چه کسانی در این انقلاب نقش آفرین و تأثیرگذار بوده اند؟

 

1- طبقات و گروه های مختلف مردم

* نهضت اسلامى ایران ابداً، نه ملیت و ملیتگرایى- خصوصاً، به آن معناى فاسدش- در آن دخالت داشت و دارد و نه احزاب سیاسى و طبقه روشنفکر و این مسائلى که در سایر جاها هست. این نهضت از نفْس توده مردم، از نفْس توده زن و مرد مردم بلند شد و به همان طور که مردها وارد میدان بودند بانوان محترم هم وارد بودند.

(صحیفه امام، ج 13، ص: 25)

 

* جوانان دانشگاهى، جوانان مدارس قدیم، جوانان بازارى، عشایر محترم، این طبقه بودند که با قیام خود رژیم منحوس را عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند.

(صحیفه امام، ج 7، ص: 327)

 

* آنها که امروز به خیال خودشان مى خواهند سر سفره آماده بنشینند، در این نهضت به هیچ وجه دخالت نداشتند. این نهضت را شماها، این نهضت را طبقه محصل، طبقه کارگر، دهقان، بازارى، این نهضت را اینها به بار آوردند و اینها حق دارند. آنها که در خارج بودند و براى میوه چینى آمده اند، و آنها که در صدرهاى بالا نشستند و منظره ها را نگاه کردند یا کمک کردند به رژیم و حالا به صورت انقلاب [ى ] درآمده اند، آنها را نپذیرید و نمى پذیریم.

(صحیفه امام، ج 6، ص: 353)

* شماها قشر جوان بودید، قشر جوانى که از همین توده؛ نه در طبقه بالا که همه چیز ما را آنها به باد دادند و نه آنهایى که به خارج فرار کردند، یا بودند و اموال این ملت را به یغما بردند. شما جوانهایى که در متن توده، در متن جامعه بودید منت بر ما دارید. همه منتِ اسلام را دارند، ما منتى بر اسلام نداریم؛ اسلام منت بر ما دارد، قرآن منت بر ما دارد لکن من منت از شما مى کشم. شما جوانهاى قدرتمند، شما جوانهاى با ایمان، شما جوانهاى با قدمِ ثابت، این پیروزى را تحصیل کرده اید.

(صحیفه امام، ج 6، ص: 308)

 

2- محرومان ومستضعفان

* و البته باید این توجه را به آقایان عرض کنم، گرچه خودشان توجه دارند که باید این عمل با یک ظرافتى انجام بگیرد که مستمندان، محرومان خیال نکنند که آنها از باب اینکه در صف پایین جامعه واقع شده اند مورد امداد واقع شده اند؛ آنها در صف مقدم جامعه اند. مستمندان و فقرا و دورافتاده ها در صف مقدم جامعه هستند، و همینها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند. اینها بودند که از همه چیز خودشان در راه اسلام عزیز در رژیم سابق گذشتند.

(صحیفه امام    ج 17    ص : 425)

 

3- روحانیت

* شما اگر، سوابق را ما یادمان نیست و لکن من از اول دولت رضا شاه تا حالا یادم است و وارد در جریان هم بودم و مطلع بودم؛ شما البته اکثرتان یادتان نیست از اولش- از بین ما شاید بعضیهایتان [به یاد داشته باشید]- آنکه با این قدرت شیطانى در این طول پنجاه و چند سال مخالفت کرد روحانیون بودند؛ تمام جبهه هاى سیاسى کنار بودند. گاهى ممکن بود یک کلمه اى در خارج اینها بگویند اما آن که در داخل- در داخل مملکت- قیام کرد بر ضد رضا شاه، علماى تبریز بودند؛ یکوقت هم علماى خراسان بودند؛ یکوقت هم علماى اصفهان بودند که در قم جمع شدند؛ که ما همه اش را حاضر بودیم. آن که در مجلس مخالفت مى کرد، «جبهه ملى» نبود مدرس بود. «نهضت آزادى» نبود مدرس بود؛ که مى ایستاد و برخلاف آنجا. اینها آن وقت چیزى نبودند، کارى نداشتند به این کارها. بعد که [تمام ] شد خوب، آنها حالا هستند؛ ما کارى با آنها نداریم. اما قضیه این است که تبلیغات بر ضد روحانیت دامنه دار بوده است و این تبلیغات. براى خاطر این بوده است که آنها مى خواستند که این جناح روحانى را از مردم جدا بکنند تا نتوانند اینها با هم مجتمع بشوند و تا نتوانند منافع اینها را در اختیار [بگیرند].

(صحیفه امام    ج 7    ص : 45)

 

4- بانوان و زنان

* شما بانوان در ایران ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید. شما سهم بزرگى در این نهضت اسلامى ما دارید. شما در آتیه براى مملکت ما پشتوانه هستید. از شماست که مردان و زنان بزرگ تربیت مى شود. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربیت مى شود. شماها عزیز ملت هستید؛ پشتوانه ملت هستید. شماها در تحصیل کوشش کنید که براى فضایل اخلاقى، فضایل اعمالى مجهز شوید. شما براى آتیه مملکت ما جوانان نیرومند تربیت کنید. دامان شما یک مدرسه اى است که در آن باید جوانان بزرگ تربیت بشود. شما فضایل تحصیل کنید تا کودکان شما در دامن شما به تربیت برسند.

(صحیفه امام    ج 6    ص : 521)

. انتهای پیام /*