سخنرانی
نابسامانی های موجود انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلاب های دیگر
سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا (بررسی مشکلات)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 19 م‍رداد ‭1360

زمان (قمری) : 9 ش‍وال‌ ‭1401

مکان: تهران

شماره صفحه : 91

موضوع : نابسامانی های موجود انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلاب های دیگر

زبان اثر : فارسی

حضار : اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا، اعضای انجمن اسلامی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا (بررسی مشکلات)

سخنرانی

‏زمان: قبل از ظهر 19 مرداد 1360 / 9 شوال 1401 ‏

‏مکان: تهران، حسینیّۀ جماران‏

‏موضوع: نابسامانیهای موجود انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای دیگر‏

‏حضار: اعضای انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا، اعضای انجمن اسلامی شرکت واحد‏‎ ‎‏اتوبوسرانی تهران و حومه‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

مقایسه نابسامانیهای انقلاب با انقلابهای دیگر

‏     ‏‏از آقایان نمایندگان انجمنهای خارج کشور که در اینجا حضور دارند و از نمایندگان‏‎ ‎‏انجمنهای اسلامی اتوبوسرانی تشکر می کنم.‏

‏     و باید عرض کنم که امروز کشور مال خود شماست و هرچه زحمت بکشید،پیش خدا‏‎ ‎‏اجر دارید. برای کشور اسلامی زحمت می کشید و برای خودتان و این طور نیست که‏‎ ‎‏زحمتهای زیاد را شما بکشید و قدرتهای خارجی بهره برداری کنند. بحمدالله دست‏‎ ‎‏جنایتکاران و خیانتکاران از این مملکت قطع شده است و تفاله های کمی که مانده است،‏‎ ‎‏آنها هم به دنبال آنها خواهند شتافت. ‏

‏     بعضی مطالب است که باید عرض کنم و آن اینکه کشور ما از باب اینکه در زمان‏‎ ‎‏انقلابی مثل انقلاب صدر مشروطه و مثل انتقال رژیمی به رژیم دیگر در سابق، حاضر‏‎ ‎‏نبودند و جوانهای ما از انقلابات بکلی بی خبر هستند یا اگر خبر دارند حاضر واقعه نبودند‏‎ ‎‏و همین شنیده اند، و لهذا، گاهی به نظر می رسد که گفته می شود که در ایران یک‏‎ ‎‏نابسامانیهایی هست، یک قتلهایی هست، یک کشتاری هست، یک بمبهایی هست که‏‎ ‎‏منفجر می شود و از این قبیل که می بینید، حالا در سطح یک کشور کم و بیش هست.‏

‏     شما نمی دانید که وقتی که می خواست حکومت به قاجار برسد و یک انقلابی بود که‏‎ ‎‏یک رژیمی را، رژیم سلطنتی را به یک رژیم سلطنتی دیگری، یعنی یک طایفه ای را از‏

‏بین ببرند و طایفه ای دیگر بیایند، آغا محمد قجر‏‎[1]‎‏ در ایران چه کرد و برجهایی که از‏‎ ‎‏سرهای مردم درست کرد و امثال اینها. شما تاریخ انقلاب مشروطه را بخوانید و ببینید در‏‎ ‎‏انقلاب مشروطه چه بساطی بوده است، چه آن وقتی که انقلاب شد و مشروطه را بپاکرد،‏‎ ‎‏با اینکه انقلاب تغییر رژیم سلطنتی نبود، فقط این بود که سلطنت استبدادی یک قدری‏‎ ‎‏محدود بشود و روی قوانین مشروطه باشد. شما توجه کنید که در آذربایجان، در تهران،‏‎ ‎‏در شمال چقدر جنایات واقع شد و چه قدر کشتار از مردم صالح و از مردم دیگر واقع شد.‏‎ ‎‏اگر مطالعه کنید در انقلاباتی که در دنیا واقع می شود یا در انقلابات کوچکی که در ایران‏‎ ‎‏واقع شده است، قبل از این انقلاب بزرگ، خواهید دید که این انقلاب از تمام انقلابهایی‏‎ ‎‏که در طول تاریخ واقع شده است، یک انقلاب آرام بوده است و یک انقلابی بوده است‏‎ ‎‏که ثمراتش زیاد و چشمگیر و ضایعاتش نسبت به ثمراتش کم. شما حجم کارهایی که در‏‎ ‎‏این چند سال کردید درست توجه ندارید که شما چه کردید. آنهایی که می روند خارج و‏‎ ‎‏مسائل را در خارج بررسی می کنند، و مسلمانهایی که در خارج هستند یا مستضعفانی که‏‎ ‎‏در خارج کشور شما هستند، آنها می دانند که در ایران چه شده است و عمق این انقلاب‏‎ ‎‏چه اندازه است.‏

