ساختار و مکانیسم اداره جامعه در جمهوری اسلامی چیست؟

 

1- شکل حکومت

* ... و اما طرز حکومتى که ما پیشنهاد مى کنیم، حکومت جمهورى اسلامى است و اساسش بر آزادى و استقلال کشور، و عدل و تعدیل تمام دستگاههاى دولتى است.

(صحیفه امام    ج 4    ص : 353)

 

* این شکل حقوقى رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتواى آن مهم است. طبیعتاً مى توان یک جمهورى اسلامى را در نظر گرفت ولى این موضوع بدین خاطر است که فکر مى کنیم برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقى جامعه اى که سرشار از استعدادها و قواى انسانى و عدالت اجتماعى است، راهنمایى مى کند. قبل از هر چیز ما به محتواى اجتماعى رژیم سیاسى آینده [ جمهوری اسلامی ] دل بسته ایم.

( صحیفه امام، ج 4، ص: 3)

2- جمهوری اسلامی

* حالا که ما مى گوییم جمهورى اسلامى، معنایش این نیست که فقط ما رأى به جمهورى اسلامى دادیم، دیگر به باقى کارهاى دیگر کار نداریم. جمهورى اسلامى معنایش این است که همه مردم رأى بدهند یا اکثریت رأى بدهند به اینکه جمهورى؛ لکن احکام، احکام اسلام. جمهورى اى که در آن قانونش قانون اسلام باشد. اگر یک جمهورى باشد که قانونشْ قانون اسلام نباشد، این آن نیست که ملت ما مى خواهند و رأى بر آن دادند. این همه خون دادند مردم به اینکه اسلام تحقق پیدا بکند، دنباله کار انبیاست؛ دنباله کار رسول خداست؛ دنباله کار امیر المؤمنین است؛ دنباله کار سید الشهداست. سید الشهدا خونش را داده براى همین که اسلام تحقق پیدا بکند، یزید مى خواست اسلام را از بین ببرد. ما دنبال این هستیم که اسلام تحقق پیدا بکند. دنبال اسم نیستیم که حالا که ما اسم جمهورى اسلامى پیدا کردیم کافى است براى ما. ما در هر یک از مواردى که هست، در تمام شئون مملکتمان، مى خواهیم که احکام اسلام باشد، قرآن حکومت کند بر ما؛ قانون اسلام بر ما حکومت کند؛ هیچ کس دیگر حکومت نداشته باشد. و ما الآن بین راه هستیم؛ نرسیده ایم به مقصد.

(صحیفه امام    ج 8    ص : 42)

 

* مطالب تمام نشده است و مسائل اصولى هم باقى مانده است. براى اینکه اصل حرکت روحانیت و حرکت همه قشرهاى ملت براى جانشین کردن اسلام در محل طاغوت بود. البته براى مقدمه این جانشینى، اول باید طاغوت برود، و رفت. حالا وقت این است که ما به جاى آن طاغوت، یک حکومت عدل اسلامى، یک حکومت انسانى، یک حکومت قرآنى جایگزین کنیم. و این حالا اول کار است. البته اصل تغییر رژیم و برقرار شدن جمهورى اسلامى الآن هست؛ یعنى اصل رژیم تغییر کرد و الآن رسماً ایران جمهورى اسلامى است و همه هم شناختند ایران را به این معنا؛ لکن ما فقط این معنا را نمى خواهیم که جمهورى اسلامىِ رأیى باشد، لفظى باشد. مهم همه ما و همه شما و همه ملت و همه علماى اعلام این است که اسلام به همه ابعاد تحقق پیدا بکند؛ به طورى که هرکس وارد این مملکت مى شود، از سرحد که وارد شد، آثار اسلام ببیند تا مرکز که آمد آثار اسلام؛ دانشگاه رفت اسلامى؛ وزارتخانه ها رفت اسلامى؛ ادارات دولتى رفت اسلامى؛ بازار آمد اسلامى؛ [نزد] کشاورزها و پیش کارگرها رفت اسلامى. آنکه مقصد ما هست این معنا هست؛ نه فقط رفتن چپاولگرها. و ما راجع به این معنا در اول قدم هستیم، و مسائل پشت سر است.

(صحیفه امام    ج 8    ص : 217)

 

3- قانون گرایی و پیاده سازی قوانین اسلامی

* ما مى خواهیم که احکام اسلام در همه جا جریان پیدا بکند و احکام خداى تبارک و تعالى حکومت کند. در اسلام حکومت حکومت قانون است. حتى حکومت رسول اللَّه، حکومت امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- حکومت قانون است. یعنى قانون آنها را سرِ کار آورده است. أَطِیعُو االلَّهَ و أَطِیعُواالرَّسُولَ و أُولِى الأَمْرِ مِنکُم (1) حکم خداست. آنها به حکم قانون، واجب الاطاعه هستند. پس حکم مال قانون است؛ قانون حکومت مى کند در مملکت اسلامى؛ غیر قانون هیچ حکومتى ندارد.  اگر رئیس جمهور در مملکت اسلامى وجود پیدا بکند، باز قانون آن را رئیس جمهور مى کند با رأى عموم؛ که در رأى عموم رأى فقیه هم هست. و یا نصب فقیه، که همان نصبِ اللَّه است، قانون است که حکمفرماست در همه جا. هیچ جا در حکومت اسلامى نمى بینید که یک خودسرى باشد، یک اعمال رأى باشد. حتى رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله- رأیى نداشتند. رأى، رأى قرآن بوده است، وحى بوده است. هر چه مى فرموده است از وحى سرچشمه مى گرفته است: و مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوى. إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحى . عَلَّمَهُ شَدِیدُ القُوى  و همینطور حکومتهایى که حکومت اسلامى هستند آنها تابع قانونند، رأى آنها قانون است. حکومت، حکومت اللَّه است، حکومت قانون است.

(صحیفه امام    ج 8    ص : 281)

 

4- نقش و جایگاه مردم

* ما خواهان استقرار یک جمهورى اسلامى هستیم و آن حکومتى است متکى به آراى عمومى. شکل نهایى حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونى جامعه ما، توسط خود مردم تعیین خواهد شد.

(صحیفه امام، ج 4، ص: 248)

 

* حکومت «جمهورى اسلامى» مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم (ص) و امام على- علیه السلام- الهام خواهد گرفت و متکى به آراى عمومى ملت خواهد بود و شکل حکومت با مراجعه به آراى ملت تعیین خواهد گردید.

( صحیفه امام، ج 4، ص: 334)

* حکومت اسلامى حکومتى است که اولًا صد در صد متکى به آراى ملت باشد؛ به شیوه اى که هر فرد ایرانى احساس کند که با رأى خود سرنوشت خود و کشور خود را مى سازد.

( صحیفه امام، ج 5، ص: 448)

. انتهای پیام /*