دیداری با آیت الله خمینی گزیده اى از کتاب "ایران خمینى" نوشته "کوکب صدیق" نویسنده پاکستانى و از برادران اهل سنت مقیم امریکاست. در این کتاب نویسنده شرح نخستین دیدار خود را در اولین روزهاى استقرار جمهورى اسلامى در ایران با حضرت امام (س) توصیف می کند. که به فرازهایی از آن اشاره می شود:

جاده قم، راه دو طرفه و پر پیچ و خمى است که از میان زمینى ناهموار و آفتاب سوخته و پر از تپه هاى صخره اى مى گذرد. شهر قم در فاصله 80 مایلى جنوب تهران واقع شده است. براى رسیدن به جاده قم باید از محلات جنوب تهران عبور کرد، مکان زندگى توده هاى فقیرى که انقلاب اسلامى را به وجود آوردند.

بزرگراه از کنار بهشت زهرا عبور مى کند، گورستانى که شهداى انقلاب در آنجا آرمیده اند. در وراى آن زمینى سخت با کوه هاى صخره اى، زمینى عریان و بدون هرگونه ابهام و رازى، بلکه با نوعى زیبایى خشن و ستیزه جوى خاص خود، دیده مى شود. آیا این آیت و نشانه اى از خداوند است که کانون دین اصیل و انقلاب اسلامی را همواره در سرزمینى خشن و عبوس قرار داده است؟

در حالیکه راننده ما به ماجراجویى نفس گیرش در این، به اصطلاح، بزرگراه ادامه مى دهد دوست من که قرار است، در ملاقات ما با امام خمینى، نقش مترجم را بعهده بگیرد، به آرامى در صندلى عقب خودرو، در حال چرت زدن است. خورشید درست بالاى سر ما رسیده و همینطور که به دیدارى که قرار است با رهبر فرهمند انقلابى بعمل آورم، فکر مى کنم، نسیم خنک شگفت آورى ما را نوازش می دهد. راستى چرا من، یک مسلمان اهل سنت پاکستانى، اینقدر مشتاق دیدار از مرکز آموزش الهیات شیعى هستم؟

چرا ترجیح مى دهم که خمینى را «امام» بنامم؟ ...

تنها به یک دلیل ساده و آن اینکه روح بشر از افرادى چون [امام ] خمینى براى عبور از وراى محدودیتهاى تاریخى و تمایلات کوته بینانه، تاثیر مى پذیرد. فرد هوشمند از هر وسیله تاریخى موجود براى تغییر روند تاریخ سود مى جوید.

پیروزى محمد (ص) نشان داد که خیر مى تواند بر شر فائق آید و عدالت قادر است به پیروزى برسد. از نظر من بازگشت [امام ] خمینى به ایران، شبیه فتح مکه بود، پس از 1400 سال، پیروزى شگفت آور دیگرى براى روح بشر.

آیت ا لله خمینى پیوندى مستقیم با توده هاى ایران دارد. آنان به وى عشق مى ورزند و او نیز به آنان. اینکه همه روزه صدها و گهگاه هزاران تن براى ملاقات و دیدار با امام مى آیند، امرى پیش پا افتاده است. پیوند امت و امام ناگسستنى است.

نرده اى براى جلوگیرى از ازدحام مردم، به هنگام دیدار با امام، بر پا داشته شده است. سه دسته جمعیت مشاهده مى شود: دسته نخست خارج از نرده هایى جمع شده است که توسط تعداد اندکى پاسدار حفاظت مى شود. دسته دوم در حد فاصل نرده و ساختمانى مشاهده مى شود که در آنجا [امام  خمینى] دیدار کنندگان را به حضور مى پذیرد و بالاخره دسته سوم از جمعیت در حیاط کوچک داخل ساختمان تجمع کرده و در انتظار فرا رسیدن نوبت براى ورود به اتاق ملاقات است.

هنگامیکه در دسته دوم از جمعیت قرار مى گیرم، بطور ناگهانى، امام را در آستانه در آهنى منقوش به کلمه "لا اله الا ا لله" مشاهده مى کنم. به آرامى به ابراز احساسات جمعیتى پاسخ مى گوید که او را محاصره کرده است. با وجود ممنوع بودن عکسبردارى، بسرعت، چند عکس از صحنه مى گیریم. مردم با شور و شعف ناشى از عشق، به او درود مى فرستند. وى هنگام پاسخ گفتن به ابراز احساسات آنان از سیمایش نور لطیفى از عشق و تواضع پرتو افشانى مى کند. اینجا نه جاى فخرفروشى است و نه تکبر. و لمس کردن دستان یا نشان دادن علایمى از سرسپردگى از جانب مردم، تداعى کننده رابطه خادم و مخدوم، حتى از نوع روحانى آن، نیست. در این محیط هیچ تصویرى از [امام ] خمینى یا هیچکس دیگرى به چشم نمى خورد.

همراه با دسته سوم جمعیت وارد حیاط خانه مى شویم. در اینجا افرادى حضور یافته اند که قرار ملاقات دارند. حجت الاسلام توسلى، یکى از تحصیل کرده هاى حوزه علمیه، که مسئولیت رسیدگى به ملاقاتها را دارد، به ما مى گوید که رزمندگان نهضت هاى رهایى بخش، از سراسر جهان، براى دیدار [امام] خمینى آمده اند. تازه ترین گروهى که (با امام) دیدار کرده اند، رزمندگانى از نهضت هاى رهایى بخش فیلیپین، افریقاى جنوبى، رودزیا و سایر کشورهاى افریقایى هستند. وى همچنین با ما از مردم محرومى سخن گفت که براى دیدار با امام، از کاشان تا قم را، پیاده، طى طریق کرده اند.