‏     شما یک سلطنت 2500 سالۀ جابرانه را بکلی ریشه کن کردید و یک رژیمی که تمام‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ دنیا دنبالش بودند و طرفدارش بودند، شما تمام قدرتهای دنیا را کنار‏‎ ‎‏زدید و رژیم را به کلی از بین بردید و یک حکومت اسلامی در ایران اعلام کردید. این‏‎ ‎‏مطلب، یک مطلبی نیست که شما خیال کنید که یک کار کوچکی شده است و حالا‏‎ ‎‏ضایعات دارد، این کار، کار بسیار بزرگی است. شما یک ملت، در مقابل تمام قدرتهای‏‎ ‎‏عالم ایستادید و مقابله دارید با تمام قدرتهای دنیا و همه بر ضد شما هستند و مع ذلک،‏‎ ‎‏شما ایستادید و همه را کنار زدید. غافل نباشید از اینکه شما کاری انجام دادید که در طول‏‎ ‎‏تاریخ کم نظیر بوده است یا بی نظیر بوده است.‏


‏     شما خیال نکنید که حالا این عده بچه های بیچاره ای که بازی خورده اند از این‏‎ ‎‏بزرگترهایی که از اول آمده بودند و می خواستند که در این ملت و در این مملکت‏‎ ‎‏حکومت کنند و چون این مملکت اسلامی بود، حکومتش را به دست کسانی که به اسلام‏‎ ‎‏اعتقاد ندارند نمی شد بدهند، حالا یک شلوغکاریهایی کرده اند و یکی یکی هم فرار‏‎ ‎‏کرده اند و در بیرون ایران دارند زندگی می کنند. البته صحبتها زیاد است که ما چه خواهیم‏‎ ‎‏کرد و چه خواهیم کرد. در داخل که بودند هیچ غلطی نتوانستند بکنند حالا رفته اند خارج‏‎ ‎‏می گویند ما از آنجا چه می کنیم. شما گمان نکنید که اینها در آنجا حتّی خودشان با‏‎ ‎‏خودشان خوب باشند، خود اینها هم با هم در آنجا دشمن هستند. اشخاص منافق و‏‎ ‎‏اشخاص کافر نمی توانند با هم یک وجهه ای داشته باشند، اتحادی داشته باشند که یک‏‎ ‎‏کاری انجام بدهند. تمام کارهایشان این است که مصاحبه می کنند و صحبت می کنند و‏‎ ‎‏فحش به هم می دهند یا به ماها فحش می دهند یا خودشان به هم فحش می دهند. یک‏‎ ‎‏دسته ورشکسته ای که در اینجا یا با لباس مبدل یا با لباس زنانه فرار کرده اند،‏‎[2]‎‏ حالا در‏‎ ‎‏آنجا نشسته اند و می خواهند مملکت ایران را زمامداری کنند و می گویند که همۀ ایران با‏‎ ‎‏ما هستند. خوب، اگر همۀ ایران با شما هستند پس کجا رفتید؟ خوب، تو ایران بودید‏‎ ‎‏مریدهای شما هم همراهتان بودند و خوب بود شما این یک مشت ـ فرض کنید که ـ معمم‏‎ ‎‏را یا این یک مشت غیر عالم را خوب شما کنار گذارید و خودتان جایشان بنشینید!‏

ضرورت احساس وظیفه مردم در امور کشور

‏     ‏‏مسئله این است که از باب اینکه ما انقلابات را درست ندیدیم، خیال می کنیم که‏‎ ‎‏چهارتا ترقه وقتی که در تهران ـ فرض کنید که ـ یا چهارتا بمب در تهران منفجر شد یک‏‎ ‎‏چیزی شده است. نخیر، اینها چیزی نیست، هر بچۀ دوازده ساله ای می تواند که یک‏‎ ‎‏چیزی از اینها را ببرد توی جمعیتی بگذارد و فرار کند. یک مسئله ای نیست اینکه ما‏‎ ‎‏بنشینیم راجع به این مسئله چه بکنیم. البته از باب اینکه یک دست اشخاص غافل،‏

