آسیب ها و تهدیدهای اصلی انقلاب اسلامی چیست؟

 

1- عدم اجرای احکام اسلام و شکست مکتب

* لکن از این به بعد باز کارهایى هست. که همانهایى که رفراندم را تحریم کردند و نگذاشتند بعضى جاها رأى بدهند، حالا هم همانها مى خواهند نگذارند که قانون اساسى به تصویب برسد. این براى این است که قانون اساسى یک قانون اساسى اسلام است، مال جمهورى اسلام است؛ و اینها از اسلام مى ترسند. براى اینکه از اسلام مى ترسند مى خواهند نگذارند که جمهورى اسلامى در ایران پیدا بشود. قبلًا مى گفتند که ما جمهورى مى خواهیم، به اسلامش کار نداریم. ما جمهورى دمکراتیک مى خواهیم، یعنى جمهورى غربى. ما که مسلمان بودیم، مسلمان که نمى تواند از اسلام بگذرد، از همه چیز مى تواند بگذرد اما از اسلام که نمى تواند بگذرد. همه گفتید که ما «جمهورى اسلامى» مى خواهیم .

(صحیفه امام    ج 8    ص : 193)

 

* انقلابهایى که در دنیا واقع مى شود دو جور است: یک انقلاب انقلاب اسلامى است. و یک انقلاب غیراسلامى. انقلاب اگر انقلاب غیراسلامى باشد، این انقلاب بعد از انقلاب دیگر بند و بارى در کار نیست. هر طورى که مى خواهند با مردم عمل مى کنند. مهارى در کار نیست. لکن انقلاب اگر اسلامى باشد، یعنى متکى به ایده اسلام، متکى به احکام اسلام باشد، این باید از اول انقلاب تا آخر، ابد، که این انقلاب و آثارش هست، این اسلامى باشد و تحت احکام اسلام. ملت ما تا اینجا آمده است و بحمداللَّه با پیروزى به اینجا رسیده است؛ لکن پیروزى این نیست که ما فقط طاغوت را از بین ببریم. پیروزى اصیل آن است که ما بتوانیم متبدل بشویم به یک موجود انسانى، الهى، اسلامى، که همه کارهایمان، همه عقایدمان، همه اخلاقمان، همه اسلامى باشد ..

الآن چشم همه متفکرین دنیا تقریباً دوخته شده است به ایران؛ و توجه به این الآن هست که آیا این ایرانى ها، که به این پیروزى رسیدند و مدعى هستند به اینکه اسلام بالاترین مکتب است، اسلام از همه مکتبهاى عالم منزه تر است، آیا این مردمى که این ادعا را دارند، اینها چه جور هستند الآن؟ الآن که جمهورى اسلامى در ایران مستقر شده است، یعنى رژیم الآن رژیم جمهورى اسلامى است، آیا این نظام اسلامى در ایران چه اثرى داشته است؟ همان مسائل سابق است، منتها مهره ها تفاوت کرده است؟ … فقط اسم تغییر کرد و افراد تغییر کردند، لکن مسلک باقى است و مطالب باقى است؟ یا خیر، ... محتوا هم تغییر کرده است؟…من خوف این را دارم که ما در دنیا یک شکست بزرگ بخوریم. و آن شکست مکتبمان باشد. من از این بسیار خوف دارم. ما اگر مکتبمان محفوظ باشد و شکست بخوریم، اشکالى در کار نیست. بسیارى از اولیاى خدا در مقابل غیر شکست خوردند اما مکتبشان محفوظ بود...[ اما اگر ]شکست در مکتب واقع بشود. آن شکستى که جبران نپذیرد، این شکست است.

