغال نظامی شوروی در سال 1367 و سال‌ها بعد از آن در جنگ‌های داخلی افغانستان ادامه داشته است. حمایت و پذیرش امام خمینی(س) از این مهاجران، و برادر دینی خواندن آنها، باعث شد که دولت وقت خود را موظف به یاری و مساعدت با آنها بداند. در همین زمینه، امام خمینی(س) در دیدار با جمعی از بازاریان در زمینه مشکلات اقتصادی که هم زمان با جنگ و حضور مهاجران ایرانی-مهاجران جنگ زده جنوب کشور- و مهاجران افغانی، دامن گیر دولت وقت بوده است،چنین می‌فرماید:

«ما هم در گرفتاری‌هاى دولت باید ملاحظه کنیم، هم گرفتارى مستضعفین و بیچاره‌‏ها را باید ملاحظه بکنیم، هم گرفتارى این آواره‌‏هایى که آمدند و الآن هستند. ما که نمی‌‏توانیم این آواره‌‏ها را، خصوصاً این آواره‏‌هایى که از خود ما هستند، از اهواز آمدند، از- عرض بکنیم- خرمشهر آمدند، از این بلادى که مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمده‌‏اند، بالاخره از جاهاى دیگر هم آمده ‏اند، و همین‌طور میهمان‌هایى که داریم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند، یا فرض کنید که عراقى هستند، یا بیچاره‌‏ها را از خانه‌‏های‌شان دور کردند، مال‌شان را بردند، خودشان را فرستادند اینجا. خوب، باید چه کرد با اینها؟ نباید اینها را پذیرایى کرد؟ ما مسلمانیم، آنها هم مسلمانند. ما باید از آنها پذیرایى کنیم. خدمت کنیم به آنها، و این دولت است که دارد این کارها را می‌‏کند. عمق کارِ دولت را ما نمی‌‏توانیم درست بفهمیم، تا یک دولت نیاید بنشیند، تا بعضى از آقایان محترم اصناف نروند پیش دولت بنشینند، از این نمایندگان، دولت برایشان تشریح کند که ما گرفتاری‌مان چى هست؛ آن قدرى که آنها گرفتارى دارند ما تصورش را نمی‌‏توانیم بکنیم.» (صحیفه امام، ج‏17، ص278)

 دید روشن و مبتنی بر شفقت و مودت اسلامی در رابطه با مهاجرانی افغانی و سایر کشورهای همسایه، نشان از اوج نگاه انسانی و رحمانی در مقوله مهاجرت و وضعیت انسان‌هایی است که به دلایل گوناگونی از قبیل جنگ و بلایای طبیعی، روند زندگی طبیعی‌شان  با خلل روبرو شده است. این دیدگاه انسانی و اسلامی که مبتنی بر اصل «اخوت و برادری» اسلامی است، در اسناد بین‌‌المللی و حقوق بشری نیز مورد دقت نظر و عنایت خاص قرار گرفته است.

. انتهای پیام /*