‏جوانهایی که ما همیشه میل داشتیم که اینها در راه کشور خودشان در راه اسلام خدمت‏‎ ‎‏بکنند اینها بازیشان داده اند و مشغولشان کرده اند به یک کارهای بچگانه ای که در یک‏‎ ‎‏جا می کنند و مسلمانی را می کشند، یک بچه ای را می کشند، یک پیرزنی را می کشند،‏‎ ‎‏اینها البته باید به دست خود ملت جلوگیری از او بشود. ملت نباید بنشیند که دولت همۀ‏‎ ‎‏کارها را انجام دهد. یک وقتی بود که دولت علی حده بود و ملت علی حده، وقتی اینها‏‎ ‎‏جدای از هم بودند یک کارهایی را می گفتند باید دولت بکند به ما چه ربطی دارد. اگر در‏‎ ‎‏آن زمان یک جنگی واقع می شد ابداً مردم کاری نداشتند. اگر دعا نمی کردند که خود‏‎ ‎‏اینها، خود این ظالمها شکست بخورند لااقل کاری نداشتند. رضاخان را وقتی که از ایران‏‎ ‎‏بیرون کردند مردم جشن می خواستند بگیرند از باب اینکه خوب، یک ظالمی رفته است.‏‎ ‎‏اینکه الآن مملکت ما همه چیزش استقرار پیدا کرده است، برای این است که حکومت و‏‎ ‎‏غیر حکومت تو کار نیست، خود مردم اند. خود این مردم یک رئیس جمهور درست‏‎ ‎‏کردند و نخست وزیر هم آن کسانی که وکیل آقایان بوده اند درست کرده اند و همه از‏‎ ‎‏خود این مردم، یک کسی را نیاورده اند که فلان السلطنه یا فلان الدوله یا از امریکا آمده‏‎ ‎‏باشد یا از فرانسه آمده باشد. حالا الآن همۀ حکومت و مجلس و چیز و اینها از خود این‏‎ ‎‏مردم است و مردم نباید بنشینند که حکومت برایشان کار بکند، از اول هم ننشسته اید شما‏‎ ‎‏برای این معنا. وقتی که جنگ واقع شد، در خارج از جبهه تمام شما دخالت داشتید و‏‎ ‎‏زحمت می کشیدید، هرکس به هر اندازه ای که از او می آمد، آن کسی که در اتوبوسرانی‏‎ ‎‏و اینها بود زحمت خودش را می کشید، آنهایی که در خارج کشور از دوستان ما بودند، از‏‎ ‎‏جوانان ما بودند، آنها هم کمک می کردند به اینها. این یک مسئله ای نیست که حالا ما‏‎ ‎‏بنشینیم خیال کنیم که یک مطلبی واقع شده و چهارتا وافوری و جنایتکار در خارج کشور‏‎ ‎‏نشسته اند و می خواهند زمام امور کشور را به دست بگیرند. مسئله این نیست. ‏

تلاش بیهوده منافقین در ایجاد رعب و وحشت

‏     ‏‏من متأثرم برای این عدّه جوانی که از این اشخاص منحرف بازی خورده اند، درِ توبه‏

‏باز است. اسلام، خدای تبارک و تعالی، درِ توبه را باز کرده است برای همه. الآن هم اگر‏‎ ‎‏همۀ اینهایی که در خارج رفتند و می خواهند حکومت ایران را به هم بزنند همۀ اینها توبه‏‎ ‎‏کنند و برگردند به مملکت خودشان و واقعاً بخواهند که خدمت کنند به مملکت‏‎ ‎‏خودشان، خوب برگردند، بیایند خدمت کنند، کسی کارشان ندارد. اینها بیخود رفتند‏‎ ‎‏بیرون و هیاهو می کنند و خودشان هم می دانند کاری ازشان نمی آید، لکن با سیلی‏‎ ‎‏صورت خودشان را سرخ کرده اند. خوب، کسی که می خواهد از اینجا برود از توی‏‎ ‎‏توالت بیرون می آید و ـ عرض می کنم که ـ با چه می خواهد برود، این حالا حکومت‏‎ ‎‏ایران را می خواهد بگیرد و همۀ ملت هم با او همراه اند. فقط یک دهم هستند که در ایران‏‎ ‎‏با اسلام موافق اند و اِلاّ همۀ اینها با حکومت اسلامی مخالف! خوب، اینها یک چیزی‏‎ ‎‏نیست، بچه بازی، حرفهای بچّه بازی است که مع الأسف، اشخاصی که خوب بود‏‎ ‎‏خدمت بکنند به این کشور، می توانستند خدمت بکنند به دام افتادند و این طور حیثیت‏‎ ‎‏خودشان را از بین بردند و زحمتهایی هم اگر سابقاً کشیدند، بکلی قلم سرخ رویش‏‎ ‎‏کشیدند. و این ترقه بازیهایی که در ایران می شود، البته به ما یک صدماتی وارد می شود،‏‎ ‎‏اما این یک قدرتی نیست، این طور نیست که یک قدرتی باشد که قدرتی در دست آنها‏‎ ‎‏هست و دارند ترقه می اندازند، بمب را قایم کنند، این هر بچه ای می تواند این کار را‏‎ ‎‏بکند، هر دزدی می تواند برود یک جایی یک بمب بگذارد منفجر بکند. این یک مسئله‏‎ ‎‏و قدرتمندی نیست در کار، این عجز و بیچارگی و بدبختی و انحراف است. منتها ما‏‎ ‎‏متأثّریم برای جوانهایمان، متأثّریم برای این بازیخورده ها، برای این دخترها، برای این‏‎ ‎‏پسرها که اینها می بینند که آنی که اینها را وادار می کند به این امر، خودش رفته بیرون آنجا‏‎ ‎‏مشغول بازیگری اش هست، یا آنهایی هم که اگر از آنها در اینجا هست در بیغوله ها دارند‏‎ ‎‏زندگی می کنند و شماها را وادار می کنند بروید شماها استقامت کنید، کارها را درست‏‎ ‎‏بکنید ما بیاییم حکومت کنیم. خوب، شما چرا بازی می خورید از اینها. خوب، این چه‏‎ ‎‏عقلی است که انسان داشته باشد که شما جوانها زحمت بکشید، خون خودتان را بدهید و‏‎ ‎‏همه چیز، برای کی؟ برای آن کسی که نه به اسلام عقیده دارد، نه به قرآن عقیده دارد،‏

