راجع به امام مطلب برای گفتن و حرف برای زدن بسیار است. من فقط به جنبه ای اشاره می کنم که شاید تا الآن کمتر به آن اشاره شده باشد. من می گویم کسانی بروند سخنرانی های امام را بررسی کنند و ببینند امام چه زمانی توانست اینقدر فکر و اینقدر صحبت کند. امام صحبت هایش در برابر دنیا بوده و فقط مخاطب داخلی نداشت. او بهتر از هر کس می دانست که حرف هایش در همه عالم گوش شنوا دارد. لذا باید طوری حرف می زد که نه تنها در زمان خودش فهمیده می شد، بلکه باید در زمان های بعدی نیز همینطور و باید در راهگشای همان موقع در حل مسائل به وجود آمده باشد و در دوران بعدی نیز به کار جامعه بیاید.

امام در طول چند ساله بعد از انقلاب این همه صحبت های مختلف در موضوعات مختلف و آن با همه ریزبینی و دقت نظر و موشکافانه ایراد می کنند. لذا جا دارد که این سخنرانی ها از ابعاد مختلف بررسی شود. امام بدون اینکه حتی یک سخنرانی شان را از رو بخوانند، همه را از بر و با ذهن منظمی که داشتند، ایراد کردند. بعضی ها می گویند اثر هیپنوتیزمی در کلام امام بوده است، فنی که فقط از متخصصان هیپنوتیزم دنیا برمی آید و کسی دیگر قادر به انجام آن نبود. من معتقدم این از اثرات باطن امام است، زیرا خداست که باقی می ماند و بقیه فانی هستند اما هر کس که باطن و حقیقت خداوند متسمک شود، او هم باقی خواهد شد. امام این همه صحبت و سخنرانی را از حفظ و برای این همه جمعیت های مختلف اعم از علما، ارتشی، اداری و غیراداری، بازاری و سطوح مختلف مردم صورت دادند، در حالی که امهات صحبت های ایشان بالغ بر چند صد مورد می شود ولی در عین حال می بینیم ایشان با زبانی رسا و شیوا به بیان همه آنها می پردازد. این از فضل خداوند بر یک بنده اش است. حضرت امام (س) اهل دعا و توسل و بسیار اهل قرآن و نماز شب بود. وقتی که ما آمدیم قم کسی را که معتقد بودیم نماز شب او ترک نمی شود یکی امام بود و یکی آقای گلپایگانی و دیگری آقای نجفی. بالاخره این تهجدات و مداومت و ممارست ها در جایی باید خود را نشان دهد. یکی از آن جاها، بیان و کلام امام بود. زمانی قصد داشتیم به همراهی آیت الله سلطانی در این مورد تحقیقاتی کنیم اما به دلایلی این امر محقق نشد، لذا امیدوارم که این موضوع توسط جوان های متعهد پیگیری شد.

. انتهای پیام /*