وقتی که مادرم صحبت می کنند می فهمیم که زندگی شان خیلی در فشار گذشته است، چون امام هم مقید بودند و هم خیلی اهل احتیاط حتی شهریه هم نمی گرفتند مادرم می گوید که قبای آقا را وقتی کهنه و پاره می شد بر می داشتم و تکه تکه می کردم و از آن لباسی برای بچه ها می دوختم. یا تمام کتهای شما را از قسمتهای پایین قباها می دوختم و یا لباستان وقتی که پاره می شد پول می دادم و ارزانترین نوع پارچه را می خریدم اینها نشان می دهد که زندگیشان چقدر سخت بوده است؛ اما امام معتقد بوده اند که همین قدر کافی است.
منبع: بر ساحل آفتاب؛ ص ۳۷۸ ؛ به نقل از زهرا مصطفوی

. انتهای پیام /*