‏بلکه دم از قرآن خیلی می زند، اما وقتی که کتابهایشان را شما الآن ملاحظه کنید کتابها‏‎ ‎‏انحرافی و همه از اسلام منحرف. خوب، ما می گوییم که اگر جوانهای ما خدمت می کنند‏‎ ‎‏برای اسلام، برای خدا خدمت می کنند. همه چیز ما از خداست، برای خدا هم باید‏‎ ‎‏بدهیم. خوب، شما جوانهای بیچاره ای که گرفتار اینها شدید خون خودتان را برای کی‏‎ ‎‏می دهید؟ ما می گوییم برای خدا. شما می گویید برای کی؟ اگر برای خداست، حکومت‏‎ ‎‏اسلامی حالا حکومتی است که می خواهد احکام اسلام را درست کند. اگر واقعاً شما‏‎ ‎‏خونتان را می دهید برای چهار نفری که انحراف دارند، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به کشور‏‎ ‎‏اعتقاد به اینها ندارند خون خودتان را می دهید و رفقای خودتان را، جوانهای خودتان را‏‎ ‎‏می کشید، برای این. خوب، یک قدری فکر لازم دارد که ببینید برای چه می کنید، برای‏‎ ‎‏چی این کارها را می کنید.‏

‏     انسان باید هر کاری می کند یک راهی داشته باشد، یک اتکایی داشته باشد. ملت ما‏‎ ‎‏اتکاء به خدا دارد، در جبهه، جنگ می کند. ملت ما اتکاء به خدا دارد، در جبهه جنگ‏‎ ‎‏می کند و نماز شب می خواند و ـ عرض می کنم که ـ با دشمن اسلام مبارزه می کند، اگر‏‎ ‎‏آنجا شهید بشود آن اجرش با خدای تبارک و تعالی است و پیش خدا آبرومند است،‏‎ ‎‏پیش خلق هم آبرومند است. امّا شمایی که در خارج یک دسته نشستند و شما بیچاره ها را‏‎ ‎‏وادار می کنند به اینکه بروید و مردم را بکشید و ترقه بگذارید فلان جا چه بشود، بمب‏‎ ‎‏بگذارید کجا چه بشود، انفجار ایجاد بکنید، خوب شما اتکایتان به کی است؟ فردا این‏‎ ‎‏سرانی که هستند از قبیل بختیار‏‎[3]‎‏ و امثال بختیار، برای شما یک کاری انجام می دهند؟!‏‎ ‎‏شما اگر از بین رفتید، اگر شما کشته شدید، فردا بختیار برای شما یک کاری انجام می دهد‏‎ ‎‏یا رجوی ‏‎[4]‎‏انجام می دهد، یا دیگران؟! ما می گوییم خدا، شما می گویید چی؟ اگر شما‏‎ ‎‏هم می گویید خدا، خوب با ما همراهید بسم الله ، بیایید خدمت کنید به این مملکتتان.‏

‏     هی می گفتید اختناق است، کو اختناق؟ حرفش را هی می زدید، هی می گفتید اختناق‏

‏است، ایران چطور است، چماقدارند فلان. حالا وقتی که این خانه های تیمی شما را پیدا‏‎ ‎‏می کنند، می بینند یک دسته چماق آنجا هست و یک دسته هم خنجر آنجا هست و یک‏‎ ‎‏دسته هم بمب آنجا هست و اینها، اما شما اگر پیدا کردید یک خانه ای از اینهایی که به‏‎ ‎‏اسلام اعتقاد دارند،یک جایی که مربوط به آنهایی است که به اسلام اعتقاد دارند پیدا‏‎ ‎‏کردید که توی آن یک چماقی باشد، توی آن یک چیزی باشد؟ در آن قرآن هست و‏‎ ‎‏کتاب هست و امثال اینها. اگر به اسلام عقیده دارید، خوب، بسم الله بیایید بیرون، بیایید از‏‎ ‎‏بیغوله ها به اسلام خدمت بکنید. و شما هم که جوانهایی هستید که بازی خوردید و انسان‏‎ ‎‏خیلی متأسف از این هست، بیایید به دامن ملت خودتان، اسلام خودتان. تاکی برای‏‎ ‎‏دیگران می خواهید کار بکنید؟ شما می دانید که اینها روابطشان با خارج چقدر بوده‏‎ ‎‏است؟ یک شمه اش را دیشب در تلویزیون، خوب بسیاری از شما دیدید اشخاصی که‏‎ ‎‏روابطشان با قاسملو‏‎[5]‎‏ و با حزب دمکرات‏‎[6]‎‏ هست و با کومله و با چه، خوب این‏‎ ‎‏اشخاص برای شما می خواهند چه بکنند؟ اینها برای شما چه درست کردند؟ کشور شما‏‎ ‎‏را استقلال به آن می دهند؟ اینها که هر کدام به یک طرف می کشند، یکی سلطنت طلب و‏‎ ‎‏برای سلطنت، برای رضا پهلوی‏‎[7]‎‏ می خواهد کار بکند، یکی هم نمی دانم چکاره هست‏‎ ‎‏و برای جبهۀ ملّی می خواهد کار بکند، یکی هم چکاره هست و برای کی می خواهد،‏‎ ‎‏خوب، هیچ کدام اینها به اسلام کاری ندارند و صریحاً می گویند که جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏باید از بین برود و یک جمهوری دمکراتیک پیش بیاید، یا خیر باز سلطنت عود بکند.‏‎[8]‎