(  صحیفه امام    ج 8    ص : 271)

        

2- غلبه خواست های مادی و شخصی

* لازمه هر انقلابى، که شاید قابل اجتناب نباشد، این است که بعد از پیروزى، یا بعد از اعتقاد به پیروزى، این مسائل شخصى پیش مى آید. مادامى که در حال انقلاب هست یک ملتى- هر ملتى باشد- در حال انقلاب است، مسائل شخصى و مسائل گروهى پیششان مطرح نیست؛ همه اجتماعاً رو به مقصد مى روند. چنانکه در انقلاب ایران ملاحظه کردید که همه قشرهاى ملت مسائل شخصى و مسائل حزبى و گروهى خودشان را کنار گذاشته بودند، و رو به یک مقصد مى رفتند. حتى آن گروههایى که موافق با نهضت هم نبودند آنها هم سکوت مى کردند، طرح نمى کردند مخالفت را؛ براى اینکه مى دیدند مقابل ملت نمى توانند عرض وجود بکنند. لکن بعد از اینکه این پیروزى تا همین حد حاصل شد و مردم دریافتند که حریف را از میدان بیرون کرده اند، آن هم یک همچو حریف قدرتمند و ریشه دارى که رژیم 2500 سال بود، بعد که مردم احساس پیروزى کردند، مثل اینکه 35 میلیون جمعیت را از زندان بیرون کرده باشند، اینها از اختناق و از زورها و چپاولگرها و اینها یکدفعه زدند بیرون؛ و بعد از اینکه خودشان را پیروز دیدند، این معنایى که لازمه انقلاب است، در ایران هم حاصل شد و آن اینکه بعد از انقلاب توجه مى شود به خواستهاى شخصى.

(صحیفه امام    ج 8    ص : 359)

 

3- تفرقه افکنی

* یک عامل دیگر هم آن گروه بندیهایى که شده است و دستهایى که در کار است. آنهایى که مى خواهند منافع ماها را ببرند و خوف این را دارند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند و رژیم جمهورى اسلامى درست پابرجا بشود دیگر براى آنها جایى نیست، آنها شروع کردند به ایجاد اینطور گروهها براى ایجاد اختلافات. دستجات مختلفى، چه باقیمانده آن رژیم سابق و تفاله آن و چه آن قدرتهاى بزرگى که طمع به ایران دارند و باز هم نمى توانند دست بردارند و چه این گروههایى که هر کدام براى مقصد خاص خودشان و خوف از اسلام یا مخالفت با اسلام درست شده اند، اینها همه اسباب این شده است که الآن یک اختلافاتى در سطح کشور وجود دارد؛ و دستجات مختلفى هم فعالیتهاىِ- به قول خودشان- سیاسى دارند؛ و یک دسته هایى هم هستند که اینها فعالیتهاى تخریبى دارند که خرابکارى مى کنند. از این جهت، مسئله اى است که بعد از هر انقلابى اجتناب ناپذیر است و در ایران، که یکى از انقلابهاست، به واسطه این جهات مختلفه- و شاید بعضى جهات دیگر این- اختلافات پیش آمده است.

(صحیفه امام    ج 8    ص : 360)

 

4- ورود جاهلان و فاسدان

* و باید آنهایى که به اسلام اعتقاد دارند به داد اسلام برسند. آنهایى که مى خواهند اسلام در این مملکت حکومت کند باید به داد اسلام برسند. یک دسته جوان اند. مطلع نیستند از مسائل. جاهل متنسک  از آنهایى است که پیغمبر فرموده است که: دو طایفه هستند که کمر مرا مى شکنند: یکیشان عالم متهتک  است، یکیشان جاهل متنسک است. جاهل مقدس مآب کمر پیغمبر را مى شکند. جاهلى که نداند قانون اسلام چیست و پیش خود به اسم اسلام برود به خیال خودش خدمت مى کند. این از آنهایى است که پیغمبر فرموده است که کمر مرا مى شکند. «قَصَم ظهرى الرجلان؛ عالم متهتک و جاهل متنسک » فکرى بکنید.

(صحیفه امام    ج 11    ص : 314)

 

