من از کسانی بودم که بلافاصله پس از فوت آیتالله العظمی بروجردی به امام
رجوع کردم و رساله ایشان را پیدا کردم. البته مدتی به رساله ایشان به چاپ رسید تا این
که کشش از جانب خود امام هم آغاز شد. یک شب در یکی از مساجد تهران چند
طلبه در میان نماز مغرب و عشا بلند شدند، ایستادند، رو کردند به مردم و گفتند ما
از قم میآییم، از پیش حاج آقا روح الله خمینی. ایشان پیغام دادهاند، افراد متدینی
که به قم میآیند پیش من هم بیایند.
در تهران افرادی بودند که هر یک جمعیتها و
فعالیتهای مذهبی جداگانهای داشتند اما با هم ارتباطی نداشتند. پس از این پیام امام
جدا جدا خدمت ایشان رسیدند. امام ابتدا خود را به یکایک آنها معرفی و سپس
سؤالهایی را مطرح میکنند از این قبیل که در تهران چند مسجد است، چند حسینیه
است، چند تکیه است، چند هیأت است؟ بعد که آنها برمیگردند و گزارش میدهند
امام در جلسهای این افراد را به دور هم جمع میکنند و میگویند این همه مرکز مذهبی
در تهران است اما شما با هم هیچ ارتباطی ندارید. باید جمع بشوید، تشکیلاتی را
درست بکنید و با هم ارتباط داشته باشید. این شد هسته اولیه هیأتهای مؤتلفه اسلامی
در سال 41.
منبع: ویژه نامه فرهنگی بنیاد، شماره 41، ص 18، نیمه اول خرداد ماه 1373
.
انتهای پیام /*