مقاومت ملت در مقابل فشارهای داخلی و خارجی

‏     ‏‏در هر صورت شما از این حرفهایی که از روی بیچارگی دارد صادر می شود و از این‏‎ ‎‏مصاحبه هایی که از روی بیچارگی دارد صادر می شود و از این بمبهایی که از روی‏

‏بیچارگی دارد صادر می شود هیچ خوفی نداشته باشید؛ برای اینکه اگر ما هم شهید بشویم‏‎ ‎‏و کشته بشویم، خوب ما یک اتکایی داریم، اتکائمان خداست و چیزی نیست. اینها در‏‎ ‎‏یک کشور سی میلیونی که یک همچو انقلابی کرده، شما می خواهید چهار تا بمب هم در‏‎ ‎‏نرود، این نمی شود همچو چیزی.‏

‏     انگلستان الآن وضعش از ما بدتر است. امریکا این مهد آزادی و این حرفهای‏‎ ‎‏مزخرف، الآن وضعش از ما بدتر است؛ آنجا همین کشته ها واقع می شود و می گویند در‏‎ ‎‏هر چند دقیقه ای یک نفر کشته می شود. شما خیال می کنید فقط مملکت ماست که چی،‏‎ ‎‏مملکت ما ضایعاتی نداشته است، از اولش حساب کنید تا آخرش، یک مقدار کمی بوده.‏‎ ‎‏این مقداری که در زمان محمدرضا، آن کشتاری که در زمان محمدرضا واقع شد که در‏‎ ‎‏یک روزش به حسب آن طوری که گفتند پانزده هزار جمعیت شهید شد،‏‎[9]‎‏ کی حالا‏‎ ‎‏همچو چیزهایی شده است؟ منتها اینها به بوق می زنند و آن عمال خارجی هم در‏‎ ‎‏رسانه های خودشان می گویند و می نشینند صحبت می کنند که بلکه ان شاءالله ، با این‏‎ ‎‏صحبتها یک کاری بشود و نمی دانند که با حرف، کاری نمی شود. ملت ما ایستاده است و‏‎ ‎‏در مقابل همه چیز ایستاده است؛ برای اینکه به اسلام می خواهد خدمت بکند. در عین‏‎ ‎‏حال باید ملت ما بیدار و مستعد برای امور باشد. یک ملتی که زنده شده است، یکی ملتی‏‎ ‎‏که از تحت آن فشارهای ساواک و امثال ذلک بیرون آمده است ـ البته آنها می گویند که‏‎ ‎‏حالا آخوندها دارند این کار را می کنند. خوب، شما یک آخوند پیدا بکنید که مثل زمان‏‎ ‎‏سابق ریخته و به سر شما چه کرده؛ آنها می گویند این حرفها را ـ ملتی است که ‏‏[‏‏خارج‏‎ ‎‏شد‏‏]‏‏ از تحت فشار و از تحت ظلم، چقدر سالها و اخیراً ظلمی که در این سالها واقع شد بر‏‎ ‎‏ملت ما، اگر شما زمان رضاخان را یاد داشته باشید می دانید که در زمان رضاخان چه‏‎ ‎‏کردند با این ملت، چه کردند با این بانوان ما، در زمان محمدرضا هم با فرم دیگری از او‏‎ ‎‏بدتر کردند. یک ملتی که ایستاده و مقابل ظلم، مقابل جور، مقابل ستمگری، مقابل همه‏

‏فسادهایی که بوده است، غارتگریهایی که از این مملکت شده است، ایستاده اند در مقابل‏‎ ‎‏او، اینها خوف از این ندارند که چندتا قضیه واقع بشود، لکن باید کاری بکنند که اینها هم‏‎ ‎‏دیگر واقع نشود.‏

