سخنرانی
روحانیت با انقلاب سفید شاهانه مخالف است
سخنرانی در جمع دانشجویان و طلاب (مخالفت روحانیت با انقلاب سفید)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 21 ف‍روردی‍ن‌ ‭1343

زمان (قمری) : 26 ذی القعده ‭1383

مکان: قم

شماره صفحه : 267

موضوع : روحانیت با انقلاب سفید شاهانه مخالف است

زبان اثر : فارسی

مناسبت : بازگشت امام به قم، پس از آزادی از زندان

حضار : دانشجویان دانشگاه تهران، طلاب و اهالی قم

سخنرانی در جمع دانشجویان و طلاب (مخالفت روحانیت با انقلاب سفید)

سخنرانی

‏زمان: 8 صبح جمعه 21 فروردین 1343 / 26 ذی القعده 1383 ‏

‏مکان: قم ‏

‏موضوع: ‏‏روحانیت با انقلاب سفید شاهانه مخالف است ‏

‏مناسبت: ‏‏بازگشت امام به قم، پس از آزادی از زندان‏

‏حضار: ‏‏دانشجویان دانشگاه تهران، طلاّب و اهالی قم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

هدف، اسلام و استقلال کشور

‏     از زندانی بودن آقای طالقانی و مهندس‏‎[1]‎‏ افسرده نباشید؛ تا این چیزها نباشد کارها‏‎ ‎‏درست نمی شود. تا زندان رفتنها نباشد پیروزی به دست نمی آید. هدفْ بزرگتر از آزاد‏‎ ‎‏شدن عدّه ای است، هدف را باید در نظر داشت. هدفْ اسلام است؛ استقلال مملکت‏‎ ‎‏است؛ طرد عمّال اسرائیل است؛ اتّحاد با کشورهای اسلامی است. الآن تمام اقتصاد‏‎ ‎‏مملکت در دست اسرائیل است؛ عمّال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه نموده اند؛ اکثر‏‎ ‎‏کارخانجات در دست آنها اداره می شود: تلویزیون، کارخانۀ ارج، پپسی کولا‏‎[2]‎‏.‏

‏    ‏‏دو هواپیمایی که قرار بود حجّاج را به مکّه ببرند مال اسرائیل بود! بعد دولت عربستان‏‎ ‎‏سعودی به این عمل اعتراض کرد و ناچار شدند از این عمل خودداری کنند. امروز حتّی‏‎ ‎‏تخم مرغ از اسرائیل وارد می کنند. باید صفها را فشرده کنید. اینها عمّال استعمار هستند؛‏‎ ‎‏باید ریشۀ استعمار را کَنْد.‏

ضرورت اِعلای پرچم اسلام در دانشگاه

‎ ‎‏     آقایان سعی کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید؛ تبلیغات مذهبی بکنید؛ مسجد‏‎ ‎‏بسازید؛ اجتماعاً نماز بخوانید؛ تظاهر به نماز خواندن بکنید. وحدت مذهبی لازم است.‏

‏وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد می کند. اگر علاقه به استقلال‏‎ ‎‏ایران دارید، وحدت مذهبی داشته باشید.‏

اجبار رژیم به آزادی امام

‏     بعد از اینکه دستگاه دید بیش از این نمی تواند این فضاحت را تحمّل کند و از تمام‏‎ ‎‏ممالک اسلامی و غیر اسلامی فشار آوردند و نفرتهای ممالک اسلامی را نسبت به خود‏‎ ‎‏احساس نمود، وقتی اوضاع را چه از داخل و چه از خارج تاریک دیدند، اینها شبانه مرا‏‎ ‎‏به اینجا آوردند تا به اصطلاح مرا سالم به اینجا برسانند. آنها می گفتند ما باید شما را‏‎ ‎‏محفوظ نگاه داریم. آنها می ترسیدند که مردم به من آسیبی برسانند! آیا ملّت اسلام قصد‏‎ ‎‏جان مرا دارند؟! بعد از رسواییها، وقتی دیدند دیگر نمی توانند هیچ جای پایی بگذارند و‏‎ ‎‏تمام ملتها، دولتهای خارجی با آنها نظر خوشی ندارند، و مخصوصاً دیدند اکنون ایّام حج‏‎ ‎‏و محرّم است و معلوم نیست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرّم چه خواهد شد،‏‎ ‎‏ما را آزاد کردند؛ ولی بعداً به خیال سمپاشی افتادند. فکر کردند با مطبوعات می توانند ما‏‎ ‎‏را در نظر مردم خوار کنند؛ خیال کردند می توانند بین مردم و روحانیت جدایی ایجاد‏‎ ‎‏کنند.‏