5- ایجاد فساد از درون

* حریفهاى ما که کارکشته و کار کرده و مطالعه کرده هستند، اینها مطالعه کردند که باید در این وقتى که یک همچو انقلابى با دست خود ملت پیش آمده است، کودتا نبوده است که اختیارش را بشود یک کسى بگیرد، و آن تحت نفوذ دیگرى باشد، با دست همین ملت بوده است، و یک ملت را نمى شود مهار کرد، باید چه بکنند، تا اینکه این انقلاب را نگذارند به ثمر برسد. باید خود انقلاب را از باطن داخل خودش فاسد کنند ..فعالیت الآن در این جهت است که مى خواهند که این انقلاب را در خودش ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند، و پس از اینکه خود انقلاب مدفون شد، بیایند و یک نفرى که خودشان تعیین مى کنند، یک کودتایى، یک بساطى درست کنند و همان مسائل سابق را پیش بیاورند. ملت ما باید این مطلب را لااقل که یک مطلب واضحى است فراموش نکند، که قدرت بزرگى که منافع داشته است در ایران، مطامع داشته است درایران، منافع نفت داشته است در ایران و منافع سوق الجیشى داشته در ایران [در کمین نشسته است ]. ایران یک مرکزى است که حساس است براى ابرقدرتها. یک همچو کشورى که ملت، زن و مردش، بچه و بزرگش قیام کردند و با خواست خدا و وحدت کلمه پیش بردند، اینها حالا براى ضربه اى که خوردند، منافع از دستشان رفته است، نمى توانند در این محل دیگر آنطور توطئه هایى که پیشتر مى کردند، در زمان رژیم سابق که اینجا را محل از براى آن چیزهایى که مى خواستند خودشان، پایگاههایى که مى خواستند خودشان قرار بدهند حالا دیگر برایشان نمى شود. اینها درصدد برآمدند که از باطن خود این نهضت، و انقلاب یک پوسیدگى ایجاد کنند ..یک مسئله اى است مال همه قشرها، و ما اول براى خودمان قبول مى کنیم مسئله را و بعد هم براى همه تان. مسئول اول خود ما هستیم و بعد هم همه شما. فکر اسلام باشید که این مسئله را نگذارید صدمه بخورد، از دست ما صدمه بخورد. از دست دشمنها مى خورد، لکن اگر دوستها با هم باشند آسیب نمى توانند بزنند، آسیب نمى توانند بزنند.

(صحیفه امام    ج 11    ص : 434)

 

6- عدم حفظ دستاوردهای پیروزی

* ملت شریف باید بداند که تمام پیروزیها به اراده خداوند قادر و با تحولى که در سراسر کشور تحقق پیدا کرد و روح ایمان و تعهد و تعاونى که در اکثریت قاطع ملت پیدا شد به دست آمد. توجه به خداى متعال و وحدت کلمه اساس پیروزى ما شد؛ و با از یاد بردن رمز پیروزى و سرپیچى از اسلام بزرگ و احکام مقدس آن و پیمودن راه اختلاف و تفرق، خوف آن است که عنایت حق تعالى سلب و راه براى مستکبرین باز و حیله ها و دسیسه هاى قدرت شیطانى، ملت عزیز ما را به اسارت کشد، و خونهاى پاکى که در راه استقلال و آزادى ریخته شده و رنجهایى که جوانان و پیران عزیز ما برده اند به هدر رود، و بر کشور اسلامى تا ابد آن گذرد که در رژیم طاغوتى گذشت، و شکست خوردگان از انقلاب اسلامى با ما آن کنند که با مستضعفان مظلوم جهان کرده و مى کنند.

(صحیفه امام    ج 12   ص : 202)

 

7- خطر و توطئه غرب و صهیونیسم بین الملل

* امروز غرب و شرق به خوبى مى دانند که تنها نیرویى که مى تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامى ایران ضربات سختى از اسلام خورده اند و تصمیم گرفته اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدى است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادى خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بى دینها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ مى دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذیها بارها اعلام کرده اند که حرف خود را از دهان ساده اندیشان موجّه مى زنند.

(صحیفه امام    ج 21    ص : 325)

 

* من نزدیک به بیست سال است خطر صهیونیسم بین الملل را گوشزد نموده ام و امروز خطر آن را براى تمامى انقلابات آزادیبخش جهان و انقلاب اخیر اسلامى ایران نه تنها کمتر از گذشته نمى دانم که امروز این زالوهاى جهانخوار با فنون مختلف براى شکست مستضعفان جهان قیام و اقدام نموده اند. ملت ما و ملل آزاد جهان باید در مقابل این دسیسه هاى خطرناک با شجاعت و آگاهى ایستادگى نمایند.