وظیفه مردم در شناسایی و معرفی خرابکاران

‏     ‏‏و من به حسب تکلیف شرعی به همۀ ملت عرض می کنم که هر منزلی، این دو ـ سه تا‏‎ ‎‏منزلی که در اطراف خانۀ خودش است، نظر بکند ببیند چه جور می گذرد در سرتاسر‏‎ ‎‏ملت. وقتی مملکت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملکت شما عمل می کنند،‏‎ ‎‏خودتان باید این مسائل را حل بکنید، ننشینید که دولت بکند. دولت همچو قدرتی الآن‏‎ ‎‏ندارد که همه در سرتاسر کشور ـ عرض می کنم ـ اطلاعات داشته باشد. خوب، شما باید‏‎ ‎‏جمعیت اطلاعاتی و گروه اطلاعاتی باشید. خوب، هر انسانی می تواند که بفهمد این منزل‏‎ ‎‏همسایه، کی ها هستند، چه می کنند، آن منزل آن طرفیش هم چه می کند. این دو ـ سه تا‏‎ ‎‏منزلی که اطراف است، شما آن را تحت نظر بگیرد، شما هم او را تحت نظر بگیرید. اگر‏‎ ‎‏ده روز، بیست روز، یک ماه این کار بشود که همۀ مردم توجه به این داشته باشند که این‏‎ ‎‏همسایۀ من چه می کند، تو خانۀ همسایۀ من کی رفت و آمد می کند، پیدا کردن یک رد‏‎ ‎‏پایی از این منافقین و منحرفین فوراً اطّلاع بدهند به آن کمیتۀ نزدیک، به آن کلانتری‏‎ ‎‏نزدیک اطلاع بدهند که یک همچو قصه ای در آن منزلهاست، اگر این طور بشود زود‏‎ ‎‏حل می شود.‏

‏     اینها یک جمعیت زیادی ‏‏[‏‏نبودند‏‏]‏‏ که شما خیال کنید که یک گروه زیادی هستند.‏‎ ‎‏اینها اوّل خودشان را امتحان کردند، ریختند توی خیابان و شروع کردند آدم کشتن، بعد‏‎ ‎‏توی سرشان وقتی زدند، گفتند که نه ما این کار را نباید بکنیم، یک جور دیگر باید بکنیم،‏‎ ‎‏باید در مخفی این کار را بکنیم. اینها یک عده ای کمی هستند که بسیارشان گرفتار شدند و‏‎ ‎‏بسیاری از خانه هایشان از بین رفته و یک جزئی مانده و یک دسته بازیخورده ای که ما‏‎ ‎‏واقعاً متأسفیم از این. پدر و مادرها توجه کنند بچه هایشان را که چه می کنند و چه‏

‏می گذرد، این دختر بیچاره را نگذارند که در دام اینها بیفتد، این پسر بیچاره را نگذارند‏‎ ‎‏که در دام اینها بیفتد، خودشان آنها را نصیحت کنند و اگر نصیحت پذیر نیستند معرفی‏‎ ‎‏کنند. یک تکلیف شرعی است، کسی که می خواهد یک مسلمان را بکشد شما باید قبل‏‎ ‎‏از اینکه او بکشد معرفی اش کنید و اگر نکنید شما شریکید در این جرم. اگر این مطلبی که‏‎ ‎‏من عرض می کنم و این یک تکلیف شرعی الهی است که خود مردم سرتاسر کشور،‏‎ ‎‏خود مردم که در هر جا هستند نظر کنند ببینند در این همسایگی با آن همسایه، آن همسایه‏‎ ‎‏چه می گذرد، کی رفت و آمد می کند، رفت و آمدهای مشکوک است، رفت و آمدهای‏‎ ‎‏عادی است؟ رفت و آمدهای مشکوک را نظر بگیرند و بعد اطلاع بدهند. اگر یک مدت‏‎ ‎‏کوتاهی این کار بشود این عدۀ کمی که مشغول این فساد هستند ‏‏[‏‏شناسایی می شوند‏‏]‏‏.‏‎ ‎‏حالا شما خیال نکنید که پنجاه هزار نفر مشغول هستند، بیست نفر آدم می توانند پنجاه‏‎ ‎‏جای تهران را منفجر کنند، بیست نفر آدم می توانند، پنجاه نفر می توانند چند تا شهر را‏‎ ‎‏منفجر کنند. این یک چیزی نیست، یک قدرتی نیست، یک دزدکاری است که برای هر‏‎ ‎‏کسی امکان دارد. در هر صورت اگر مردم به این تکلیف شرعی که برای حفظ دماء‏‎ ‎‏مسلمین است، برای حفظ جان بندگان خداست، این مطلب را عملی کنند و خودشان‏‎ ‎‏نظارت کنند ببینند این منزل در آن چه می گذرد، در آن منزل چه می گذرد، در آن منزل‏‎ ‎‏چه می گذرد، رفت و آمدها چه جوری هستند، وقتی که شناسایی کردند اگر دیدند که‏‎ ‎‏یک رفت و آمدهای مشکوکی است، یک اشخاص مشکوکی در آنجا هستند، یک‏‎ ‎‏توطئه هایی در اینجا می گذرد، فوراً اطلاع بدهند به این کمیته ها، به پاسدارها، به کسان‏‎ ‎‏دیگر و به کلانتریها اطلاع بدهند. اگر یک مدت کوتاهی این کارها انجام بگیرد تمام‏‎ ‎‏می شود. اینها چیز مهمی نیست، این اصلش اگر شما کشتاری که در زمانهای سابق واقع‏‎ ‎‏شده، در یک انقلاب جزئی ملاحظه کنید، می بینید که مسئلۀ ما یک مسئلۀ ضعیفی است‏‎ ‎‏و این هم عمده اش این است که مردم خودشان در صحنه هستند.‏

