امام با همۀ کم حرفی و سکون و سکوت گاهی در درس لطیفه‏ ای می‏ گفتند‏ که حضار حتی با صدای بلند می‏ خندیدند در حالی که خود ایشان همچنان‏ بی ‏تفاوت و ساکت بود، گویی چیزی نگفته‏ اند. از جمله روزی یکی از فضلای‏ شاگردان ایشان که اهل آذربایجان بود در اشکال و سؤال خود پافشاری می کرد،‏ و امام می‏ خواستند که او را ساکت کنند، در آخر جواب به او گفتند: «یُخ» و با‏ این کلمه ترکی، هم آن طلبه ترک زبان و هم بقیۀ حضار می ‏خندیدند و سر و‏ صدا فرو می ‏نشست و امام هم بدون اینکه حتی تبسمی کنند به درس ادامه‏ می ‏دادند.

منبع: سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی؛ ج 6، ص 53

. انتهای پیام /*