(صحیفه امام    ج 14    ص : 71)

 

8- رفاه زدگی و قدرت طلبی

* اساس ادامه یک پیروزى و ادامه یک انقلاب در یک امرى است که به نظر مى آید در رأس امور واقع است و او اینکه دولت، مجلس و کسانى که در ارتش هستند و سپاه و همه اینها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطه اى که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیر واقع شده است، افراد مرفه و کسانى که سرمایه هاى بزرگ داشته اند، یا قدرت براى حفظ خودشان و حیثیت خودشان در دست داشته اند، [مى باشند]. مادامى که مجلس و ارگانهاى دولتى و همه اینها و مردم از این طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود، امکان ندارد که یک دولت بزرگى، یک قدرت بزرگى به هم بزند اوضاع را.

همیشه این قدرتهاى بزرگ در هر کشورى یک نفر را با او تفاهم مى کردند که این یک نفر براى خودش و براى قدرتمندى خودش و براى سرمایه خودش فعالیت مى کرد. او را مى دیدند و ملت را مى چاپیدند و به اصطلاح کدخدا را مى دیدند و ده را مى چاپیدند. هیچ وقت قدرتهاى بزرگ مواجه با ملتها، اگر شدند نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت که مى خواستند یک دولتى را یا یک سلطنتى را یا یک ریاست جمهورى را که بر وفق مرام آنها عمل نمى کرده از بین بردارند، در مقابل او یک قدرت دیگرى مى تراشیدند و با آن قدرت این قدرت را از بین مى بردند. کار به دست ملت نبوده است و کار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است.

(صحیفه امام    ج 16    ص : 19)

 

* ...و آن روزى که دیدید و دیدند که انحراف در مجلس پیدا شد، انحراف از حیث قدرت طلبى و از حیث مال طلبى، در کشور در وزیرها پیدا شد، در رئیس جمهور پیدا شد، آن روز بدانند که علامت اینکه شکست بخوریم، خودنمایى کرده؛ از آن وقت باید جلویش را بگیرند. رئیس جمهورى که بخواهد سلطنت کند به این مملکت، خود مردم باید جلویش را بگیرند. مجلسى که بخواهد قدرتمندى نشان بدهد و آن مسائلى که سابق و آن افرادى که سابق در مجلس بودند آن کارها را بکند، خود مردم باید جلویش را بگیرند؛ اگر مردم بخواهند که اسلام را حفظ کنند، جمهورى اسلامى را حفظ کنند، دولت و مجلس و رئیس جمهور و اینها را حفظشان کنند؛ یعنى، حفظ کنند از اینکه- خداى نخواسته- یک وقت قدمى از آن ور برندارند. این شیطانى است که در انسان هست و ممکن است که هرکس را منحرف کند و لازم است که انسان خودش را مهذب کند.

(صحیفه امام    ج 16    ص : 23)

 

9- عدم ایستادگی و استقامت

* مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئه ها به خود هراس راه ندهند که اگر کمى عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما برخلاف این است ..مردم انقلاب کردند، باید پاى زحماتش هم بنشینند. مردم، پیغمبران و پیغمبر اسلام را و ابراهیم را در نظر بگیرند، ببینند که با آنها چه مخالفت ها شد، ولى دست از هدفشان نکشیدند. اگر ما مسلمانیم، باید دنباله روى آنها باشیم. دنباله روى از آنان که فقط روزه و نماز و مسجد نیست. دنباله روى از آنان مبارزه براى حفظ اساس اسلام است. باید براى حفظ اساس اسلام تا آخر ایستاد و پیشروى کرد.

(صحیفه امام    ج 19    ص : 54)

 

10- روحانیت و روشنفکران وابسته

* در هر قشرى ناپاک و غیرمتعهد وجود دارد. و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است. و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده اند؛ و ضربات اصلى را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس مآب و دین فروش زده اند و مى زنند. و روحانیون متعهد ما همواره از این بى فرهنگها متنفر و گریزان بوده اند. من به صراحت مى گویم ملیگراها اگر بودند، به راحتى در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى کردند؛ و براى اینکه خود را از فشارهاى روزمره سیاسى برهانند، همه کاسه هاى صبر و مقاومت را یکجا مى شکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملى و میهنى ادعایى خود پشت پا مى زدند. کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمى دانیم. ولى هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند.         

(صحیفه امام    ج 21    ص : 97)

 

* در حوزه هاى علمیه هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عده اى با ژست تقدس مآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مى زنند که گویى وظیفه اى غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه هاى علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه اى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایى اند و دشمن رسول اللَّه.

