زمانی که امام در مدرسه علوی استقرار داشتند بنده افتخار این را داشتم که دو ـ سه شب مأمور ویژه حضرت امام پشت در اتاقشان بودم. خدا رحمت کند مرحوم حاج احمد آقا را، چقدر دقّت داشتند و چقدر حواسشان جمع بود برای اینکه امام در آنجا آسیبی نبینند و آزرده خاطر نشوند. مثلاً اگر کسی در کریدور سر و صدا می کرد و امام در حال استراحت بود، ایشان بیرون می آمدند و تذکر می دادند. یک شب من کشیک اتاق امام بودم، امام تا ساعت ۱۲ شب جلسه داشتند. ساعت ۱۲ برای استراحت چراغ را خاموش کردند. من دم در اتاق، در همان کریدور بودم. ساعت ۳ بعد از نصف شب دیدم که چراغ روشن شد. خودم را آماده کردم که امام تشریف بیاورند برای تجدید وضو. خُب من روحانی زاده هستم و در یک خانه روحانی بزرگ شده ام و روحانیون متعددی را دیده ام که آقایان علما هم وقتی از خواب بیدار می شوند با همان پیراهن و پیژامه خودشان برای تجدید وضو خارج می شوند ولی علیرغم همه این عادت هایی که در جامعه ما بود، بعد از گذشت مدّتی دیدم که در باز شد امام عمامه به سر و عبا به تن در حال بالا زدن آستین هایشان برای وضو گرفتن هستند. من یک لحظه بهتم برد که نیمه شب، محاسن شانه کرده، عمامه به سر، این قدر منظم برای تجدید وضو حرکت می کنند. ایشان آمدند و من یک مرتبه به خودم آمدم که من چرا اصلاً سلام نکردم. سریع سلام کردم. ایشان نیز دعایی کرد و گفت: من اسباب زحمت شدم. گفتم شما برای سی میلیون ملّت ایران رحمت هستید. این حرف ها را نفرمایید، خلاصه وضو گرفتند و به داخل اتاق برگشتند و مشغول نماز شب شدند که این رفتار امام تداعی گر مناجات حضرت امیر(ع) بود که تا اذان صبح ایشان به عبادت مشغول بودند. بعد از اینکه نماز صبح را خواندند مدّتی هم تعقیبات و قرآن تلاوت کردند و بعد هم یک استراحت موقتی کردند. من این زمانبندی را کامل به خاطر دارم.

منبع: مقلد روح الله، خاطرات احمد ناطق نوری

. انتهای پیام /*