ضرورت همکاری مردم با دولت در رفع مشکلات

‏     ‏‏ویژگی مهم این انقلاب این است که مردم خودشان انقلاب کردند. یک کسی نیامده‏

‏انقلاب را بکند، یک کسی لشکر کشی نکرده برای انقلاب. خود مردم همین کوچه و‏‎ ‎‏بازار و همین مردم عادی و خصوصاً، طبقۀ مستضعف باصطلاح آنها و طبقۀ اعلا به نظر‏‎ ‎‏ما، خود اینها بودند که انقلاب کردند و کار را انجام دادند، نه من می توانم یک همچو‏‎ ‎‏کاری بکنم، نه افراد دیگر می توانند یک همچو کاری بکنند. خداست که دل اینها را قوی‏‎ ‎‏کرد و آنها را دلشان را ضعیف کرد. آنها ترسیدند از شما با همۀ ساز و برگی که داشتند و‏‎ ‎‏شما نترسیدید از آنها با مشت خالی، انقلاب واقع شد. حالا هم همین طور است، همان‏‎ ‎‏انقلابیها شما هستید و همین شما هستید که در صحنه حاضرید و همین شما هستید که باید‏‎ ‎‏با دولت همکاری بکنید. دولت تنها نمی تواند که این جنگ را اداره کند. شما ملتید که در‏‎ ‎‏صحنه حاضرید و همین شما هستید که باید با دولت همکاری بکنید. دولت تنها نمی تواند‏‎ ‎‏که این جنگ را اداره کند. شما ملت هستید که می توانید دنبال او باشید و از پشت جبهه ها‏‎ ‎‏کمک کنید و باید بکنید. کشور خودتان است، کشور اسلامی است، اسلام در خطر است،‏‎ ‎‏وقتی این طور است همۀ ما باید و موظفیم که کمک کنیم به آنها؛ هرکس به اندازه ای که‏‎ ‎‏می تواند کمک بکند به آنها. آوارگانی که از جنگ آمده اند در جاهای دیگر زندگی‏‎ ‎‏می کنند، شما بنشینید بگویید دولت همه کار را بکند، یا هلال احمر همه کار را بکند،‏‎ ‎‏نمی توانند بکنند همۀ کارها را. کار آسانی نیست، شما هم باید کمک بکنید همه باید‏‎ ‎‏کمک بکنند و ان شاءالله ، می کنند، الآن هم همه دارند کمک می کنند، دلسرد نشوید.‏‎ ‎‏کاری که برای خداست دلسردی ندارد. اگر برای دنیا یک کاری بکنید، البته وقتی دیدید‏‎ ‎‏دنیا خیلی تأمین نشد دلسرد می شوید، اما کسی که برای خدا کار می کند دلسرد نباید‏‎ ‎‏بشود، معنا ندارد دلسردی. هر چه زحمت زیادتر، ارج زیادتر. هر چه گرفتاری زیادتر،‏‎ ‎‏پیش خدا ارجمندتر خواهد بود. یا فرض کنید که یک جایی زلزله است مثل کرمان که‏‎ ‎‏یک همچو زلزله ای آمده و همچو کشتاری شده و همچو بیخانمانی، خوب، چهار روز‏‎ ‎‏دیگر زمستان می آید، این همه جمعیت آنجا؛ چه بکنند. دولت نمی تواند همۀ این کارها‏‎ ‎‏را انجام دهد. مشغول اند آنها همه، بیچاره ها هلال احمر هم مشغول است، دولت هم‏‎ ‎‏مشغول است، همه مشغول اند، اما ننشینید به اینکه فقط آنها کار بکنند و بحمدالله ننشستید‏

‏و آن طوری که اخیراً این اشخاص از خارج آمده بودند، گفتند بی سابقه است، لکن‏‎ ‎‏مع ذلک، دنبال کنید، بروید ببینید و همان طوری که تا حالا کردید، انجام بدهید وظیفه را.‏‎ ‎‏یک وظایفی است که وظایف انسانی است، همه برادر شما هستند، خواهر شما هستند،‏‎ ‎‏فردا زمستان می آید، اینها باید اداره بشوند، باید ساخته بشود برایشان کارها و این دولت‏‎ ‎‏تنها نمی تواند. همۀ ما باید در این امر شرکت کنیم. و همین طور همۀ گرفتاریهایی که‏‎ ‎‏هست، گرفتاری هرچه هست، چه گرفتاریهایی که زلزله و امثال اینهاست، سیل است و ـ‏‎ ‎‏نمی دانم ـ چه هست و چه گرفتاریهایی که برای ما پیش می آورند، خود شما مملکتتان را‏‎ ‎‏باید حفظ کنید و خود شما باید ـ عرض می کنم که ـ همراهی کنید تا کارها اصلاح بشود و‏‎ ‎‏اصلاح هم می شود. ‏