(صحیفه امام    ج 21   ص : 273)

 

11- سستی و عدم حضور در صحنه

* یک انقلابى بود که خود ملت انجام داد و قیام کرد و خود ملت هم از خودش دانست این انقلاب را، همان طورى که اسلام را از خودش مى داند و این اسباب این شد که در سرتاسر کشور خود ملت در همه حوایج اقدام کرد و حاضر در صحنه بود؛ بى تفاوت نبود، این طور نبود که رها کنند؛ بعد از اینکه انقلاب کردند، رها کنند و بروند سراغ کارشان، رها نکردند، در صحنه حاضر هستند و همین حضور است که موجب این است که آسیب نبیند این انقلاب. اگر انقلاب مال یک حزبى بود یا مال یک گروهى بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و همیشه باید با سرنیزه حفظش مى کردند. آنهایى که انقلاب کردند در جاهایى یا شورش کردند، بعدش حفظ انقلاب را باید با سرنیزه بکنند. ایران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن کرد و الان هم به دست افراد مؤمن این انقلاب پیش مى رود.

(صحیفه امام    ج 14    ص : 318)

 

* برادران من! توجه داشته باشید [که ] ما هنوز پیروزِ حقیقى نشده ایم؛ گمان پیروزى نبرید که سستى مى آورد. وقتى گمان کردید که پیروز شدید، رها مى کنید و هر کدام به کار خود مشغول مى شوید. پیروزى باز حاصل نیست، و دشمنان اسلام و کشور در کمینند و اختلاف ایجاد مى کنند و توطئه دارند.

(صحیفه امام    ج 6    ص : 405)

 

12- عدم توجه به فقرا و قشر آسیب پذیر جامعه

* باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین درمنازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعى شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان، چهره کفرزدایى و فقرستیزى روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند و آنهایى که در خانه هاى مجلل، راحت و بى درد آرمیده اند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهاى جانفرساى ستون محکم انقلاب و پابرهنه هاى محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیتهاى کلیدى تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند.

(صحیفه امام    ج 20   ،ص : 311)

 

13- بازگشت وابستگی و نفوذ استعمار

* یادآورى این نکته ضرورى است که این انقلاب تا رسیدن به نتیجه نهایى- که قطع ید امریکا، شوروى، انگلستان و سایر دوَل استعمارگر است- ادامه دارد. فرزندان عزیزم! دیگر این شمایید که باید هرچه بیشتر کوشش کنید تا نهال آزادى و استقلال کشور را آبیارى کنید. فرداى شما فرداى دشوارى است که اگر مجهز به علم و تقوا و شعور انقلابى- اسلامى شدید، پیروزى تان حتمى است، و اگر خداى نکرده در این مرحله کوتاهى کنید مسئولیت آن به عهده خود شماست. هرگز اجازه ندهید که عده اى معدود، چون گذشته تلخ روزهاى استبداد، بر شما حکومت کنند. اصل دمکراسى اسلامى را فراموش نکنید.

امروز ملت ایران بدون گرایش به چپ و راست قیام نموده است و موفقیتهایى را به دست آورده است که تمام خائنین داخلى و خارجى را به لرزه انداخته است؛ و آنان در کمینند تا هر آن- چون گذشته- شما را نابود گردانند. به همین جهت باید سعى کنید تا با اتحاد خویش، جامعه اسلامى به وجود آورید؛ جامعه اسلامى که در آن همه آزادانه عقاید خود را ابراز دارند. 

(صحیفه امام    ج 6   ص : 193)

 

