مدیریت آشفته و از هم گسیختگی کشور؛ نخستین موضوعی که در این راستا جلب نظر می کند، آشفتگی مدیریتی کشور است و این آشفتگی تأثیراتش را در زمینه های مختلف بر جای می گذارد. یکی از این زمینه ها، حوزه اقتصاد است:
۱۷ / ۹ / ۴۸: صبح بنا به تعیین وقت قبلی وزیر اقتصاد هوشنگ انصاری دیدنم آمد ... می گفت وضع مالی وحشتناک است، پول که نیست، تعهدات سنگین است، تمرکزی در خصوص تصمیمات اقتصاد هم نیست ... چهار مرکز اخذ تصمیم اقتصاد داریم: شورای پول و اعتبار، شورای عالی سازمان برنامه، هیئت وزیران و بالاخره شورای اقتصاد که در پیشگاه شاهنشاه تشکیل می شود. هیچ هماهنگی بین اینها نیست. نمی دانم چه خاکی بر سرم بریزم و با چه جراتی این مطلب را به عرض برسانم.
جالب اینکه حدود ۶ سال پس از این نیز مجدداً هوشنگ انصاری در مقام وزارت امور اقتصادی و دارایی مسائلی را با علم در میان می گذارد که نه تنها بهبود وضعیت را نشان نمی دهد بلکه حاکی از وخامت بیشتر اوصاع است:
۱۹ / ۶ / ۵۴ دیشب [هوشنگ انصاری] وزیر اقتصاد و دارایی پیش من بود شرح عجیبی از عدم هماهنگی دستگاههای دولت و برنامه های اقتصادی و به هم ریختگی کارها و خریدهای عجیب و غریب بودن مطالعه می گفت. من جمله اینکه همیشه به علت نبودن بندر در حدود یک هزار و پانصد میلیون دلار کالا در وسط دریا مدت سه تا چهار ماه معطل است.
کرایه کشتی ها و زیان دیری تخلیه یک رقم عجیبی تشکیل می دهد. چون دوست من است به او گفتم مگر شما وزیر کرات دیگر هستید که اقدامی نمی کنید و یا لااقل موضوع را به عرض شاهنشاه نمی رسانید؟ می گفت نخست وزیر نمی گذارد، چون می ترسد شاهنشاه نسبت به او متغیر شوند. دائماً مشغول ماست مالی هستیم.
البته نباید چنین پنداشت که شخص شاه، خود قواعد و ضوابط اداری و سازمانی را مراعات می کند، اما دیگران از تن دادن به این ضوابط و هماهنگی ها سر باز می زنند. در واقع این شاه است که پیش و بیش از همه ضوابط اداری را زیر پا می گذارد و هیچ حوزه خاصی برای مسئولیت ها قائل نیست.
منبع: امیراسدالله علم؛ ج ۲، ص ۲۵۵

. انتهای پیام /*