توطئه ای با عنوان اتحاد مقدس

‏     چند روز است آزاد شده ام. فرصت مطالعۀ روزنامه نداشتم. در زندان فراغت داشتم‏‎ ‎‏و مطالعه می کردم تا اینکه روزنامۀ اطّلاعات، مورّخ سه شنبه 18 فروردین 43، را به من‏‎ ‎‏دادند. من از آقایان گله دارم که چرا زودتر به من ‏‏[‏‏اطّلاع‏‏]‏‏ ندادند. در این روزنامۀ کثیف‏‎ ‎‏اطّلاعات، تحت عنوان «اتّحاد مقدّس»، در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم‏‎ ‎‏شده و روحانیون با «انقلاب سفید» شاه و ملّت موافق هستند! کدام انقلاب؟ کدام ملّت؟‏‎ ‎‏این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم است؟!‏

روحانیت، مخالف انقلاب سفید

‏     آقایان که در دانشگاه هستید، برسانید به همه که روحانیت با این «انقلاب» موافق‏

‏نیست. ما که وسیلۀ انتشاراتی نداریم؛ همه چیز را از ما گرفته اند. تلویزیون و رادیو را از ما‏‎ ‎‏گرفته اند. تلویزیون که در دست آن نانجیب‏‎[3]‎‏ است؛ رادیو هم که در دست خودشان‏‎ ‎‎ ‎‏هست؛ مطبوعات ما کثیف است. آنها مطلبی را می نویسند یا می گویند، فوراً به تمام نقاط‏‎ ‎‏دور دست می رسانند؛ آن وقت مردم بی اطّلاع فکر می کنند که روحانیون هم با آنها‏‎ ‎‏هستند. روحانیون با این مفاسد دوستی ندارند. اگر روزنامۀ اطّلاعات جبران نکند، با‏‎ ‎‏عکس العمل شدید ما مواجه خواهد شد.‏

‏     ‏‏[‏‏یکی از حضّار: ‏‏تحریمش کنید.]‏

‎     ‎‏[‏‏امام:‏‏]‏‏ نه. حالا موقعش نیست؛ هر چیزی جایی دارد.‏

خمینی تفاهم نخواهد کرد

‏     خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمی شود اصلاحات کرد. با‏‎ ‎‏نوشتن «خمینیِ خائن» به دیوارهای تهران که مملکت اصلاح نمی شود! دیدید غلط‏‎ ‎‏کردید؟ دیدید اشتباه کردید؟ خاضع به احکام اسلام شوید ما شما را پشتیبانی می کنیم.‏‎ ‎‏اگر از آزاد نمودن ما برنامۀ دیگری دارند، اگر خیال دیگری در سر دارند، اگر می خواهند‏‎ ‎‏آشوب کنند، بسم الله ! بفرمایند.‏

‏     در روزنامۀ ‏‏[‏‏مورّخ 13/5/1342‏‏]‏‏ که مرا از زندان قیطریّه آوردند، نوشتند که‏‎ ‎‏مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الآن حقیقت موضوع‏‎ ‎‏را برای شما بیان می کنم. آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت‏‎ ‎‏آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگی‏‎ ‎‏است! و آن را شما برای ما بگذارید! چون موقعْ مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم.‏‎ ‎‏گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما می گویید نبوده ایم. امروز چون موقع مقتضی‏‎ ‎‏است، می گویم.‏


اسلام ـ تمامش ـ سیاست است

‏     اسلام این نیست. والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده اند.‏‎ ‎‏سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و‏‎ ‎‏تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیۀ‏‎ ‎‏اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال‏‎ ‎‏اسلامی اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد. نمی خواهند این‏‎ ‎‏مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمی خواهند مملکت آباد شود. اینها حتّی آب هم برای‏‎ ‎‏این ملّت تهیه نکرده اند! آبی که ما در قم از آن استفاده می کنیم، در اروپا حتّی به‏‎ ‎‏حیواناتشان هم نمی دهند! اگر راست می گویند برای بیکاران کار پیدا کنند. این جوان بعد‏‎ ‎‏از بیست سال تحصیل، کار می خواهد. فردا، که فارغ التّحصیل می شود، سرگردان است.‏‎ ‎‏اگر معاشش فراهم نشود نمی تواند دین خود را حفظ کند. شما خیال می کنید آن دزدی که‏‎ ‎‏شبها از دیوار، با آن همه مخاطرات، بالا می رود و یا زنی که عفت خود را می فروشد،‏‎ ‎‏تقصیر دارد؟ وضع معیشتْ بد است که این همه جنایات و مفاسد، که شب و روز در‏‎ ‎‏روزنامه ها می خوانید، به وجود می آورد.‏

سرمای همدان و آوردن گُل از هلند

‏     وقتی که در زندان بودم، خبر آوردند که سرمای همدان به 33 درجه رسیده؛ بعد خبر‏‎ ‎‏آوردند که دو هزار نفر از سرما تلف شده اند. در آن حالت من دستم بسته بود؛ چه‏‎ ‎‏می توانستم بکنم؟ این تازه در همدان بود؛ البتّه در تهران و شهرهای دیگر هم تلفاتی بود.‏‎ ‎‏دولت چه اقدامی نمود؟ در یک چنین وضع برای استقبال از اربابان خود، با طیّاره از هلند‏‎ ‎‏گل می آورند! پول ملّت فقیر را تلف می کنند. اجارۀ هواپیما که از هلند گل می آورد‏‎ ‎‏سیصد هزار تومان است! جبران کنید غلطهای خود را؛ اسلام را رعایت کنید.‏