در حالیکه در انتظار ورود به محل ملاقات هستیم، جمعیتى که خارج از حیاط حضور دارد و تا چند لحظه قبل تکبیر مى گفت و صلوات مى فرستاد، شروع به شعار دادن کرده و طى آن از [امام ] خمینى مى خواهد که از اتاق خارج شده و بدیدنشان بیاید. یک یا دو دقیقه بعد، امام قدم زنان از مقابل ما عبور کرده و براى پاسخگویى به احساسات مردم خارج مى شود. هیچ قید و بند رسمى وجود ندارد. او به سادگى خارج شده و با امت خود دیدار مى کند. او دوست و پدر آنان است. آنان هیچ تمنایى از وى ندارند و او نیز چیز خاصى را از آنان طلب نمى کند. اینکار تنها تبادل عشق است. این جریان هر 20 تا 30 دقیقه، هر بار که جمعیت بی قرار شده و او را طلب مى کند، اتفاق مى افتد. وى درخواست آنان را رد نمى کند و از آنان نمى خواهد که پراکنده شوند.

سرانجام وارد اتاقى مى شویم که [امام ] خمینى دیدارکنندگان را مى پذیرد. مدت نیم ساعت است که نظاره گر برخورد او با امتش هستیم. هیچ دکوراسیونى در اتاق به چشم نمى خورد. فرشى که زیر پا افتاده، مندرس و از همه فرشهایى که در بازار تهران فروخته مى شود، ارزانتر است. چیزى شبیه بوریاى نازکى که در مساجد پاکستان یافت مى شود.

وقتى [امام ] خمینى وارد اتاق مى شود، همه سکوت اختیار مى کنند. گویى روى ابرها راه مى رود، پشت به دیوار و روى ملافه اى مى نشیند. پشت او مثل یک جوان راست و کشیده است، آنهم در سنین هشتاد سالگى. گرمایى از سیمایش احساس مى شود که آمیزه اى از زنده دلى جسمانى و قدرت روحانى است. همراه با شکوه و وقارى غیر قابل توصیف که بنظر مى آید ناشى از هوش و درکى شگرف باشد. به نرمى و بدون کمترین نشانه اى از تکبر و قدرت طلبى سخن مى گوید و بر روان مخاطبانش تأثیر مى گذارد. هیچ کوششى براى اغواگرى از طریق استفاده از شیوه هاى سنتى تکریم مذهبى، یا ارتباط مافوق و مادون بعمل نمى آید. همه در یک سطح قرار دارند. اتاق پر از افراد است و دیدار کنندگان در اطراف امام ازدحام مى کنند. مردم تقریباً تا نزدیک زانوانش نشسته اند. هیچ فضایى خالى براى نشان دادن سرورى وى بر اطرافیانش وجود ندارد.

سرانجام نوبت ملاقات من با امام فرا مى رسد. به همراه دوستم که کار ترجمه را عهده دار است با او تنها مى مانیم. بسیار نزدیک به او مى نشینم. چشمان تیزبین وى در من نفوذ مى کند. با متانت به من مى نگرد، ولى من دستپاچه مى شوم. توسط مترجم با او از اوضاع امریکا و جنگ تبلیغاتى آنان علیه انقلاب ایران سخن مى گویم و به تشریح نقش مجلاتى نظیر (روند نو-- (dnerT weN در جریان مبارزات ضد شاه و اهمیت کنونى آن و نیاز به مجلاتى نظیر (انقلاب اسلامى (noituloveR cimalsI مى پردازم.

 [امام] خمینى از این تلاشها ستایش کرده و دستانش را به منظور دعا براى موفقیت این مجلات بالا مى برد. بدرستى حالم را نمى فهمم. همین قدر مى دانم که از شدت شور و هیجان به لرزش افتاده ام. برخود مسلط مى شوم و وضعیت مسلمانان هند را براى امام شرح مى دهم. بزرگترین اقلیت مسلمان که در هند زندگى مى کند مجدداً هدف حملات افراطیون هندو قرار گرفته است و جدیدترین واقعه از این دست در جمشیدپور رخ داده، چند صد قربانى گرفته و موجى از ترس و ناراحتى را در میان جامعه مسلمان سراسر هند پراکنده است.

در حالکیه مترجم سرگرم ترجمه گفته هایم است، جمعیت خارج از ساختمان با صداى بلند، شروع به دادن شعار کرده و [امام ] خمینى را به دیدار با خود دعوت مى کند.

لبخندى پوزش طلبانه بر لب آورده و مى گوید: به من فرصتى براى فکر کردن به این موضوعات را نمى دهند. مى گوید که بسیار نگران وضعیت مسلمانانى است که در هند زندگى مى کنند. امام مى افزاید: ولى تنها اظهار همدردى صرف کفایت نمى کند، مسلمانان نباید تنها به اعتراض بسنده کنند، نیاز به سازماندهى، آن هم سازماندهى بین المللى است. مستضعفان جهان باید متحد شوند. امام خمینى اضافه مى کند که او در اندیشه سازماندهى یک جبهه متحد از مستضعفان و مظلومان است. واژه مستضعفان که توسط ایشان بکار برده می شود، از سوره نساء به عاریت گرفته شده است. وى مى گوید: "اتحاد مستضعفان همه مسایل را حل خواهد کرد."

منبع: فصلنامه حضور؛ ش 12، ص 327.

. انتهای پیام /*