
سیرمونی هم که نداره . هی می خوام پاهاش با محبت رفتار کنم . اما همیشه آخرش کاربه دعوا می کشه . مثل کنه می چسبه به پیانوم و ...
مامان : « آهای بهاره ، سرم رفت . چتونه ؟ چقدر با هم کل کل می کنین ؟ صداتون خونه رو ورداشته ، خجالت نمی کشی ؟ مثلا این خواهر کوچیک تونه ها . »
بهاره : « می گید من چکار کنم مامان ؟ ازدست این دخترتون اصلا نمی تونم به تمرینام برسم . استادم هم کلی ازم ایراد گرفت . الان یه ماهه قطعه ی قایقرانان ولکا رو بهم می ده که تمرین کنم اما هروقت میام که ...» مامان : « قایقرانان ولگا بخوره تو مغزسرمن . این سازه هم شده مایه ی دردسر . هرروز این بساط مونه ، مکافاتی داریم ها ، یه نگاه به این طفلک بینداز ببین چه جوری به گریه انداختیش ، خواهرت مهم تره یا اون قایق سوارا؟ »
منو بگم که چقدر آرزو داشتم خدایه خواهر بهم مامان : « بهاره من باید یه سری برم خرید . می
بده که همدمم باشه . نمی دونستم که برام می شه رم تامیدان تره بار. مواظب دیبا هم باش . نیام
یه بلای جوی. ببینم دوباره با هم جنگیدین . نیام ببینم ..»
بهتر ازاین نمی شد ، به این جورلحظات می گن:
فرصت های طلایی . حالا کافیه سر دیبا رو با یه چیزی گرم کنم بعدشم
برم به تمرینام برسم . اما مگه هرکاری کردم شد ؟ تا موقعی که باهش بازی
می کردم که هیچ ، اما تا می رفتم سراغ پیانو ...
میومد . تصمیم گرفتم بخوابونمش . آخ که اگه می خوابید چقدر خوب می شد .کلی باهش بازی کردم تاخسته بشه بعدشم هرچی قصه .
MP5(SF)نام اسلحه :
طول : 68سانتی متر
وزن :دوکیلو پانصد گرم
خشاب :15 یا 30 فشنگ
حداکثر برد: 200متر
بردموثر: 100متر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 211صفحه 11