مجله کودک 346 صفحه 35

آن وقت جلوتر رفت و گفت: «من هم می خواهم از غذای شما بخورم.» ننه کلاغه کمی تعجب کرد، گفت: «راست راستی می خواهی از غذای ما بخوری؟» الاغه گفت: «آره. می خواهم ببینم غذایتان چه مزه ای دارد.» ننه کلاغه گفت: «خیل خب ، آقا الاغه، حالا که دوست داری امروز مهمان ما باشی، برو پای سفره بنشین. الان غذا حاضر می شود.» چند تا از کلاغها سفره را پهن کرده بودند. چند تای دیگر هم داشتند ظرفها را می چیدند. الاغه هم رفت و کنار سفره نشست. کلاغها و کلاغکها هم دور و بر او نشستند. در همان موقع، کلاغکی که رفته بود نمک بیاورد، از راه رسید. نمک را آورده بود. آن را به ننه اش داد وخودش هم رفت پای سفره نشست.... با هم قسمتی از قصه را خواندیدم. باید ببینیم ، الاغ قصه ی ما بالاخره از غذای کلاغها می خورد یا نه. ادامه ماجرا را می توانید در کتاب که به بهای 550 تومان توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شده ، دنبال کنید. Ÿ نام جاندار: صدف دم خروسی Ÿ اندازه : 10 تا 15 سانتی متر Ÿ گستردگی: دریای کارائیت Ÿ زیستگاه : کف دریا - صخره های دریایی Ÿ تغذیه : جلبک