حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی از همراهان و همگامان نهضت امام خمینی (س) در خاطرات خود به رفتنش به نوفل لوشاتو و سپس ماجرای پیوستن اعضای سفارت ایران در پاریس به امام اشاره و اینچنین نقل خاطره کرده است:

‌خوشبختانه من خوب موقعی رسیدم. حاج احمد آقا به محض ‌‎ ‎‌آگاهی از بازگشت من با خوشحالی به دیدار من آمد. در حالی که عبا و ‌‎ ‎‌جوراب به تن نداشت. همدیگر را در آغوش کشیدیم و بوسیدیم. ایشان ‌‎ ‎‌گفت خیلی خوب و در موقعیت حساسی رسیدی. الان سید جلال‌‌ ‌‌الدین‎ ‎‌تهرانی از اعضا و عناصر برجسته شورای سلطنت آمده تا استعفای‎ ‎‌خودش را به امام تقدیم کند.‌

‌‌ما هر دو نفر خدمت امام رسیدیم و در کنار ایشان نشستیم. پنج دقیقه ‌‎ ‎‌بعد خبر آمد که اعضای سفارت شاهنشاهی ایران در پاریس می‌‌ ‌‌خواهند‎ ‎‌خدمت امام برسند و با ایشان بیعت کنند و حضرت امام هم ایشان را‌‎ ‎‌مورد تفقد قرار داده و ببخشد. حاج احمد آقا گفت: کسی لازم است که‎ ‎‌به سفارت رفته آنها را به اینجا بیاورد. به اتفاق چند نفر از دوستان به‎ ‎‌سفارت ایران رفتیم و اعضای سفارت را که از چند زن و مرد و کاردار ‌‎ ‎‌تشکیل می‌‌ ‌‌شدند در اتومبیل سوار کردیم و خدمت امام آوردیم.‌

‌‎‎‌من وقتی آنها را خدمت امام رساندم اول این آیه را خواندم: بسم الله ‌‎ ‎‌الرحمن الرحیم، اذا جاء نصرالله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین ‌‎ ‎‌الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا. و گفتم: اینان اعضای‎ ‎‌سفارت ایران در پاریس هستند و آمده‌‌ ‌‌اند تا حمایت خودشان را از شما‌‎ ‎‌و انقلاب و نفرت خود را از رژیم شاهنشاهی ابراز کنند. امام لبخندی ‌‎ ‎‌زدند و دعایشان کردند.‌

‌‎برشی از کتاب گوشه ای از خاطرات حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی؛ ص ۱۹۲- ۱۹۳

. انتهای پیام /*