‏     هیچ وقت اصلاً کلمه یأس را در ذهنتان وارد نکنید که این از جنود شیطان است. یأس‏‎ ‎‏از جنود شیطان است؛ یعنی، شیطان القا می کند در شما. این شیاطینی هم که همان تابع‏‎ ‎‏شیطانهای بزرگتر هستند، همینها می خواهند با این کارها یأس ایجاد کنند. در صورتی که‏‎ ‎‏مسلمانی که برای اسلام می خواهد کار بکند چرا مأیوس باشد. الآن وضع کشور ما از‏‎ ‎‏وضع زمان پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ همه چیزش بهتر است، آن وقت‏‎ ‎‏حتی نداشتند که بخورند. آن کسی که می خواهد جنگ کند یک خرما را می دادند به او،‏‎ ‎‏می گذاشت تو دهانش و باز درمی آورد و به دیگری می داد‏‎[10]‎‏ و ... این طوری اسلام را‏‎ ‎‏رساندند. آقا، اسلامی که این طوری به ما رسیده، از صدر اسلام این طور اینها جانفشانی‏‎ ‎‏کردند و اسلام را رساندند به ما، خوب ما هم باید بکنیم این کارها را. الحمدلله حالا، آن‏‎ ‎‏حرفها نیست در کار، ارزاق فراوان، گران است البته، گرانی هست و شما متوقع این خوب‏‎ ‎‏باید باشید که قحطی بشود. بحمدالله خدای تبارک و تعالی منت به ما گذاشته است و‏‎ ‎‏قحطی نیست در کار، فراوان، البته گران است. برای مستمندان و فقرا مشکل است و باید‏‎ ‎‏دیگران به آنها کمک کنند و من امیدوارم که بزودی همۀ مشکلات رفع بشود. و اتکال به‏

‏خدا بکنید، اطمینان داشته باشید که با اتکال به خدا تمام کارهای شما اصلاح می شود و‏‎ ‎‏احکام اسلام ان شاءالله ، بخوبی اجرا می شود. و البته یک گله هایی هست از اینهایی که‏‎ ‎‏می خواهند مسائل را اجرا کنند در ‏‏[‏‏مناطق زلزله زده‏‏]‏‏، آنجاها خیلی ازشان شکایت است‏‎ ‎‏به اینکه کار صحیح نمی کنند، بد عمل می کنند، به مردم تعدی می کنند. من کراراً گفته ام‏‎ ‎‏که مملکت اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد. نباید ما کارهایمان بر خلاف اسلام‏‎ ‎‏باشد، نباید کشاورز خیال کند که حالا که مملکت را ما گرفتیم تعدی کند به کس دیگر.‏‎ ‎‏باید همه چیز روی موازین اسلامی باشد و همۀ مردم خودشان را مهیا کنند که اسلام را‏‎ ‎‏ان شاءالله ، در این مملکت تقویت کنند، و ان شاءالله ، از آن مملکت هم به ممالک دیگری‏‎ ‎‏صادر بشود و صادر شده است. شما خیال نکنید صادر نشده، صادر شده است. الآن‏‎ ‎‏بسیاری از این ممالک هستند که مردمش بیدار شده اند و توجه پیدا کرده اند و مشغول اند‏‎ ‎‏به کارها. ان شاءالله ، امیدوارم که موفق بشوند و همۀ ما موفق بشویم که به اسلام خدمت‏‎ ‎‏بکنیم. و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همۀ ملت را و همۀ ملتهای اسلامی را و‏‎ ‎‏سلامت و سعادت برای همه و برای حضار اینجا خواستارم. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

  • ـ آغا محمد خان قاجار، بنیانگذار سلسلۀ قاجاریه که در 1212 ه . ق. بقتل رسید و قتل عام وی از مردم کرمان مشهور است.
  • ـ ابوالحسن بنی صدر و مسعود رجوی.
  • ـ شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی.
  • ـ مسعود رجوی، سرکردۀ گروهک تروریستی منافقین.
  • ـ عبدالرحمن قاسملو، دبیر کل حزب منحلۀ دمکرات کردستان.
  • ـ حزب منحلّۀ دمکرات کردستان که داعیه استقلال کردستان ایران را داشت.
  • ـ رضا پهلوی فرزند محمدرضا پهلوی که سالها ولیعهد پدر مخلوع خود بود.
  • ـ عود کردن: بازگشتن.
  • ـ اشاره است به قیام پانزده خرداد 1342 شمسی.
  • ـ تاریخ طبری، ج 3، ص 32 و 33.