14- خیانت به آرمان های انقلاب

* ...و حالا تکلیف ما چیست؟ تا حال این شکایتهایى است که ما از حقوق بشریها داریم. الآن تکلیف ما چیست؟ الآن ما زیاد تکالیف داریم. طبقات مختلف تکالیف مختلف دارند. یک تکلیف عمومى هست، و آن اینکه همه ما با همه قدرت و قوت که داریم سعى کنیم که این نهضت محفوظ بماند؛ این وحدت کلمه محفوظ بماند؛ این خدایى بودن نهضت محفوظ بماند که همه براى اسلام کار بکنند. همین که ما را تا حالا آورده و پیروز کرده است؛ چون براى اسلام بود، وحدت کلمه بود، همه ملت براى اسلام قیام کردند و پیروز شدند. خداوند تأیید کرده. الآن تکلیف همه ما این است که سعى بکنیم با هر چه قدرت داریم، هر فردى هر مقدارى که قدرت دارد، سعى بکند که این وحدت کلمه و این اسلامیت نهضت محفوظ بماند. اگر این محفوظ ماند ما پیروزیم؛ هیچ شک نکنید. اگر ما وحدت کلمه مان و اسلامیت، این دو تا اگر محفوظ بماند، ما پیروز هستیم. ما همه این آشغالهایى که الآن دارند فساد مى کنند و توطئه مى کنند- همه را- از بین مى بریم. اما شرط همین است که همه مردم، همه ملت، با هم دست به هم بدهند و این نهضت را حفظش کنند. این یک هدیه اى است که خداى تبارک و تعالى به ما عنایت کرده است. ما این هدیه و امانت را اگر چنانچه حفظ کردیم و خیانت به آن نکردیم پیروزیم. اگر خداى نخواسته خیانت به این معنا کردیم، آن وقت خوف این است که خداى نخواسته برگردد حالمان به حال اول، و بدتر.

(صحیفه امام    ج 7    ص : 315)

 

15- انحراف از اهداف

* ملت ما براى اسلام قیام کرد و براى اسلام راه را پیمود و براى اسلام خون داد، الآن قشرهایى هستند که مى خواهند اسلام را کنار بگذارند. «جمهورى» تنها، از اسلام مى ترسند! جمهورى تنها، «جمهورى دمکراتیک»! آنها که مى خواهند یک قدرى در پرده صحبت کنند، «جمهورى دمکراتیک اسلام». اینها همه خدعه است! اینها براى این است که از اسلام مى ترسند. اسلام را مخالف مى دانند با هواهاى نفسانى خودشان. بیدار باشید! اگر انحرافى باشد از جمهورى اسلام، هر انحرافى اگر از جمهورى اسلامى- هر انحرافى- باشد، خلاف مسیر شماست، خلاف مسیر اسلام است. مسلمین توجه داشته باشند که در حزبهایى که صحبتشان از اسلام نیست، صحبتشان از دمکراتیک است، قشرهایى که به اسلام کار ندارند، گر چه به آزادى کار دارند، آزادى را مى خواهند اما آزادى به غیر اسلام، ملت ما توجه کنند که لااقل داخل اینطور حزبها نشوند. شما عزیزان خودتان را براى اسلام دادید؛ حالا که عزیزها را دادید، به ضد اسلام بخواهید وارد بشوید، هدر بدهید خون عزیزان خودتان را؟ توجه بکنید! اینها مى خواهند هدر بدهند خون شما را. اجتماعات اینها بر ضد اسلام است. چند روز پیش، این اجتماع زیاد داشتند به بهانه، و حرفهایشان به ضد اسلام بود. با اینها همکارى نکنید. مسلمین! با اینها همکارى نکنید، خودتان را از آنها دور نگه دارید، از اینها اجتناب کنید؛ اینها آزادى منهاى اسلام را مى خواهند. این غیر از طریقه شماست. شما اسلام را مى خواهید، ما اسلام را مى خواهیم که اسلام آزادى به ما بدهد، نه آزادى منهاى اسلام. آنها استقلال منهاى قرآن را مى خواهند، ما قرآن را مى خواهیم .. 

(صحیفه امام    ج 7    ص : 485)

 

16- حذف روحانیت

* ... ما اگر تمام آزادیها را به ما بدهند، تمام استقلالها را به ما بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، نمى خواهیم. ما بیزار هستیم از آزادى منهاى قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهاى اسلام، ما بیزار هستیم از اینکه بگویند اسلام منهاى روحانیت. اسلام منهاى روحانیت خیانت است. مى خواهند اسلام را ببرند، اول روحانیت را مى برند؛ اول مى گویند اسلام را مى خواهیم، روحانیت را نمى خواهیم! روحانیت استثنا بشود، اسلام در کار نیست. اسلام با کوشش روحانیت به اینجا رسیده است.

(صحیفه امام    ج 7    ص : 485)

. انتهای پیام /*