‏     در ایّام گرفتاری، در روزنامۀ ‏‏اطلاعات‏‏، دربارۀ وضع مادّی و بهداشتی مردم جنوب‏‎ ‎‏مطلبی خواندم؛ تعجّب کردم! چگونه این مطلب را گذاشته بنویسند. یکی از خبرنگاران،‏

‏پس از بازدید از وضع مردم جنوب، چنین نوشته بود که در جنوب ایران در دهات اصلاً‏‎ ‎‏از دکتر و دارو خبری نیست؛ آب وجود ندارد. و یک ده، اکثر مردمش کور بودند.‏‎ ‎‏خلاصه از کلّیۀ وسایل و نیازمندی های اوّلیۀ زندگی محروم بودند. آن وقت در کنفرانس‏‎ ‎‏«اکافه»،‏‎[4]‎‏ که نمایندگان دول دنیا جمع شده بودند که فکری برای وضع اقتصاد دول‏‎ ‎‏بکنند ـ اگر بخواهند عمل بکنند ـ در صورتی که اعضای شرکت کننده، چه از کشورهای‏‎ ‎‏کوچک و چه بزرگ، همه دم از اشکالات اقتصادی خود می زنند، هیئت نمایندگی ایران‏‎ ‎‏اظهار می کند که وضع اقتصادی ایران کمال مطلوب است و هیچ عیب و نقصی ندارد! آیا‏‎ ‎‏وضع اقتصادی انگلستان بد است؛ ایران خوب است؟! وضع اقتصادی هندوستان بعد از‏‎ ‎‏آن همه پیشرفت بد است، ایران خوب است؟! همین طور ژاپن وضع اقتصادیش بد‏‎ ‎‏است، ایران خوب است؟!‏

«ملّت مترقّی»

‏     آقایان در کاخهای خود نشسته اند می گویند «ملّت مترقّی»! «ملّت مترقّی» از گرسنگی‏‎ ‎‏می میرد؟! امیر اسلام، علی ـ علیه السّلام ـ نان جو می خورد. برای مهمانیی که به افتخار‏‎ ‎‏اربابان خود ترتیب می دهند، پانصد هزار تومان، یک میلیون تومان، یا بیشتر خرج کنند و‏‎ ‎‏مرتّب دم از برنامۀ «مترقّی» می زنند! می گویند کشور ما در ردیف کشورهای طراز اوّل‏‎ ‎‏است! مگر با رفتن چند زن به مجلس، مملکتْ مترقّی می شود. مملکت با برنامه های‏‎ ‎‏اسرائیل درست نخواهد شد.‏

کشتار پانزده خرداد

‏     اسلام برای تمام زندگی انسان، از روزی که متولّد می شود تا موقعی که وارد در قبر‏‎ ‎‏شود، دستور و حکم دارد. صحبتْ نزاع با شخص نیست؛ بعد از اینکه دولت قبلی رفت،‏‎ ‎‏یک نفر در زندان آمد پیش من و از دولت گذشته بدگویی کرد و گفت این دولت‏‎ ‎‏برنامه های «مترقّی» دارد. گفتم ما با کسی غرض شخصی نداریم؛ ما با عمل اشخاص کار‏

‏داریم؛ ملّت فقیر را نجات دهید. دیروز خانواده های شهدای پانزدۀ خرداد اینجا بودند.‏‎ ‎‏چیزی که مرا رنج می داد این بود که به من این صحبتها نشده بود تا از حبس آمدم بیرون.‏‎ ‎‏عصر همان روز ـ دفعۀ اوّل ـ جریان را مطّلع شدم. کشتارِ پانزدۀ خرداد از اعمال یک‏‎ ‎‏قشون با ملّت بیگانه بدتر بود. آنها بچه ها را نمی کشتند، زنها را نمی کشتند. امروز جشن‏‎ ‎‏معنی ندارد. تا ملّت عمر دارد، غمگین در مصیبت پانزدۀ خرداد است. یکی از اولیای‏‎ ‎‏امور، ضمن سخنرانی، گفته بود: پانزدۀ خرداد ننگ ملّت ایران است؛ ولی من صحبت او‏‎ ‎‏را تکمیل می کنم: پانزدۀ خرداد ننگْ ملّت بود؛ زیرا از پول همین ملّت، اسلحه تهیّه شده‏‎ ‎‏و با این اسلحه مردم را کشتند!‏

  • ـ آقای مهدی بازرگان.
  • ـ مؤسسات تلویزیون ایران و پپسی کولا در حوزۀ انحصار ثابت پاسال، و کارخانۀ ارج متعلّق به ارجمند بود که هر دو بهایی بودند.
  • ـ ثابت پاسال، بهایی معروف.
  • ـ «اکافه» علامت اختصاری «کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور» سازمان ملل متّحد است.